رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > علی لاریجانی: تیشه به ریشه میزنید | ||
علی لاریجانی: تیشه به ریشه میزنیدعلی لاریجانی، رئیس مجلس ایران میگوید که حمایت از معترضانی که روز عاشورا به خیابان آمدهاند، «تیشه زدن به ریشه خود» است. وی که در استان خراسان رضوی به سر میبرد، از رهبران معترضان خواست که «مرزبندی» خود را مشخص کنند و صدای «ملت و ناصحان» را بشنوند. میرحسین موسوی، نامزد معترض به نتایج انتخابات در هفدمین بیانیه خود با اعتراض به سرکوب معترضان در روز عاشورا، گفت تا زمانی که وجود یک «بحران جدی»در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. علی لاریجانی: رهبران معترضان «مرزبندی» خود را مشخص کنند
علی لاریجانی با خطاب قرار دادن چهرههای سرشناس معترضان گفت: «ما نمیگوییم شما دارای سوابق انقلابی و روحیه دینی نیستید، اما شما بهگونهای عمل میکنید که همه چیز را مشوش میکنید.» حامیان دولت معترضان را به «هتک حرمت» در روز عاشورا متهم کرده و به شعارهای داده شده علیه رهبر ایران اعتراض دارند. علی لاریجانی همچنین اعتراض مقامات بینالمللی به برخورد با معترضان در روز عاشورا را به عنوان «توهین» و «حرفهای سخیف» توصیف کرد. نوری همدانی: هر نظام غیر ولایی طاغوتی است به گزارش خبرگزاری فارس، وی گفت: «مردم نباید در برابر این قبیل بیانیهها دچار تردید شوند، چرا که این افراد در چند موضوع مواضع خود را مشخص نکردند.» نوری همدانی: هر نظام غیرولایی طاغوتی است و تمام مفاسدی که در جامعه اسلامی بوجود آمده، به خاطر انحراف از مسیر ولایت بودهاست
میرحسین موسوی در آخرین بیانیه خود، پیشنهاداتی به منظور حل بحران موجود ارائه دادهاست. آیتالله نوری همدانی، با انتقاد از شعارهای «نه غزه، نه لبنان» و «جمهوری ایرانی»، خطاب به رهبران معترضان گفت: «چرا شما از اعمال فتنهگران و حرمتشکنان برائت نمیجویید و به دشمنان خارجی اعلام نمیکنید که در مسائل داخلی ما دخالت نکنید.» به گفته وی: «هر نظام غیرولایی طاغوتی است و تمام مفاسدی که در جامعه اسلامی بوجود آمده، به خاطر انحراف از مسیر ولایت بودهاست.» میرحسین موسوی با ارائه پنج پیشنهاد در آخرین بیانیه خود، خواهان «اعلام مسئولیتپذیری مستقیم دولت»، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی رسانهها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکلها شدهاست. |
نظرهای خوانندگان
آنهایی که اخوند نوری همدانی دقیقآ میشناسند و اصل و نصبش را میدانند که از کجا آمده است، متفق القول اند که از آن خانواده جانی بهتر از این ... در نمیاید و مسئول کشتار جوانان در این شهر است.
-- مازندرانی ، Jan 2, 2010 در ساعت 11:42 AMلاریجانی هم ریشه دار شدآقای لاریجانی میشود برای ما ملت جواب دهید فراموش نکنید که شما حال به هر دلیل در خانه ای که ظاهرا بنام ملت است نشسته و رییس هم هستید وقتی غلام رفتگر حسن بقال سبزعلی چوبان پروفسور ایرانیان دکتر اجدادیان از شما سوالی داشت باید جواب بدهید این ریشه شما همان ریشه ای است که یزید در روز عاشورا داشت؟یا یک ریشه ای پنهانی ودر جایی دیگر است وملت خبر ندارد؟مردمی که به خیابان آمدند ومیایند وخواهند آمد خود آگاه تر داناتر با شعور تر از شما میدانند که تیشه را به ریشه چه کسانی بزنند شما هم اگر یک کم به مغز مبارک فشار بیاورید متوجه میشوید که ملت تیشه را به ریشه خود نخواهد زد ملت میخواهد بداند که چرا شما در خانه ملت نشسته اید ومدافع حق وحقوشان نیستید ملت میخواهد بداند که برادر شما که بقول شیخ شجاع در عراق شیر میخورد آدمکشان حکومتی را بزندان نمیاندازد محاکمه نمیکند اما مردم را به زندان میاندازد کسانیکه ترور میکنند جایزه میدهد مادران داغدار را به زندان میاندازد مردم میخواهند بدانند تا کی باید شما واخوی هایتان ایران را ملک شخصی خود میدانید در حالیکه از شمایان لایقتتر با شعورتر سیاستمدار تر بسیار وبسیارند اگر یک نظام مردمی حاکم بود خیلی به شما ارفاق میشد یک کارمند جزیی بودید که در پی نان روزانه بودید اما اکنون چه ؟مردم میخواهند تیشه به ریشه بی ریشه ها بزنند .30 سال است که سرمایه های ملت را وقت ملت را آزادی های حتا اجتماعی ملت را آبروی ملت را بر باد دادید میدانید چرا برای اینکه تابت کنید سیاست شما عین دیانت شما ست واین در جهان اصلا معنی ندارد علم سیاست نمیشناسد نمیپذیرد هیچ ملتی راضی نمیشود که تیشه بدستان بظاهرا دیندار ودر عمل فاسد بر سرنوشتش مسلط شود واینرا جوان وپیر ایرانی دیگر میداند که چرا ما باید در جهان تنها کشوری باشیم که تیشه بدستانی چون لاریجانی را حاکم کنیم تا اقتصاد واجتماع و فرهنگ و اعتبار ما را به ویرانی بکشند مردم اینهمه فقر وفساد وجور وبیعدالتی و رابطه جای ضابطه خفقان وبگیر وببند وبکش و
-- خورزو گنجعلی ، Jan 2, 2010 در ساعت 11:42 AMبچاپ .ببر های ملایان وهمر ردیفهای تان آقازاده ها را میبیند ومیداند که شمایانی که به نان شب محتاج بودید امروز تروتهای باد آورده زندگیهای آنچنانی تان از کجا آمده است جز این تیشه دین..شما باید عزا بگیرید بر سرتان بزنید به پای بوسی هر کس که فکر میکنید نجاتتان بدهد بروید تا مگر ملت البته نه آن ملتی که شما منظورتان است وپنج در صد ملت است دوباره به بیراهه رود عکس پاره میکنید قرآن را سر نیزه میکنید در عاشورا آدم میکشید وبعد از یزید برای بار دوم در تاریخ عاشورا را خونین میکنید بهر حال این تیشه شما مقدس است باید یک جایی هم بدعتی بگذارد تا شیعه را بدنام کند .حمایت بسیاری از با شرفها آنانی که مانند شما مفت به قدرت نرسیده اند مهم حق است و پشتیبانی از حق برای همین از ملت حمایت میکند شما بهتر است فکری به حال بعد از فردای خود بکنید که این ملت از هیچ تهدید وبلوف وحیله وریای شما ترسی ندارد جز ایران را به با لیاقتها وصاحبانش که مردمند تحویل داده و راهی عراق ولبنان وفلسطین وونزویلا شوید ملت جز این چیزی از شما نمیخواهد تیشه را هم با هواپیماههای اختصاصی همراه ببرید گرچه تروتهای زیادی دارید اما ممکن است چیزی بدستتان نرسد واین تیشه برای کارگری لازم آید موفق باشید در جمع آوری وسایل سفر وسفر بخیر به باران برسان سلام مارا
چه ریشه ای؟؟ریشه فساد و دروغ و تزویر و سرکیسه کردن یک ملت و مملکت به نام اسلام؟؟؟امیدواریم که خدای ما(و نه خدای شما که از شیطان درس می گیرد)ریشه همه شما را بخشکاند.
-- بدون نام ، Jan 2, 2010 در ساعت 11:42 AMاین شعر را از اسمال آقا خویی بخوانید از برلین فرستاده!
آخوندیه
اسماعیل خوئی
• کیست آخوند، آن که کُشتن این زمان کارش بُوَد؛
و ارمغانِ او به مردم رنج و آزارش بُوَد.
او فقیه و قاضیی شرع و سیاست پیشهییست
که فریب مردمان آغازهی کارش بُوَد. ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنجشنبه ۱۰ دی ۱٣٨٨ - ٣۱ دسامبر ۲۰۰۹
کیست آخوند، آن که کُشتن این زمان کارش بُوَد؛
و ارمغانِ او به مردم رنج و آزارش بُوَد.
او فقیه و قاضیی شرع و سیاست پیشهییست
که فریب مردمان آغازهی کارش بُوَد.
پس، چو بر مردم حکومت یافت، حُکم افزارها
جوخهی اعدام و کُند و چوبهی دارش بُوَد.
بد همه آیین و دین و راه و شیوه و رای او،
کژ همه اندیشه و گفتار و کردارش بُوَد.
هر کجا و یرانهیی، این شوم شبخوان بوم او؛
هرکجا گوریست، این لشخواره کفتارش بُوَد.
شرع یک بیشهست، او دزد و دغل روباهِ آن؛
یا بیابانیست، کــ او زهرآفرین مارش بُوَد.
جنگ دارد با خدای زندگانی آفرین؛
عزرییلاش پیشکار و اهرمن یارش بُوَد.
بند و ترفندش همین ما را نمیدارد اسیر:
این زمان، باری، خدا، خود، هم گرفتارش بُوَد.
ای که پُرسی: با چه یا چون میتوان او را شناخت؟
نی نمایان گوهرِ هرکس در آثارش بُوَد؟
بنگر این ناداریی مانای مردمگیر را:
تازه، در آثارِ او، این یک نه شهکارش بُوَد.
یا ببین ویرانیی ایرانزمین را سر به سر:
که خدا، در ابرها، گریان بر ادبارش بُوَد.
یا در این نادانی ی گسترده در کشور نگر:
کـ این یکی، آخوند تا باشد، نگهدارش بُوَد.
یا ببین آن دخترک یا مادرش را تن فروش:
که نفور است از چنین کاری و ناچارش بُوَد.
یا جوانک را ببین، معتاد، کز بیچارگی
گرمِ کارِ کُشتنِ نیروی سرشارش بُوَد.
ور بر او شورند مردم، تیغِ خونریزش ببین:
کاین برآیندی زطبعِ آدمیخوارش بُوَد.
میفریبد مسلمین را با گزاف و لاف و لاغ؛
قدرت است او را هدف، اسلامافزارش بُوَد.
حقِ خود داند سراسر گنجِ بیتالمالخلق:
کز خدا، پندارد او، این تحفه ایثارش بُوَد.
هر که جاسوس است و آدمکُش، به خدمتگیرد او؛
هرچه جنگافزارِ نو یابد، خریدارش بُوَد.
شاهکارِ او، ولی ، ماند به کوهِ یخ در آب:
"کیکِ زرد"، اکنون، همان بخشِ پدیدارش بُوَد.
میرود تا، در پسین فردا، گشاید "دارِ کفر"
وز جهان، پندارد او، پوشیده اسرارش بُوَد.
میفریبد خویش و پندارد فریبد دیگران:
و جهانی در شگفت از کار بیگارش بُوَد.
و آنچه او، و ای بسا که با وی ایران، بل، جهان
زی فنا راند همین بدخیم پندارش بُوَد.
بشنوید، ای مردمِ ایران زمین! هشدارِ من:
ورنه، ایرانی فنا، یا کارها زارش بُوَد.
مرگِ خود بیند جهان، تا مرگ زی آخوندِ شوم
محو اسراییل را خواهان به گفتارش بُوَد.
و آنگهی، آخوند را پیوسته یکسان جامه نیست:
همچنان که گونهگون همراه اطوارش بُوَد.
ای بسا آخوند کــ او را نی عبا بینی به دوش،
نی به سربر گنبدی چلوار دستارش بُوَد.
از توانِ راستکاری بهرهی او کمترین
و زنبوغِ خدعه کردن بهره بسیارش بُوَد.
چه شگفتی، پس، گر آمریکا همین فردا به ما
یورش آور با همه نیروی جرّارش بُوَد؟
گیرم آمریکا نتازد، بودنِ آخوند بس:
تا به زودی ناپدید ایران و آثارش بُوَد.
چرخهی نادانی و خودکامگی ماند به جای،
تا که آخوندِ کژ آیین بر سرِ کارش بُوَد.
وین به قرنی که پیاماش دانش و آزادی است. . . .
بشنود ایرانی، ار گوشی به هشدارش بُوَد.
شرم بادا بر سپاهِ پاسداران، شرم باد:
تا که خرتر نوکرِ آخوند سردارش بُوَد.
نیز بادا شرم بر ارتش، هزاران بار و بیش:
تا که دقیانوسی آخوندی سپهدارش بُوَد!
ای جوانانِ وطن! بایاست در خون جوششی،
خیزشی، کاری، شعاری، کارزاری، کوششی . . .
-- بدون نام ، Jan 2, 2010 در ساعت 11:42 AM۲۴ اکتبر ۲۰۰۸ ، بیدرکجای آتلانتا
اقایان !می گوئید مشتی بزغاله و گوساله و خار و خاشک ،هرج و مرج راه انداخته اند .پس چرا تا بدینگونه از این مشتی می ترسید . و آنرا تبری می دانید که قصد ریشه کن کردن شماها را دارد ؟ خوب است . این اقرار بگوش ما شیرین است . بفهمید ما را پای دین روی خر خره مان است و می فشارد . ( مفسد فی العرض ) ( محارب با خدا ) (ملحد ) ( مرگ بر ضد ولایت فقیه )( حیدر حیدر ) ( حزب فقط حزب علی) آقایان ! این جمله ها شوم است . این حرف ها نهایت تنزل روح وبندگی است. تا این جمله های ناپاک بر دهان رهبر جاری است . دولتش روی آسایش را نخواهد دید . از خداوند می خواهم این بنده نا اهلش را به راه راست هدایت بکندو نیروی خدائی در وجود این مرد بر نیروی اهریمنی پیروز گردد و پای منبری هایش بخودشان بیایند و شفاء یابند و آدم بشوند.
-- مسلمان سابق ، Jan 2, 2010 در ساعت 11:42 AMآخر بی لیاقتت ها ! این همه پول داده اید از چین وسائل قتاله خریده اید که چه بشود.با آب داغ و سرد و رنگ و تفنگ چه مشگلی حل میشود . اگر همه این پول ها را خرج همان دانشجوئی که اسیرش کرده اید و همان مردم گرسنه ای که جانش به لبش رسیده، وترا نمی خواهد می کردید و گوشه چشمی از مروت نشان میدادید.بهتر نبود تا پول این ملت را به قاتلی چون دولت چین بدهید ؟ ای خانه خراب کن ها .ستون پادشاهی شما ر ا ما ملت ساختیم .حالا روی ما اسلحه چینی می کشیدو ما را خارو خاشاک و بزغاله و گوساله می نامید؟ لعنت بر من که سی سال پیش، فریب شما را خوردم ومثل انتر به خیابان آمدم و بدون مطالعه و دانش هر چه تو ی چوپان موزی گفتی من گوسفند هم همان را بع بع کردم .ایکاش می دانستم آن روز ( حزب فقط حزب الله ) یعنی چه ومنظور چیست؟ .فرزندم مرا ببخش .نمی دانستم ترا دارم به دهان گرگ می دهم .
-- مادر عزا دار ، Jan 3, 2010 در ساعت 11:42 AMبه این ریشه ای که دیگر به جای آب و خاک به خون برای بقا احتیاج دارد باید هم تیشه زد. اینها آدم می کشند و بعد لحن مظلوم هم می گیرند. با خشونت مخالفیم و می خواهیم چرخه باطل خشونت با همین حکومت فاسد ج.ا به پایان خودش برسد. اما گویا اینها دیوانه خون و خون ریزیند.
-- fxer ، Jan 3, 2010 در ساعت 11:42 AMدرخت پیر تن من دوباره سبز می شود
-- محمد ، Jan 3, 2010 در ساعت 11:42 AMهر چه تبر زدی مرا زخم نشد؛جوانه شد
V