رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ تیر ۱۳۸۹

موسوی: نیازی به ظهور یک رهبر نیست

میرحسین موسوی، از رهبران مخالفان دولت می‌گوید که تکثر موجود در جنبش سبز یک فرصت برای آینده ملت ایران است و لازمه اتصال این گوناگونی‌ها «ظهور و بروز یک رهبر» نیست.

نامزد معترض به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری نقطه اتصال نیروهای مختلف جنبش سبز را پایبندی به قانون اساسی و اجرای «بی‌کم و کاست» آن دانست و افزود: «ما راه تحول را از طریق یک انتخابات آزاد و رقابتی غیر گزینشی پیش‌بینی کرده‌ایم.»

به گزارش تارنمای کلمه، وی ادامه داد: «پایبندی به یک متن با هدف بدست آوردن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود ما را از خطر استبداد آینده می‌تواند محافظت کند.»


برخی فعالان سیاسی بارها خواستار تعیین رهبر برای اعتراضات اخیر مردم شده‌اند و تلویحاً از میرحسین موسوی خواسته‌اند که این مسئولیت را با «قدرت» بر عهده بگیرد.

آقای موسوی هیچ‌گاه خود را به عنوان رهبر جنبش سبز معرفی نکرده‌است و بارها در سخنرانی‎ها و بیانیه‌های خود گفته‌است که یکی از اعضای جنبش سبز است.

نخست وزیر پیشین ایران که در جمع جوانان مجمع نیروهای خط امام سخن می‌گفت، با بیان لزوم درس گرفتن از تجربیات گذشته، گفت: «قبل از ظهور دیکتاتوری رضاخانی و بعد از مشروطیت خرده‌گفتمان‌های مختلفی در سطح جامعه مطرح بود که در عین اختلاف در یک نقطه با هم مشترک بودند و آن ظهور یک شخص قدر قدرت برای ایجاد امنیت و سامان دادن به بی سامانی‌ها بود.»

آقای موسوی پس از اشاره به این مثال تأکید کرد که «ما نقطه اتصال گوناگونی گفتمان‌ها را ظهور و بروز یک رهبر تعریف نکرده ایم.»

میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش به رویدادهای ۱۸ تیر و حمله به کوی دانشگاه تهران پرداخت و این حادثه را یکی از «وقایع دلخراش» تاریخ ایران دانست.

«اگر با رویداد تلخ حمله به کوی دانشگاه درست برخورد می‌شد و مسببان آن فاجعه شناخته می‌شدند، ما حوادث حمله به خوابگاه‌های دانشجویی را بعد از انتخابات نمی‌داشتیم»

وی با بیان اینکه این واقعه همه نیروهای «علاقمند به جمهوریت نظام» را به قضاوت فرامی‌خواند، افزود: «اگر با آن رویداد تلخ درست برخورد می‌شد و مسببان آن فاجعه شناخته می‌شدند و به دلیل آن جنایات به صورت آشکار محاکمه و کیفر می‌شدند، ما حوادث حمله به خوابگاه‌های دانشجویی را بعد از انتخابات نمی‌داشتیم.»

آقای موسوی با تاکید بر اینکه به باور او «تسلیم شدن باعث انحراف و فاجعه‌های بیشتر می‌شود»، گفت که ایستادن در برابر «کژی‌ها» جنبه حیاتی و اساسی برای «اصلاح واقعی» دارد.

کوی دانشگاه تهران هجدهم تیرماه سال ۱۳۷۸ در پی اعتراضات دانشجویی به توقیف روزنامه سلام هدف حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی‌ها قرار گرفت. در جریان این حمله شمار زیادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند و برخی از آن‌ها مجروح شدند.

۲۵ خرداد سال گذشته در جریان اعتراضات پس از انتخابات نیز بار دیگر لباس شخصی‌ها و پلیس به کوی دانشگاه حمله کردند و دست‌کم پنج نفر در این درگیری‌ها کشته شدند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با سلام
یکی از مواردی که بقای جمهوری اسلامی تا کنون بیمه کرده همین اختلاف نظر آقایان رهبران جنبش و مردم برسر همین مسیله میباشد مردم اصولا با جمهوری اسلامی مخالفند که خود به خود قانون اساسی آن را هم شامل میشود. آقای موسوی اگر به دموکراسی اعتقاد دارد نباید نظر خود را تحمیل نماید و بگوید جنبش سبز به قانون اساسی و جمهوری اسلامی وفادار است . پس شما به چه چیر اعتراض دارید؟ که جایتان را کسی دیگری گرفته و یا برای حمایت مردم زجر کشیده و یا خفقان 31 ساله تاراج اوال و دارایی های ملت اوارگی و فروش دختران نیازمند ایرانی به عربهای پابرهنه. نه آقای موسوی اگر لازم باشد بازهم صبر خواهیم کرد ولی جمهوری اسلامی نمیخواهیم. عصر طلایی امام هم پیش کشتان.

-- KAVEH ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

مشکل کشور ما دقیقا بی سیاستی و ابن الوقت بودن گردانندگان حکومت و مخالفین آنها است . آقای موسوی حالا یادش افتاده که چرا ۱۸ تیر چندین سال پیش را حکومت خوب بررسی نکرده . برادر ان موقع شما و خاتمی و خوئینیها و بقیه چپ ها و چپ مداران هم بخشی از این حاکمیت بودید . چرا صداتان در نیامد ؟ خوئینی ها در دادگاه گفت اینها همه نمایندگان رهبر هستند من چه بگویم ؟ شکر خورد و توبه کرد و آنها هم به و جایزه دادند اما نوری و کرباسچی را که بر حق ایستادند مجازات کردند !
چرا یک کلمه از دهان جنابعا لی در نیامد ؟ عضو تشخیص مصلحت بودید و امنیت کشور دست روحانی بود !
حالا به منظور بهره برداری سیاسی و نق زدن و اظهار وجود و در صحنه ماندن یا شیاد برای تنیده پوشش امنیتی دور خود هر از گاهی گذشته نزدیک را به انتقاد میگیرد اما از گذشته دورتر که علت اصلی همه این گرفتاریهاست یعنی ۶۰ تا ۶۸ یا ۵۷ تا ۵۹ که شما سر دمدار همین چماقداری علیه لیبرال ها و دگر اندیشان بودید سخنی نمی گویید. مصلحت کشور در شرایط بحرانی فعلی توصیه به رها کردن تمام سیاست های تدوین شده قبلی توسط خط امام و حزب توده و ک گ ب است . استراتژی نگاه به شرق و غرق شدن در منجلاب یهودی ستیزی و دشمنی کور با امریکا و غرب باید کنار گذشته شود . چرا که هیچ کشوری به جز ایران و کره شمالی در دنیا نیست که هنوز به وجود جنگ سرد و جهان دو قطبی ( خیر و شر ) اعتقاد داشته باشد !
بد بختانه اینکه چپ روسی و خط امام جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشر طلبی مردم ایران را هم به دست جنابعا لی و شرکا به بیراهه بردند .
تا دیر نشده به جای بازی با الفاظ و انتقاد گزینه ای به دولت فعلی که حاصل طبیعی فعالیت های غلط شما و چپ روسی در گذشته دورتر است به مثابه یک سیاستمدار واقعی ملی وارد صحنه شوید با شجاعت گذشته روس محور را نقد و خواهان تغییر کلی سیاست به سمت هم سو با کشور های دموکراتیک غربی خصوصا امریکا شوید . اسرائیل را به رسمیت بشناسید و از دولت بخواهید بسته را به پذیرد . غنی سازی را متوقف کند . مسله اعراب و اسرائیل را به سازمان ملل و خودشان واگذارد .
مطمئن باشید همه مسائل حل خواهند شد . اما اگر مثل گذشته دنبال شعبده بازی سیاسی از نوع پالیزدار یا اشغال سفارت یا بحران سازی های کذایی دیگر باشید در بر همین پاشنه خواهد چرخید تا ایران با بمب اتمی زده شود .
کشوری که سیاستش را افرادی مثل پالیز دار اینور اونور میکنند بهتر از این نمیشود . یکنفر در یک مقطع میاد بیرون و ادعا میکنه که فلانی و بهمانی از من پول گرفتند و یا فلانی به من اینجوری گفت بعد همون فرد در مقطع دیگه میاد میگه نه اونموقع دروغ گفتم حالا راست میگم !!! اپوزیسیون فرسوده و بدون برنامه و سیاست هم نشستند تا این به اصطلا ح افشا گری ها را با سر و صدا پوشش دهند و مبنای سیاست و برنامه خود کنند .
کشور ما سیاست مدار با تجربه ملی و لیبرال میخواهد یا مثل ترکیه یا مثل برزیل ! پالیزدار و ده نمکی و الله کرم و .... نباید نبض سیاست را در دست داشته باشند حد اقل اپوزیسیون نباید دلش را به این چیزها خوش کند . اینها بازیهای باند های داخل حکومت است و همه از یک جا کنترل میشود .

-- tahmineh ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

چند کلمه با بازاریان عزیز درد دل کنم اینکه دست از اعتصاب نکشید به فکر عردای ازادی باشید که اگر این رژیم برود در حکومت بعدی روزی خدا تومن درامد خواهید داشت چون میلیون ها توریست از غرب و شرق و اروپا و امریکا می ریزند توی ایران و میلیاردها دلار وارد ایران می شود و کار کاسبی شماها سکه می شود خدا شاهد است اگر این رژِیم برود و حکومت بعدی بیاید امنیت و اسایش برای توریست ها باشد شماها بازاری ها فقط و فقط دلار پارو می کنید دست از اعتصاب نکشید تا این رزیم برکنار بشود واقعا اگر 2 سال دیگر جمهوری اسلامی سرکار باشد شماها بدبخت خواهید شد .

-- دانا ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

آقای موسوی مشخص نکرده که در هجدهم تیرماه سال ۱۳۷۸ خود در کدام «کوی» پنهان شده بود که صدایش در نمی آمد؟؟؟؟

-- بدون نام ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

lآقای مهندس عزیز من این قانون اساسی را قبول ندارم این جمهوری اسلام که از بدو روی کار آمدن دستش به خون فرزندان ما آلوده شده من این جمهوری و این قانون اساسی را قبول ندارم . بنظر شما جای من کجاست؟

-- Farhad ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

"نامزد معترض به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری نقطه اتصال نیروهای مختلف جنبش سبز را پایبندی به قانون اساسی و اجرای «بی‌کم و کاست» آن دانست"
خوب دروغ داره میگه دیگه. کجا تمام جنبش سبز به "قانون اساسی جمهوری اسلامی" پایبندند؟!!!!

-- آرش ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

دوستانی که از موسوی ایراد می گیرید. که البته ایرادها وارد است، ولی آن موقع سیدمحمد شجاع سرکار بود که از بس رهبری او را زیر گرفته بود هر شب سید ممد باید هفت تا قرص می خورد تا خوابش ببرد! همش تقصیر سید محمد بود. اما موسوی در ضمن می گوید همه ی تحولات اگر از راه این همین قانون اساسی فعلی حرکت کند خون و خونریزیش کمتر است! همین لطفا دوباره بخوانید!
مرگ بر اصل اصل اصل ولایت فقیه!
زنده باد انقلاب سبز ایران

-- بدون نام ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

تهمينه گفته :... نوری و کرباسچی را که بر حق ایستادند مجازات کردند !.....اگر موسوی هم بخواهد تند روی کند مثل خواهر زاده اش ترور ميشود...بجای از راه دورانتقادکردن از رهبران داخلی مبارزه بر عليه ديکتاتوري، بر عليه حکومت انحصارطلب مبارزه نماييد..کوبيدن آنها مورد خوشحالی دولت فعلی ميشود...

-- Arash ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

نکته اصلی در گفتمان آقای موسوی .... همانا .... عبوراز رهبر پدر سالاریا همان یا عقل کل گرایی ایرانی است .... نکته ای کلیدی درگزار یک جامعه سنت گرا به یک جامعه مدرن .... وهمین نکته همان پیامی است که سیستمهای تمامیت خواه ازآن وحشت دارند ... مطمئنم فعالین جنبش سبز تنها با محور قرار دادن این اصل میتوانند تحول اساسی در جامعه ایران بوجود آورند.... چه کسی حق دارد به دیگران بگویید چه بخورند ....چه بپوشند وچگونه فکر کنند..... واز همه مهمتر ...چه ببینند ... چه بشنوند ....و چه بگویند....

-- بدون نام ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

اینهایی که مرتب می پرسند موسوی کجا بوده یک کم فکر کنند که بعضی وقتها حتی بعضی از سیاستمداران کارکشته نیز ترجیح می دهند از سیاست کنار بکشند. حتی برخی روشنفکران و...نیز. به ویژه اگر هنرمند هم باشند. مثلا احمد شاملو در دوره ای به جای شعرهای سیاسی شعر عاشقانه می گفت. به افراد حق بدهیم برخی مواقع سیاسی نباشند. موسوی اگر امروز کنار بکشد قابل توبیخ است چون به طور کامل وارد درگیری شده اما نمی توان کسی را که سالها در سیاست نبوده همواره به خاطر نبودنش انتقاد کرد. این بدان می ماند که مدام از مردمی که یک سال است به صحنه آمده اند بپرسیم کوی دانشگاه و سال 78 کجا بودند. خب سیاسی جدی نبودند.

-- بدون نام ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

به آرش
هیس! هیچی نگین ! مجازات میکنن ها ! باید از قانون اساسی و ولایت فقیه و حکومت مذهبی دفاع کرد تا بگذارند نفس بکشیم !
حالا چرا موسوی بعد از ۲۰ سال تصمیم گرفت یک خورده ا عتراض بکنه اونم به احمدی نژاد ! اسمش را بگذاریم انقلاب ! انهم سبز !
و لی جوانهای مردم خون بدن و ماشین از روشون رد شه . توکلی و بهاره و زید آبادی و ... در زندان بپوسند اما موسوی از ترس همش از امام بگه و از خط امام !
دیدن که اینقدر هم اجازه ندادند . اصلا چرا میخاین این رژیم را عوض کنین یک رژیم اسلامی خط امامی جاش بذارین با همین قانون اساسی ولایت فقیهی ؟
اصلا مشکل موسوی با احمدی و سپاه و خامنه ای سر چیه ؟ میگه چرا به اون پست آبدارچی ندادن ؟ خوب طبق همین قانون اساسی حق با او نیست ! همانطور که طبق همین قانون حق با خاتمی و بنی صدر نبود .
چرا شیره سر خودتان میمالید ؟ کشور رهبر سیاستمدار ملی لیبرال می خواهد . جمهوری ایرانی یا مشروطه ایرانی استاندارد . مثل ترکیه و مالزی و برزیل و تایوان و کره جنوبی و ....

-- sourena ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

جناب آقای مهندس موسوی مدیر بزرگوار و ارجمند جنبش ما مردم سبز ایران :
باسلام . نخست: شما کاندیدا شدید ومسئولیت مدیریت را بعهده گرفتید و اینک پای در بند آن میباشید. مردم زجر کشیده رژیم را میشناختند و پیش از رای گیری با نمایشات خود نشان دادند که با اکثریت قاطع رأی ریاست جمهور ما را دارید. چه بخواهید یانه حجت تمام است.
دوم : مدیریت یعنی سازمان دادن جنبش . نه رهبری که فکر و نظر اعمال نمائید. پس درست فرمودید که نیازی به رهبر نیست. زیرا تکثر نظردر میان عناصر جنبش هست. اما مدیریت لازم و بر شانه های شماست و سخن مردم هم همین است که "موسوی رأی مرا پس بگیر" البته آقای کروبی بزرگوار هم مسئولیت بر عهده گرفته اند و رای هم نسبتن داشتند و باید در یاری مدیریت بکوشند. سمت معاون مدیرجنبش
سوم : جنبش سبز ما از هر نظر چندین برابر رژیم قوی تر است. سرمایه و پول ،تعداد، شجاعت ، ایمان و عشق، رسانه، فهم، انسانیت، و و و حتی زور. اما رژیم یک چیز بیشتر از جنبش دارد که سازمان یافته و با مدیریت عمل میکند و فرمان میدهد . میبینید که "یکی مرد سازمانی به از صدهزار"
چهارم: هدف وتاکتیک و استراتژی هم تنها سلبی است. یعنی از بین بردن تمام نهادهای دیکتاتوری. جنبه های ایجابی مسکوت تا همه پشت مدیریت جمع باشند. این بسیار کارا است و اختلافها از درون عملیات جنبش رخت بر میبندد و به نظر پردازی در خارج جنبش کشیده میشود.والسلام. عبدالبستامی

-- abdolla ، Jul 8, 2010 در ساعت 05:04 PM

اين فرصت طلائي،اعتصاب بازاريان است باز يک شانس دگر است مانند جنبش خرداد و تير گذشته.اين اعتصاب بايد عمومی شود.32 سال است در گردوغبار بازار داريد کار ميکنيد،از ثروت به فقر رسيديت.دو 3 ماه به اين رژيم فشار آوريد و مطمئن باشيد نميداند کجا و کی را کنترل کند.همه باهم در يک زمان اين غدۀ سرطانی را از پيکر فقر زدۀ ايران بيرون بکشيد.برادران بازاری در فقر و جهل نماز و روزه کسی قبول نيست.شما خمينی را حمايت کرديت و با 20 روز اعتصاب از گرسنگی نميميريد.برادر حقوق تو در زمان شاه اين نبود.اينها برای ما فقر ميخواهند،به اين اعتصابها پيونديت،نخاع اقتصاد ايران بازار است.که با ادامه و پيوستن همه اين اقتصاد فلج خواهد شد،با افزايش ماليات شما لباس شخصيها را ميخواهند بيشتر و دم کلفتر کنند.پول برای سپاه جنايتکاره خون آشام ميخواهند.همه با هم مسئوليم تا فرزندان ايران را از چنگال اهريمنان در زندانها رها کنيم!پاسداری ميگفت که آقا ساکش را آماده کرده بود تا به سوريه بگريزد.قذافی جنايتکار که اين انقلاب شوم را به ايران تقديم کرد با کمک 16.5 مليون دلار به خمينی دجال!
آقا دست طلائی ترسيده و اين ضحاک عمری ندارد به جلو برويد شهادت را به مجتبيزتقديم کنيد.

-- بدون نام ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

من فکر می کنم آقای مهاجرانی در پشت پرده با خامنه ای ساخت وپاخت کرده است.دلیل این حرفم این است که خامنه ای دارد برای آینده نقشه می ریزد که اگر چنانچه احمدینژاد سقوط کرد برای او بعد از احمدی نژاد جایی باشد. بنا بر این به آدم های سست عنصر و دمدمی مزاج همچون مهاجرانی نیاز دارد.به کسانی که خیانت در شخصیت شان باشد.همچون مهاجرانی که وزیر ارشاد و سانسور چی بود. آیا شما نویسنده ای را میشناسید که به سادگی چنین مقامی را در دولتی قبول کند؟ از میان همه ی آن رجال دولت به استهلا اصلاحات فقط همین آدم زن باز است که قبول میکند.لیست کتابهایی که در دوره ی این آدم سانسور شد و یا توقیف شد حتما جایی یافت میسشود . این لیست را پیدا کنید و خودتان قضاوت کنید چ شخصیتی میتواند رضی باشد که چنین کاری بکند. حالا هم خامنه ای به چنین افرادی نیاز دارد که از حالا جاده را برای باقی ماندن او بکوبد و صاف کند. مهاجرانی خائن است. کسی که به مادر بچه های خود خیانت کند به دوستان حزبی اش قطعا خیانت خواهد کرد.در این شرایط که اتحاد سبزها از نان شب به ما واجب تر است ایشان با طرح مسائلی از جمله مخالفت با شاختار شکنان ودفاع از ولایت وقیح دارد میدان را برای شرایط بعد از احمدی نژاد آماده میکند .چون خامنه ای در یافته است که احمدی نژاد نمیتواند این کشور را اداره کند. رهبری بعد از این همه زمان سرانجام فهمیده است که احمدینژاد دارد نظام را همراه با خودش به گور میبرد . این روز ها در بیت رهبری قربانی کردن احمدی نژاد مطرح است. همه میدانند دیر یا زود ، و بیشتر زود احمدی نژاد رفتنی است. خامنه ای و مجتبا به زودی سر احمدی نژاد را زیر آب خواهند کرد. اما خودشان را میخواهند حفظ کنند. افرادی از قماش مهاجرانی باید زمینه را برای این نقشه آماده کنند. افرادی که به ظاهر از مخالفان نظام اما در باطن خائن به میهن . از همین رو ست که مقوله - خودی و ناخودی - را مطرح میکند. برای جنبش سبز اهدافی پیدا میکند که با روح ان نا سازگار است. به این وسیله همراه با کدیور همصدا میشود و میخواهد ساختار نظام را حفظ کند.---- شمیم----

-- shamim ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

آن کس که حقیقت را نمی داند نادان است. اما آن کس که می داند و آن را انکار می کند خیانتکار است. برتولت برشت .
حالا سؤال من این است که آقای مهاجرانی را باید در چه دسته ای قرار داد؟ در استه نادانان یا در دسته خیانتکاران؟ قطعا این آقا در گروه دوم قرار می گیرد. چون ادعا ی روشنفکری دارد. و برای اینکه به او بگویند روشنفکر کتابها نوشته است و در میان روشنفکران خودش را جا زده است.حالا و در این شرایط این آقا نمی تواند خودش را به نادانی بزند و بگوید من حقیقت را نمی دانستم .حقیقت اینکه جنبش سبز مال همه ی اقشار جامعه ایران است بر هیچ کس پوشیده نیست و نیم تواند بر این جناب روشنفکر و رمان نویس پوشیده باش.اما این آقا در چنین شرایطی حرفی میزند که حقیقت را میخواد انکار کند. میگوید کسانی که میخواهند ساختار این نظام را بشکنند راهی به جنبش سبز ندارند.به عبارتی دیگر می گوید افرادی که به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی هستند راهی به این جنبش ندارند. این روشنفکر با این کار خودش را جای رهبری جنبش قرار داده است . جایی که هیچکس او را دعوت نکرده است. جایی که اصلن وجود ندارد.جایی که نیش و نمی خواهیم باشد. یا دستکم در این شرایط نمی خواهیم کسی رهبر باشد.اما این آقا با کمال پررویی به جای رهبر تکیه میزند و حرفهایی میزند که به سادگی اهدافش لو می رود. خب فاصله ی خدمت تا خیانت روشنفکران به یکی مو میرسد . --- شمیم --

-- بدون نام ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

سورنا گفته :..چرا شیره سر خودتان میمالید ؟ کشور رهبر سیاستمدار ملی لیبرال می خواهد . جمهوری ایرانی یا مشروطه ایرانی استاندارد ...جواب :.مثلا چه کسی رهبر خواهد بود؟ ..وهمه مخالفان را هم زندانی ويا اعدام می کنيد؟..شرط اول احيای دموکراسی در ايران و انتخابات آزاد با شرکت ونظارت همه احزاب است تا اکثريت برنده انتخابات اداره کشور را برای دوره معين بعهده بگيرد..

-- Arash ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

اگر آقای موسوی روز 18 تیر 78 خود را هزینه می کرد، امروز حذف شده بود و نمی توانست امروز فریاد برآورد. مثل عبدالله نوری یا کرباسچی. سیاست بچه بازی و احساسات نیست.

-- حبیب ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

بزرگترين ايرادي كه به موسوي گرفته ميشود اين است كه چرا ميگويد همه سبزها خواهان اجراي بي كم و كاست قانون اساسي هستند،
منتقدين مي گويند نه!
ما خواهان نابودي جمهوري اسلامي هستيم.
بسيار خب!
منتقدان عزيز! چه راهي پيشنهاد ميكنيد تا اين حكومت برود؟!
اعتصاب عمومي؟
اعتراض خياباني؟
قيام مسلحانه؟
...
هر كدام از اين اقدامات چقدر امكان تحقق دارد؟
حاصل كودتاي خياباني خياباني خميني استبداد اخوندي بود،
همان روزي كه شاه صداي مردم را شنيد،بهترين فرصت براي اصلاح بو

-- ارش ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

aghaye mousavi !!! merci!!!!

-- secular ، Jul 9, 2010 در ساعت 05:04 PM

موسوی مرد تدبیره و حرفی که می زنه بسیار معقوله. باید مبنایی برای تغییر وجود داشته باشه و اون نمی تونه چیزی به جز قانون اساسی مملکت باشه. حتما قانون کاستی هایی داره ولی تا اصلش پذیرفته نشه فرعش اصلاح نمی شه. هر تغییر ناگهانی و برق آسایی منجر به دیکتاتوری می شه دوستان. بپذیریم که موسوی اتفاق خوبی برای ایرانه. هیچ کس از خارج از ایران و از بیرون گود نمی تونه مدیریت جنبشو به عهده داشته باشه. اگر ایران زندگی می کنید می دونین که مردم آدمی رو که جان و مالش در کمال صحته و خودش در یک کشور آزاد در امنیت کامل داره زندگی می کنه به عنوان مدیر این جنبش نمی پذیرن.
موسوی با مردمه، بین مردمه و از اون هاست. مثل همه آدم های اون مملکت زندگیش به مویی بنده. ممکنه فردایی براش وجود نداشته باشه ولی تنها کسیه که از امید حرف می زنه، از قانون و از پرهیز از افراط وقتی می تونه سوار موج احساسات بشه و از شور انقلابی مردم استفاده کنه تا به نوایی برسه . می تونه از خودش بت بسازه. می تونه...

موسوی انسانه برای همین می شه کنارش موند. تا وقتی که باج نده .
زنده باد ایران
زنده باد زندگی

-- حافظ ، Jul 10, 2010 در ساعت 05:04 PM

آقای موسوی! دستوردادند حمله کنند و دانشجویان را سرکوب کنند، بعد بیایند مجریان دستور خود را شناسایی و محاکمه کنند؟! شوخی میکنید؟! یا خود را به آن راه میزنید؟

-- شهروند درجه 3 ، Jul 11, 2010 در ساعت 05:04 PM