اندیشه انتقادی، برنامه ۱۹
داخل و خارج
محمدرضا نیکفر
برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.
گفتارهايی برای مخاطبان زمانه:
هیچ فرهنگی نه مرز مشخصی دارد نه کانون مشخصی. متعین شدن فرهنگ بهعنوانِ فرهنگی خاص پدیدهای ویژهی عصر جدید است. حرکت به سمت تعینبخشیِ قاطع به خود، در زیر پوشش فرهنگ ملی صورت میگیرد. این حرکت با گرایش دیگری در عصر جدید در ستیز قرار میگیرد که روند جهانی شدن است. هویتجوییِ خودمحورانه، محلیگرایی است. محلیگرایی در برابر جهانیگردی در نهایت نقشی مییابد در حد مرزکشیهای موضعی متغیر.
جهانی شدن
محلیگرایی شاید تا حدی میتوانست نیروی جهانیگردی را خنثا کند، اگر جهانی شدن فقط به حوزهی روابط بینالملل و اقتصاد بینالملل تعلق داشت. میشد منشی انزواجویانه پی گرفت و اقتصادی خودکفا داشت که دست کم کارکردی چون اقتصاد معیشتی کهن داشته باشد. جهانیگردی اما نیرویی است که از درون نیز عمل میکند و از این رو انزاجویی ممکن و موفق نمیشود. عصر جدید عصر تحرک است، تحرک در نقل مکان، در انتقال اطلاعات و در دگرگونیهای اجتماعی. به محض آن که در عصر جدید امکان برای حضور در شبکهی ارتباطهای جهانی فراهم میشود، تنشهایی که از پیش در داخل موجود اند، پویش تازهای مییابند و به صورت تنش میان گزینههای جهانی و گزینههای محلی و نیز میان گزینههای مختلف در هر یک از این دو قالب درمیآیند.
داخلی هم خارجی است
بر این قرار پویش اجتماعی و تنش بر سر انتخاب گزینههای مختلف در عصر جدید شکل تازهای به خود میگیرند. از این رو دیگر با نگاه به یک جامعهی معین همواره تعیین این که چه عاملهایی داخلی و چه عاملهایی خارجی هستند، ساده نیست. پیچیدگی سیاسی قضیه به بار مفهومهای داخلی و خارجی برمیگردد. خود این مفهومها برخوردار از معنای تازهای هستند، که ملتگرایی عصر جدید بار آنها کرده است. کسی را که به صورت مؤکدی دم از اصالت و تقدم مطلق داخل میزند، میتوان دچار این معضل کرد که گفت در بسیاری از جامعهها خود همین مفهومها از راه ترجمه بار فعلیشان را یافتهاند و در نهایت ریشه در همان چیزی دارند که تو بر آن «خارج» میگویی، بنابر این اساس اندیشهی تو «خارجی» است؛ «داخلی» تو هم به نوعی «خارجی» است.
تنگنای دیگری که میتوان اصالتجویان را بدان دچار کرد، این است که بازنمود آنچه خود آنان بهعنوانِ سرچشمهی اصالت میشناسند، ریشه در «خارج» دارد، یا دستخوش دگردیسیهایی شده است که از عاملهای خارجی تأثیر گرفتهاند. بسیاری از مذهبها و آیینها و رسمها را میتوان به سادگی وارداتی و تحمیلی خواند.
استفاده و سوءِاستفاده
با توجه به این بحث بایستی تنها آن نوع گذشتهگرایی را صادقانه دانست که به هیچ یک از مفهومهای رایج در روزگار و جهان کنونی توسل نجوید و بی هیچ آوازهگری به کنجی رود و گذشته را برای خود بازتولید کند. اختلافهای مبرم روزگار ما اما بر سر صداقت یا عدم صداقت نیست. وارد کردن این مفهومها در بحثهای انتقادی گرهی از مسئله نمیگشاید. مثلاً نمیتوان معین کرد که کجا استفادهی سیاسی از مذهب، صادقانه و کجا ناصادقانه است، به سخن دیگر هیچ مرز عینیای میان استفاده و سوءاستفاده وجود ندارد. استفاده از مفهومهای ارزشگذارِ «استفاده» و «سوءاستفاده» بستگی به انگیزه و هدف ارزشگذاری ما دارد.
تاریخیت مفهومها
پس چه باید کرد؟ آیا نخست لازم است بحث را بر سر تاریخچهی مفهومها برد و به مخاطب خود گفت که مثلا «خارجی» و «داخلی» مفهومهایی هستند که بر زمینهی یک گفتمان جدید متولد شدهاند و روا نیست که تو بر عصر جدید بشوری در همان حال از مفهومهای تولیدشده در این عصر استفاده کنی؟ این گونه تاختن به حریف در صورتی مؤثر است که او یا شنوندگان، تاریخی بودنِ مفهومها را بپذیرند. اگر نپذیرند و اصولا تربیت ذهنیشان چنان باشد که آماده نباشند که تاریخیتِ گفتمانها را درک کنند، انتقاد ما تأثیرگذار نخواهد بود. با وجود این دخالت دادن تاریخ بیهوده نیست. همواره میتوان اصالتجویان را در برابر این پرسش قرار داد که در چه هنگامی «داخل» بدون دخالت مؤثر «خارج» راه خود را پیش میبرده، «اصیل» بوده و بر واقعیت آن دوران چه ارزشهایی حکم رانده و نیز میتوان پرسید چگونه میخواهند آن دوران را احیا کنند، آن هم بدان گونه که اثری از «خارج» به جا نماند.
|
نظرهای خوانندگان
کارِ جالبی است، نوارِ صوتیِ مقاله.لااقل برایِ کسانی که نابینا هستند.خسته نباشید. امّا مقالهها بسیار کوتاه هستند، و بسیار فشُرده. میتواند آغازی باشد برایِ بحثهایِ مُفصلتر، و عمیقتر. در هر حال برایتان آرزویِ موفقیّت دارم.برقرار باشید.
-- جهانگیر ، Nov 18, 2006 در ساعت 07:34 PMجناب جهانگیر درست فرموده اند؛ مقاله ها خیلی فشرده اند. این بحثها حد اقل ایجاب مقاله ای به وسعتی مقاله ای "هویت و ایدیوژی" را میکنند. با انهم عالی است.
-- جوشان ، Nov 20, 2006 در ساعت 07:34 PMامید که این بحث را گسترده تر ادامه دهید.