رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ تیر ۱۳۸۶
اندیشه انتقادی-برنامه ۹۰

(اقتصاد سیاسی دین–۳۱)

حوزه‌ی دینی

محمدرضا نیکفر

شنیدن فایل صوتی

انسان موجودی نمادین است، یعنی هرچه می‌بیند، نمادین می‌بیند و خود را و جهان را در نمادها بیان می‌کند. فرهنگ از مجموعه‌ای از نمادها تشکیل شده است. ارزش دینی نیز ارزشی نمادین است. آن را کالا می‌نامیم، آنگاه که در تعامل با ارزشهای دیگری چون ارزشهای اقتصادی و سیاسی قرار گیرد و برپایه‌ی آن معامله‌ای پیش برده شود. کالاهای دینی، و کلاً ارزشهای دینی، از ذخایر دینی می‌آیند. ذخایر دینی مجموعه‌ای از آیین‌ها، چیزها، مکانها، زمانها، نامها و کسان مقدس است. نقش‌آفرین‌های مقابل آنها، یعنی شیاطین و کفار و دهریون و طبیعیون و نسوان فاسقه و حرامزاده‌ها و نظایر اینان را نیز می‌توان جزو ذخایر دینی محسوب کرد، با این تعبیر که مفهومهای دینی از راه غیریت تعریف می‌شوند.

معنای عمومی سرمایه‌ی دینی
ذخایر دینی محدود هستند. هیچ دینی به عنوان نمونه تعداد نامحدودی زیارتگاه ندارد. هیچ دینی کدها و کانالهای نامحدودی برای ارتباط با ساحت فراانسانی و ارتباط در ساحت انسانی در اختیار متدین نمی‌گذارد. سرمایه‌ی دینی است که ذخیره‌ی دینی را متعین و محدود می‌کند. نیروی تعیین چیزی به عنوان ذخیره‌ی دینی، نیروی حفاظت از ذخایر دینی و توزیع اعتبار ارزشی میان آنها، نیروی تولید کالای دینی، ارزشگذاری روی آنها و توزیع آنها، سرمایه‌ی دینی در معنای اخص آن است. معنای عمومی سرمایه‌ی دینی نیروی تبدیل ارزشی دینی به کالای دینی است. در معامله با کالای دینی در واقع این سرمایه‌ی دینی است که وارد تعامل با ارزشهای اقتصادی و سیاسی شده و به آنها تبدیل می‌گردد.

عُلقه‌ی دینی
هر چه فرد سرمایه‌ی دینی بیشتری در اختیار داشته باشد، توانایی بیشتری برای اعمال نفوذ در حوزه‌ی دینی دارد. حوزه‌ی دینی یک حوزه‌ی اجتماعی است که روابط میان کنش‌گران در آن از زاویه‌ی دینی سنجیده می‌شود. سنجیده شدن از زاویه‌ی دینی به معنای بررسی کنش‌گری به اعتبار پیگیری عُلقه‌ی دینی است که یک علقه‌ی گروهی نمادین است. حوزه‌ی دینی را چون وسیع در نظر گیریم، بدانسان که شامل هم متخصصان شود و هم غیرمتخصصان، علقه‌ی دینی را با تلاش برای کسب ارزش دینی مشخص می‌کنیم، که بسته به آنکه پا در عرصه‌ی معامله‌گری سرمایه‌ای بگذارد، سرمایه‌ی دینی در معنایی عمومی است. اما اگر حوزه‌ی دینی را کاملا تنگ درنظر گیریم و منظور از آن دستگاه روحانیت باشد، جنبش کنشگران در آن را بهتر درک می‌کنیم، اگر انگیزش آنان را اراده به کسب سرمایه‌ی دینی در معنای اخص آن بدانیم.

کسب و کار کاهنان
هر کاهنی مجموعه‌ای از کالای دینی را خود به خود در اختیار دارد. او از ابتدای طلبگی تلاش می‌کند به مقامی برسد که بتواند توزیع‌گر کالاهای دینی باشد و قیمت هر شکل آن را تعیین کند. این توانایی، از اعتبارآفرینی و اعتباربخشی سرمایه‌ی دینی برمی‌خیزد. سرمایه‌ی دینی سهم بری از یک سرمایه‌ی کلان اعتقادی است. در کلیسای کاتولیک کاردینالها هیئت مدیره‌ی بنگاه حفاظت از این سرمایه را تشکیل می‌دهند. دبیر کل بنگاه پاپ است. در شیعه‌ی معاصر آیت‌الله‌های بزرگ این وظیفه را به عهده دارند. بنگاه جامع تشکیل شده است از چند بنگاه که در رأس هر یک، یکی از مراجع تقلید نشسته است. هر مرجعی می‌کوشید بنگاه خود را پرمایه کند. رقابت تا حد تخریب نیز پیش می‌رود، اما همه این تجربه را دارند که این بنگاه به سادگی نمی‌تواند رأس آن بنگاه را تخریب کند و بنیه و بدنه‌اش را به تصرف کامل خود درآورد.

تفاوت دینها
دینها متفاوت‌اند و هر یک حوزه‌ی دینی خاص خود را دارند. در مورد برخی دینها، خاصه دینهای بدوی، همواره تشخیص چیزی به نام حوزه‌ی دینی به صورت پایگان "روحانیان" ساده نیست، چیزی که در مورد دینهای به‌اصطلاح پیشرفته معمولا با مشکلی مواجه نیست و اصولا وجود یک حوزه‌ی دینی بارز شاخص متأخر بودن آنهاست.

حوزه‌ی دینی
تفکیک حوزه‌ی دینی از دیگر حوزه‌های اجتماعی جزئی از تفکیک‌هایی است که جامعه‌های مختلف در مسیر تکامل نظام اجتماعی از سر می‌گذرانند. از دید یک نظریه‌ی جامع اقتصاد سیاسی، یعنی آن‌چنان نظریه‌ای که فقط به ارزش اقتصادی نپردازد و موضوع آن ارزشهای مختلفی باشد که به هم تبدیل می‌شوند و در این معامله سیستم نابرابری را حفظ و بازتولید می‌کنند، این حوزه یکی از کنشگران اصلی سیستم نیازهاست.

این به این معنا نیست که نیاز به حوزه‌ی دینی یک الزام اجتماعی است. کارکرد آن را حوزه‌‌ها و نهادهای دیگر نیز می‌توانند به عهده گیرند. سرمایه‌داری خود دارای مکانیسمی برای تبدیل شدن به دین است، چون همانند دین تولیدکننده‌ی نیازهایی است که برآورده شدن آنها به نیازمند شدن بیشتر می‌انجامد. هر روز انواع و اقسام "ستارگان" تولید می‌شوند. آنها فراانسانی جلوه می‌کنند. هر یک لحظه‌ای می‌درخشد و جای خود را به ستاره‌ای دیگر می‌دهد. نمایش‌هایی را که سرمایه‌داری، در اصل، از دین یاد گرفته، اکنون سرمشقی برای خود نمایشهای دینی می‌شوند. دین از این نظر امکان وسیعی برای بقا یافته است.

بقای دین
امکانهای تولیدگری فقط در سطح شوهایی برای عوام نیست. دانشگاه خود راه‌‌گشای تولیدگری دینی است. هر نظریه‌‌ای در علوم انسانی را، حتا اگر با صراحت پس‌زننده‌ی دین باشد، می‌توان گرفت و از آن آموزه‌ای دینی ساخت.

ممکن است که نیاز به کالای دینی به دلیل وجود کالاهای مشابه کاهش گیرد، اما دین در مجموع دلیلی ندارد که نگران بقای خود باشد. سرمایه‌داری بسیار گشاده دست است. آنقدر گشاده‌دست است که حتا در آن آموزه‌های ضد سرمایه‌داری به صورت کالا درمی‌آیند و ارجشان با تعداد مصرف‌کنندگانشان سنجیده می‌شود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

" نمایش هایی را که سرمایه داری در اصل از دین یاد گرفته " . این اندیشه که اقتباس از متفکر فرانسوی دارد دارای یک مغالطه است . اگرچه که ساختار سرمایه داری بسیار شبیه به ساختار دین عمل می کند بلکه درست با ان یکی است اما این نتیجه نخواهد داد که سرمایه داری این را از دین اموخته بلکه فقط نشان می دهد که این دو ساخت به هم شبیهند . این استنتاج مخدوش ناشی از یک غفلت بزرگ است : از یادبردن یا درک غلط از ماهیت تفکر - که به نظر من عبارتست از رفتن به انجا . تبدیل ان جاها به این جا . شاید می بایست بیشتر از این مراقب بزرگ شدن کلیاتی همچون دولت و سرمایه داری و ... باشیم

-- مصطفی ، Jun 26, 2007 در ساعت 09:16 PM

درک غلط از ماهیت تفکر! مگر دین یک تفکر است؟ سلطه دین و سلطه سرمایه داری انسان را به بردگی می کشند.

-- فضول باشی ، Jun 26, 2007 در ساعت 09:16 PM

با تشكر و درود

لطفاً در كنار نوشته ها ساعت پخش برنامه را درج كنيد

-- فرخ ، Jul 10, 2007 در ساعت 09:16 PM