اندیشه انتقادی-برنامه ۷۷
(اقتصاد سیاسی دین–۱۸)
ارزش و منفیبودگی آن
محمدرضا نيکفر
برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.
بحث بر سر ارزش دین در کلیت آن در هر جامعه و ارزش خدماتی که عرضه میکند، ایجاب کرد که دقیقتر در معنای ارزش بنگریم، زیرا همچنان که دیدیم، نمیتوانیم از مفهومهای رایج در اقتصاد سیاسی بعینه در پهنهی کار دینسنجی استفاده کنیم.
سیر بحث در مورد ارزش
در بخش پیش تاریخ مفهوم ارزش را بررسیدیم و گفتیم که تنوع معناهای ارزش نبایستی اتفاقی باشد. و نیز گفتیم که با عصر جدید ارزشها نظمشان را از دست میدهند و نظمبخشی به آنها موضوع ثابت ذهن انسانها میشود. انسان در برابر معنایی نامتعین از ارزش قرار میگیرد و تعین بخشیدن به آن به یک ارزش اساسی در زندگیاش تبدیل میشود. این بار میخواهیم اشارهی پدیدارشناسانهای داشته باشیم به ارزش در بنیادیترین و نامتعینترین معنایش. در ادامه به ارزش در مبادله میپردازیم و نیز به وجود منفی ارزش. این نکتهی آخر را برای بحث اصلی خود نیاز داریم که در بخش بعد زیر عنوان قاعدهی منفی تعیین ارزش دین عرضه حواهد شد. پدیدارشناسی ارزش با پدیدارشناسی مربوطیت آغاز میشود.
مفهوم جهان
جهان انبانی از چیزها نیست. جهان شبکه است، در کلیت خود شبکهای از شبکههاست. در آن هر چیزی به مجموعهای از چیزهای دیگر مربوط است. معنا از مربوطیت برمیخیزد. آنگاه که از پی معنای چیزی میپرسیم، میخواهیم جایگاه آن را در شبکهی مربوطیتیای بدانیم که جهان ماست. ارزش نیز چنین است. ارزش و معنا همبنیاد اند، یعنی یک خاستگاه پدیدارشناختی دارند. ارزشی که به چیزی مینهیم، بسته به جایگاهی است که برای آن در شبکهی ارتباطی چیزها در نظر میگیریم.
مرکزیت انسان
در کانون همهی ارتباطها انسان نشسته است. انسان مرکز جهان است. همهی جهان و کل آنچه در پندارها فراجهان است، گرد انسان میچرخند. کتابهای مقدس را نیز که برخوانیم، آشکارا میبینیم که خدا یا خدایان مشغولیتی جز انسان ندارند. انسان زمینی کانون زندگی مقدسان آسمانی را تشکیل میدهد.
زیستجهان و گیتی تلسکوپی
جهان موضوع دانشهای طبیعی، جهانی که مثلا از دریچهی تلسکوپها بر ما پدیدار میشود، جهان طبیعی انسان نیست، آن جهانی نیست که در آن متولد میشویم، به عنوان عضوی از جامعه بار میآییم و در معنایی فرهنگی و تاریخی کاری میکنیم و میمیریم. در گیتیِ تلسکوپ، میتوان وجود انسان را نادیده گرفت. گیتی علمی اما انتزاعی از جهان طبیعی انسانی است. در گیتی ارتباط چیزها با انسان قطع میشود و آنها به این اعتبار عینی میشوند. گیتی هم در کلیت و هم در اجزایش نامفهوم میشود، اگر یکسر ارتباط خود را با زیستجهان و فهم پروریده در آن از دست بدهد. فهم، در درجهی اول فهم زیستجهان است.
انسانمحوری
زیستجهان آشکارا انسانمحور است. از دید زیستجهانی "آهن چیست؟" یعنی "آهن برای چیست؟". آهن برای چیست؟ برای ساختن میخ است. میخ برای چیست؟ برای کوبیدن به دیوار است. برای چه آن را در دیوار فرو میکنیم؟ برای آنکه لباسمان را به آن بیاویزیم. در نهایت همه چیز برای ماست، و هر چیزی بسته به اینکه چگونه برای ماست و برای ما چه میکند، معنایی و ارزشی مییابد.
هیچ چیزی به خودی خود ارزشی ندارد. انسان نیز ارزشی ندارد، سوای آن ارجی که به خود مینهد. انسان ممتاز است نه به خاطر ارج ویژهاش، بلکه به خاطر اینکه با او ارج و ارزش، بودِش مییابند.
اجتماعیت ارزش
ارزشگذاری انسان و – در معنایی مثبت از ارزش – اینکه انسان چیزها را باارزش، کمارزش یا بیارزش میکند، کنشی نیست که فهم آن با منتزع کردن فرد از رابطههای اجتماعیاش ممکن باشد. انسان، غوطهور در ارتباطهای انسانی، با چیزها ارتباط میگیرد. ارزشگذاری عملی فردی نیست. ساختار پایهای ارتباطها "انسان−انسان−چیز" یا "انسان−چیز-انسان" است.
اگر اجتماعیت انسان را کنار بگذاریم، ارزش تا سطح یک کنش طبیعی ساده برای بقا تنزل مییاید، در حد پهنهی ادراک حیوانی در این مورد که این چیز گرسنگی را رفع میکند و آن جنبنده موجودی آسیبرسان است. بر این قرار ارزش در معنای ویژهی انسانی آن ارزش در مبادلههای انسانی است. در مبادلههای انسانی است که ارزشها دستهبندی میشوند. ارزشی بیان اقتصادی مییابد و ارزشی نمییابد. مرزها را نظام ارزشگذاری تعیین میکند، وگرنه هیچ مرزی وجود ندارد که با استواری هستیشناسانهای ارزشها را از هم جدا کند.
ذات منفی ارزش
در جهانی که از یک انسان و یک چیز تشکیل شده باشد، آن چیز نه با ارزش است نه بیارزش. دست کم به دو انسان و دو چیز نیاز داریم تا پدیدهای به نام ارزش داشته باشیم. اینکه ارزش مستلزم کثرت چیزهاست، بدان برمیگردد که ارزشگذاری را وجود اختلاف ممکن میکند و شرط اختلاف کثرت است. ارزش در ذات خود منفی است. ارزش "الف" به آن برمیگردد که "ب" و "پ" نیست و ارزش "ب" به آن برمیگردد که "الف" و "پ" نیست.
نمود منفیبودگی ارزش
نمود منفیبودگیِ ارزش در بازار در تأکید بر آن تمایزهایی است که یک کالا دارد، تمایزهایی که با الفاظی منفی بیان میشوند، مثلاً: این ماشن کاری میکند که ماشینهای دیگر نمیتوانند. جایی که امکان انتخاب وجود ندارد و برای رفع نیازهایی خاص فقط کالاهایی خاص وجود دارند، ارزش به صورت مثبت بیان میشود. نمودِ بارزِ منفیبودگیِ ارزش در جایی است که تنوع و همزمان رقابت وجود داشته باشد. برنهشتِ بنیادی این گفتار در مورد اقتصاد سیاسی دین این است: ارزش دین را بایستی در منفیبودگیِ آن جست. در بخش آینده این تز را تشریح میکنیم.
مطلب پیشین: مسئلهی ارزش
|
نظرهای خوانندگان
در شماره 31 مجله نگاه نو, بهمن 1375 -همان كه شما 5 مقاله درباره هايدگر نوشتيد- نوشته شده بود كه شما "پديدارشناسي روح" و "هستي و زمان" را در دست ترجمه داريد. آيا هنوز روي اين پروژه كار مي كنيد؟
-- امین ، May 4, 2007 در ساعت 03:43 PMآقاي دكتر نيكفر سلام و خسته نباشيد! مطالبتان بسيار پر مغز و تامل برانگيز است. يك سوال هم از شما داشتم كه اميدوارم بي پاسخ نگذاريد و آن اينكه آيا شما را مي توان هايدگري به شمار آورد يا نه؟ چون احساس مي كنم كه خيلي به هايدگر و افكار وي نزديك هستيد. موفق باشيد!
-- سيد.ا.محمدي ، May 5, 2007 در ساعت 03:43 PMسلام آقای امین، من آن پروژهها را رها کردهام. نمیتوانستم هم سلیقهی زبانی خود را در نظر گیرم و هم مشکل خوانندگان را. هنر ایجاد توازن میان این دو را نداشتم. هنوز اما در حسرت به اتمام رساندن پدیدارشناسی هستم. آن را البته باید از اول شروع کنم، چون کار قبلی به حدود ۲۰ سال پیش برمیگردد.
-- نیکفر ، May 6, 2007 در ساعت 03:43 PMبا درود
سلام آقای سيد.ا.محمدي، اگر اشارهی شما مثلا به همین گفتار بالاست، بایستی بگویم در آن میتوان آشکارا اثر ادموند هوسرل و آلفرد شوتز را دید. من از هایدگر بسیار آموختهام اما هایدگری نیستم، یعنی پرسش او، روش او و هدف او را دنبال نمیکنم. این را سالهای پیش نوشتهام. از لطف شما ممنونم.
-- بدون نام ، May 6, 2007 در ساعت 03:43 PMشما در ابتداي همان مقاله نوشته بوديد : "مخاطب مقاله دانشجوي باحوصله است...فهم هايدگر كلا ساده نيست...من مبلغ و پوپوليست نيستم". خوانندگان بايد مشكلشان را خودشان حل كنند. همين سخنان هم در اوايل چاپ سنجش خرد ناب دكتر اديب سلطاني زده مي شد اما يواش يواش اين ترجمه جاي خودش را باز كرد و بسياري با زبان آن آشنا شدند.
-- امین ، May 8, 2007 در ساعت 03:43 PMما بي صبرانه منتظر ترجمه ي شما خواهيم بود.
شهوت در وجود همه بطور ذاتي است.هر چه سايت ها بيشتر فيلتر بندي بشن رجوع كنندگان حساس تر شده و براي خالي كردن شهوت خود سراغ نامحرم ها ميرن كه باعث فساده.خواهش دارم اين سايت ها را اين قدر فيلتر نكنيد.
-- فريبا ، Jun 4, 2007 در ساعت 03:43 PM