رادیو زمانه > خارج از سیاست > چکیده سرمقاله های مطبوعات > برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبح | ||
برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبح«حرف شنوی، معیار انتخاب وزرا» در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه نوشته شده است: «وزرایی که نشان میدهد، بیش از آن که محصول بررسی نخبگان حوزههای مختلف باشد، حاصل شناخت شخص احمدی نژاد از افراد است. اما در این میان، بهتر است احمدینژاد به این سوال جدی پاسخ دهد که معیار سنجش افراد، برای معرفی به عنوان وزیر چیست؟ و اصولا وزرای دولت نهم با چه معیاری تعویض یا به ادامه کار دعوت میشوند؟» سرمقالهنویس این روزنامه افزوده است: «گاهی به برخی تغییرات، نظیر مصطفی پور محمدی که به قول اصولگرایان در وزارت کشور بسیار موفق عمل کرد و پس از برکناری و خروج از دولت، در منصب مهمی چون ریاست سازمان بازرسی کل کشور تکیه زد، یا امثال دانش جعفری یا همین تغییر چند وقت اخیر در وزارت اطلاعات، نشان از آن دارد که تعریف کار آمدی، حداقل در بین بسیاری از اصولگرایان با آن چه احمدینژاد تعریف میکند، متفاوت است.» به نوشته روزنامه مردمسالاری، «معرفی میرکاظمی از وزارت بازرگانی به عنوان وزیر نفت نیز جالب است. اینجاست که افکار عمومی، انگشت بر دهان میماند که معیار سنجش و اصولا ملاک احمدینژاد برای معرفی افراد به عنوان وزیر چیست؟ مبادا میزان حرف شنوی افراد، معیاری اساسی برای انتخاب دولتمردان باشد!» «جنگ با سرباز بیفشنگ» سرمقاله نویس کیهان نوشته است: «بحثهای مرتبط با موضوعات امنیت ملی در فضای سیاست خارجی ایران آرام آرام در حال احیاست. فروکش کردن ناآرامیهای خیابانی در تهران و اطمینان یافتن غربیها از اینکه ناچارند چهار سال دیگر با مردی سرسخت و پیگیر چون محمود احمدینژاد سر و کار داشته باشند، موجب شده بحثهای قبل از انتخابات به ویژه درباره پرونده هستهای ایران دوباره روی میز قرار بگیرد.» به نوشته این روزنامه، «مباحثات درباره پرونده هستهای ایران از جایی که ختم شده بود نمیتواند از سر گرفته شود. قبل از انتخابات، گروه شش به هیچ روشی موفق به شکستن اراده ایران در پافشاری بر مرده بودن مفهوم تعلیق نشد. کیهان در ادامه افزوده است: «تهران از هر فرصتی که منجر به سوختن برگها و ابزارهای غرب شود استقبال میکند. مدتهاست غربیها تصور میکنند بنزین به راستی پاشنه آشیل ایران است. بگذار این آخرین تیر هم شلیک شود. جنگ با سربازی که همه میدانند تفنگش خالی است، آسانتر است.» «ساده زیستی سیاستمداران» سرمقاله نویس دنیای اقتصاد نوشته است: «باید میان کم درآمد بودن و ساده زیست بودن تفکیکی قائل شد. روشن است که هر کس کم درآمد باشد، به طور طبیعی ساده زیست خواهد بود، اما این رابطه کاملا یک به یک نیست؛ به این معنا که کسانی بودهاند که درآمد بالا و ثروتهای فراوان داشتهاند، ولی از روی زهد و دنیاگریزی، ساده زیستی را ترجیح دادهاند.» به نوشته این روزنامه، «نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، رابطه میان کارآیی افراد و درآمد آنها است. اصولا هرچه کارآیی انسان بیشتر باشد، درآمد بیشتری خواهد داشت. اتفاقا عرصه رقابت اقتصادی عرصهای است که به تعبیر اقتصاددانان، حداکثر رفتار عقلایی را در زمره رفتارهای انسانها میتوان مشاهده کرد.» دنیای اقتصاد در ادامه افزوده است: «ساده زیستی یک سیاستمدار، این علامت را به مردم میدهد که وی در هنگام تصدی منصب سیاستگذاری به اموال عمومی دستاندازی نخواهد کرد و با چپاول آن، رفاه عمومی را کم نخواهد کرد. لذا ساده زیستی بر فسادناپذیری نیز میتواند دلالت کند و روشن است که مردم در عین اینکه اولویت اصلیشان افزایش رفاه شان است، اما در عین حال، دغدغه فساد و تعدی به اموال عمومی را نیز مطمح نظر قرار میدهند.» سایر مطبوعات: |