رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > درگیری و خشونت در چهلم جانباختگان | ||
درگیری و خشونت در چهلم جانباختگانبه گزارش خبرگزاری فرانسه، هزاران نفر از معترضان ایرانی، روز پنجشنبه، در محل مصلی بزرگ تهران تجمع کردند. نیروهای ضد شورش با پرتاب گاز اشکآور و ضرب و شتم با باتوم و کمربند سعی در پراکنده کردن این جمعیت داشتند شاهدان عینی در مصلی بزرگ میگویند «در حالی که مأموران میکوشند تا معترضان را متفرق کنند، این معترضان انگشتان خود را به نشانه پیروزی برافراشتهاند.» بنا بر خبرهای دریافتی، صدها خودرو نیز در سطح شهر بوقهای خود را به نشانه حمایت از میرحسین موسوی و معترضان به صدا درآوردند. بنا بر این خبرها، هزاران نفر از معترضان نیز در حال حرکت در خیابان ولیعصر تهران هستند و در بزرگراه مدرس تهران جمعیت زیادی به چشم میخورد. مأموران در تقاطع خیابانهای مفتح و ولیعصر اقدام به پرتاب گاز اشکآور کردند. یکی از شاهدان نیز افزودهاست که «برخی از معترضان آشغالدانیهای بزرگ را به آتش کشیدهاند در حالی که نیروهای ضد شورش برای متفرق کردن جمعیت با موتورسیکلت به سوی آنها هجوم میبرند.» هزاران نفر از معترضان نیز در حال حرکت در خیابان ولیعصر تهران بودند
دیگر گزارشها حاکی است که چندین دستگاه اتوبوس فوریتهای پزشکی نیز در نزدیکی مصلی بزرگ تهران مستقر شدهبودند. این درگیریها در حالی صورت میگیرد که روز پنجشنبه در بهشت زهرای تهران نیز درگیریهای شدیدی جریان داشت. درگیریها در سطح شهر شعارهایی چون «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» از جمعیت حاضر در میدان ونک به گوش رسیدهاست
نیروهای لباسشخصی حاضر، پیراهنهای سفید و باتومهای رنگی بر دست داشتند. هر دو سوی خیابان خسروی تهران، محل کشته شدن ندا آقاسلطان نیز در دست صدها تن از نیروهای دولتی بود و از حضور عابران در این خیابان جلوگیری میشد. خبرها حاکی است که سوگواران بهشت زهرا قصد داشتند پس از حضور در گورستان بهشت زهرا به سوی خیابان خسروی حرکت کنند. گزارشهایی نیز حاکی از تجمعات اعتراضی طی روز پنجشنبه در شهرهای اصفهان، رشت و اهواز است. |
نظرهای خوانندگان
پنجشنبه 8 مرداد 1388
دفاع از نظام اسلامي به هر وسیله؟!! محمد مطهری (فرزند آیت الله مطهری)
چه اتفاقي بايد بيفتد که قاطبه علما که خود نيز براي استقرار و دوام نظام زحمتها کشيدهاند فارغ از جناح بنديها و دعواهاي انتخاباتي در مقابل اين ظلمها واکنش جدي نشان دهند. کسي که در شرايط فعلي تنها دم از اطاعت از رهبري ميزند و در عين حال بر اين ظلمها چشم ميبندد چاپلوس رهبري است نه مطيع و مريد او.
(این مطلب از سایت تابناک برگرفته شده است) به جرأت ميتوان گفت که قاطبه افراد غيرمغرضي که در سي سال گذشته با انقلاب قهر کردهاند، به دليل يک واژه سه حرفي بوده است: «ظلم». اين افراد، يا ظلمي بر خودشان رفته و فريادرسي نديدهاند، و يا ظلمي آشکار در حق يک فرد ـ مانند آنچه در جريان بازجويي وحشتناک بر همسر سعيد امامي رفت ـ شاهد بودهاند، ولي هر چه به انتظار نشستهاند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در اين زمينه بسيار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده ميکنم.
1. دفاع از يک نظام اسلامي با توسل به شيوههاي غيراسلامي و بلکه غيرانساني، همان قدر موفقيت آميز است که کسي بخواهد با شرابخواري از سنت نبوي پاسداري کند. برخي رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقايع اخير و خانواده هايشان گواهي ميدهد که گروهي پرنفوذ ـ که حفظ آبرويشان تضمين شده است ـ براي اينکه به خيال خودشان چشم فتنه را در بياورند مجاز به هر نوع ظلمي هستند حتي اگر چيزي از آبروي انقلاب و امام باقي نگذارند.
2. به نظر ميرسد که در کشور ما همه مسائل، جز يک مسأله، قابل چشم پوشي و يا اهمال است حتي آنجا که پاي يک حکم اسلامي و يا روحانيت در ميان باشد. آن استثنا آنجاست که مساله، نام «امنيتي» به خود بگيرد، به طوري که تقاضاي اجراي عدالت در مورد يک مساله امنيتي از سوي هر کس، مساوي است با همسو خوانده شدن با اسرائيل.
به همين دليل است که براي آزرده نشدن برادران اروپايي حکم قطع دست سارق (در شرايط خاص) که در قرآن هم آمده اجرا نميشود و حتي در مورد اعدام شروران متجاوز به عنف به کودکان و نواميس مردم به خاطر اعتراض کشورهاي غربي کوتاهي صورت ميگيرد (چون اين مسائل «امنيتي» نيست و بنابراين ميتوان کوتاه آمد)، اما در مورد مرگ افرادی چون زهرا بني يعقوب در زندان اگر تمام آبروي اسلام و نظام و انقلاب هم فدا شود مسألهاي نيست چون پاي دردانههاي امنيتي در ميان است. باز از همين روست که فيلم «مارمولک» با اينکه شائبه به ملعبه درآمدن روحانيت را داشت از سوي کارشناسان امنيتي بي اشکال اعلام شد اما فيلم «به رنگ ارغوان» که در مورد يک مأمور امنيتي است به خاطر ممانعت آنان جواز نمايش نميگيرد.
3. هنوز پس از سي سال معلوم نيست که وظيفه نخبگان و مردم در قبال ظلمهاي مشهود در نظام اسلامي چيست؟ من نميدانم که چرا بايد درباره رابطه ميان جمهوريت و اسلاميت صدها کتاب و مقاله نوشته شود اما موضوع مهمي مانند وظيفه مسئولان، علما و مردم در قبال ظلمها در يک نظام اسلامي، مورد توجه قرار نگيرد؟ حضرت امام (ره) در وصيتنامه خويش در مورد ترويج فساد چنين هشدار دادند که «مردم به دستگاههاي مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهي نمودند، خودشان مکلف به جلوگيري هستند». البته به مخيله امام هم خطور نميکرد که بتوان برخي افراد بازداشتي در جمهوري اسلامي را به بهانه شرايط امنيتي، بدون محاکمه مستقيما از اتاق بازجويي روانه قبرستان کرد و الاّ چه بسا امام در وصيت نامه خود راه حلهايي در اين مورد ارائه ميداد.
4. افراد بازداشت شده حتي اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نبايد با خانواده هايشان چنين رفتار ميشد. اين ديگر چه صيغهاي است که وقتي کسي بازداشت ميشود افراد خانواده اش بايد گاهي تا چند هفته سراسيمه در بيمارستانها و پزشکي قانوني سرگردان باشند و يا در اطراف زندانها تنها براي گرفتن کوچکترين اطلاعي از محل نگهداري آنان ضجه زده و التماس کنند و کسي پاسخگو نباشد و نهايتا منتظر تماس يک فرد ناشناس بمانند؟ (مگر آنکه قصدي در تکثير مخالفان نظام در ميان باشد).
در مقابل، وقتي گروهي از نمايندگان مجلس، در سايت خود از خانوادههاي بازداشت شدگان ميخواهند به آنان مراجعه کرده شايد بتوانند آنها را در پيداکردن عزيزانشان ياري کنند بلافاصله آن سايت فيلتر ميشود! آيا اين همان "آزادي تقريبا مطلق" در ايران است که چندي پيش رئيس جمهور در جواب خبرنگار خارجي از آن سخن ميگفت؟ داستان مکرر چگونگي رفتار با خانوادههاي جان باختگان و تعهدات اجباري هنگام تحويل جنازه از جمله اينکه «هيچ شکايتي نداريم»، خود حکايت جانسوز ديگري است.
5. عمل به قانون هم مثل خيلي چيزهاي ديگر جناحي شده است. خلاف قانون، فقط اين نيست که کانديدايي به حکم شوراي نگهبان تمکين نکند. نميشود در اين مورد فرياد را به عرش رساند اما در قبال هرگونه رفتار غيرقانوني با مردم معترض ـ که با اندک محبتي ميتوانستند قاطبه آنان را جذب کنند ـ سکوت کرد. چنانکه پيش از اين نيز گفته ام اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» صورت ميگيرد سقوط نکند بسيار بعيد است که با عامل ديگري، حتي حمله نظامي از پا درآيد.
6. ميان «جمع کردن» يک بحران با «حل کردن» آن تفاوت بسيار است. اولي از کساني برمي آيد که به هر مساله تنها به ديد امنيتي مينگرند و دومي کار افراد بصير و دلسوزي است که ديدي جامع به مسائل داشته و راه حلهاي امنيتي را آنهم بدون وقوع هيچ ظلمي آخرين گزينه ميدانند نه اولين گزينه. با ظلم ميتوان يک مسأله را جمع کرد اما نميتوان آن را حل کرد. در يک نظام مردمي هميشه راه حل غير امنيتي مقدم و بسيار کارساز است.
روشن نيست افرادي که خود را «دشمن شناس» ميدانند چگونه درباره اين کارخانههاي بزرگ ضد انقلاب سازي که حتي از به کام مرگ فرستادن فرزند يک مقام مسئول در بازداشتگاه هم ابايي ندارند، از رد پاي دشمن در بازداشتگاهها سخن به ميان نميآورند؟ به راستي کساني که با فرزند يک مقام مسئول اين ميکنند با جوانان بي نام و نشان چه ميکنند؟
اين را هم بايد اضافه کرد که ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زياد داريم. عدهاي توجه ندارند که به ويژه در هنگام بحرانها، دشمنشناسي تنها از معدود افراد بصير، عالم و متقي بر ميآيد و نبايد اجازه داد يکي با دسترسي به شنود، ديگري با خواندن چند بولتن محرمانه، سومي براي تسويه حسابهاي شخصي، چهارمي با تفسيرهاي سودجويانه تحليلهاي بيگانگان و پنجمي براي خودشيريني يا شهوت پست و مقام، خود را «دشمن شناس» جا بزنند.
اين به اصطلاح دشمن شناسان، که اخيرا آيت الله استادي گروهي از آنان را به نقد کشيد، به دليل قضاوت بر اساس جناح بازي ـ که به عقيده من نوعي شرک است ـ عملا بسياري از طرفداران واقعي انقلاب اسلامي، از مردم عادي گرفته تا ديگران را نه تنها از انقلاب که گاهي از اسلام هم بيزار کرده و ميکنند و در عمل ولو با نيت خير، خيانتي را انجام ميدهند که از هيچ دشمني بر نميآيد.
7. کسي نميتواند خود را پيرو ولايت فقيه بداند و در عين حال در مورد ظلمهايي که نهايتا کل نظام اسلامي را به نابودي خواهد کشاند بي تفاوت بماند، مگر آنکه پيامبر (ص) را ـ نعوذ بالله ـ دروغگو بپندارد. به فرموده پيامبر (ص)، ظلم يک حکومت را نابود ميکند و حتي کفر چنين اثري ندارد. بنابراين هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بيشتري دارد بايد نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطري است که رهبري و کل نظام را تهديد ميکند بيشتر فرياد بزند. کسي که در شرايط فعلي تنها دم از اطاعت از رهبري ميزند و در عين حال بر اين ظلمها چشم ميبندد چاپلوس رهبري است نه مطيع و مريد او.
چه اتفاقي بايد بيفتد که قاطبه علما که خود نيز براي استقرار و دوام نظام زحمتها کشيدهاند فارغ از جناح بنديها و دعواهاي انتخاباتي در مقابل اين ظلمها واکنش جدي نشان دهند؟ آيا براي مردم قابل قبول است که براي فوت يک عالم دست چندم ـ که البته تکريمشان واجب است ـ چندين اطلاعيه از سوي علما در کمتر از 24 ساعت صادر شود ولي براي مرگ چند جوان در بازداشتگاههايي که هيچ کس مسؤوليت آن را نميپذيرد سکوت پيشه شود؟ نقش روحانيت در نظام اسلامي تملق گويي نسبت به نظام نيست، بلکه همان طور که شهيد مطهري تاکيد داشت ـ و البته تا حد زيادي مغفول ماند ـ رويکردي نظارتي و منتقدانه با تکيه بر عدالت است.
در اينجا ذکر دو مطلب لازم است. اول آنکه آنچه گفته شد، نه به معناي ناديده گرفتن خدمات قاطبه دست اندرکاران امنيت کشور است که بدون توسل به ظلم، خدمات زيادي براي مردم انجام داده و ميدهند و نه به معناي عدم لزوم مجازات سنگين براي آشوبگران واقعي که بسيار هم اندک بودهاند. ديگر آنکه راه حلهايي از قبيل تشکيل چند کميته رسيدگي ـ که متاسفانه تا قبل از کشته شدن فرزند يکي از مسئولان صورت نگرفت ـ اگر قرار است نهايتا به تهيه چند گزارش «خيلي محرمانه» و ارسال آن براي مسئولان بينجامد، هيچ کمکي به باور مردم به مقابله جدي با اين فجايع نخواهد کرد و شايد تشکيل ندادنش مفيدتر باشد زيرا براي مردم اميد واهي ايجاد ميکند.
روشن است که مرحوم محسن روح الاميني تنها مقتول مظلوم نبود گر چه اکثر صداها تنها پس از مرگ او درآمد. ما به جز چند نام ديگر مانند سهراب و اشکان نشنيدهايم، اما آنچه مسلم است هر کس به ظلم کشته شده باشد در قيامت کبري با کفن خونين راه را بر مسببان و نيز سکوت کنندگاني مانند نويسنده خواهد بست. به سبب سياست خبري موجود، کسي نميداند آيا مثلا آنچه در مورد افراد بيکسي مانند «ترانه موسوي» دهان به دهان ميگردد راست است؟ خانواده وي که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگير شده به کجا بايد مراجعه کنند؟ متأسفانه سياست خبري رسانه ملي هر خبري را باورپذير کرده است.
آيا رسانه ملي در مورد آنچه بر او گذشته است خبر موثقي خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمين را معرفي خواهد کرد؟ اگر چنين باشد اميدي به عدم تکرار اينگونه فجايع هست اما به نظر ميرسد اين رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ايران است آنهم در مورد کشورهايي که با ايران مشکل سياسي دارند.
شربيني که توسط يک «شهروند» آلماني در يک کشور سکولار کشته شد و در بيش از 200 بخش خبري در کشورمان از او ياد شد بسيار مظلوم بود، اما آيا يک جوان ايراني که در يک اعتراض آرام خياباني دستگير شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبري ـ آن هم در کشوري که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان ميداند ـ از بازداشتگاه بيرون ميآيد صدها بار مظلومتر از شربيني نيست؟
اينکه بيگانگان در حوادث اخير دست داشتند يا نداشتند، نقشه قبلي يا انقلاب مخملي در کار بود يا نبود، نظام در خطر بود يا نبود، مسبب اوليه و ثانويه اين بود يا آن، اينها بر فرض صحت، هيچکدام مجوز سر سوزني ظلم به کسي نميشود. در اسلام رعايت عدالت نسبت به قاتل امير المؤمنين (ع) هم واجب است.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMخامنه ای و دار و دسته لاتهاش وحشت برشون داشته چون خوب فهمیدن که دوره قلدریشون داره تموم میشه. مردم زجر کشیده و شجاع ایران بزودی از شر این موجودات عجیب و عقب افتاده واسه همیشه راحت میشن.
-- بیژن باباکوهی ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMپاینده ایران و ایرانی.
شعار های امروز یک پله بالاتر رفت:
تا این نظام در کفن نشود **
این وطن وطن نشود
البته این شعار با دخالت ریشفیدانه ی بزرگان فعلا کنار زده شد.
شعار دیگر این بود:
رهبر فرمان می دهد
سپاه جنایت می کند
رهبر فرمان می دهد
بسیج جنایت می کند!
و یا
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMروحانی با غیرت
حمایت حمایت!
و یا
نیروی انتظامی
حمایت حمایت!
مرگ بر رزیم اسلامی تا آخرین قطره خون تلاش میکنیم و ایرانی آزاد خواهیم ساخت
-- داریوش از شیراز ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMبا سلام و درود فراوان به همه ایرانیان در تمام نقاط جهان. شرم و نکبت و ننگ بر ولی فقیه و ذوب شده گان در ولایت و نیروهای اهریمنی و سرکوبگر و جنایتکار حکومت اسلامی. تا زمانیکه عاملان و عامران جنایات اخیر و جنایاتی که این حکومت جابر و فاسد در مدت ٣٠ سال انجام داده است، محاکمه نشوند، ملت بزرگوار ایران از پا نخواهد نشست و مبارزه مدنی را ادامه خواهد داد. زنده باد آزادی.
-- Azadegan ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMآزادگان،
امروز من نيز بهشت زهرا بودم...
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMدر راه برگشت (جمعيت جهت پياده روي و تظاهرات رو به سمت مترو تغيير داد ، نزديك ساعت 6)...چون قرار بود به مصلا هم برسيم.
(توجه كنيد كه ماموري نبود...يعني بودن ولي در خياباني كه مردم در آن راه ميرفتند و شعار ميدادند نبودند..كنار وايساده بودن)
بعد همينطوري كه داشتيم ميرفتيم (ما همگي از برنامه ي مصلا مطلع بوديم) ولي دو جوون ، جلوي صف ، در فاصله ي چند قدمي من شروع كردند رو به مردم گفتن : مصلا...مصلا!
دو بار كه اين جمله رو تكرار كردن...يهو ديديم از وسط اون همه جمعيت كه فقط مردم بودن دو لباس شخصي كه ماسك زده بودن (يكيشون ميانسال بود)...چنان با چك و مشت به اين دو نفر حمله كردن كه همه ي ما اصلا تو شوك بوديم چطوري اينا بين اين همه مردم قايم شده بودن...تا مردم به خودشون اومدن 20 ثانيه اي گذشته بود...فقط من يكي از اون دو جوون رو ديدم كه پا به فرار گذاشت تا مبادا دستبندي بهش بزنن ...در ميانه ي راه يك لحظه توقف كرد و برگشت تا ببينه دوستش چي شده ...
چيزي رو كه ميديدم باور نميكردم...صورت و چشمهاش چنان باد كرده بود...
اصلا باورم نميشد...همش در عرض چند ثانيه اتفاق افتاد...ولي نميدونم اين چه چك هايي بوده كه چنان صورت بدبخت رو آش و لاش كرد..
وحشتناك بود...
خبرهایی از اوین - داود سلیمانی را نتوانستند بشکنند
خبرهای رسیده از زندان اوین، از ضرب و شتم داود سلیمانی و بازجویی از او دربارهی اتفاقات ده سال پیش حکایت دارد.
به گزارش «موج سبز آزادی» از زندان اوین خبر میرسد که بازجویان از داود سلیمانی به خاطر پرونده کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 78 و نیز تحصن نمایندگان مجلس ششم، بازجوییهای مفصل کرده اند.
این گزارش حاکی است در این بازجوییها، بازجویان سلیمانی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، در مواردی با پرونده به سر و صورت او کوبیده اند و در مواردی با دست گلوی او را فشار دادهاند تا حالت خفگی به او دست دهد. اما به رغم همهی این فشارها، سلیمانی از روحیه بسیار خوبی برخوردار است، طوری که به دیگر همبندان خود نیز روحیه میدهد و با آنها شوخی میکند و بگو و بخند دارد تا آنها روحیه بگیرند.
منابع موثق به «موج سبز آزادی» خبر دادهاند که سلیمانی نیز به تازگی به مکان نامعلومی منتقل شده است. مشخص نیست که او به بند و سلول دیگری در داخل زندان اوین منتقل شده یا او را همراه نبوی و تاج زاده به زندانی بیرون از اوین بردهاند. سلیمانی پیش از این در بند 209 زندان اوین بازداشت بود.
یک فعال سیاسی در این باره به خبرنگار «موج سبز آزادی» گفت: با وجود آنکه سعید مرتضوی و دیگر مسئولان قضایی تأکید دارند که دستگیریهای صورت گرفته مربوط به حوادث پس از انتخابات است، مشخص نیست بازجویی در رابطه با تحصن نمایندگان مجلس ششم و کوی دانشگاه تهران که 10 سال پیش اتفاق افتاده است، چه ربطی به حوادث پس از انتخابات دارد.
وی تاکید کرد: این قبیل بازجوییها به خوبی نشاندهندهی آن است که پروندهسازان اصولگرا در جهت اثبات توهمات خود و نسبت دادن انقلاب مخملی به سیاسیون اصلاح طلب کمترین توفیقی نداشتهاند و در پروژه اعترافگیریهایشان نیز مثل دیگر کارهایشان شکست خوردهاند.
-- بدون نام ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMلازم به ذکر است که داود سلیمانی استاد دانشگاه تهران است. او در سال 78 و در زمان حملهی برنامهریزی شده و سازمانیافتهی لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران، معاون دانشجویی این دانشگاه بود و نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. همچنین او نمایندهی مردم تهران در مجلس ششم نیز بوده است.
این است شعارهرایرانی:
-- Reza ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMاستقلال - آزادی - جمهوری ایرانی
زنده باد ایران ما و بر فراز باد پرچم پر افتخار آریایی
من امروز با ماشین حد فاصل ونک تا پارک وی در رفت و آمد بودم همه بودند و همه فعال کنار پیاده رو شمع ها روشن بود و مردم فریاد الله و اکبر می کشیدند و بوق می زدند در جاهایی هم انگشتهای پیروزی و بلند بود و آتش پلیس ها گیج شده بودند و واقعا درمانده
-- حامد ، Jul 30, 2009 در ساعت 02:50 PMپیروزی با ماست
به این مردم عشق می ورزم
در اين روزها كه جوانان ما را كتك ميزدند مشاهدات من دو نكته مهم را در بر داشت. در مواقعي كه مردم در پيادهروها حضور داشتند، حتي براي پيادهروي و خريد و با ساك دستي يا بستهاي در دست لباس شخصيها كمتر جرأت حمله ميكردند. پس بياييد در روزهايي كه فرزندانمان با لباس شخصيها ميجنگند حداقل شهامت پيادهروي و حضور و حتي نشستن در كنار پياده روها براي كاستن از خشونت متجاوزان داشته باشيم.
-- مهدي ، Jul 31, 2009 در ساعت 02:50 PMمورد دوم در مواردي بوده است كه هموطنان عزيز با اتومبيلهاي خود در سراسر خيابانهايي كه راهپيمايي وجود دارد است كه هم با احساس همدردي همراه بود و هم نيروهاي متجاوز را با حضور و اقدامات خلاقانه خود مستاصل ميكردند و با اين كار قدري از خشونت متجاوزان را كاهش ميدادند. از همكاري منازل و مغازهداران عزيز در پناه دادن معترضان كه ديگر خودتان خبر داريد. پس بياييد در روزهاي راهپيمايي اگر در جمعيت معترض حضور نداريم حداقل در خيابانهاي اصلي فقط قدم بزنيم. آنها از قدم زدن و حضور ما در پيادهرو ميترسند. و همينطور با اتومبيلهايمان در مسيرهايي حضور يابيم كه تداركات متجاوزان خشونت طلب از آنها عبور ميكند.
اقليت حاكم بايد بداند ما ايرانيان دست از خواستهاي به حق خود بر نميداريم. و هركاري از دستمان برآيد براي پيشبرد جنبش سبز خواهيم كرد.
آقای موسوی ما شما را رهبر می دانیم! و شما هم البته رهبر باشید! شما نمی بایست از قرارتان در مطلای تهران عدول می کردید. اینها همه باعت تشتت و تفرقه شد. گروهی واقعا و از جمله خود من و پدر و مادرم دیروز اول رفیتیم به مصلا ولی عده ای گفتند بهشت زهرا عده ای گفتند همینجا! برادر جان می دانم که موقعیت شما و زهرا بسیار سخت است، می دانمن که بشریت خونخواری چون خامنه ای و خونخوارانی چون فرماندهان سپاه و روحانیت شیعه کمتر بخود دیده و یا اصولا ندیده است . اما خب شما ماهی همین دریایید، و واقف به این کثافت مجسم، بنا بر این از شما ما انتظار بیشتری داریم. شما به حمایت مردمی شجاع سالم و خردمند پشتگرمید بنا بر این نترسید. ما آماده ایم، سرتاسر جهان پشتبان ماست. این حکومت حتا در بین طرفداران خودش هم آبرو ندارد. و اما یک سخن هم به آقای منتظری، جناب منتظری بنده خوشبختانه از دین حنیف بریده ام. البته برای خودم خوشبختانه و برای بعضی دیگر هم خوشبختانه، ولی برای کل جامعه و بریدن آنان از دین آنهم با این تنفر متاسفم، زیرا بدبختانه جایش یک فرهنگ سازنده نیست، ولی به عنوان جامعه شناس به شما بگویم که اگر روحانیون فکری اساسی برای دست کم تنازع بقاء خود نکنند سرنوشتی شوم منتظر هم آنان است و همه دینی که آنها کارگزارانش هستند. من به شما پیشنهاد می کند بهر وسیله ی ممکن حتا اگر بدستگیری و شهادت شما هم بیانجامد ( زیرا خود شما بارهها از اینکه ترس شرک است سخن گفته اید و بنا بر این ترس از شهادت ندارید) به تهران بیایید! بروید در میدان آزادی و نماز بخوانید. بنده شما را انسانی شریف و پاک می دانم. بارها در این صفحه ی نظارت از پاکی سیاسی و اخلاقی و مادی و معنوی شما دفاع کرده ام، آری به تهران بیایید بهر قیمت و خودتان را وقف این مردم و این انقلاب سبز کنید، با این مردم همراهی کنید تا یک جمهوری ایرانی بر پا کنند، باور کنید هم دین و هم سیاست بهتر عمل خواهند کرد، حکومت دینی و امر قدسی برای جامعهی مادی و معنوی وقتی کارساز است که در سیاست دخالت نکند. شما تنها باید پناه معنوی مردم باشید، متاسفانه روحانیت شیع همان اشتباه وحشتناک کلیسا را در ابعادی به مراتب بد اجرا کرد. شما اگر به تهران بیایید و نماز جمعه را در میدان آزادی بخوانید سرنوشت ایران عوض خواهد شد. بدانید که پنج ملیون نفر پشت سر شما نماز خواهند خواند، شما هم ایران را و هم تشیع را کمک کرده اید و هم جلو کشتار را گرفته اید. البته این یک راه حل است راه حلهای دیگری نیز می تواند با آمدن شما به تهران بکار گرفته شود. شما باید بهر قیمت به تهران بیایید. شما حتا می توانید برای نماز با آقای رفسنجانی به نماز جمعه ی معمول تهران هم بیایید و البته بقیه ی ماجرا!
-- بدون نام ، Jul 31, 2009 در ساعت 02:50 PM