اندیشه انتقادی-برنامه ۹۴
(اقتصاد سیاسی دین–۳۵)
کاهش نرخ بهرهی دینی
محمدرضا نیکفر
شنیدن فایل صوتی
برای آنکه یک بنگاه اقتصادی بتواند به حیات خود ادامه دهد، دست کم باید این شرط را برآورد که بتواند وضع موجود را حفظ کند، یعنی بنابر قاعده جمع ارزش مجتمع در آن در هر مقطعِ زمانی کمتر از ارزش آن در مقطعِ پیشین (مثلا در سال مالی گذشته) نباشد. در مورد بنگاه دین نیز روال همین گونه است. برای بقا باید بیلان خرج و دخل چنان نباشد که ارزش نسبی کل سرمایهی آن رو به تحلیل رود.
سرمایهی دینی اگر به حالت خود رها شود، مستهلک میشود. آن را به حال خود رها نمیکنند، با وجود این بهرهزایی آن در درازمدت کاهش مییابد. بر پایهی پیشگفتهها میکوشیم این نظر را مستدل میکنیم. در اینجا طرح سادهای از موضوع به دست میدهیم. بیان استوارتر آن در قالب یک مدل ریاضی است، با شباهتهایی به بحث مارکس در "کاپیتال" در مورد گرایش عمومی نرخ سود به کاهش.
نظام نیازها
گفتیم که جامعه را میتوان به صورت نظامی از نیازها در نظر گرفت. در این نظام، وظیفهی تولید و بازتولید نیازهای دینی بر عهدهی حوزهی دینی است. این حوزه خود را در مقام قضاوت دربارهی مجموعهی نیازهای انسانی میگذارد. همین امر جایگاه آن را در نظام نیازها تعیین میکند. افراد در صحن بازار جامعه پا میگذارند و ادعا میکنند که نیازی را برآورده میسازند. این را نیز گفتیم که در این معرکه صدای کاهن از همه بلندتر است. او میگوید: نیازی که به من دارید این است که به شما بگویم به چه نیاز دارید، کدام نیازتان مشروع است، کدام یک نامشروع.
دین در روند تمدن
"روند تمدن" (اصطلاح نُربرت الیاس) را به صورت روند پیچیدهتر شدن و متنوعتر شدن نیازها در نظر میگیریم که با انتقال شیوهی پاسخ به نیازها از فرادستان به فرودستان همراه است. دین قادر به اعمال کنترل کامل بر این روند تمدنی نیست و خود، تابع آن میشود. همسازی دین با روند، انرژی منفی آن را کم میکند و به جای آن که ضریب نفوذش را افزایش دهد، از آن میکاهد. (چنین پدیدهای را ممکن بود ابن خلدون سقوط عصبیت بنامد.)
مشروعیتی که از انباشت آغازین سرمایهی دینی برمیآید، فقط به گونهای اسمی و ظاهری به حکمهای جدید دربارهی نیازهای جدید منتقل میشود، حکمهایی که مشروعیت میدهند، یا چیزی را فاقد مشروعیت میخوانند. دین بایستی به سرمایهی ثابت خود بیفزاید، تا بتواند کالاهای دینی بیشتری را متناسب با پیچیده شدن سامان اجتماعی عرضه کند. بدین منظور حوزهی دینی نیز بایستی بر عرض و طول خود بیفزاید. متناسب با گسترش دستگاه بوروکراتیک دینی، یعنی تشکیلات کاهنان، بهرهزایی و نفوذ آن گسترش نمییابد. مخارج دستگاه بالا میرود و دردسری بزرگ برای دستگاه روحانی کنترل خود روحانیان میشود. در جریان روند تمدن کانونهای رقیب حوزهی دینی مدام قدرتمندتر میشوند. سرمایهی دینی فقط یکی از شکلهای سرمایهی فرهنگی میشود. سرمایهی فرهنگی مشروعیت خود را عمدتاً از کانونهای دیگری میگیرد، کانونهایی چون آموزشگاههای علمی و هنری.
سقوط ارزش
نتیجهی روند کاهش نرخ سود دینی است. امروز دین سرمایهای دارد که ارزش آن را میتوان از طریق مقبولیت و نفوذی که در بورس مجموعهی ارزشها دارد، تعیین کرد. اگر این سرمایه ثابت بماند، در یک روندِ تمدنیِ بیبحران ارزش آن سقوط میکند. یک کار حوزهی دینی برای جلوگیری از کاهش نرخ سود دینی سرمایهگذاری بیشتری است که خود را به صورت تلاش برای افزودن به سرمایهی ثابت دینی نشان میدهد. ثمرهی مستقیم این تلاش گسترش یافتن بوروکراسی تشکیلات روحانی است. این امر ارزشافزاست، اما حد ارزشافزایی آن به اندازهای نیست که کاهش نرخ سود دینی را جبران کند. مثلا اگر تعداد کاهنان دو برابر شود، این بدان معنا نیست که امکان نفوذ در جامعه دو برابر میشود.
دیانتهای رقیب
در جریان روند تمدن، انحصار پاسخگویی به علایق خاص دینی نیز از دست حوزهی رسمی دینی خارج میشود. کانونهای شِبهِدینی فراوانی شکل میگیرند و دین فردی، یعنی دیانتی مستقل از حوزهی دینی، رواج فراوان مییابد. این پدیدهها را پیچیدهتر شدن نظام نیازها موجب میشود. جایی میرسد که حوزهی دینی حتا کنترل خود بر روی نیازهای خاص دینی را نیز از دست میدهد.
مشکلات عصر جدید
دین چه امکاناتی برای مقابله با کاهش نرخ سود دینی دارد؟ تا پیش از عصر جدید کاهش نرخ سود دینی آن چنان آهنگی ندارد که حوزهی دینی را نگران کند. سقوط عصبیت با تلاشهای احیاگرانه، که هدفشان احیای مشروعیت آغازین است، و تلاش برای سیاسی کردن احیاگری، از جمله از طریق یاریرسانی به نشستن یک سلسلهی پادشاهی به جای سلسلهی دیگر، صورت میگیرد. در عصر جدید کاهش نرخ سود دینی به امری چشمگیر تبدیل میشود. مشخصهی این عصر نشستن نظامی از نیازها به جای نظام نیازهای سابق است، نظامی که بسیار پیچیده است، پویشی نفسگیر و کنترلناپذیر دارد، و دین با آن بیگانه است، بیگانه از این نظر که تجارت خود را در زمانی آغاز کرده که نظامی متفاوت برقرار بوده، نظامی در مجموع ساده و کنترلپذیر.
استراتژیهای مقابله با کاهش نرخ سود
در اروپا دین در عصر جدید شروع به آزمودن استراتژیهای دیگری برای مقابله با کاهش نرخ سود میکند. سکولاریزاسیون، با این که دست دین را به تمامی از قدرت سیاسی کوتاه نمیکند، اما دین را وامیدارد به جامعه بنگرد، نیازهای تازه را به رسمیت بشناسد و خود را بهعنوان ممیز و مبصر معرفی نکند.
اسلام نیز با کاهش نرخ سود مواجه میشود، اما تصور میکند با به حرکت درآوردن انرژی منفی خود میتواند روند تمدنی تازه را زیر کنترل خود درآورد. امید اسلام به کنترل درآوردن قدرت دولتی میشود. در بخش بعد اندکی بر روی کیفیت سیاسی شدن اسلام در عصر جدید مکث میکنیم.
|
نظرهای خوانندگان
از قلب سرزمين مسخ شدگان دستتان را ميفشارم
متاسفانه دين با عقل پذيرفته نشده كه با توجيهات عقلي كنار گذاشته شود. اما گمان ميكنم جامعه جوان ايران و بخصوص دانشجويان ظرفيت بالايي براي پذيرش سكولاريسم و حتي اتنئيسم دارد. مشكل سانسور است اما مشكل بزرگتر تابوهاي ذهني
ميخواهم به شما اطلاع بدهم كه انديشه سكولار به سرعت در حال فراگير شدن در دانشگاهها است. نسل جديد اساتيد سرانجام جامعه تحصيلكردگان ايران را به اين سمت هدايت خواهد كرد مگر ايمكه انقلاب مضحك فرهنگي ديگري اجرا شود كه اين هم بعيد است.
در اين ميان روشنفكراني چون شما نقش پيامبري داريد. پيامبران خرد در نبرد با پيامبران هزاره.
-- فرخ ، Jul 12, 2007 در ساعت 05:48 PMاقای نیکفر خیلی خوب بود
-- مصطفی ، Jul 14, 2007 در ساعت 05:48 PMبا سپاس