رادیو زمانه > خارج از سیاست > چکیده سرمقاله های مطبوعات > برگزیده سرمقالههای روزنامههای بامدادی | ||
برگزیده سرمقالههای روزنامههای بامدادیاتنخاب یازدهم در این سرمقاله آمده است: «اینک که چند روزی از یکمین سالگرد پیروزی دکتر احمدینژاد در آخرین دوره ریاست جمهوریاش میگذرد سوال مهم پیش روی همگان وضعیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است. به طور طبیعی هر روز که از چهار ساله دوم ایشان بگذرد دلمشغولی گروههای سیاسی برای پاسخ به این سوال بیشتر و بیشتر میشود. این سوال با وضع مبهمی که برای جریان اصلاحطلب پیش آمده، اهمیت دوچندان پیدا کرده است. اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم موجب پوستاندازی سیاسی و آرایش تازه در ساحت سیاسی ایران گردیده است.» نویسنده سرمقاله در ادامه میپرسد: «سوال مهم این است که آیا اتحاد و انسجام اجباری جبهه اصولگرایی با نبود رقیبی به نام اصلاحطلبان حفظ خواهد شد یا آنچنان که پیدا است صفآرایی تازهای در درون این اردوگاه شکل خواهد گرفت؟ اجزاء و عناصر صفآرایی تازه کدامها خواهند بود؟ فضای سیاسی دو قطبی خواهد شد یا چند قطبی؟ جایگاه جریان احمدینژاد، آرایش آینده کجا و چگونه خواهد بود؟ بر این سوالات، سوالهای فرعی بیشماری میتوان افزود اما شاهکلید سوالات، نقشهای آینده شخص دکتر احمدینژاد و جریان منسوب به ایشان است.» در بخشی از این سرمقاله میخوانیم: «جریان احمدینژاد اگر چه به عنوان بخشی از اصولگرایی تعریف میشود اما مشخصاتی دارد که قابل تمایز و تفاوتهای بنیادی باشد، ولی تاکنون ویژگیهای شخصی خود احمدینژاد بوده که این تفاوت و تمایزها را خلق کرده و بدنه جریانش همچون طفل صغیری است که توان راه رفتن مستقل را ندارد و این ویژگیهای سر است که نابالغی تن را پوشانده است.» کنترل جمعیت در این سرمقاله آمده است: «دردولت دهم زمزمههایی شروع شد که کنترل جمعیت یعنی چه؟ کشوری که میتواند به جای هفتاد هشتاد میلیون نفر، ١٥٠ میلیون جمعیت داشته باشد، چرا نداشته باشد؟ این زمزمهها وقتی به رسانهها سرایت کرد، خیلیها آن را یک شوخی با سیاست گذشته پنداشتند و جدی نگرفتند. در واقع دولت به سراغ برنامهها و سیاستهای کنترل جمعیت رفت و این سیاستها را از روی مزاح به چالش کشید.» نویسنده سرمقاله افزوده است: «نتیجه بیمبالاتی و بیتوجهی به امر افزایش جمعیت در دهه ٦٠ چنان شد که تحصیلات، بهداشت، تغذیه، تربیت و کار فرزندان کشور در دهههای ٧٠ و ٨٠ با مشکلات جدی و موانع سخت روبهرو شود.» در این سرمقاله میخوانیم: «میدانیم درکشور ما- و احتمالا سایر کشورها- کسانی که از نظر اقتصادی سطح متوسط و بالائی ندارند و توانائی نظارت و آموزش فرزندانشان کم است، در کنترل جمعیت بیتوجهاند. اینگونه افراد برای معیشت یک خانواده پرجمعیت، دوشغله یا سه شغله هستند و تنها و تنها میتوانند برای لقمه نانی که به هر یک از فرزندان میرسانند تلاش و اندیشه نمایند؛ شاید بعضا فرزندانشان را هر روزه نبینند، چه برسد به این که رفت و آمد آنان را کنترل کنند، وسایل آموزش همه جانبه و درست برای آنان تهیه نمایند. در این صورت اضافه کردن فرزند چه اثراتی دارد؟ آیا این بدیهیترین گزاره، مورد توجه مخالفان کنترل جمعیت قرار نمیگیرد؟» گسترش تحریمها نویسنده این روزنامه مینویسد: «دولت باراك اوباما، این روزها در باتلاق افغانستان دست و پا میزند و در عراق نیز علیرغم همه تلاشها و پول خرج كردنهای بیحساب و كتاب نتوانسته مهرههای دلخواه خود را به حاكمیت برساند. بركناری ژنرال مك كریستال از سرفرماندهی نیروهای نظامی آمریكا و ناتو در افغانستان، نشان داد اوباما در شرایط بحرانی به سر میبرد و حتی در داخل كاخ سفید نیز دچار مشكل است...در چنین شرایطی، كاملا طبیعی است كه دولتمردان آمریكائی درصدد فرافكنی برآیند و دست به دامن طرحهائی از قبیل تشدید تحریمها علیه ایران شوند.» در این سرمقاله میخوانیم: «بحرانهای داخلی آمریكا نیز عامل دیگری است كه باراك اوباما را به توسل به چنین فرافكنیهائی وادار میسازد. بحران اقتصادی، بیكاری، فقر، تورم و اخیراً ناتوانی دولت در مهار لكههای نفتی خلیج مكزیك، اوباما را دچار شرایط بسیار سختی كرده است طبعاً راه خروج اوباما از این بحران در سطح تبلیغاتی ایناست كه به اقداماتی از قبیل تشدید تحریم ایران متوسل شود.» نویسنده سرمقاله افزوده است: «هر چند بعضی مقامات آمریكائی كه در ضدیت با ایران و هماهنگی با صهیونیستها معروفاند مدعی شدهاند این تحریمها بسیار شدید و كارآمد هستند، لكن تحلیلگران بینالمللی با صراحت اعلام داشتهاند اینبار نیز تحریمها كارائی چندانی علیه ایران ندارند و ملت ایران باهوشیاری همیشگی خود این موج ضد ایرانی را نیز با موفقیت از سر خواهد گذراند.» سایر مطبوعات سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان «بازگشت به مدار» سرمقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان «مسیر همگرایی و وحدت» |