رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
اندیشه انتقادی، برنامه ۴

گفتار در روش

محمدرضا نیکفر

شنيدن فايل صوتی

گفتارهايی برای مخاطبان زمانه:
وضوح و دقت و انتظام منطقی از ارزشهای پایه‌ای تفکر انتقادی است. انسان فکور منتقد می‌پرسد که آیا متنی که می‌خواند یا حرفی که می‌شنود از مفهومها و گزاره‌ها و استدلالهای روشنی بهره می‌گیرد، آیا آنها دقیق اند، آیا تعریف‌ها و دسته‌بندی‌ها و استدلالها انتظام منطقی درستی دارند.

تفکر انتقادی تفکر تحليلی است

این شیوه‌ی رویکرد به موضوعات را با صفت تحلیلی هم توصیف می‌کنند. تفکر انتقادی تفکر تحلیلی است، یعنی موضوع را می‌شکافد، اجزای آن را دانه‌دانه می‌سنجد و در ادامه شیوه‌ی ترکیب آنها را وارسی می‌کند. در دوران باستان ارسطو استاد این کار بوده است. شگرد تفکر ارسطو را نادیده گرفته‌اند. آنچه از ارسطو در قرون وسطی به مانع تفکر بدل می‌گردد، برخی آموزه‌های او بوده است. محتوای کار او مانع شناخت درست صورت و شیوه‌ی کار او شده است.

در آستانه‌ی عصر جدید فیلسوفی به نام رنه دکارت سر برمی‌آورد که به اندیشه‌ی تحلیلی جان تازه‌ای می‌دهد. اندیشه‌‌ی انتقادی تحلیلی او بنای فکر قرون وسطایی را ویران می‌کند. این اندیشه چیز پیچیده‌ای نیست. با مبانی آن می‌توان آشنا شد در کتاب کم‌حجمی از دکارت به نام "گفتار در روش راه بردن عقل" که عنوان اختصاری آن "گفتار در روش" است. این کتاب به قلم توانای محمدعلی فروغی ترجمه شده و به صورتِ ضمیمه‌ی جلد اول کتاب پرآوازه‌ی وی با عنوان "سیر حکمت در اروپا" منتشر شده است.

کتاب فروغی اولین کتابی است که به قصد آشنا کردن ایرانیان با تاریخ فلسفه‌ی اروپایی نوشته شده است. هنوز هم یکی از مهمترین و خواندنی‌ترین کتابها در این زمینه است، بویژه به خاطر فارسی خوب آن و نقش بنیانگذارانه و راهگشایانه‌ی آن.

اهميت دکارت در تحول فکر غربی

فروغی با انتخاب "گفتار در روش" برای ترجمه با نیت آشنا کردن ایرانیان با اساس تحول فکر اروپایی در عصر جدید انتخاب بسیار درستی کرده است. هنوز هم هر آن کسی که می‌خواهد معنای فکر جدید را دریابد و بفهمد چه شد که به قول معروف "غرب پیش رفت و ما عقب ماندیم" باید "گفتار در روش" دکارت را بخواند. خواندن این کتاب را ما به همه‌ی علاقه‌مندان فلسفه توصیه می‌کنیم.

اکنون گروهی از جوانان در ایران علاقه‌ی چشمگیری به فلسفه از خود نشان می‌دهند. برخی از آنان به سراغ کتابهایی می‌روند که هم به خاطر مضمونشان و همه ترجمه‌ی بدشان ناروشن و رازآلودند و تفکر را به خواننده نمی‌آموزند. به این جوانان باید پیشنهاد کرد "گفتار در روش" و کتابهای مشابه آن را بخوانند، تا به آن دانسته‌هایی مجهز شوند که بتوانند با کمک آنها آثار دیگر را تجزیه و تحلیل کنند و از این طریق نقادانه بخوانند.

نقد روش کاربرد عقل است

شرط انتقاد، تجزیه و تحلیل است. بدون تجزیه و تحلیل نمی‌توان اجزا و ساختمان فکری را بازشناخت و کلیت آن را سنجید. "گفتار در روش" ما را با شروع اندیشه بر این شیوه در آستانه‌ی عصر جدید آشنا می‌کند. اهمیت این اندیشه تأکید بر شیوه است. توجه می‌کنیم به طرح این موضوع در آغاز کتاب دکارت.

دکارت می‌نویسد: "قوه‌ی درست حکم کردن و تمیز خطا از صواب، یعنی خرد یا عقل طبعاً در همه یکسان است، و اختلاف آرا از این نیست که بعضی بیش از بعض دیگر عقل دارند، بلکه از آن است که فکر خود را به روشهای مختلف به کار می‌برند." او پس از این تأکید بر برابری استعداد همه‌ی انسانها در خردورزی و وارد کردن مفهوم روش در بحث می‌گوید: "ذهن نیکو داشتن کافی نیست، بلکه اصل آن است که ذهن را درست به کار برند."

در فضيلت آهستگی

او ذهنهای تیزهوش و پراطلاع را نیز از خطا مصون نمی‌داند و حتّا معتقد است خطای آنها ممکن است بسیار پردامنه باشد زیرا "نفوس هر چه بزرگوارتر باشند، همچنان که به فضایل بزرگ راه می‌توانند یافت، به خطاهای فاحش نیز گرفتار می‌توانند شد، و کسانی که آهسته می‌روند، اگر همواره در راه راست قدم زنند، از آنان که می‌شتابند و از راه راست دور می‌شوند، بسی بیشتر می‌روند."

عادات خود را مسلمات نپنداريم

دکارت در ادامه کمی از زندگی خویش، دانش‌جوییش و تلاشش برای دستیابی به یقین حکایت می‌کند و آنگاه به نکته‌ای دست می‌گذارد که از اصول تفکر انتقادی است و آن درافتادن با عادتهای فکری است و هر آنچه که انسان از محیط خویش بی‌هیچ اندیشه‌ای برگرفته است:

در جهان و در میان مردمان مختلف که می‌گشتم "بسیار چیزها می‌دیدم که پیش ما سخیف و رکیک است، ولی اقوام بزرگ دیگر آنها را می‌پذیرند و معمول می‌دارند. و از این رو عبرت می‌گرفتم، که عقاید و ملکاتی را که فقط از راه انس و عادت پیدا کرده‌ام، چندان مسلم نپندارم، و از این راه کم‌کم بسیاری از اشتباهات را از خود دور می‌کردم که روشنی طبیعی ذهن را مایه‌ی تیرگی است و مانع از آن است که شخص به درستی تعقل نماید."

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

امید که آقای نیکفر با حوصله و متانت همیشگی شان این موضوع را ادامه دهند. نوشته های ایشان هم از لحاظ محتوی و هم از نظر صورت همواره آموزنده است بخصوص که آن نوشته ها درباره تفکر انتقادی باشد.

-- سمیرمی ، Aug 26, 2006 در ساعت 11:58 PM

از این مطالب آقای دکتر نیکفر خیلی استفاده میبرم. در ضمن لطفا تکمه شنیدن فایل صوتی را زیر مطلب بگذارید تا مثل تیترهای میان نوشته نشود. یا آن که آن را با رنگ مشخص کنید. رادیو دارد کم کم خوب می شود. سایتتان جذاب است. موفق باشید.

-- الهام ، Aug 29, 2006 در ساعت 11:58 PM

همواره نیکفر را به عنوان یکی از جدی ترین -و اغراق نیست اگر بگوییم- جدی ترین اندیشمند یک دهه ی اخیر ستوده ام.آن هم به دلایل چندی که در این مقال نمی گنجند.اما مهتمرین دلایل شابد این ها باشند:
درک اهمیت زبان ورزی در فلسفه و شیوه ی بیان مفاهیم به همراه ادیشمندانی چون دکتر ادیب سلطانی و آرامش دوستدار
در نظر داشتن حال به همان میزان گذشته منظورم این است که نه به دام نوعی تاریخیگری ایدئالیستی افتاده ونه گذشته را به پای حال در نوشته هایش فدا می کند.
اما مهمترین دلیل به نظر من این است:در نظر داشتن نوعی دور نمای سیاسی . ارائه ی یک بدیل برای وضع موجود.مقاله ی اخیر وی تحت عنوان ایمان و تکنیک نمونه ای درخشان در این مورد است. نیکفر با نگاهی تحلیلی وضع موجود و ریشه های تاریخی اش را با هوشمندی خاص خود بر مرسد ودر پایان به ارائه ی بدیلی سیاسی که همان لیبرال دموکراسی سات می پردازد.نکته اما اینجاست و پرسشی که من در برار او می نهم این است : چگونه اندیشمند نکته سنج وباریک بینی چون محمد رضا نیکفر بدون در نظر گرفتن مخاطرات نظری این چنین شتاب زده به ارئه ی بدیلی سیساسی تحت عنوان لیبرال دموکراسی می پردازد آن هم بدون بررسیدن موانع و امکانات نظری آن.امید وارم که پرسشم را به روشنی طرح کرده باشم.و

-- محمد ، Sep 1, 2006 در ساعت 11:58 PM

این چند جمله را می نویسم در نقد نظر محمد.

نه موافق نیستم که نیکفر در پی ارائه یک بدیل سیاسی در نوشته هایش و به ویژه در "ایمان و تکنیک" است. به نظرم او در این مقاله بیشتر در پی نقادی وضع موجود است. و برایم جالب است که محمد چگونه نتیجه می گیرد که "ودر پایان به ارائه ی بدیلی سیاسی که همان لیبرال دموکراسی است می پردازد" ؟

-- وحید ، Sep 16, 2006 در ساعت 11:58 PM