رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶
اندیشه انتقادی-برنامه ۷۸

(اقتصاد سیاسی دین–۱۹)

قاعده‌ی منفی ارزش دین

محمدرضا نيکفر

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

در سیستم مبادله‌‌ی جامعه، در مورد دین، آشکارا دو مفهوم از ارزش با هم ترکیب می‌شوند و همین است که بحث ارزش دین را پیچیده می‌سازد. یک مفهوم همان چیزی است که ترجمان پولی آن را قیمت می‌گوییم. مفهوم دیگر ارزش در معنایی مترادف با هنجار است. بر این قرار در مورد کالای دینی، پنداری پای پدیده‌ای در میان است که از پهنه‌ی هنجارها به پهنه‌ی قیمتها می‌پرد. میان پهنه‌ی هنجارها و پهنه‌ی قیمتها نه ورطه‌ای برقرار است نه دیوار چینی، که بخواهیم از یک جهش سخن گوییم. ارزشها درهم‌آمیخته‌اند و پرش از ارزشی مثلاً به نام "خوبی" به ارزشی چون "سود" بسیار ساده صورت می‌گیرد. در زندگی واقعی می‌بینیم که این گذار چه آسان انجام می‌شود، نرم و موجه، بی عذاب وجدان و حتا آمیخته با حس طلبکاری.

کالای دین
ما در بررسی خود مدل ساده‌ای را در نظر گرفته‌ایم به صورت جامعه‌ای با یک حوزه‌ی تخصصی دینی. رابطه‌ی دین و سیاست را موقتا نادیده گرفته‌ایم و فقط به رابطه‌ی دین و اقتصاد توجه داریم. موضوع بحثمان پرسش از پی ارزش است با نظر به کالای دین یا کالای دینی. منظور از کالای دین، کلیت دین به مثابه سرمایه‌ی نمادین است که در این یا آن نوع عرضه‌داشتِ دین متبلور می‌شود. هر عرضه‌داشتِ مشخصی را کالای دینی می‌نامیم. کالای دینی عمدتاً به صورت خدمات دینی است. با این توضیح که هر کالای دینی بازتاب‌دهنده‌ی کلیت ارزشی دین است، می‌توانیم بسته به زمینه‌ی آنی بحث مسامحتاً این دو مفهوم را مترادف گیریم.

منفی‌بودگیِ ارزش دین
پیشتر در این مورد گفته آمده است که ارزش در ذات خود منفی است. ارزش "الف" به آن برمی‌گردد که "ب" و "پ" نیست و ارزش "ب" به آن برمی‌گردد که "الف" و "پ" نیست. نمود بارز منفی‌بودگی ارزش در جایی است که تنوع و همزمان رقابت وجود داشته باشد. ارزش دین را با بیان خاصی از منفی‌بودگیِ ارزش می‌توان تعیین کرد: مشخصه‌ی بارز کالای دینی در بحث مقایسه‌ای ارزش نه هزینه‌ای است که بابت خود آن می‌پردازیم، بلکه هزینه‌ای است که باید بپردازیم تا کلاً بی‌نیازی خود را از آن کالا اعلام و تثبیت کنیم یا کالای دینی ساخت کارخانه‌ی دینی دیگری را به جای کالای موجود بگذاریم. ارزش دین به این هزینه‌ی منفی برمی‌گردد، هزینه‌ای که آن را منفی می‌نامیم، چون هزینه‌ی ناشی از یک برخورد نفی‌کننده است. هزینه در اینجا فقط پول نیست. مقدم بر هر چیزی کارمایه‌ی فرهنگی است که بایستی برای نفی به کارگرفته شود.

ارزش دین در هزینه‌ی نفی آن است
در اقتصاد، ارزش کالاها معمولاً در رویکرد مثبت به آنها تعیین می‌شود. درست است که رقابت وجود دارد و در مورد هر کالایی چنان تبلیغ می‌شود که جانشین‌ناپذیر بنماید، اما در وضعیت عادی بازار، مصرف‌کننده با نظر به این که کالایی که می‌خواهد بخرد چه چند و چونی دارد و چگونه و تا چه حد نیازهای او را برطرف می‌کند، بهای آن را می‌پردازد. در مورد دین، آنچنان‌که آمد، گویا قضیه برعکس است: ارزش دین به مثابه کالا بسته به هزینه‌ی نفی آن دارد. هر چه پیدا کردن جانشینی برای یک دین در یک جامعه پرهزینه‌تر باشد، آن دین پربهاتر است.

ارزش: زمان تاریخی لازم برای نفی
استفاده از فرمول‌بندی‌های مارکسی در توضیح این قاعده می‌تواند مفید باشد. مارکس می‌گوید: ارزش یک کالا بسته به زمان کار اجتماعاً لازمی است که در آن متبلور شده است. قاعده‌ی منفی ارزش دین می‌گوید: ارزش هر دینی بسته به میزان زمان تاریخی‌ای است که بایستی برای نفی آن صرف کرد.

قدرت نفی‌گری دین
در اینجا در توضیح قاعده مثال ساده‌ای می‌زنیم و شرح وبسط آن را به بخش بعدی این گفتار وامی‌گذاریم. می‌توانیم یک اتوموبیل مارک پژو بدهیم و چند رأس اسب بگیریم، می‌توانیم آن را با مقداری طلا عوض کنیم و می‌توانیم آن را با یک اتوموبیل مارک فورد تاخت بزنیم. یک کاهن به ازای وردی که می‌خواند، مثلا دو عدد مرغ می‌گیرد یا یک کیلو پنیر. اما او حاضر نیست وارد معامله‌ای این گونه شود: وردی بر‌خواند از کیش خاص خود و به ازای آن از ورد خاص کیش دیگری بهره‌مند شود. اتوموبیل این مارک را می‌توان با اتوموبیل آن مارک تاخت زد، اما نمی‌توان کالایی از این دین را با کالایی از آن دین عوض کرد. ممکن است در یک نمایش صلح وردی از این دین پاسخش را در وردی از آن دین بیابد، اما این معاوضه اساسا منتفی است. منتفی است چون هر دینی با رقیب خود رابطه‌ای منفی می‌گیرد. جامعه‌ی دینی جامعه‌ای است که در آن دین قدرت نفی دارد. چون دین قدرت نفی دارد، ارزش دارد. این نیز سویه‌ای دیگر از قاعده‌ی منفی ارزش دین است.

مطلب پیشین: ارزش و منفی‌بودگی آن

Share/Save/Bookmark