رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > شعار و اعتراض در میدانهای تهران | ||
شعار و اعتراض در میدانهای تهرانیک روز پس از مراسم تحلیف محمود احمدینژاد، صدها تن از معترضان، پنجشنبهشب در میدان ونک تهران شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. خبرگزاری رویترز نیز از حضور صدها تن از معترضان به نتایج انتخابات و همچنین صدها نفر از نیروهای ضد شورش در میدان ونک خبر میدهد. بنا بر این گزارش، نیروهای ضد شورش طی روز پنجشنبه در میدانهای اصلی شهر تهران مستقر شدند تا از تجمع هواداران میرحسین موسوی در میدانها جلوگیری کنند. به گفته شاهدان عینی، این نیروها سعی در متفرق کردن معترضان دارند و به آنها گفتهاند «یا منطقه را ترک کنید یا با دستگیری روبهرو خواهید شد.» همچنین گزارشهایی حاکی از روشن کردن آتش توسط معترضان در محدوده میدان ونک است. تارنماهای هوادار میرحسین موسوی از معترضان خواستهاند تا «پیاده و یا با ماشین به خیابانها آمده و به خصوص پس از ساعت ۱۰ شب، خیابانهای اصلی تهران به خصوص خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا میدان تجریش را در انحصار درآورند.» تارنمای «موج سبز آزادی» در حرکتی که «موجآفرینی سبز هفتم، شهرپیمایی شاد سبزها در شب نیمه شعبان» نام نهاده از معترضان خواستهاست تا به فراخور جشنهای نیمه شعبان و تولد امام دوازدهم شیعیان به اعتراضات خود ادامه دهند. این تارنما گزارش میدهد که پنجشنبهشب «تعداد زیادی از مردم در مناطق مرکزی و بعضی از مناطق جنوبی شهر به ویژه در میدان انقلاب، میدان ولی عصر، میدان فاطمی، میدان امام حسین، ونک، خیابان آزادی و خیابان ولیعصر تجمع کردهاند.» این وبسایت همچنین درخواست تجمعات اعتراضی در خیابانهای اصلی و مرکزی شهرهای مختلف ایران را دادهاست. «موج سبز آزادی» این حرکت اعتراضی را یک «حرکت شاد جمعی با نمادهای سبز، عکس شهدا، سربند سبز یا صاحب الزمان و تزیین سبز خودروها به هر نحو ممکن» توصیف کردهاست. در فراخوان این تارنما آمدهاست: حرکات اعتراضی به نتایج اعلامشده انتخابات دهم ریاستجمهوری ایران پنجاهوپنجمین روز خود را سپری میکند. معترضان معتقد به بروز تقلب گسترده در این انتخابات هستند. رهبر جمهوری اسلامی و بخشی از مسئولان بلندپایه حکومتی این امر را رد میکنند. بنا بر گزارشهای تصویری از شهر کرمانشاه مراسم چهلم یکی از کشتهشدگان این سرکوبها به نام کیانوش آسا، روز پنجشنبه در این شهر برگزار شد. مراسم چهلم بهزاد مهاجر نیز امروز برگزار شدهاست. |
نظرهای خوانندگان
حرف حساب می زند... پيش از رسيدن اين مطلب به شخصی که دنبال يک سری مطالب در مورد تظاهرات جلوی سازمان ملل توسط اکبر گنجی می گشت نوشتم... ما در اوپوزيسيون دچار يک سری توهمات نادرست هستيم... بسياری هنوز خودشان را نتوانسته اند از جلد و هوا و هوس خويش جدا کنند هنوز بسيار زمان لازم دارند ديگران را پشتيبانی کنند. جز خودشان کسی را نمی بينند. ما بسياری مطالب را می توانيم در يک تيم دسته جمعه بسيار بسيار بهتر از خيلی های ديگر انجام بدهيم ولی هرکس به تنهائی به کاری که کارش نيست مشغول است...
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMبرگزاری مجلس تحلیف رئیس جمهور غاصب به احتمال زیاد به عنوان پایان بحران و تسلط نظام بر اوضاع معرفی خواهد شد. از مردم دعوت خواهد شد به سر کار و خانه و زندگی شان بازگردند و اجازه بدهند دولت به خدمات مشعشع خود ادامه دهد. اما باقی ماندن گروه بسیاری از آزادگان در حبس و کشته شدن شمار زیادی از جوانان این مرز و بوم و نهایتا باور مردم به دروغ بودن نتیجه انتخابات چیزهایی است که نمی توان نادیده گرفت. بر اینها بیفزایید نیمه خالی مجلس امروز و غیبت بزرگان را از مجلس تنفیذ. این وضعیت معنای خاصی در عالم سیاست دارد.
تا اینجا رهبر و ابوابجمعی او صرفا با اتکا به زور لباس شخصی ها و دروغگویی های صدا و سیما و سانسور بی دریغ مطبوعات و سایتها و دستگیری گسترده افراد موثر و متفکر و شجاع کار خود را پیش برده اند. در واقع از عوامل چهارگانه حاکمیت یعنی مشروعیت و کارامدی و همبستگی و سلطه تنها همین یکی آخر برای رهبر باقی مانده است: ساقط شدن از مشروعیت که نیاز به توضیح ندارد و خود اقایان هم تلویحا قبول کرده اند و گفته اند که ما اصلا مشروعیت مان را از خداوند جل علا می گیریم. کارآمدی هم که به شیوه مدیریت اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی دولت سنجیدنی است و ماشاء الله دارد و ملت در حیرت از آن انگشت به دهان مانده اند. از همبستگی در درون حاکمیت هم هر چه مانده بود آقای احمدی نژاد در مناظرات اش و رهبر با حمایت اش از او نابود کردند. آن غیبت بزرگان از تنفیذ و این نیمه خالی مجلس نشان دهنده آن است که دیگر میان نخبگان حاکم همبستگی وجود ندارد. رهبر هم آن را تایید کرد و فرمود که برخی خواص مردود شدند. از این عوامل چهارگانه مانده است فقط ابزار سلطه آقا که همانا نیروی بسیج و لباس شخصی ها ست و کمی تا قسمتی هم سپاه.
این معادله ساده چهارمجهولی سه طرف اش حل است. به نظر شما نتیجه اش چه خواهد بود؟ آیا نظام اسلامی آقا با همین یک قلم که دارد باقی ماندنی است؟
یک نکته دیگر هم در حل این مساله کمک می کند. من این نیمه خالی مجلس و آن غیبت بزرگان و حضور کوچکان را در تنفیذ نشانه ای از درک این دقیقه می گیرم که آقا متوجه نیست بر مملکتی دارد فرقه بسته و افراطی خود را حاکم می کند که دیگر اعتقادی به همان اصول ساده مذهبی هم برایش باقی نمانده است. دوستان جامعه شناس می توانند بیشتر از این دقیقه حرف بزنند اما تا آنجا که من در نتایج نظرسنجی های عمومی دیده ام بخصوص در ارزیابی از ارزشهای جامعه کنونی ایران بسیار از مردم و جوانان عقاید مذهبی خود را سست شده معرفی می کنند. مشاهده روزمره هم همین را تایید می کند. و البته ناشی از حاکمیت مزورانه به نام دین و تحمیل دین دولتی بر مردم است. نتیجه این است که در صحنه فعلی سیاست در حالی رهبر دارد به تندروترین قرائتهای دینی میدان می دهد که در صحنه جامعه دیگر کسی برای همان دین غیردولتی هم سینه نمی زند. این وضعیت چشم انداز کلی را دچار تضادی بنیادین می کند که ریشه سوز هر دولت و مدیریتی است.
با این وضع آینده نزدیک چه خواهد شد؟ قاعده های آزمون شده تاریخی می گوید که صحنه به خشونت کشیده خواهد شد. این موضوع را از این راه هم می شود بررسی کرد: اگر در همان قدم اول مساله تقلب بررسی می شد راه کار قانونی آن ابطال انتخابات بود و همه روندهای مستقر عرفی و قانونی بر سر جای خود می ماند. وقتی ابطال از راه شورای نگهبان به نتیجه نرسید ارجاع موضوع به مجمع تشخیص مصلحت می توانست مساله را فیصله دهد. وقتی مجمع هم با شانتاژ روبرو شد مساله پیشنهادهای رفسنجانی مطرح شد که ملازم بود با همه پرسی. خاتمی موضوع را آشکارا مطرح کرد. نه آن شد و نه این. نه پیشنهادهای رفسنجانی انجام شد و نه طرح خاتمی جدی گرفته شد. نهایتا تنفیذ یکطرفه و بدون به دست امدن توافقی بین نخبگان حاکمیت پیش رفت و امروز هم به تحلیف رسید. حالا همه راههای قانونی موجود برای بازگرداندن حق ملت بسته شده است. غاصب قدرت به پشتیبانی رهبر مستظهر شده است. نتیجه چه خواهد بود؟ با نداشتن آن سه پایه مشروعیت و کارامدی و همبستگی تنها راهکار مقابله با نیروی سلطه گر باقی می ماند. این نیرو بدون خشونت از میدان به در نمی رود و مهار نمی شود.
امیدوارم وضع از یک قاعده دیگر تبعیت کند و هزینه ها بیش از این نشود. ولی هر چه پیش آید یک چیز مسلم است نه این مردم از پیگیری خواست خود باز می مانند و نه آن دولت به این غاصبان و حامیان شان وفا می کند. اگر در ترکیب صحنه تغییری پیدا نشود که به تقویت آن سه عامل بینجامد سقوط قطعی است. اما اگر آن سه عامل هم بخواهد تقویت شود غاصبان ناچار باید بروند. عمر این دولت را نه آن نیمه پر مجلس که نیمه خالی تعیین می کند.
------------ -----
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PM*در این نگاه عمدا نقش مردم و شیوه رفتار آنها را در جنبش بررسی نکرده ام و عمدتا به ساختار سیاسی توجه کرده ام
__._,_.___
هرگز نمیبخشم
*********
سروده بابک اسحاقی
من این شمشیر خونین را عبا و ریش ننگین را
من این اهریمن آیین را بدان هرگز نمیبخشم
من این آزار بر جان را طناب و دار و مردان را
سکوت سرد زندان را بدان هرگز نمیبخشم
جهانبانی، ربیعی را فروهرها و دشتی را
شب قتل رحیمی را بدان هرگز نمیبخشم
تن خونین فرخزاد ز خاک و خون زند فریاد
تن خونین فرخزاد ز خاک و خون زند فریاد
تو را ای ظالم و جلاد بدان هرگز نمیبخشم
قسم بر خون سیرجانی که بود در بند و زندانی
تو را ای قاتل و جانی بدان هرگز نمیبخشم
نمی بخشم ستمها را شب تاریک غمها را
لب خنجر زبانها را بدان هرگز نمیبخشم
چماق و سنگ و هم شلاق بسیجیهای بد اخلاق
حجاب را بر رخ براق بدان هرگز نمیبخشم
حجاب را بر رخ براق بدان هرگز نمیبخشم
جهان را نیز که خاموش است نشسته سرد و بی هوش است
فغان را دید و مدهوش است بدان هرگز نمیبخشم
شود گر که رها ایران تو را ای شیخ بی وجدان
به هر جایی شوی پنهان بدان هرگز نمیبخشم
به هر جایی شوی پنهان بدان هرگز نمیبخشم
بدان هرگز نمیبخشم
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMرتبه اول کنکور و دارنده مدال طلای المپیاد ، در زندان اوین چه میکند ... ؟!
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMتنها جرم فرزند من که یکی از نخبگان کشور محسوب می شود این بود که به آقای موسوی رای داد حال چنین فردی که رتبه اول کنکور را بدست آورده و مدال طلای المپیاد را داراست به جای کار تحقیق و پژو هش باید زندان انفرادی را تحمل کند عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت که فرزندش (محمد رضا جلائی پور )بیش از 40روز است در بازداشت به سر می برد در گفتگو با سایت امروز گفت :من در ابتدا لازم می دانم با تمام کسانی که در حوادث اخیر عزیزانشان را از دست داده اند ابراز همدردی کنم چون این وضعیت برای من قابل درک می باشد زیرا بیش از چهل روز است که فرزندم محمد رضا جلائی پور در بازداشت به سر می برد و ما به هیچ وجه از او خبری نداریم، نه می دانیم جرم وی چیست نه اطلاعی از قاضی پرونده و دادیار این پرونده داریم در این مدت که من در بی خبری مطلق بودم با تمام مسئولان نظام به غیر از مقام رهبری با واسطه یا بی واسطه ملاقات کردم همه در این مورد اظهار همدردی می کنند اما هیچ کس پاسخگو نیست در این زمان چهل روزه ،وی فقط دوبار با خانه تماس گرفت و در یک تماس یک ونیم دقیقه ای گفت که در اوین به سر می برد تا اینکه همسر یکی از بازداشت شدگان به ما اطلاع داد که خانواده جلائی پور می توانند با وی ملاقات کنند اما وقتی ما به آنجا مراجعه کردیم بعد از کلی سرگردانی در زندان اوین نتوانستیم وی را ملاقات نمائیم البته آنقدر درد افراد را مشاهده کردیم که درد خودمان را فراموش کردیم . استاد دانشگاه تهران اظهار داشت : فردی مانند من که استاد دانشگاه تهران است و بسیاری از دانشجویانش در سمت های مهم مشغول به کارند و می تواند از نفوذ خود در این بهره بگیرد ،هنوز تنوانسته ام با فرزند خود ملاقات کنم وای به حال افرادی که هیچ نفوذی ندارند و هیچ کس فریاد رس آنها نیست . وی در ادمه افزود :خانواده من سه شهید به این انقلاب تقدیم کرد و ما خود را متعلق با این نظام می دانیم به یاد دارم زمانی که به خاطر رسیدن تیراژ روزنامه ام به 400هزار تا ناچاربه تحمل زندان انفرادی شدم اقوام گفتند که مادرت مرتب وضو می گرفت و نفرین می کرد وقتی من معترض شدم که چرا به مسئولان نگفتید گفت هیچ کاری جز نفرین از دستم بر نمی آمد.حال من نیز جز نفرین هیچ کاری از دستم بر نمی آید. عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با انتقاد از برخورد های صورت گرفته گفت :برای من جای تعجب است که چنین برخورد هائی صورت می گیرد چون تنها جرم فرزند من که یکی از نخبگان کشور محسوب می شود این بود که به آقای موسوی رای داد حال چنین فردی که رتبه اول کنکور را بدست آورده و مدال طلای المپیاد را داراست به جای کار تحقیق و پژو هش باید زندان انفرادی را تحمل کند تازه مرتب می گویند باید همکاری کند باچی باید همکاری کند مگر جرمی مرتکب شده است که باید نسبت به آن اعترافکند. جلائی پورتصریح کرد :در حال حاضر هیچ یک از نهادهای مسئول پاسخگو نیستند و همین نگرانی ما را مضاعف کرده است به گونه ای که وزارت اطلاعات و قوه قضائیه اظهار بی اطلاعی می کنند و من در این مدت متوجه شدم که دستگاه قضائی سرگردان است و در حاشیه قرار گرفته و حوادث را تماشا می کند و این مساله از آنجا نشات می گیرد که اقدامات صورت گرفته توسط گروه ضربتی در تهران انجام شده است که به هیچ وجه پاسخگو نیست .
با نگاهی به تجربیات تظاهرات یک ماه و نیم اخیر متوجه شده ایم که تظاهرات شبانه در تهران و سایر شهرستانها موثرتر بوده است . هرگاه تظاهرات تا شامگاه و تاریک شدن هوا ادامه یافته ماموران انتظامی خسته تر شده اند و تاریکی هوا نیز از شدت حملات آنها کاسته و به مردم امکان میدهد که تجمعات گسترده تر و منسجمتری را برگزار کنند . همچنین در زیر نقاب شب پنهان شدن از تعقیب ماموران آسانتر است و آنها هم از تعقیب کردن مردم و جدا افتادن از سایر ماموران بیم دارند ( وای به حالشان اگر کسی را دنبال کنند و در تاریکی شب گرفتار تظاهرکنندگان شوند) . در عین حال نمیتوانند به راحتی از مردم فیلم و عکس بگیرند و مدرک تهیه کنند . باید سعی کرد از این پس ، تا هنگامی که دشمن کودتاگر از سرکوب شدید استفاده میکند ، تظاهرات را دیرتر آغاز کرد و تا شامگاه ادامه داد.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PM( ما سبز سبز سبزیم )
-- ناصر طاهری بشرویه...روشنا ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMمرا هوش ، تو را هوش
هر گز نکن فراموش
کین حاکمان مدهوش
با قلبهای خاموش
با بیرق و زره پوش
رای تو کرده اند نوش
زندانهای تیره
شلاقهای خیره
آزادگان در بند
اندیشه های خرسند
خرداد ها چه سبزند
زین بادها نلرزند
این سبزهای عاشق
از دیو و دد نترسند
ای سبزهای ایران
ای عاشقان دوران
ما سبز سبز سبزیم
ما وارث دلیران
در کوچه و خیابان
ما پاسدار ایمان
آزاده و خموشیم
در جا ی جای ایران
ایمان ما محبت
ایثار ما مروت
آری عبادت ما
اقبال مهرو رأفت
شمشیر ما عدالت
نی جنگ و خون و وحشت
تنزیل آیت ما
باران عشق و رحمت
مولای ما کتاب است
دنیای ما حباب است
آری بهشت موعود
خود عشق بی حساب است
ای جاعلان ایمان
ای قاصبان قرآن
ای کاتبان بی دین
ای جاهلان پر کین
ما عاشقان خامش
ما یاوران کوروش
آزاده ایم و هستیم
پر شور و حق پرستیم
شیطان انس و جن را
از فرشمان برانیم
حوری وشان قدسی
بر عرشمان نشانیم
آ زادگان فرشیم
حوری وشان عرشیم
سو دا گران عشقیم
ما سبز سبز سبزیم
ناصر طاهری بشرویه ...روشنا
پیام آور عشق و آ گاهی
Rroshanaa.mihanblog.com
Rroshanaa.persianblog.ir
Nasertaheriboshrouyeh.iranblog.com
rroshanaa@yahoo.com
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMدر آینده نه چندان دور کودتا خواهد کرد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در آینده نه چندان دور کودتا خواهد کرد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در آینده نه چندان دور کودتا خواهد کرد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در آینده نه چندان دور کودتا خواهد کرد
1- مردم ایران بار دیگر به پا خاستهاند. جنبش 22 خرداد آنچنان آشکارا سیاسی است که به راحتی میتوان بر اساس آن، و با گوشه چشمی به برخی نوشتهها و گفتهها و رخدادهای سیاسی چهار سال گذشته، این حقیقت را بار دیگر تکرار کرد که: آری مردم فکر میکنند؛ که سیاست یعنی خطر کردن، باور کردن، دفاع کردن، و بسط حقیقتی معین در وضعیتی معین، هرچند که این حقیقت در چارچوب زبان و معرفت مسلط و رسمی چیزی است بیانناپذیر و ناشناختنی و نهایتاً ناموجود و "ناچیز" (خارجی، حاشیهای، رسانهای، شمال شهری)؛ که فرایند سیاسی "چیزی" است فراتر از منافع، مطالبات، هویتها، و تفاوتهای خاص یا جزیی؛ که سیاست بدون سرکوب تفاوتها حقیقتی کلی را دنبال میکند و با این کار هر فرد و هر گروهی را دو نیم کرده، در برابر انتخابی میان امر کلی و منافع جزئی قرار میدهد.
2- جنبش سیاسی مردم ایران در منطقهای رخ میدهد که مردماناش از فقرای پاکستانی تا ثروتمندان اماراتی جملگی منفعل و غیرسیاسیاند، منطقهای انباشته از قربانیان بیزبان که یگانه عوامل فعال آن عبارتند از دولتهای مستبد و دستنشانده، قدرتهای خارجی اشغالگر و مداخلهجو و گروهها و سازمانهای تروریستی بنیادگرای مبتنی بر انواع هویتهای مذهبی و قومی. با توجه به قیامهای سیاسی پی در پی مردمان ایران میتوان بیهیچ نشانی از ناسیونالیسم اعلام داشت که ایران به واقع فرانسه خاورمیانه است. جنبشهای سیاسی راستین همواره در تقابل با بدیلهای ممکن، امر ناممکن را طلب میکنند و بدینسان چارچوب وضعیت را درهم میشکنند و راه جدیدی باز میکنند. به همین سبب جنبش 22 خرداد نیز با نفی چارچوب امنیتی مسلط بر سیاست موجود که همه چیز را در انتخاب میان هژمونی سرمایهداری نولیبرال یا بنیادگرایی ارتجاعی خلاصه میکند، هم طرح آمریکاییِ صدور دموکراسی به خاورمیانه بزرگ از طریق جنگ را کنار میزند، و هم واکنش تروریستی و ارتجاعی امثال القاعده و طالبان به این طرح را. ایران که تا چندی پیش استثنای شرّ محسوب میشد، اکنون به مدد این جنبش یگانه راهحل واقعیِ دموکراتیزهشدن خاورمیانه اسلامی از درون به شمار میرود و میتوان آن را در تقابل با تصویر سیاه رسانهها (و رمانها و فیلمهای "هنری" جشنواره پسند) یگانه استثنای خیر، تجسم زنده و مشهود سیاست رهاییبخش جهانشمول، و کلید صلح منطقه یا حتی صلح جهانی دانست.
3- همهی حملات به جنبش 22 خرداد، چه حملات ارتجاعی بیرونی و چه نقدهای درونی، عملاً با نادیده گرفتن اولویت سیاست، از این جنبش قرائتی فرهنگی ارائه میدهند: «انقلاب مخملی» که خود چیزی نیست مگر تناقضی مفهومی و نشانهی فروپاشی فکر در جهان سیاستزدودهی پستمدرن، از یک سو، و از سوی دیگر، نقدهایی که هنوز به نظریههای دگم گذشته بیش از واقعیت بدیهی و شهود سیاسی مردم بها میدهند و میکوشند به یاری انواع تفاسیر تئوریک دلبخواهی و خوانشهای فرهنگی، بریدن خویش از سیاست و درغلطیدن به ورطهی کینتوزیهای حقیر شخصی را بهنحوی توجیه کنند.
در تقابل با همهی این دیدگاههای فرهنگی، این در واقع اولویت سیاست بود که نه فقط ما را از بنبست انحطاط فرهنگی نجات داد بلکه خود فرهنگ را نیز احیا کرد. ملتی که تا همین چند ماه پیش به لطف سرکوب و انزوای فرهنگی و فساد و انحطاط اخلاقی به جایی رسیده بود که جز مازوخیسم فرهنگی و تکرار کلیشههایی چون «ما که فرهنگ رانندگی نداریم نباید اتومبیل سوار شویم» برایش باقی نمانده بود، به ناگهان با شور و شعوری جمعی بنیان فرهنگ خود را دگرگون میکند (تغییر ماهیت عمل "بوق زدن" از نوعی جنون مدنی به شکلی از مبارزۀ سیاسی خود بهترین مثال است) و درغالب تظاهرات چند میلیونی منضبط و خودانگیخته به صحنه میآید، کاری که ملل متمدن دنیای آزاد نیز به احتمال قوی از انجاماش ناتواناند و ناخودآگاه حسرتاش را میخورند. ساخته شدن فرهنگ توسط سیاست خود را در این واقعیت طنزآمیز نیز جلوهگر میکند که جنبشی که متهم بود صرفاً ساخته و پرداختهی رسانههاست، پس از سرکوب و اخراج رسانهها به دلیل اوجگیری جنبش، عملاً فرهنگ ژورنالیسم و کار رسانهای را دگرگون ساخت و شکلی مردمی، دموکراتیک، غیروابسته به پول از تولید و توزیع خبر توسط خبرسازان را ابداع کرد که نقطهی مقابل فرهنگِ رسمیِ رسانههای سرمایهسالار و بوروکراتیک جهانی است.
4- جنبش 22 خرداد به واسطة خصلت سیاسیاش عملاً کل تاریخِ معاصر ایران، به ویژه تاریخ سی سال گذشته، را در یک فاصله زمانی فشرده و به لحاظ سیاسی بسیار غنی گرد آورده است، طوری که تقریباً همهی فرازها و ایدههای برجستهی این تاریخ به نحوی در نمادها و شعارها و رخدادهای این پنجاه روز تکرار و نقل قول شدهاند. تاآنجاکه به سی سال گذشته مربوط میشود، جنبش 22 خرداد عملاً شکلی از رستگاریِ امیدها و آرمانهای بربادرفتهی این دوره است، و از این رو نه فقط تکرار طنزآمیز انقلاب 57 نیست بلکه تداوم و تحقق پتانسیلِ حقیقتاً سیاسیِ رخداد 57 است. تاکید مکرر و بهغایت هوشمندانهی رهبری جنبش بر کنش و تفکر و خلاقیت مردم، و اشاره مداوم و صبورانه به پیوند جنبش با ارزشها و آرمانها و توانهای حقیقی رخداد انقلاب 57 گویای اولویت سیاست بر همهی تفاسیر فرهنگی و فقهی و کلامی است، زیرا فقط قدرت نجاتبخش سیاست است که به ما اجازه میدهد حتی عنوان "انقلاب اسلامی" را نیز دگرباره معنا کنیم.
جنبش 22 خرداد که بر اساس درایت و شهود سیاسی مردم عملاً شعارها، نهادها و نمادهای مصادره شدهی انقلاب را یک به یک از آنِ خود کرده است، فیالواقع نوعی حرکت درجهت عکس، نوعی به عقب بازگرداندنِ نوار تاریخ است که در طی آن، توانهای بالقوهی رخداد 57 دوباره احیاء میشوند، و آن انرژی مازادی که توسط حاکمان در مسیر ساختِ دولت استبدادی مصادره گشته بود یا به ناگزیر در مسیر دفاع از کشور در برابر حمله صدام صرف شده بود، بار دیگر به دست خود مردم آزاد میگردد، تا بدینسان انتخابهای قدیمی دوباره انتخاب شوند و گذشتهی از دسترفته از نو به شکلی صریحتر و کلیتر، و فارغ از سلسلهمراتب و تمرکز کاریزماتیک، دوباره تجربه شود.
5- تحقق این تجربه بیشک مستلزم درایت، صبر، و پایداری است. زیرا اگرچه پیروزی جنبش در عرصهی نمادین واقعیتی انکارناشدنی است و هیچ ترفندی نمیتواند این واقعیت را محو یا حتی کمرنگ سازد و مشروعیت از کفرفته را احیا کند، اما تبدیل این پیروزی به واقعیت تجربی (یعنی همان فرایندی که به رغم هراس مرتجعان، و در واقع به میانجی هراس و اشتباهکاری آنان، همراه با گذشت زمان ضرورتاً تحقق خواهد یافت) از دیدگاه امروزی ما مستلزم تحقق شروطی معین است. برخی از این شروط عبارتند از: برجسته کردن خصلت مردمی، و در نتیجه مسالمتآمیز، جنبش؛ تثبیت پیروزی و دستاوردهای نمادین جنبش در قالب نهادها، بهویژه نهاد سراسری جبهۀ مردمی که پیشتر رهبران جنبش و شمار کثیری از مردم به ضرورت فوری و فوتی آن اشاره کردهاند؛ حفظ قدرت خلاق و استقلال سیاسی جنبش به مثابه منشاء و نیروی برسازندۀ هر شکلی از آزادی و عدالت و دموکراسی، و جلوگیری از تبدیل آن به ابزار صرف هر شکلی از کشورداری، در عین باز گذاشتن فضا برای مذاکرات کسانی که کارشان کشورداری و "سیاستمداری" است؛ پافشاری بر آزادیهای قانونی و مقاومت در برابر سرکوب غیر قانونی اعتراضات مردمی و ادامه تلاش برای آزاد ساختن زندانیان سیاسی و رسیدگی قانونی به جنایات – که البته ادامه صبورانهی جنبش و گسترش اعتقاد همگانی به پیروزی آن در ورای حوادث و ترفندهای تبلیغاتی و نمایش عاجزانۀ قدرت سترون یا همان زور عریان، خود بهترین شکل تحقق چنین تلاشی است.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMانتخابات تموم شده میخواهیم به زندگی هامون برسیم .با این نسخه های شلوغ کاری و تجمع و اتیش بازی و ... هم فقط فضا رو رادیکال می کنید که حتی نمیتونیم به استادیوم بریم و باعث میشه کاسبی هامون هم خراب بشه. ما مردم چه گناهی کردیم که یه عده عشق ارتیست بازی دارن.اگه تجمع نباشه از پلیس و ضد شورش و لباس شخصی هم خبری نیست.( اگه دموکراسی رو قبول دارید ان هم یه نظر)
-- afshin ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMآهاي گربه كوچولو ! خونين و مالين كردنت كي ها ؟
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMلعنت به اين دنياي ظالمي كه در آن مرده است خدا
پدران كه مي گفتند واي اگر كفتار پير دهدمان حكم جهاد
كجايند اكنون كه كم آورده در برابر جور لفظ زياد
كرده اند براي قناريان بي پناه ميرغضبان رنگين را قطار
غافل از خشم فرو خورده ي ساليان كه فرو مي ريزاند اين ديوار
گربه كوچولو بميرم كه شدي زير جنازه ي فرزندانت گم
ننگ بر سكوت آخوند هفت خط و مفت خور و شيره اي قم
ساخته اند بساط بيشرمي و پرداخته اند عمارتي سربلند از دروغ
زبانه ي هرزه درانيهايشان فرا گرفته هر كوي و برزن و شهر و سوق
به هر سو كه بنگري ريش و پشم است و دستمال بدستان چاپلوس
مرگ بر سركوبگران چين و ونزوئلا و دولت هميشه سرخور روس
آهاي گربه كوچولو ! خونين و مالين كردنت كي ها ؟
ايستاده ام تا به پايان و آخر جان ٬ هموطن تو هم بيا
قلبم در كف مشتم و قلم را با چكش ميخكوب كرده ام به دستانم از اين پس
باكم نه از جاسوسان اينترنتي جيره خور به كمين نشسته ز پيش و ز پس
طناب را به گردن انداخته ام اكنون و نشسته به انتظار مجازاتي بس وخيم
تشنه ام تشنه ي زخم گلوله ي قاتلين پاسدار و ضربات باتوم بسيج دژخيم
كلماتم كمينه اند و هيچ از براي آنان كه كردند جان زبهر آزادي فدا
ديگر رضا نيستم و راضي ٬ از اين پس صدايم زنيد سهراب و ندا
خفه شدني نيستيم و تازه گرم شده اين موتور
مرگ بر كودتاچي و طالبان دزد و جاني ديكتاتور
ترسي نداريم دگر ز چوب و چماق چرا كه نمانده از برايمان سر سوزني در كف
زير بار ننگ نمي رويم تا يادمان كنند آيندگان بجاي نوحه و گريه با ساز و آواز و تار و دف
بكش بيرون تر اي اوباش دشنه و شمشير و گرز و باتومت را در برابرم ز نيام
مي گيرم با شعر و داستانم از براي برادر مظلوم در خون خفته ام از تو انتقام
آهاي گربه كوچولو ! خونين و مالين كردنت كي ها ؟
ننگ بر روسپيان خود فروخته ي صدا و سيما
آهاي گربه كوچولو ! خونين و مالين كردنت كي ها ؟
مرگ بر عنتر و تكدست و زيمنس و نوكيا
تجمع در حاشيه اتوبان کرج تهران و آتش زدن خودروي نظامي
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMراس ساعت 16 امروز (15 مرداد) دوگروه صد نفره بطور جداگانه وتقريبا همزمان در حاشيه اتوبان کرج تهران واطراف ميدان آزادي اقدام به برپايي تجمع ضد حکومتي کردند.دراين تجمع اعتراضي زنان و مردان به شعار عليه نظام پرداختند.آنها سپس اقدام به اتش زدن يک دستگاه خودروي نظامي در نزديکي پادگان سپاه اين منطقه کردند واز منطقه گريختند.
ترافيک سنگين ايجاد شده ناشي از کندي حرکت خودروها در هم نوايي با گروه معترض موجب شد تا گروه آتش نشاني به حادثه دير برسد وخودرو نظامي تقريبا بطور کامل در اتش بسوزد.سربازان پادگان سپاه تنها از روي ديوار واز پشت فنس هاي پادگان نظاره گر سوختن خودروي نظامي بودند.
سرعت وابتکار عمل اين گروه بسياربالا بود بطوري که تجمع و اتش سوزي خودرو خيلي سريع اتفاق افتاد وجمعيت بسرعت متفرق شد از سوي ديگر چند صد متر ان طرف تر يک تجمع مشابه در خيابان شهيد ستاري برگزار شد.
فوت محمود رحمانی شهروند کرد بعد از آزادی از زندان
* تداوم بازداشت مسلم زمانی و عمر حسامی دانشجویان دانشگاه لرستان
فوت محمود رحمانی شهروند کرد بعد از آزادی از زندان درگذشت
خبرگزاری هرانا : محمود رحمانی شهروند کرد اهل جوانرود که هشت سال پیش بعد از آوارگی زمان جنگ از کمپ التاش به ایران بازگشته بود توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به اتهام همکاری با احزاب اپوزسیون کرد به ۱۵ سال و یک روز زندان محکوم شد.
نامبرده به دلیل کهولت و بیماری از همان سالهای اول در شرایط بد سلامتی قرار گرفت ولی مسولین با مداوای وی در خارج از زندان موافقت نکردند تا اینکه شدت بیماری کلیوی وی به حدی زیاد شد که مسولین زندان وی را که حدود ۷۰ سال سن داشت بعد از تحمل هشت سال از زندان آزاد نمودند ولی متاسفانه نامبرده بعد از دو هفته آزادی از زندان روز جمعه ۹ مرداد ماه در بیمارستان به دلیل شدت بیماری فوت کرد.
تداوم بازداشت مسلم زمانی و عمر حسامی دانشجویان دانشگاه لرستان
به گزارش وبسايت تحول خواهي مسلم زمانی و عمر حسامی دو عضو اصلی ستاد میرحسین موسوی همچنان در زندان خرم آباد بازداشت هستند.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMمسلم زمانی عضو ستاد دانشجویی مهندس موسوی در خرم آباد که از 27خرداد از درب منزل بازداشت شده که در تاریخ 4 مرداد به دادگاه انقلاب شعبه 5 بازپرسی احضار وبا تمدید بازداشت در زندان پارسیلون خرم آبادنگهداری می شود.
همسر زمانی سمیرا شهبازی عضو ستاد دانشجویی مهندس موسوی نیز تا کنون طی دو مرحله مورد بازجویی قرار گرفته است و با قرار کفالت آزاد شده است.
مسلم زمانی که از اعضای سابق انجمن اسلامی منحل شده دانشگاه لرستان است در بند1زندان پارسیلون ( بند مواد مخدر) نگهداری می شود که باعث ایجاد نگرانی هایی برای خانواده او شده است. زمانی تا کنون نتوانسته به وکیل دسترسی داشته باشد.
عمر حسامی دیگر عضو ستاد دانشجویی موسوی در خرم آباد پس از آنکه در هفتم تیرماه حوالی شهرستان کامیاران بازداشت شد به خرم آباد انتقال یافته است.او نیز در تاریخ 4مرداد به د ادگاهآورده شد وبا تمدیدقرار بازداشت بار دیگر راهی بند2 زندان پارسیلون شده است.
پیام تبریک آيت الله مکارم شیرازی به احمدی نژاد - ولی ظاهرا پيام بعد از مدتی از سايت حذف شده است!
سايت مکارم شيرازی :
http://www.makaremshirazi.org/persian
و عناوين کل اخبار سايت
http://www.makaremshirazi.org/persian/news/?gid=a
سنی نیوز: آيت الله مکارم شیرازی از مراجع بزرگ شیعان بعد از گذشت روزها با ارسال پيامي، انتخاب احمدي نژاد را به عنوان دهمين رئيس جمهور اسلامي ايران با کسب اکثريت قاطع آراي امت حزب الله تبريک و تهنيت گفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی «سنی نیوز»، متن پیام تبریک آيت الله مکارم شیرازی بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقاي دکتر محمود احمدي نژاد
رئيس جمهور محترم جمهوري اسلامي ايران
سلام علیکم
بدينوسيله انتخاب حضرتعالي به عنوان دهمين رئيس جمهور اسلامي ايران با کسب اکثريت قاطع آراي امت حزب الله در همايش حضور شکوهمند ۲۲ خردا ماه ۱۳۸۸ را تبريک و تهنيت عرض مينمايم .
انتخاب ۲۲ خرداد، برگ زرين ديگري از حضور گسترده ملت ايران در تاييد نظام مقدس جمهوري اسلامي بود این حضور تعیین کننده، مقتدرانه، متین و آرامش آفرین ملت بزرگ و هنرمند ایران را در جمعه حماسی ۲۲ خرداد، لطف و رحمت پروردگار حکیم و حادثه ای خیره کننده و بی همتا می دانیم ،همانا برنده اصلي آن ملت قهرمان وهميشه در صحنه ايران اسلامي است که با رهنمودهاي مقام معظم رهبري و هوشياري عوامل اجرايي و نظارتي در انتخابات، خصوصا شوراي محترم نگهبان به بار نشست.
بیگمان رأی ۲۴ میلیونی جنابعالی در این انتخابات، اعتماد دیگر بار مردم ایران به خدمت صادقانهی شما را اثبات کرده و فرصت خوبی برای خدمترسانی بیشتر به ملّت شریف ایران را فراهم میآورد. امید است دل پاک و آسمانی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و روح ملکوتی امام قدس سره و قلب مقام معظم رهبری مدظله و همه صالحان و علاقه مندان به اسلام و انقلاب و میهن ، خشنود شود .
ودر در اجراي اهداف متعالي امام راحل (ره) منويات مقام معظم رهبري در تحقق عدالت و رفاه اجتماعي براي ملتمان و سر بلندي بيش از پيش کشورمان در دل ميليون ها انسان عاشق و دلباخته انقلاب اسلامي در سراتاسر جهان، موفق و مويد باشيد.
در پایان ایام مبارک را که مصادف با میلاد مسعود حضرت ولی عصر مولانا المهدی (ارواحنا فداه) میباشد به شما وملت شریف ایران تبریک می گویم .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قم - ناصر مكارم شيرازى
۱۴/۰۵/۸۸
این پیام در حالی منتشر می شود که، چندی پیش دامنه اعتراضات به کودتای انتخاباتی در قم در حال گسترده بوده، برخی منابع خبری از افزایش فشار بر علما و مراجع خبر میدهند. بر اساس اظهارات برخی منابع مطلع در قم، علما و مراجع قم پس از انتخابات اخیر تحت فشار فراوانی برای ارسال پیام تبریک به محمود احمدینژاد بودهاند، اما آنها از ارسال چنین پیامی اجتناب کردهاند.هم چنین در پی عدم صدور پیام تبریک از سوی آیت الله مکارم شیرازی، برخی مسئولان اعلام کردهاند که برنامههای تلویزیونی ایشان که بیشتر در ماه رمضان پخش می شود، از جدول برنامههای سیما حذف شده است.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMاز دیگر سو شنیده شده پس از اعمال فشار یکی از اعضای تندرو مجلس خبرگان به یکی از مراجع برای صدور پیام تبریک برای احمدینژاد، این مرجع تقلید رفتار احمدینژاد را احمقانه توصیف کرده و با تندی با این عضو مجلس خبرگان رهبری برخورد کرده است.
درگیری شدید و تیر اندازی در خیابان دادمان شهرک غرب
از ساعت يك ربع به يازده در خيابان دادمان به شدت درگيري رخ داده. از طرف دولت مراسم جشني در پارك دادمان برگزار شده بود، كه به مردم شيريني و شربت ميدادن. در طرف ديگر خيابان دادمان عده اي از مردم در حال رقص و پايكوبي براي مقابله با اين جشن بودن. هم اكنون كه ساعت يازده و نيم (بوقت ايران) شده، تقريبن صداي تيراندازي كمتر شده ولي صداي موتور سواران شنيده ميشود.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران :
به ارعاب روزنامه نگاران در ایران خاتمه دهید !
فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران از مقامات ایران خواست تا به کارزار ارعاب خود علیه روزنامه نگاران و دست اندرکاران رسانه ها پایان دهند و همۀ روزنامه نگاران زندانی در این کشور را آزاد کنند.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMدبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران، ادان وایت، با انتشار بیانیه ای بستن دفتر انجمن روزنامه نگاران ایران را که توسط افراد مسلح صورت گرفت، محکوم کرد.
به گفتۀ این بیانیه، بستن دفتر انجمن روزنامه نگاران ایران حاوی پیام هولناکی برای آزادی بیان در ایران است. ادان وایت در پایان ملاقات امروزش با سفیر ایران در اتحادیه اروپا گفت : اقدام های حکومت تهران علیه رسانه ها و روزنامه نگاران بیش از پیش به اعتبار آن در افکار عمومی ایران و جهان لطمه می زند.
ادان وایت به خبرگزاری فرانسه گفته است که ملاقات او با نمایندۀ ایران در اتحادیه اروپا بسیار مشکل بوده، زیرا سفیر ایران می خواست سرخوردگی خود را از پوشش خبری رویداد های ایران از سوی رسانه های بین المللی ابراز کند.
فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران از مقامات ایران خواسته است که ٤٢ روزنامه نگار این کشور را از زندان ها آزاد کنند.
اعضای انجمن روزنامه نگاران ایران امروز پنجشنبه اعلام کردند که دفتر این انجمن توسط افراد مسلح مُهر و موم شد.
شريک جرم علي اکبر محرابيان (وزير صنايع) در دزديدن اختراع "اتاق امن " کسی نيست جز احمدی نژاد
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMروزنامه همشهري چاپ 3 مرداد 88 خبر از تقلب در ثبت طرح اتاق امن توسط مسئولان شهرداري درسال 82 داد. که طرح يک بنده خدايي رو دزديده و به اسم خودشون چاپ کرده بودن. از مولفاي کتاب اسامي دکتر موسي مظلوم و علي اکبر محرابيان (وزير صنايع) ديده ميشه ولي اسم مولف دوم رو روزنامه با فتوشاپ پاک کرده!
اين بود که کنجکاو شدم و رفتم يك نسخه از کتاب رو پيدا کنم تا ببينم اون نفر دوم کيه! فکر ميکنيد باز اسم کي درآمد؟!
بله احمدی نژاد
دستگيري ابراهيم شريفي از فعالين دانشجويي
سيامك ياقوتي فعال دانشجويي دانشگاه زنجان بازداشت شد
دستگيري ابراهيم شريفي از فعالين دانشجويي
ابراهيم شريفي از فعالين دانشجويي امروز در منزل پدري اش در اقدسيه تهران بازداشت شد او كه از وبلاگ نويسان و هواداران وناظرين انتخابتي مهندس مير حسين موسوي بود 3روز بعد از انتخابات توسط گروهي بازداشت شده و پس از يك هفته به دليل شدت جراحات وارده به بيمارستان منتقل شد كه بار ديگر مجددا امروز در منزل پدري اش در اقدسيه بازداشت شد اتهام او جاسوسي براي ايتالياست فقط به علت اينكه براي ادامه تحصيل قصد مراجعت به ايتاليا را داشته كه به همين منظور در مدرسه سفارت ايتاليا واقع در فرمانيه مشغول به يادگيري زبان ايتاليايي بوده است اگر ديگر اتهامات اونوشتن مقاله براي سايت روز و مصاحبه با راديوهاي بيگانه و راديو صداي آزادي ايتالياست لازم به ذكر است كه او در شرايط جسمي بسيار خوبي قرار داشته و هيچگونه عارضه جسمي نداشته است
لازم به ذكر است كه وي از دوستان محمد مهدي اصغر مدير تيم اي تي وزارت كشور بوده كه آمار واقعي تقلب در انتخابات را منتشر كرده بود كه اشتباها عسگري ناميده مي شود ادعا مي شود آقاي اصغر قبل از كشته شدن توسط حكومت در يك تصادف ساختگي usb حاوي اطلاعات واقعي خودرا به وي داده است عكس بالا توسط يكي از دوستانش در مرحله اول بازداشت جلوي دادگاه انقلاب نشان داده مي شود بعيد نيست كه در چند روز آينده دچار منژيت شود.
سيامك ياقوتي فعال دانشجويي دانشگاه زنجان بازداشت شد
خبرگزاری هرانا : سيامك ياقوتي فعال دانشجويي دانشگاه زنجان صبح روز گذشته در منزل پدري خود در تهران بازداشت شد.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMبه گفته پدر سيامك ياقوتي ماموران اطلاعات بدون ارائه هیچ توضیحی سيامك را با خود بردند و همینطور پس از تفتیش منزل، وسایل شخصی ایشان را نیز ضبط و با خود بردند، همچنين ماموران اطلاعات در پاسخ سئوال خانواده مبنی بر محل انتقال این فعال دانشجویی عنوان کرده بودند که سرنوشت وی را از زندان اوین پیگیری کنید.
لازم به توضیح است سيامك ياقوتي، از فعالان سياسي دانشگاه زنجان است و در چند نوبت نیز مورد تهديد حراست و مسئولان دانشگاه قرار گرفته بود. وی همچنین مدیرمسئولی نشریه دانشجویی رستاخیز که مدتی پیش توقیف شد را عهده دار بود.
حکومت نظامی اعلام نشده در بعضی از مناطق شهر تهران
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMفعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده از مناطق مرکزی شهرتهران ، به مناسبت نیمه شعبان تعداد زیادی از مردم این مناسبت مذهبی را تبدیل به اعتراض عمومی کرده اند در مناطق مرکزی شهر تجمع کردند که با یورشهای وحشیانه نیروهای سرکوبگر مواجه هستند.
تعداد زیادی از مردم در مناطق مرکزی و بعضی از مناطق جنوبی شهر تجمع کرده اند .آنها در میادین و خیابانهای اصلی تجمع کرده اند . در حال حاضر د رمیدان انقلاب میدان ولی عصر،میدان فاطمی ،میدان امام حسین ،ونک ،خیابان آزادی خیابان ولی عصر تعداد زیادی از مردم به خیابانها آمده اند و نیروهای سرکوبگر را غافل گیر کرده اند.
در میدان انقلاب نیروهای گارد ویژه و بسیج به مردم یورش می برند تا به حال به بیش از 16 نفر با باتون حمله کردند و آنها را بشدت مورد ضرب وشتم قرار داده اند اکثر کسانی که مورد ضرب وشتم قرار می گیرند دختران و پسران جوان هستند.
ماشینها به عنوان اعتراض اقدام به بوق زدند می کنند و ترافیک سنگینی را ایجاد کرده اند نیروهای لباس شخصی با باتون به شیشه های ماشینها می کوبند که تا به حال حداقل شیشه های جلوی 2 ماشین مورد اصابت باتونها قرار گرفته است و شکسته شده از طرفی دیگر مردم نیروهای سرکوبگر را هو می کنند و ماشینها به بوق زدن خود ادامه میدهند. گزارشهای مشابهی از نواحی جنوبی شهر تهران میرسد
نیروهای سرکوبگر گارد ویژه ،سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها بصورت گسترده و انبوه در شهر حضور دارند .این بار نه تنها نقاط مرکزی شهر را بلکه مناطق جنوبی شهر را هم به اشغال خود در آورده اند.در حال حاضر میدان امام حسین و خیابانها منتهی به آن را مملو از نیروهای سرکوبگر می باشد.
این جور که از گفته حضرات بر می آید .خیلی خبراست.
معلوم که زندانها تهران از قبل پر بود .عجب
عین خبر
گزارش بررسيها و اقدامات اوليه درباره بازداشتگاه كهريزك
به گزارش ايسنا، متن اطلاعيه نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران به شرح ذيل است:
بسمهتعالي
به دنبال دستور مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشتگاه كهريزك و بررسي حوادث بازداشتگاه توسط هيات ويژه شوراي عالي امنيت ملي، به دستور سردار فرمانده نيروي انتظامي تيم ويژهاي توسط بازرسي كل ناجا به صورت همزمان مسوول پيگيري موضوع شد كه گزارش بررسيها و اقدامات اوليه به شرح ذيل به اطلاع عموم ميرسد:
1- بازداشتگاه كهريزك براي نگهداري موقت و تاديب اراذل و اوباش دستگير شده در طرح ارتقاء امنيت اجتماعي و با شرايط زيستي سختگيرانه ايجاد و توسط ناجا اداره ميشد.
2- تعدادي از دستگيرشدگان اغتشاشات 18 تير به زندان اوين اعزام ميشوند، ولي به جهت محدود پذيرش، تعدادي از آنها به صورت موقت به بازداشتگاه كهريزگ منتقل ميشوند كه با توجه به شرايط يادشده اصولا اعزام بازداشتيها به اين بازداشتگاهها صحيح نبوده است.
3- محدوديت پذيرش بازداشتگاه و اضافه شدن دستگيرشدگان 18 تير باعث تراكم جمعيت دربند بازداشتيها شده و شرايط نامساعد زيستي و بهداشتي موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم ميآورد.
4- برابر بررسيهاي به عمل آمده و مصاحبه با بازداشتشدگان و مطلعان، سهلانگاري و تخلف تعدادي از مسوولان، ماموران و كاركنان بازداشتگاه كهريزك و ردههاي نظارتي محرز ميباشد؛ لذا ضمن تشكيل و تكميل پرونده پرونده جهت ارسال به مراجع قضايي براي افراد فوق اقدامات تنبيهي درونسازماني به شرح ذيل اعمال گرديد:
- عزل و تنبيه مسوولان بازداشتگاه به دليل پذيرش بازداشتشدگان بيش از ظرفيت بازداشتگاه، عدم انعكاس محدوديتها و مشكلات به سلسله مراتب، بيتوجهي و عدم نظارت و كنترل بر زيرمجموعه و عدم توجه به تدابير ابلاغ در خصوص نحوهي نگهداري و مراقبت از بازداشتشدگان.
- عزل و تنبيه دو تن از مسوولاني كه در انجام وظايف نظارتي و كنترلي كوتاهي و سهلانگاري داشتهاند.
- برخورد و تنبيه دو تن از افسران نگهبان وقت به دليل اقدام خودسرانه در تنبيه بدني بازداشتشدگان.
- تنبيه انضباطي تعدادي ديگري از مسوولان و ماموراني كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم در ايجاد شرايط به وجود آمده نقش داشتهاند.
نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران با وجود تمام فتنهآفرينيهاي تحريككنندگان و اغتشاشگران ضمن متوجه دانستن تمام مسووليت پيامدهاي تحريكها و بيقانونيهاي صورت گرفته به آنان، اعتقاد راسخ بر اين دارد كه تحت هيچ شرايطي حقوق مردم نبايستي توسط ماموران ناجا كه داعيهدار قانونگرايي است مورد نقض قرار گيرد و با اندك موارد و مصاديق آن برخورد مينمايد.
در پايان لازم به ذكر است كه موارد فوق نتايج اقدامات اوليه بازرسي كل ناجا ميباشد و نتايج اقدامات تكميلي متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسيد.
اداره كل اطلاعرساني و ارتباطات معاونت اجتماعي ناجا
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMدر حکومت الله آقایان همچی طور دیگریست.
-- بدون نام ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMنیروی انتظامی: مسئولان خاطی بازداشتگاه کهریزک عزل و تنبیه شدند .
بخوان سرکوبگران بازداشتگاه کهریزک پست و مقام بهتری گرفته اند.
آقای افشین انتخابات تازه شروع شد.
-- عیسی ، Aug 6, 2009 در ساعت 09:28 PMفيلم/ بانک ملی پاریس/ اعتراض سبزها/ احمدى نژاد رييس جمهورما نيست
http://raminbokharaei.blogspot.com/2009/08/blog-post_919.html
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMگروهی از فعالان حنبش سبر برنامه کوهنوردی برای فردا امده کرده اند در تهران درکه . اسپهان در صفه شیراز بابا کوهی .مشهد بلندی های اب و برق . تبریز کوه عون بن علی . کرمانشاه پارک کوهستان
رشت شیرین دشت . مسافزین شمال در نمک ابرود
مزیتهایی که برخی وبلاگها برای طرح کوهنوردی سبز ذکر کردهاند:(بدون دست بردن به نوشته هایشان و درست همانگونه که خودشان نوشته اند با واژه های خودشان)
1 - با توجه به آلودگی هوا با یک کوهپیمائی میلیونی میتونیم کمی به ریه هامون هوای پاک برسونیم و این برای همه از پیر و جوون مفیده، مسن تر ها اون پائینا و جوون ترها بالابالاها.
2 - همه مردم خیلی از لحاظ روحی آسیب دیده و افسرده هستند با همچین برنامه ای میتونیم با خوندن سرودهای انقلابی و کف زدن و احساسی که از اتحاد و یکدلی بهمون دست میده کلی انرژی مثیت بین هم پخش کنیم.
3 - با اطلاعاتی که جمع کردم میدونیم که نیروهای ضد شورش خیلی کمتر برای این نوع مبارزه اموزش دیدن و عملا کل استراتژیهاشون برای مقابله باد هوا میشه ... چون هیچ بهانه ای برای مقابله ندارن ... هیچ جام آسیب نمیبینه به بهانه مزاحمت و ترافیک وآشوبم نمیتونن با مردم برخورد کنن.
4 - چون مناطق وسیعی خیل عظیم مردم پخش میشن نیروهای اونا مثل پنج شنبه چهلم شهدا گیج میشن و عملا قدرت مانور رو از دست میدن.
5 - همه میتونن از جمعیت پائین دست خودشون براحتی فیلم برداری کنن و احتمالا فیلمهای خوبی میشه و عظمت حضور مردم کاملا مشخص میشه.
6 - اصولا هیچ کس به دسته هائی که ایجاد میشه نمیتونه گیر بده چون همه معمولا دسته جمعه و گروهی میرن کوه ... مثلا بچه های دانشجو با هم کسبه های یه محل با هم ... هم محلیا با هم .. فامیلا با هم .. جمع دوستا با هم.
7 - چون صدا تو کوه میپیچه تاثیر شعارها چند برابر میشه .. منبعشون معلوم نیست و کلا حس بسیار جالبی خواهد بود .. جوونا میتونن برن جاهای دور افتاده شعار بدن دست هیچ کسم بهشون نمیرسه.
8 - هم ورزشه هم اعتراضه هم تحکیم وحدته ....هم یادبود شهیدا میتونه باشه با حرکتهای نمادین مثل گرفتن پارچه های سبز.
9 - میتونه باعث حضور مردم تمام شهرستانهای کوچیک و بزرگ بشه مخصوصا شهرهای کوچیک که به علت برخورد شدید و سریع به هیچ عنوان امکان راهپیمائی ندارند
10 - با روبانای سبز کوهارو سبز میکنیم و یا نمادهای یادبود برای شهدا در کوهها درست میکنیم که این حرکت ادامه دار بشه.
11 - میشه عنوان روز سبز با طبیعت با اعتراض سبز با طبیعت رو روش گذاشت.
12 - میشه برنامه هائی مثه تمیز کردن کوهها و کوهپایه ها و از این جور چیزارم بهش اضافه کرد که دیگه عمرا بتونن گیر بدن ... فیلماشم پخش میشه اگرم گیر بدن مدافعان طبیعت و انجمن های سبزم به جمع مخالفاشون اضافه میشن و حسابی رسوا میشن که از ترس حتی به فکر طبیعتم نیستن.
13 - چون این حرکت میتونه در راستای حمایت از طبیعت و هوای پاک تلقی بشه میشه به رسانه های خارجی اطلاع رسانی کرد ، احتمالا خیلی حیرت کنن و کلی از هوش ایرانیا که حتی تو اعتراض هم برای خودشون راههای ابتکاری دارن تعجب میکنن.
http://darius1.blogfa.com/post-570.aspx
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMدر سالگشت کشتار بزرگ سال 67, نگاهی به جنایتکارانه ترین فتوای تاریخ معاصر ایران - مسعود نقره کار
در سالگشت کشتار بزرگ سال 67,
نگاهی به جنایتکارانه ترین فتوای تاریخ معاصر ایران
منافق , محارب و مرتد در فتوی خمینی یعنی انسان هایی
که افکار و رفتار خمینی مورد قبول شان نبود و چون او
نمی اندیشیدند و عمل نمی کردند. به همین گناه خمینی
فرمان داد "با خشم و کینه انقلابی" محاکمه و اعدام شان کنند ,
وقاتلان نیز "وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند
[اشداء علی الکفار] باشند."
فتوی آیت الله خمینی با هدف کشتار اسیران سیاسی و عقیدتی حکومت اسلامی در سال 1367 یکی از اسناد تکان دهنده ی جنایت علیه بشریت است . این سند و پیامد ناشی از آن, اثبات تدوام حیات وجه غیر انسانی بشر, یا به تعبیر روانشناسانه وجه " حیوانیت انسان " یا " لایه غیر عقلانی " ذهن و شخصیت نوعی از انسان ها ست, پاره ای از جهان ذهنی و رفتاری انسان که در چراگاه سبز و پربرکت برخی " ایدیولوژی ها مذهب گونه " (1) و پاره ای " مذاهب" ادامه حیات و فربهی یافته اند.
شرح کوتاه فاجعه
هشتم مرداد ماه سال 1367 با فتوی آیت الله خمینی کشتارزندانیان سیاسی حکومت اسلامی آغاز شد . این فتوی جنون آمیز در کمتر از دو ماه نزدیک به 5 هزار قربانی بر جای گذاشت. قربانیان این کشتار زندانیان سیاسی ای بودند که در بیدادگاه های حکومت اسلامی محاکمه شده و دوران محکومیت شان را می گذراندند.
همراه با صدور این فتوی, آیت الله خمینی هیأتی را مامور کشتار زندانیان کرد, این هییت در محاکماتی 2 تا 3 دقثقه ای که در آنها یک نفر روحانی و یا جلادی غیر روحانی نقش دادستان , قاضی , وکیل مدافع, هیات منصفه و شاهد را ایفا می کرد,احکام اعدام قربانیان را صادر کرد.در این کشتار قضات جنایتکار حتی تلاش می کردند با طرح سؤال هایی از پیش تعیین شده زندانی را بفریبند تا زندانی آن چه را بگوید که اعدام مجازات اش باشد. اینان به زندانیان اطمینان می دادند که محاکمه ای در کار نیست، و برای اعلام عفو عمومی و جدا کردن زندانیان مسلمان از غیر مسلمان آمده اند.
پس از پنجم شهریور ماه (27 آگوست) و کشتار هزاران مجاهد، هیأت یا کمیسیون مرگ،خلاف آنچه در فتوی خمینی آمده بود به کشتار اسیران غیر مجاهد و چپ دست زد. هیأت مرگ و کشتار در این رابطه نیز ضمن دادن اطمینان به این که فقط می خواهد مسلمانانی را که به فرایض دینی خود عمل می کنند، از کسانی که این فرایض را به جای نمی آورند، جدا کند، با سؤال های فریبکارانه صد ها تن ازاسیران غیر مجاهد و چپ را اعدام کرد.
در باره چرایی صدور این فتوی
درباره ی علل این جنایت بزرگ نظرات گوناگونی مطرح شده است:
برخی پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد - که خمینی در 27 تیرماه سال7 136 پذیرفت - و برای او " سرکشیدن جام زهر آلود" بود، را دلیل فرمان قتل عام زندانیان می دانند. آنان که چنین نظری دارند می گویند خمینی با این کار می خواست خشم خود را از این شکست فرونشاند.
حمله ی سازمان مجاهدین خلق ایران در سوم مردادماه به غرب کشور را عده ای دلیل صدور فتوای قتل عام زندانیان سیاسی و عقیدتی می دانند. اینان بر این باورند که این حمله خمینی و حکومت اسلامی اش را دچار وحشت و سرآسیمگی کرد، و او و یاران اش بر آن شدند تا با کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی هم احتمال همکاری
زندانیان در اعتراض ها و شورش های ناشی از این حمله را از میان بردارند و هم با ایجاد رعب و وحشت آشتی ناپذیری خود را با مخالفین حکومت بنمایانند. متن فتوی خمینی مورد استناد صاحبان چنین نظری است.
عده ای نیز بر این نظرند که پیش از پذیرش قطعنامه ی شورای امنیت سازمان ملل،و پیش از حمله ی مجاهدین خلق، خمینی و یاران اش به بهانه ی اینکه زندانیان تواب آزادشده باز به سازمان مجاهدین پیوستند قصد "پاکسازی" زندان ها را داشتند. اعتصاب ها و مقاومت های درون زندان، بیماری خمینی و احساس این که مرگش به زودی فرا خواهد رسید، و نیز نشان دادن قاطعیتی هراس آور را صاحبان این نظر دلایل قتل عام سال 67 می دانند.
عده ای دیگر اما بر این باورند که پایان جنگ، پایان بهانه تراشی برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود . این نگرانی که مردم به خاطر مشکلات مذکوردست به اعتراض و شورش بزنند وجود داشت و خمینی بر آن شد تا بازماندگان احزاب و سازمان های سیاسی را که در اسارات داشت از میان بردارد تا سازمان دهندگانی احتمالی برای سامان دادن اعتراض ها وشورش ها وجود نداشته باشد.
برخی دیگر پاسخ واقعی در مورد اعدام های جمعی را در فعل و انفعالات درون رژیم جست وجو می کنند. " ........با تحقق یافتن صلح، خمینی ناگهان دریافت که سیمان پربهایی را که به وسیله ی آن گروه های ناهمگون پیروان او، با هم پیوند یافته بودند، از دست داده است. برخی از این پیروان، میانه رو، برخی تندرو، گروهی اصلاح طلب، بعضی جزمی و بنیادگرا، دیگران واقع بین و عامه گرا، بخشی معمم و بخش دیگر افراد غیر معمم بودند که نهانی احساساتی بر ضد طبقه ی روحانی در دل می پروراندند. او همچنین دریافت که با وضع مزاجی متزلزلی که دارد، ممکن است به زودی صحنه را خالی کند و پیروان خود را از وجود یک رهبر بلندپایه محروم سازد. افزوده بر این، او متوجه این واقعیت نیز بود که در درون نظام عناصر منتقدی وجود دارند که آرزو می کنند شکاف پدید آمده بین رژیم و غرب و همچنین با گروه های مخالف میانه رو، از میان برخیزد.............
کوتاه سخن این که، حمام خون با این هدف برپا گردید که هم یک غسل خون باشد و هم یک پاک سازی درونی. این هدف، با مجبور شدن منتظری به استعفا، دقیقاً به تحقق پیوست.»(2)
جنایتکارانه ترین فتوای تاریخ معاصر ایران
این متن, فتوی بنیان گذار حکومت اسلامی ایران است :
" بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندان های مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشداء علی الکفار] باشند. تردید در مسایل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.
روح الله موسوی الخمینی"
اصل این فتوی , با دست خط خمینی در کتاب خاطرات آیت الله منتظری آمده است ,و در تارنما های مختلف نیز منتشر شده است . این فتوی حتی نزدیکان خمینی را سؤال دار کرد. احمد خمینی در پشت فتوی از پدرش می پرسد :
" بسمه تعالی
پدر بزرگوار حضرت اما مد ظله العالی
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
1 – آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندان ها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آن ها اجرا نشده است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشده اند، محکوم به اعدامند؟
2 – آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
3 – در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده های منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلاً عمل کنند؟"
و آیت الله خمینی با خشم , وقاحت و شقاوتی کم نظیر در زیر نامه می نویسد:
" بسمه تعالی
در تمام موارد فوق هر کسی در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روح الله الموسوی الخمینی" (3)
******
فتوای آیت الله خمینی سند تاریخی ی عدم تحمل دگراندیشی تا حد کشتار بیرحمانه و ددمنشانه ی دگراندیشان است.
1-" نفاق , ارتداد و محارب " , اسم رمز دگراندیش ستیزی.
آنان که خود را منادی حقیقت مطلق و برتر و نماینده ی خدا یا هر خدا واره ی می پندارند ، و کلام شان را آخرین وبهترین می دانند, دشمنان دگر اندیشی اند. با اتکا به تاریخ گذشته و تجربه ی اکنونیان , مذهب و ایدیولوژی های مذهب گونه , بزرگ ترین عوامل پیدایی عدم تحمل و نابردباری در رابطه با دگراندیشی اند. مذاهب و ایدیولوژی های مشابه جایی برای شک و تردید بر مطلقیت و یقین نگذاشته اند.
در قرآن، آیه های بسیاری تکرار کرده اند که" در این کتاب هیچ شکی روا نیست " ( سوره بقره , آیه 2) . این کتاب ابدی است و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند در آن تغییری به وجود آورد. در قرآن همه چیز هست و هیچ کمی و کاستی در آن وجود ندارد. در دیدگاه مسلمین محمد نیز "خاتم الانبیا" ست و آخرین کلام را گفته است.چنین پنداری توان دیدن و زیستن با هیچکس غیراز خود و خودی ها ندارد , خود حق بینی همزاددگراندیش ستیزی ست.
اگر چه در قرآن بسته به شرایط و موقعیت دگراندیشان در جامعه, آیه های متناقضی در برخورد با دگراندیشان وجود دارد , اما تاریخ اسلام, تاریخ غلبه گرایش عدم تحمل دگراندیشی بر سایر گرایش ها است.
بسیاری از مسلمین در توجیه غلبه گرایش عدم تحمل دگر اندیشی در حکومت اسلامی ایران, نظام نظری اسلام را با نظام نظری شریعت اسلام متفاوت معرفی می کنند ، و بر این باورند که نظام حکومت اسلامی نظام شریعت اسلام است، یعنی نه مبتنی بر قرآن که بر احادیث و روایت ها و حکایت ها اتکا دارد، و سیستم فکری ساخته شده توسط کلینی و ملا محمدباقر مجلسی (بحارالانوار) (4)، ملا احمد نراقی، سید محمد باقر شفتی ,ملا محسن فیض کاشانی، ملا محمدباقر سبزواری، سید جعفر کشفی و امثالهم است . اینکه نظام نظری شریعت تفاوت هایی با نظام نظری اسلام اولیه دارد پوشیده نیست , اما سر منشاء عدم تحمل دگراندیشی در کلام های ادعایی از سوی خدای واحد ویگانه در قران و گفتار و رفتار محمد وجود داشته و دارد, که که در گفتار ها و نوشتار های بسیاری به نمونه های کلامی , گفتاری و کرداری آن ها اشاره شده است. البته پذیرفتنی ست که نظام نظری شریعت آستانه این تحمل را کاهش داده است تا آن حد که از آن فتاوی امثال خمینی بیرون بزند.
آیت الله خمینی دگراندیش ستیزی اش را با طرح اصول حکومت اسلامی و وظایف امت ، و نیزغیر قابل تغییر بودن آن ها تا روز " قیامت" را , بدون کوچک ترین ابهام، پیش از بنیانگذاری حکومت اسلامی در کتاب ها و گفتارهایش تشریح کرده بود:
«شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است و هیچ کس حق قانونگذاری ندارد و هیچ قانونی جز حکم خدا را نمی توان به مورد اجرا گذاشت. در حکومت اسلامی حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان خداست… پس حاکمیت رسماً به فقها تعلق دارد…» (نقل از مقاله ی آیت الله خمینی در کیهان 9 بهمن ماه 1357).
خمینی بارها با تأکید در نفی رسمی تمام حقوق و اختیارات مردم، هر نوع آزادی و آزاد اندیشی و حاکمیت مردم را مخالف اسلام اعلام کرده بود.
پس از کشتار دگراندیشان در سال های 57-56 ,خمینی و خمینیسم خودبرتربینی شیعیان اثنی عشری و تحمیل دین شان به دگراندیشان سیاسی و عقیدتی را در قانون اساسی حکومت اسلامی به نمایش گذاشت، تا آن حد که تمامی فعالیت های فردی و اجتماعی نمی باید خلاف دین مبین اسلام باشند، و صواب و ناصواب را هم 6 نفر ازفقهای شورای نگهبان تعیین می کنند. (ر.ک به اصل دوم از فصل اول).
پس از کشتار بزرگ دیگری از دگراندیشان در سال های 61-60, خمینی با فتوی کشتار سال 1367 دگراندیش کشی و بیرحمی و شقاوت اش را عریان تر از گذشته ثبت تاریخ کرد.
خمینی در این فتوی زندانیان را "منافق , محارب و مرتد " خطاب می کند, و طبق تعاریف و قوانین تبیین شده بر مبنای این تعاریف, خواستار مجازات آن ها می شود.
"....از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها ......کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند...."
این سه واژه و مفهوم یک معنای مشترک ,و سه تعریف متفاوت دارند . معنای مشتر ک شان این است که " منافق , محارب و مرتد کسانی هستند که گفتار و رفتار خمینی مورد قبول شان نیست و چون خمینی نمی اندیشند".
خمینی و همفکران اش در تعریف از منافق, که مورد تاکیدش در این فتوی ست , گفته اند :
" ......منافق چيزي را مي گويد و خودش عمل نمي كند. شما را دعوت به خير و صلاح مي كند و خودش خير و صلاح ندارد. شما را دعوت به اسلام حقيقي مي كند و خودش آن را نمي خواهد. شما را دعوت به اتحاد مي كند و خودش دنبال اين نيست كه اتحاد را ايجاد كند. شما را از نفاق پرهيز مي دهد و خودش آن طور نيست و...."(5)
اما سی سال تجربه حکومت اسلامی نشان داد ه است منافق واقعی کیانند. چه کسانی مردم را با دعوت به خیر و صلاح و اتحاد فریفتند و سر انجام ملتی را در مسلخ نفاق و جهالت خود قربانی کردند, جز آیت الله خمینی و خامنه ای چهره ی شاخص تری در معنا دادن به نفاقی که خود معنا کرده اند , می شناسید؟ موجوداتی دورو که بر اصل " مخالفت ظاهر با باطن" صحه گذاشته اند.
2- فتوایی سرشار از خشونت جنون آمیز
خمینی در فتوی اش اوج شقاوت و سنگدلی , و " نیمه ی حیوانیت" انسان را نشان داده است. او به قاتلین اسیران زندانی اش توصیه می کند در " فضیلت" بی رحمی و قساوت اسلامی شان شک و تردید نکنند.
"..... رحم بر محاربین ساده اندیشی است..... قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید... آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشدًا علی الکفار] باشند...."
تاریخ اسلام سرشار از این دست بیرحمی ها و قساوت ها, و این حکایت است که اسلام سیاسی آن بخش از آموزه های قرآن و محمد را به کار گرفته است که انحصارطلبی، خودبرتربینی، و قشریگری, تعزیر , حبس , جهاد و قتلسرکوب و کشتار دگراندیشان و دگررفتاران و مخالفان عقیدتی سر لوحه اش بوده است. این ویژگی به ویژه بعد از قرن چهارم هجری که تنش ها و عصبیت های فرقه ای و اختلاف نظر میان فقها بالا گرفت وهولناک تر چهره نمایاند . امروز حکومت اسلامی ایران، نمونه ای از حاکمیت همان دست ازفقیهان است.
در این تاریخ تنها آیت الله خمینی پیام آور خشونت و دگراندیش کش نبوده است، اکثر فقیهان در طول تاریخ فقاهت این گونه بودند، و هستند. به ویژه آن جا که تاریخ شاهان را با تاریخ ایمان شان گره می زنند، و شاه را "ظل الله فی الارض"، نایب امام زمان و از نزدیکان امامان، و حتی در زمره اولیاء و پیامبران جا می زنند، شمشیری دو دم را به جسم وجان دگراندیشان خونین می کنند؛ وچه آن جا که خود "حاکم مطلق" می شوند و به "ذبح شرعی" انسان و انسانیت می پردازند با داس مرگ به درو کردن "ثواب" رو می آورند.
این دست خشونت های جنون آمیز را از فردای بنیانگذاری حکومت اسلامی درایران شاهد بوده ایم. نه فقط در درگیری های خونین فرقه ها ودرون فرقه ای و کشتارها, بازتاب فکر و رفتار این حکومت و رهبران اش در قبال دگراندیشان حتی با اقلیت های مذهبی ی "موحد" را در لایحه ی قصاص دیده ایم،لایحه ای که مبلغ و مروج نفرت و روح انتقام در جامعه و دگراندیش کشی است. جنون خشونت و کشتار در میان خمینی و یاران اش تا به آن حد پیشرفته بود , و هست , که اینان حتی به آیه:"اشداء علی الکفر رحماء بینهم؛ (با کافران سرسخت و با یکدیگر مهربان باشید)" (آیه 26، سوره فتح) بها نداده اند و خون یاران شان را ریخته اند.
خمینی اما در فتوی کشتار 67 تجلی و نماد چندسویه گی روانی و اجتماعی خشونت, به ویژه خشونت حکومتی و دینی است ,و خشونت ناشی از " قدرت و قدرت طلبی" راعریان تراز پیش به نمایش گذاشت. این فتوی جنون آمیز نشانگر و تاکید کننده ی این واقعیت است که در این خشونت آفرینی های عریان بیش از هر عاملی، عامل مذهب، به ویژه آموزش های تشیع، نقش ایفا کرده است، مذهبی( و تشیعی) که یا خود قدرت سیاسی را در چنگ داشته و یا به قدرت های سیاسی مشروعیت بخشیده است , مذهبی که اعمال خشونت نسبت به مخالفان" اصول " اش را مجاز، وظیفه و تکلیف دانسته است و با عدم تحمل دیگری زمینه ساز بروز خشونت جنون آمیز شده است.
"در آیه 80 سوره توبه خداوند تأکید بیشتری روی مجازات منافقان نموده و خطاب به پیامبر میفرماید: «چه برای آنها (منافقان) استغفار کنی و چه نکنی، حتی اگر هفتاد بار برای آنها از خداوند طلب آمرزش نمایی، هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشید چرا که آنها خدا و پیامبرش را انکار کردند و راه کفر پیش گرفتند. خداوند افراد فاسق و منافق را هدایت نمیکند.»"
وبا اتکا به این گونه آ یه ها فتوی کشتار هزاران زندانی دگر اندیش صادر شده است , و خشونت هولناک مذهبی ادامه حیات یافته است . این رهنمود خامنه ای ست که جا پای پیشوای دگراندیش کش خود گذاشته است و امروز غثیان افکار خمینی از دهان اش بیرون می زند :
«خشونت قانونی نه فقط خوب بلکه لازم است» و اجراکنندگان این "قانون" را هم مشخص می کند: «جوانان، مؤمنین و متدینین ایرانی اهل خشونت نیستند، اما آن جا که قانون از آن ها اعمال خشونت بخواهد دریغ نخواهند
کرد و....."(6)
زیرنویس:
1- "ایدئولوژی" نیز در تاریخ , آنجاکه مذهب گونه به کار گرفته شده ,همان اثرهای تخریبی را به جا گذاشته است. این نوع از ایدیولوژی ها "ایسم" هایی پدید آوردند که به عنوان سیستم عقاید و تصوراتی لایتغیر و یگانه حقیقت موجود بر فکر و رفتار فرد و یا گروه اجتماعی تسلط یافتند ,و فاجعه آفریدند.( آلتوسر، لوئی: ایدئولوژی و دستگاه های ایدئولوژیک دولت (1 و2)، ترجمه ا. فرخ – س. امید، اندیشه شماره 1)
2- آبراهامیان، یرواند: کشتار تابستان 67، سال 1372، برگرفته از سایت اخبار روز، دهم شهریور ماه 1383.
3- منبع: خاطرات آیت الله منتظری ، شرکت کتاب، ص 351
4- میرزا آقا خان کرمانی گفته است :
«اگر یک جلد کتاب بحارالانوار مجلسی را در هر ملتی انتشار دهند و در دماغ های آنان این خرافات را استوار و ریشه دار کنند، دیگر امید نجات از برای آن ها مشکل و دشوار است.» ( نامه های تبعید میرزا آقا خان کرمانی)
5- سخنراني در جمع فرماندهان سپاه و مسئولين ارتش, مهر ماه سال 1359
6- خطبه ی نماز جمعه (14 آپریل، 26 فروردین سال 1379)
"بیت کودتا" روی تمام جنایتکاران تاریخ را سفید کرده است - بهروز ستوده
چنین تطاول و تاراج و قتل و غارت را
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMمغول نکرد ، سکندر نکرد ، رهبر کرد
مغول بکشت ، سکندر بسوخت ، تازی بُرد
ببین خباثت رهبر را که هر سه یکجا کرد .
برکشور کنهسال ما ایران در طول تاریخ ، گردن کشان و جنایتکاران داخلی و خارجی فراوانی تاخته و حکم رانده اند ، اما باور کنید که تاریخ چند هزار ساله این سرزمین تا کنون چنین دارودسته ای قسی القلب و وحشی را بخود ندیده بوده است . برگ برگ تاریخ را ورق بزنید و ببینید که کدام دشمن خارجی و گردن کش داخلی چنین رفتار دد منشانه ای بامردم ایران داشته اند ، داستانهای بجا مانده از جنایات فاشیست های هیتلری ، نسل کشی ها و جنایات علیه بشریت در بوسنیا و رواندا و دارفور را بخوانید و ببینید که در کجای دنیا و در کجای تاریخ با انسان بطور عام و با زندانیان سیاسی بطور خاص چنین رفتارهائی شده است که امروزه در زیر لوای حکومت اسلامی با انسان ایرانی می شود .
براستی آنچه را که بیت کودتا این روزها در میهن مصیبت زده ما از دنائت و رذالت به نمایش گذاشته است در حقیقت مجموعه و مکملی از تمامی اعمال تبهکارانه ای است که جنایتکاران در طول تاریخ در سرزمین ما انجام داده اند و براستی که :
مغول بکشت ، سکندر بسوخت ، تازی برد
ببین خباثت رهبر را که هر سه یکجا کرد .
برای اینکه به عمق جنایات بیت کودتا پی ببرید در اینجا نوشته یکی از فرزندان دلیر ایران را که چند روز پیش با جسمی مجروح از سوله های مرگ کهرزیک نجات یافته است عیناً نقل می شود . این نکته را هم توضیح دهم که یکی از اهداف بیت کودتا در اعمال این همه توحش و بربریت در مورد دستگیر شدگان رویدادهای اخیر صرفاً بخاطر ایجاد رعب و وحشت در جامعه و بازگرداندن نسل جوان و بپا خواسته ایران به خانه هایشان و تأمین اجتماعی !! برای حکومت کودتائی احمدی نژاد است .
بیت کودتا در اندیشه فاسد و منجمد خود تصور می کند که این بار نیز مانند سالهای 60 ، می تواند با کشتار و قلع و قمع آزادیخواهان ایران ، سکوت قبرستان را دوباره بر این سرزمین گُرد پرور حاکم گرداند ، بیت جنایتکار رهبری در محاسبات خود فقط یک اشتباه "کوچک" کرده است و آن اینکه در آن سالها ، حکومت اسلامی با گروههای سیاسی متشتت و متفرق که هر یک ساز جداگانه ای را برای خود می نواختند رو در رو بود و رمز پیروزی بیت رهبری در حقیقت تفرقه گروههای سیاسی در آن سالها بود که توانست آنان را جدا جدا و یکی پس از دیگری از پای در آورد ، در حالیکه بیت کودتا امروزه با خلقی یکپارچه و بپا خاسته و متحد رو در رو است و هر اقدامی که در جهت سرکوب و قلع و قمع مردم انجام دهد نتیجه معکوس عایدش خواهد شد . هرچه شکنجه و کشتار کند عزم مردم بپا خاسته برای برچیدن بساط ننگین بیت کودتا راسخ تر خواهد شد .
بیت کودتا برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و پاشیدن بذر ترس و یأس و نومیدی در میان مردم ، دخمه های مرگ کهریزک برپا میکند و در آنجا چون حیوانات درنده و وحشی به جان جوانان دلیر این مرز و بوم می افتد و سپس تعدادی از آنان آزاد می کند تا پیام وحشت را به میان مردم ببرند غافل از آنکه این بار پیام بربریت و توحش شکنجه گران حکومت اسلامی ، خرمن برافروخته خشم و تنفر مردم ایران را از دستگاه ولایت فقیه و اراذل واوباش پیرامون آنرا دو چندان خواهد کرد و عزم مردم بپا خاسته را برای برچیدن بساط ننگین حکومت اسلامی جزم تر خواهد کرد .
و اما نمونه ای از جنایات بیت کودتا در دخمه های مرگ کهریزک ، از زبان یکی از جوانانی که چند روز پیش از آن دخمه ها نجات یافته است :
« من روز 18 تیر دستگیر شدم . 21 سال سن دارم . الان که دارم اینو مینویسم باز باورم نمیشه که آزاد شدم . در تظاهرات 18 تیر که با یکی از دوستام سوار موتور بودیم و دوستم داشت با موبایل فیلمبرداری میکرد توسط چند لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم . یه زن اومد ما رو از زیر دست اینا نجات بده که اون بیچاره را هم خیلی زدند . ما رو انداختند توی یه مینی بوسی که پر از آدم کتک خورده و شل و پل بود مثل خود ما . مینی بوس ما رو به یه کلانتری برد . آنقدر کتک خورده بودم که نفهمیدم کجا بود . بعد ما رو اونجا کنار دیوار چیدند و منو دوستم کنار هم وایسادیم . بعد یه لباس شخصی قوی هیکلی اومد و یکی در میان میکشید بیرون و با تک پا سوار مینی بوسمون کرد و اون لحظه دیگه از دوستم خبر نداشتم و ندارم ما رو به همراه ده ها نفر دیگه به اردوگاه کهریزک بردند . باور نمیکنید ما را توی اطاقی انداختند که حداقل توی اون اطاق 200 نفر بودند . همه زخمی و باتوم خورده . صدای ناله همه جا رو فرا گرفته بود . با خودم گفتم اینا میخوان چی به سرمون بیارن . شاید فردا بریم دادسرایی . زندانی . اونجا حداقل از اینجا بهتره . اصلا جا نبود که بشینی . تمام در و دیوار خون بود .
به فکر دوستم بودم آخه اون از بچه هایی نبود که بتونه این جور جاها رو تحمل کنه . تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن 1 نفر مرده . صدا از ته اتاق میومد ولی شاید باورتون نشه همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم . نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن . هر کی جلو دستشون بود میزدن . نیم ساعت حسابی کتک زدن . چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن .
بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون در بیاد این باتوم ها رو میکنیم توی ….. باورم نمیشد . فکر میکردم دارم کابوس میبینم .صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه را داد به دیوار و چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت: ما حکم کشتن شما رو داریم . پس شانس بیارید و مثل این مادر … ( به مرده اشاره کرد) نمیرید . هیچ صداتون را در نمیارید . تا صبح اگه زنده موندید که موندید . اگر هم مردید که به ….
صادق گفت : شما محاربه هستید . میدونید محاربه یعنی چی . یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16 . 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت و گفت : به اینا بگو محاربه یعنی چی ! اون پسر گفت : نمیدونم . صادق گفت غلط کردی که نمیدونی و شروع کرد به زدن آن پسر و گفت : بگو . بگو بگو . و اونقدر زدش که از حال رفت . و بعد گفت : محاربه یعنی شیطان . یعنی خطا کار . وقتی که صادق اون پسر را می زد چند نفر شدیدً اعتراض کردند . که اونها هم در حد مرگ کتک خوردند .
تو اون اتاق که ما زندانی بودیم تا صبح حداقل 4 نفر کشته شدند .
صادق نعره ای کشید و گفت اینجا از توالت فرنگی و مسواک و اینا خبری نیست همینجا کاراتون رو میکنید !!! . شیر فهم شدید ؟
هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من . یا چشمشون باد کرده بود مثل من . یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود . به دلیل تاریکی مطلق من خیلی ها را نتونستم ببینم
وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد . فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدترین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم . به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند . که داخلش تکه های نان . سبزی . برنج بود میدادند . که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود . من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد . واااااای برای ما یک حس آزادی بود . آسمان ابی و نور خورشید برای ما تازگی داشت . ( در ضمن این را بگم که بخاطر این ما را به محوطه آوردند که کثافتها و مدفوع خود را از اتاق بیرون بریزیم ) معذرت میخوام که اینطور مینویسم ولی تا چند وقت دیگه که بقیه هم از زندان آزاد بشن بخصوص کمپ کهریزک اونها بهتر واستون توضیح میدن و مطمئن هستم این کمپ در بعضی موارد دست گوانتانامو و ابوغریب را طی این چند روز از پشت بسته . به هر حال به گفته نوچه های صادق ما جزو اولین کسانی بودیم که بدون دادگاهی ! بامداد دیروز به خاطر شلوغی بیش از حد کمپ به بیرون انداختند . و ما را تهدید کردند که اگر جایی حرفی بزنیم ما را به قتل میرسانند . من بلافاصله با خانواده ام نیمه شب دیشب با موبایل یک عابر تماس گرفتم و اونها به سراغم آمدند . طعم آزادی خیلی شیرین است . اما به یاد داشته باشید که الان هزاران نفر تو اردوگاه کهریزک بدترین شرایط رو میگذرونن .
در ضمن اسامی چند نفر رو که تو این مدت جان خودشون رو فقط تو کمپ ما از دست دادن و من حفظ کردم رو میگم . در ضمن اگر این حیوان صفتها اینها رو به بیمارستان میبردند شاید الان زنده بودند
حسن شاپوری ( دانشجو )
زضا فتاحی ( دانشجو )
میلاد فاقد فامیلی ( اون پسره 26 . 17 ساله که توسط صادق شب اول به باد مشت و لگد گرفته شد و به کما رفت و اون رو با خودشون بردند . ولی دکتر هم بند ما و به قولی ارشد ما گفت اون از گوش و دهنش خون اومده و متاسفانه مرده )
مرتضی سلحشور
مراد آقاسی
محسن انتظامی
در ضمن اسامی تعداد زیادی از بازداشت شده ها رو تو کمپ خودمون دارم که اون رو هم تو این وبلاگ تا چند روز آینده میگم
خدایا ما رو از شر اینا راحت کن
باورم نمیشه که 24 ساعت پیش کجا بودم
خدایا همه ایرانیها و آزادیخواهان رو هر چه سریعتر نجات بده
در ضمن احتمال میدم با تغییراتی که تو کمپ کهریزک پیش اومده اون بازداشتگاهی که رهبر فاسد قراره تعطیلش کنه همین کهریزکه . چون خیلی ها توش کشته شدند
رضا یاوری ( نام مستعار من )
6 مرداد ماه ساعت 1:10 دقیقه بامداد
به امید آزادی دربندان کهریزک
براي امضا لازم نيست اسم واقعي را حتما بنويسيد:
http://strike4iran.com/?p=311
-- ناشناس ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMحمله به مراسم چهلم کیانوش آسا و دستگيری عده ای از حاضران
موج سبز آزادی : مراسم چهلم شهید کیانوش آسا، دانشجوی کرمانشاهی که در جریان اعتراضات پس از انتخابات توسط ماموران دولت کودتا به قتل رسید، عصر روز پنجشنبه در کرمانشاه برگزار شد. این مراسم با آرامی آغاز شد، اما پس از مراسم و در زمان حضور مردم بر سر مزار این شهید، با دخالت پلیس و نیروهای لباس شخصی به خشونت کشیده شد و به دستگیری تعداد قابل توجهی از حاضران انجامید.
به گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از کرمانشاه، مراسم چهلم شهید کیانوش آسا امروز در میان حضور خیل عظیم دوستداران آزادی در کرمانشاه برگزار شد. در این مراسم که جمع زیادی از فعالان آزادیخواه، دانشجویان ، اساتید دانشگاه و شهروندان غیور کرمانشاهی شرکت کرده بودند، مراسم با شکوه خاصی در تالار عباسیه این شهر برگزار شد.
گزارش خبرنگار موج سبز آزادی حاکی است، در این مراسم که به طور نمادین و 40 روز پس از خاکسپاری این شهید برگزار شد، برادر شهید آسای بزرگوار با شور و حرارت خاصی متنی از دست نوشته های کیانوش را در مسجد قرائت کرد که با تشویق و تکبیرهای پی در پی حضار مواجه شد. پس از آن یکی از شاعران شهر شعری در مدح آن عزیز قرائت کرد.
بر اساس این گزارش، در پایان این مراسم، مردم با راهپیمایی در سکوت و با بالا بردن دستها در حالی که عکسهایی از شهدای سبز را در دست داشتند، از تالار عباسیه به سمت منزل شهید آسا حرکت کردند تا از آنجا به سر مزار او بروند، اما در اواسط مسیر تغییر مسیر دادند و به طور مستقیم به سمت مزار شهدا رفتند. با افزایش جمعیت مردم معترض و عزادار که بالغ بر 2000 تن بود، تراکم نیروهای پلیس بسیار بالا رفت تا جایی که از حرکت مردم ممانعت به عمل آمد.
اما با تلاش خانواده آن شهید وسایل نقلیه ای برای بردن مردم به سمت مزار شهدا تهیه شد و ادامه مراسم در سر مزار شهید آسا برگزار شد.
در آنجا برادر دیگر کیانوش سخنرانی پر شوری در مدح ایل و تبار برادرش و توانایی های او و ستایش ازمقام شهدای جنبش سبز و بزرگان دیگر آزادی ایران با نام بردن از " حضرت مصدق" انجام داد و در آخر شعری با این مضمون قرائت کرد:
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت ؟
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد .
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یک ریز و پی در پی ،
دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد ،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .
بدین سان بشکند در من ،
سکوت مرگبارم را
این شعر با تشویق شدید حضار و ندای الله اکبر، مرگ بر دیکتاتور و بانگ صلوات حضار ادامه یافت. اما در میانهی این سخنرانی، عدهای از لباس شخصیها به برادر کیانوش آسا حملهور شدند که با تلاش اطرافیان در قصد خود ناکام ماندند. اما پس از آن نیروی انتظامی با باتوم و گاز اشک آور به مردم حمله کردند و عده زیادی را با شدیدترین حملات دستگیر کردند.
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMاین متن را در پاسخ آقای موسوی تحت عنوان «حذف فیزیکی تاثیری بر حرکت سبز ندارد» مینویسم. در این متن آماده است که " به گزارش وبسایت قلمنیوز، نخستوزیر پیشین ایران که ۱۲ مرداد در جمع گروهی از جوانان سخن میگفت، توصیه کرد که «نیروهای حداکثری» بر اساس خواستهای «حداقلی» گردهم جمع بشوند و «اختلافها» را کنار بگذارند. "در خبر دیگری خواندم که آقای موسوی از گمراه شدن جنبش ابراز نگرانی کردند و نوشته اند که جمهوری اسلامی نه کمتر نه بیشتر. با همه ارادتم به آقای موسوی و همهٔ مردم عزیز ایران با ارسال این لینک نگرانی خود را از جمله اخیر ایشان بیان میکنم و همه را به هشیاری و سنجیدگی بیشتر دعوت میکنم. باشد که خون شهیدان وطن این بار استقلال، آزادی و جمهوری انسانی، شایستهٔ انسان، به بار دهد.
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 09:28 PMhttp://www.youtube.com/watch?v=nw7WraemV-k&feature=related