اندیشه انتقادی، برنامه ۴۷
دانش و استفادهی عمومی از خرد
محمدرضا نیکفر
برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.
گفتارهایی برای مخاطبان زمانه:
از نظر ایمانوئل کانت در مقالهی "پاسخ به پرسشِ: روشنگری چیست؟" از خرد به دو شکل میتوان بهره برد: به شکل عمومی و به شکلِ خصوصی. کانت مینویسد: «منظور من از کاربرد عقل در امور عمومی آن بهرهای است که یک انسان فرهیخته از عقل خویش در برابر کل خوانندگانش میبرد. استفادهی خصوصی را اما آن بهرهای میدانم که کسی مجاز باشد از عقل خویش برگیرد، در مقام مدنی یا اداریای که به وی سپرده شده است.» منظور کانت را میتوان با چنین مثالی روشن کرد: اگر یک اقتصاددان از علم خویش بهره گیرد برای آنکه در بازی بورس برنده شود یا در مقام مدیر وظایف محوله را به خوبی انجام دهد و با زیرکی کار خویش را پیش برد، از عقل خویش استفادهی خصوصی کرده است، اما اگر مثلا مقالهای بنویسد و به مردم در مورد وضعیت کلی اقتصاد کشور یا گوشهای از آن توضیح دهد، و فراتر از آن اگر بر آن شود با طرح انتقاد خود از وضعیت موجود حرکتی را برانگیزد، مثلا حزبی تأسیس کند، تا بلکه با جنبشی مردمی سیاست اقتصادی بهبود یابد، خردِ خویش را در پهنهی عمومی به کار بسته است.
شرط پیشرفت دانش
در نوشتهی کانت رابطهی پیشرفت دانش با استفادهی عمومی از خرد مستقیماً بررسی نشده است، اما از ارتباطی که در نوشته میان آزادی و خردورزی روشنگرانه برقرار میشود، به سادگی میتوان به این نظر رسید که از دید کانت هیچ جامعهای بدون آنکه کاربست خرد در پهنهی همگانی آن آزاد باشد، جامعهای دانشور نمیشود. شاید تنی چند دانشمند در آن پیدا شوند، آن هم از این جهت که به گفتهی کانت در هر اجتماعی به هر حال چند نفر سر برمیآورند که فکر مستقلی داشته باشند، در به کار بستن فهم خویش دلیر باشند و از پیشداوریهای رایج بگسلند.
پداگوژی استبدادی
پرسیدنی است که چرا نبود آزادی برای کاربست عمومیِ خرد مانع پیشرفت دانش میشود؟ شرط دانشمندی داشتن افق دید گسترده است، توانایی درافتادن با همهی پیشداوریهاست، توانایی انتقاد از سنتهاست، شجاعت در افکندن طرح است. در جامعهی استبدادزده از همان هنگامی که کودک سخن گفتن میآموزد، احتیاطکاری را نیز میآموزد، میآموزد که در مورد چیزهایی نباید بپرسد، میآموزد که بایستی چیزهایی را طوطیوار تکرار کند. نظام تعلیم و تربیت استبدادی قالبهای ذهنی و الگوهای رفتاری را سخت به جبن و دورویی میآلاید. فقدان وسعت دید مانع بلندپروازی میشود، چیزی که دانش بدون آن پا در عرصههای نو نمیگذارد. دانش برای رشد و جهش، قوهی تخیل میخواهد که شرط پرورش آن همان زمینهی آزادی است که هنر و ادبیات را رشد میدهد.
دانشمندی به سبک ایرانی
در استبداد، دانشمندی یا یک علامگی سطحی و بیمایه است یا تسلط فنی به رشتهای خاص. در کشوری چون ایران نبایستی تعجب کنیم که از زبان استاد دانشگاه نیز سخیفترین خرافهها را بشنویم. بدون ادبیات آزاد شاید مهندس خوب داشته باشیم، اما فیزیکدان خوب نخواهیم داشت. بدون هنر و فلسفهی آزاد و جسور، شاید جراح خوب داشته باشیم، اما زیستشناس خوب نخواهیم داشت.
دانش و تعهد اخلاقی
تنها آنجایی که عرصهی عمومی به روی خردورزی باز باشد، این امکان فراهم خواهد شد که دانش با تعهد اخلاقی همراه باشد. اخلاق با سیاست یعنی با امر عمومی درنمیآمیزد، مگر آنکه امر عموم به عموم وانهاده شود، یعنی در مورد آن نظارت عمومی برقرار باشد. سیاست اخلاقی، سیاست علنی است. حقانیت در علنیت است. آنچه بحق است، باکی از علنی شدن و پذیرای نظارتِ عمومی شدن، ندارد. این که دانش در عرصهای بسته و تنگ، اخلاقی شود، امری اتفاقی و شخصی است. قاعده این است که نهادِ دانش در عرصهی عمومی تعهد اخلاقی یابد.
لزوم بیداری اندیشهی انتقادی
در کشورهای آزاد نیز دانشمند را میخرند، در آزمایشگاهی مینشانند و به کار طراحی اسلحه میگمارند. در عرصهی عمومی است که میتوان به او برخورد و گفت که جنایتکار است. تا زمانی که عرصهی عمومی از یک آزادی نسبی برخوردار است، به تمام و کمال فاسد شده نیست و اندیشهی انتقادی در آن بیدار است، این امید میرود که بتوان مانع دور افتادن دانش از اخلاق شد. اگر عرصه بسته شود، دیگر همه چیز به وجدان شخصی بستگی دارد. زمینهی رشد وجدان شخصی اما وجود یک وجدان جمعی است که در جامعهی مدرن فقط به یک شکل پرورش مییابد: در یک عرصهی عمومی باز یا در تلاشی منزهکننده برای باز کردنِ این عرصه.
|
نظرهای خوانندگان
دانشمندی به سبک ایرانی
jaaleb bud vali khob in no daaneshmandaan dar zendegi dar gharb ham moshkelaate kamtari daarand, va ruz be ruz haminhaa olgu haaye movafaghe jaameye irani hastand, pardaakhtan be aanche ensaanee irani dar iran tajrobh nakardeh ast moteasefaanee dar jaameye be estelaah mohaajer pazire gharb moshkel afarin ast, va ensaane irani hatta iranitar migardad vali baa dalaayeli ke darun aan marzhaa tajrobeh nakardeh ast,
motasefaaneh...
C`est la vie
paayedaar baashid
-- Alireza. ، Jan 8, 2007 در ساعت 10:08 PMAlireza Bonn
خسته نباشید
-- رضا ، Jan 10, 2007 در ساعت 10:08 PMنمی دانم اشتباه از من است یا فایل صوتی درست نيست. اگر اشتباه نکنم مربوط به شماره 45 نقد جزم اندیشی است. اگر من راست باشم آنگاه بايستی تجديد نظر کنيد در فايل صوتی. ضمنا فايل صوتی چند مقاله قبلی نيز موجود نمی باشد نمی دانم آيا امکانش هست يانه ؟
من یک سئوال داشتم آقای نیکفر. حرفهایی که در قسمت دانشمندی به سبک ایرانی فرمودید صحیح، ولی علت آن آیا تنها رژیم استبدادیست؟ جایی خواندم که زبان ابزار فکر است حال سئوال من این است که آیا زبان ما نیز در این قضیه نقش دارد؟ آیا مجموعه سمبولهای خط ما کامل است؟ یا از آن بالاتر آیا ساختمان درستی دارد؟ خط ما بدون تردید در هنگام تبدیل صدا به سمبول مقدار زیادی داده را از دست میدهد شاید همین یکی از علل بعضی از نارساییها فردی/اجتماعی باشد. اگر مرجعی یا پژوهشی در این مورد میشناسید (منظورم ارتباط زبان با تکامل اجتماعی یا فردی است) به من معرفی کنید از شما خیلی ممنون میشوم.
-- ralf ، Jan 12, 2007 در ساعت 10:08 PMر-الف
در ضمن خواستم یک ویدیو را به شما معرفی کنم که در ارتباط با خودآگاه است. سخنران ویدیو برنده جایزه نوبل و یکی از مهمترین پژوهشگران در دانش رایورزی (ببخشید از واژهسازی) میباشد. در این سخنرانی پروفسور ادلمن تفاوت پژوهش خود را با هوش مصنوعی بیان میکند و نشان میدهد که چرا یافت الگو مسیر درستی برای بازسازی هوش نیست. پروفسور ادلمن با شما در این زمینه که بازسازی مغز با روشهای موجود امکانپذیر نیست هم عقیده است اما دلیل او متفاوت است. اگر وقت تماشا داشته باشید ویدیوی بسیار زیباییست. تا دقیقهی نوزده فقط معرفیجات است.
-- ralf ، Jan 12, 2007 در ساعت 10:08 PMآدرس ویدیو: http://video.google.com/videoplay?docid=7437432153763631391
آدرس اسلایدها: http://www.almaden.ibm.com/institute/resources/2006/Almaden%20Institute%20Gerald%20Edelman.ppt