رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات > «همهپرسی برای برونرفت از بحران» | ||
«همهپرسی برای برونرفت از بحران»مجمع روحانیون مبارز خواستار برگزاری همهپرسی آزاد از مردم، به منظور اعلام نظر درباره حوادث پس از انتخابات و آنچه که خروج از «بحران» خواند، شد. بیانیه این مجمع، همزمان با اظهارات محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ایران که درخواستی مشابه را مطرح کرده است، منتشر میشود. آقای خاتمی شب گذشته در دیدار با خانواده برخی بازداشتشدگان گفت که تنها راه برونرفت از «بحران» کنونی، برگزاری همهپرسی درباره مشروعیت دولت برآمده از انتخابات است. نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که ۲۲ خرداد ماه برگزار شد، از سوی نامزدهای رقیب محمود احمدینژاد، احزاب اصلاحطلب و بسیاری از مردم پذیرفته نشده است. آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، اما آیتالله علی خامنهای و شورای نگهبان با رد این درخواست اعلام کردند که در این دوره «تقلبی» که منجر به ابطال انتخابات شود، صورت نگرفته است. مجمع روحانیون مبارز ایران که دبیرکلی آن را محمد خاتمی بر عهده دارد، در بیانیه خود آورده که «اعتماد حداقل میلیونها انسان نسبت به روند انتخابات، سلب شده است.»
مجمع روحانیون مبارز از «حاکمیت» خواسته که به جای «اعتماد به تحلیلهای بیمارگونه و توهمزا» به توصیههای افرادی همچون هاشمی توجه کنند، چرا که «وضع فعلی ادامه یابد، همگان بازنده خواهند بود»
این مجمع درخواست خود را مطابق با «نص قانون اساسی» دانسته و افزوده است: «اصرار بر روشهای ناکارآمد تاکنون نتیجهای جز سلب اعتماد بیشتر نداشته است و باید در یک همهپرسی که عموم ملت ایران بتوانند آزادانه در آن شرکت کنند، نسبت به آنچه اتفاق افتاده است، نظرخواهی شود.» این تشکل سیاسی همچنین پیشنهاد کرده که برگزاری این همهپرسی «زیر نظر نهاد و مرجعی بیطرف و مورد اعتماد مردم» انجام شود. آقای خاتمی، مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عنوان نهادی «بیطرف» که میتواند برگزاری همهپرسی را برعهده داشته باشد، معرفی کرده است. با گذشت بیش از یک ماه از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، اعتراضها به نتیجه این انتخابات همچنان ادامه دارد. در هفتههای نخست این اعتراضها که با خشونتهای دولتی گستردهای همراه بود، بنابر اعلام رسمی ۲۰ تن جان خود را از دست دادند و صدها تن دیگر زخمی شدند.
«اصرار بر روشهای ناکارآمد، تاکنون نتیجهای جز سلب اعتماد بیشتر نداشته است و باید در یک همهپرسی که عموم ملت ایران بتوانند آزادانه در آن شرکت کنند، نسبت به آنچه اتفاق افتاده است، نظرخواهی شود»
مقامهای دولتی میگویند که خشونتها علیه کسانی به کار گرفته شده که «اغتشاشگر و آشوبگر» بودهاند، این در حالی است که احزاب و نهادهای مدافع حقوق بشر معتقدند که نیروهای لباس شخصی و پلیس در سرکوب تظاهران مسالمتآمیز معترضان نقش اساسی داشتهاند. مجمع روحانیون مبارز در واکنش به این ادعای مقامهای دولتی از «حاکمیت» خواسته که به جای «اعتماد به تحلیلهای بیمارگونه و توهمزا» به توصیههای افرادی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی توجه کنند، چرا که «وضع فعلی ادامه یابد، همگان بازنده خواهند بود.» آقای هاشمی در خطبههای ۲۶ تیر ماه نماز جمعه تهران به مسئولان جمهوری اسلامی پیشنهاد کرد که برای بازگرداندن اعتماد از دست رفته مردم، فضایی به وجود آورده شود که «همه طرفها بتوانند آنجا حرفشان را بزنند.» رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که طرفهای انتخاباتی «برادرانه، خواهرانه بنشینند با هم حرف بزنند و دلیل خود را بگویند. بالاخره مردم در این بین خودشان میفهمند و آخرش هم میتوان از مردم پرسید.» میرحسین موسوی و مهدی کروبی از نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات نیز اعلام کردهاند که دولت دهم را «مشروع» نمیدانند و از طریق قانونی با آن مقابله خواهند کرد. برخی از مهمترین احزاب اصلاحطلب نیز با رد نتیجه این انتخابات، دولت برآمده از آن را «نامشروع» دانستهاند. در همین رابطه: • مشروعیت دولت را به همهپرسی بگذارید |
نظرهای خوانندگان
انتقادات افروغ: صدا و سیما را محاکمه کنید!
نظام باید دیهی جانباختگان را بدهد. صداوسیما باید محاکمه شود. مگر جمهوری اسلامی مثل چین و روسیه است که از انقلاب مخملی بترسد؟ این سخنان حیرتانگیز را عماد افروغ بیان کرده است. مصاحبه این چهرهی سابقا اصولگرا با ایلنا بسیار خواندنی است.
این از چهره اصولگراي منتقد دولت معتقد است رسانه ملی نقش اساسی و نرمافزارانه در ایجاد سلب اعتماد پس از انتخابات داشته و بايد به همين دليل محاکمه شود.
عماد افروغ در گفتوگو با ایلنا، در بیان تحلیل خود از سخنان آيتالله هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه تهران با بیان اینکه همانگونه که انتظار میرفت و قابل پیشبینی بود صحبتهای ایشان حول محور وحدت و مبانی اسلام و انقلاب اسلامی بود، اظهار داشت: ایشان بدون اینکه وارد مباحث مصداقي و به طور خاص در مورد شخص خود شوند، بر ضرورتهای امروز جامعه ما اشارهاي شایسته داشتند.
وی با بیان اینکه بدون تردید یکی از ضرورتهايي که متاسفانه برخی از اصحاب قدرت نیز متوجه ضرورت آن نیستند، نیاز به بازسازی اعتماد مردم نسبت به نظام و احیای وحدت از دست رفته است، تصریح کرد: امروز شاهد یک سلب اعتماد و افتراق فزاینده در کشور هستیم و به طور خاص من این مسوولیت را متوجه برخی از تفسیرهای غالب از اسلام و جمهوری اسلامی و برخی از رفتارهای صاحبان قدرت و به طور خاص رسانه ملی میدانم.
نماينده سابق مجلس تاکید کرد: رسانه ملی در چند سال گذشته واقعا از جایگاه خود خارج شده است و به جای این که یک رسانه ملی فرا قوهای باشد در اختیار یک قوه خاص آن هم با تعبیر خاص خود است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر بخواهم از رشته تخصصی خود بهره بگيرم، بايد بگويم احساس میکنم که متفکرانی به نام گرامشی و آدرنو به خوبی میتوانند مسایل رسانهای جامعه امروز ما را تحلیل کنند. گرامشی با مفهوم هژمونی و آدرنو با مفهوم صنعت فرهنگ.
افروغ تاكيد كرد: آدرنو بحثی در حوزه رسانهها از جمله تلویزیون دارد و معتقد است رسانهها میتوانند ابزار تحمیق تودهها و فریب آنها شوند و در واقع ميتوانند ابزار وارونه جلوه دادن واقعیتها باشند.
وی خاطر نشان كرد: امروز متاسفم که بگویم رسانه آقای ضرغامی چنین نقشی را ایفا کرده است و برخلاف توصیه بسیاری از انقلابیون و دلسوزان خواسته يا ناخواسته القاء افترا و تشتت كرده است و با بیتوجهی سعی در سلب اعتماد فزاینده داشته است.
افروغ خاطرنشان كرد: باید برای این قضیه چارهاندیشی کرد و يكي از نكات صحبتهای آقای هاشمی این بود که رسانه ملی باید واقعا ملی باشد و یکی از اقتضائات آن، توجه به وحدت و کثرت گروهها و اختلاف دیدگاهها و سلیقههای درون گفتمان انقلاب اسلامی که متاسفانه شاهد آن نیستيم.
نماينده مجلس هفتم با تاکید بر اینکه رسانهملی باید متوجه رسالت خود شود،گفت: رسانه ملی باید این عرصه را در اختیار تمام گروههایی قرار دهد که به نوعی نسبت به آنها و نسبت به نیاز و انگیزه آنها و دغدغه انقلابی آنها جفا صورت گرفته است.
اين نماينده اصولگراي مجلس هفتم با طرح این پرسش که انتساب انقلاب مخملی به افرادی که التزام آنها به انقلاب اسلامی ثابت شده است، چه جایگاهی دارد؟ خاطرنشان کرد: اگر واقعا معتقدیم که عدهای در کشور انقلاب مخملی به راه میاندازند، باید بدانیم که طرف دیگر انقلاب مخملی نظامات سوسیالیستی شبیه چین و روسیه هستند آیا میپذیریم که نظام کنونی ما شبیه چین و روسیه است؟ اگر اين فرضيه را قبول داريم آنگاه ميشود در مورد معترضان بحث انقلاب مخملی را به میان کشید.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه تاکید آقای هاشمی بر مسئله وحدت و ماهیت جوهره انقلاب و اسلام و جایگاه پیامبر تاکیدی بسیار شایسته بود، خاطرنشان کرد: راهحل رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر آزادي حركت مطبوعات در چارچوب قانون، و اينكه گروهها در چارچوب قانون مجاز به دفاع از حقوق خود باشند، پیشنهاد شایستهای است.
افروغ تاکید کرد: نمیتوان یک طرف را به رعایت قانون دعوت کرد، ولی به کسانیکه زمام قدرت را در دست دارند اجازه فعالیت قانون را نداد، در این صورت مسلم است که اشکال غیرقانونی ظهور پیدا میکند.
وی تصريح كرد: وقتی از محمل قانون عدول میکنیم و یا اجازه فعالیت قانونی به گروههای مختلف نمیدهیم، طبیعتا عدول از قانون افزایش پیدا میکند و حتی به شدت ستیز میافزاید.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه گذارهای در جامعه شناسی توسط کارکردگرایان که جزو محافظهکاران جامعهشناسی مطرح میشوند، در این مورد نيز وجود دارد، گفت: بر این اساس اگر کانالها و مجاری برای بروز تظلمها و دادخواهیها در جامعه وجود نداشته باشد، شدت ستیز بیشتر میشود. این درحالی است که ما کانالهایی را در قانون اساسی پیشبینی کردیم.
وي ادامه داد: چرا اجازه فعالیت قانوني به گروهها نمیدهیم؟ چرا اگر تقاضای راهپیمایی وجود دارد به تقاضای آنها جواب مثبت نمیدهیم تا سره از ناسره تشخیص داده شود و حساب معترضان داخلی از اغتشاشگران و وابستگان به بیگانه شناخته شود.
افروغ پيشنهاد كرد كه اجازه فعالیت قانونی معترضين قانونگرا را بدهیم و امنیت راهپیماییها را برقرار کنیم تا سره از ناسره تشخیص داده شود.
نماینده اصولگرای مجلس هفتم تصريح كرد: سوال من اینجاست در حوادث اخیر تعدادی از افراد جان خود را بنا به سوءتعبیری که به کار گرفته شد و اعتراضاتی که ولو ذهنی به روندها صورت گرفت جان خود را از دست دادند، چه کسانی باید دیه آنها را به لحاظ شرعی بپردازد؟
افروغ ادامه داد: یکی از راههایی که میتوان از خانوادههای جانباختگان دلجویی کرد پرداخت دیه شرعی و قضایی به آنها است و مهم در این مسیر آن است که آنها متوجه شوند جمهوری اسلامی پایبند به برخورد شرعی با مسائل است..
اين نماينده سابق مجلس با تاکید بر اینکه احساس میکنم پیشنهادهای آقای هاشمی پیشنهادهائی حداقلی و قابل قبول است، گفت: ایشان به آزادی مطبوعات و مطالبات قانونی اصرار ورزیدهاند و این که از متضررین در وقایع اخیر دلجویی شود و باید این پیشنهادها را توسعه داد.
اين استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه وحدت در عین کثرت قابل قبول است، خاطرنشان کرد: باید کثرت سیاسی را در جامعه پاس بداریم و وحدت را درلابهلای کثرتها جست و جو کنیم. باید متوجه ظرفیتهای قانون اساسی باشیم و تریبون صداوسیما را تنها در اختیار قشر خاصی آن هم از یک اردوگاه قرار ندهیم.
این نماینده مجلس هفتم با اشاره به واقعه سقوط هواپیمای C130 گفت: در آن زمان ما مجلس هفتم ودر کمیسیون فرهنگی اصرار داشتیم دیه شهدای اين حادثه پرداخت شود. در موارد اخیر هم کسی باید متولی شود، باید از وقایع اخیر عذرخواهی شود وبا دلجویی و ملاطفت، رد مظالم صورت گیرد.
وی با طرح این پرسش كه چطور ما نسبت به کشتهشدگان و شهدای نقاط دیگر دنیا حساسیت داریم، ولی نسبت به کشتهشدگان کشور خود حساسیت نداریم، گفت: چرا بايد نسبت به این مساله اینقدر بیتفاوت باشيم و به فرض این که صرفا یک توهم بوده است، مگر قرار نیست مردمسالاری دینی خود را حتی در مواجهه با یک ذهنیت غلط، وجهه لطیف، دینی و الهی خود را به رخ بکشد. ولی امروز ما شاهد به رخ کشیده شدن این وجهه نیستیم و بلکه شاهد برخوردهای متناقض و دوگانه شدهایم.
افروغ با تاکید بر اینکه اگر از روز اول به مساله شورای حکمیت توجه میشد و به تمام شکایتها رسیدگی میشد شاید امروز شرایط سلب اعتماد فزاینده را شاهد نبودیم، گفت: امروز غبار تردید و دلزدگی به جامعه ما به ویژه نخبگان حاکم شده است، باید در این ارتباط کاری کرد. من نگران سلب اعتماد مردم از حاکمان نیستم ،چرا که به طور طبیعی اگر حاکمان ادای وظیفه نکرده باشد ، باید آنها را کنار گذاشت من نگران تسری سلب اعتماد از حاکمان به حاکمیت و اصل انقلاب هستم.
افروغ با تاکید بر اینکه این انقلاب آسان به دست نیامده که آسان به تاراج گذاشته شود، خاطرنشان کرد: اگر رفتار دولت مردان ما مبتنی بر اصل حاکمیت نباشد، خواه وناخواه این اتفاق به طور طبیعی برای عامه مردم رخ خواهد داد که حساب دولتمردان را به حساب اصل حاکمیت بنویسد و باید تلاش نخبگان و روشنفکران ما این باشد که این اتفاق رخ ندهد .
وی با تاکید بر اینکه باید بین اصل حاکمیت و حاکمان تفکیک صورت بگیرد و بین اصل انقلاب و سیاستها و رفتارهای برخی از دولتمردان در نظام جمهوری اسلامی تفاوت قائل شد، گفت: در این راستا نقش روشنفکران بسیار پررنگتر از بقیه است،متاسفانه صداوسیما نقش اساسی در سلب اعتماد داشته است. باید مسوولان با آن برخورد کند و معتقدم نه تنها بایستی از جان باختگان و زیان دیدگان دلجویی شود بلکه باید با مسببان سلب اعتماد مردم برخورد قضایی صورت بگیرد. چه رسانه ملی که سلب اعتماد کرده است وچه کسانی که باعث شدهاند خانوادهاي ایرانی، عزیز خود را از دست بدهد و چه کسانی که به نام نظام عملی را انجام دادهاند باید شناسایی و مجازات شوند.
اين چهره اصولگراي منتقد دولت با بیان اینکه باید رسانه ملی که نقش اساسی و نرم افزارانه در ایجاد سلب اعتماد پس از انتخابات داشته است محاکمه شود، گفت: متاسفانه شاهدیم نه تنها محاکمهای صورت نمیگیرد و اصلاح رفتار را شاهد نیستیم، بلکه روز به روز رفتارهایی که منجر به سلب اعتماد مردم از سوی حاکمیت میشود ،تداوم پیدا ميکند.
افروغ درپایان تاکید کرد: معتقدم در ادامه پیشنهاد آقای هاشمی میتوان پیشنهادهای دیگری از سوی دلسوزان نظام انقلاب و جمهوری اسلامی مطرح شود.
-- بدون نام ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMمسکنهای آنی
-- بدون نام ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMتقديم به دههی شصتیها
سياستمداری که با مسکنهای آنی و کوتاهمدت اقدام به مداوای بحران کند، کارش به جنون گاوی میکشد. کسی که اولين خون را ريخت و بر آن پا گذاشت، ديگر ابايی ندارد که در خون راه برود. به همين خاطر سراغ نداريم ديکتاتوری را که خود از پلههای قدرت پايين آمده باشد، بلکه هميشه کسانی او را به زير کشيدهاند و خردش کردهاند.
بنابراين نمیتوان اميد داشت که رهبر و يا رييس دولت کودتا چرخشی نرم به نفع ملت انجام دهند. پس تکليف اين آقايان معلوم است.
در ساختار ديکتاتوری، سرکوب مردم يعنی تزريق مسکن، اعمال خشونت همواره بهعنوان چارهانديشی موقتی به کار گرفته میشود، و چون معمولاً در کوتاه مدت جواب داده، ديکتاتور چارهای نداشته جز اينکه همين نسخه را هرروز بپيچد و ادامهاش دهد، و ادامهی ماجرا هميشه نتايجی بسيار روشن به بار آورده است؛ هرچه دامنهی خشونت وسيعتر و وحشيانهتر بوده، شکست ديکتاتور خونينتر و مالينتر تمام شده است. ديکتاتور هرچه بيشتر به مردم سخت بگيرد، سختتر و سنگينتر شکست میخورد.
در چنين موقعيتی ترس يکی از عناصر مهم فضای حاکم بر دو سوی معادله است.
ديکتاتور مسکنپيشه از شدت ترس روزی هزار بار قالب تهی میکند و مدام برای جنايتش دنبال توجيه میگردد، و چون در حالت دفاعی قرار دارد، مدام گاف میدهد، و نزد مردم رسوا میشود. آنقدر در توجيهسازی گرفتار میشود که همهی توجيههای خود را باور میکند، تا جايی که حرف هيچکس را باور ندارد.
جهان از منظر هيتلر همان فضای "کرنش و فرمان"ی است که او را احاطه کرده. رهبرانی چون استالين، چائوشسکو، صدام حسين، خامنهای در چنين فضايی نفس میکشند. به همين دليل ديکتاتوری که دچار جنون گاوی میشود، از موضعش پايين نمیآيد و آنقدر در جنايت خرابی میکند تا او را به زير آورند و ناکارش کنند.
از سوی ديگر مردم هم از کتک و زندان و شکنجه و مرگ میترسند، و حق طبيعیشان است که بترسد، اما چون در حالت يورش و حرکت قرار دارند، فکرشان هم شورشی و حرکتی است. در فعليت میسازند، و در فعليت نوآوری میکنند.
بحران سياسی زکام نيست که با چند مسکن فينفينش بند بيايد. اسمش بحران است. آن هم در جامعهای که مردمش ايرانیاند (با تمام تعريف فرهنگی و تاريخی کلمه) و به شدت احساس میکنند به آنها توهين شده، و میدانند که در انتخابات به شکل وسيعی تقلب صورت گرفته، و رأی آنها دزديده شده و به نفع ديگری مصادره گرديده است.
دولت کودتا طبق نسخهی نخنمای بقيهی ديکتاتورها، برای عبور از اين بحران دست به خشونت زده و به خودش مسکن تزريق کرده است. اين مسکن يعنی سرکوب علنی توسط اوباش چماقدار، ربودن و زندانی کردن فعالان سياسی، مخدوش ساختن چهرهها، قلع و قمع فرهنگی و مطبوعاتی، و عاقبت؟ اين مسکن چقدر دوام میآورد؟ و آيا قرار است مقدار اين مسکن را بالاتر و بالاتر ببرند؟ تا کجا؟ چطور میخواهند اين بحران را درمان کنند؟ با همين روش؟ يعنی حکومتی نشسته بر سرنيزه؟ کی بدوزد؟
شاه با آن ارتش و ساواکش نتوانست بيش از شش ماه روی اين سرنيزه بنشيند. از 17 شهريور تا 22 بهمن شش ماه هم نکشيد. تازه انقلاب اسلامی 1357 در ذهن آدمها عمق نيافته بود، اکثر مردم نمیدانستند چه میخواهند. خيال میکردند اگر طاغوت سرنگون شود، مولا علی جای او را میگيرد؛ همان که ياور يتيمان است، امامی که نان جو سق میزند، عدالت از در و ديوارش شره میکند. نمیدانستند وارد چه تونلی میشوند و سر از کجا درمیآورند. نمیدانستند که بچههاشان را برای جنگ هديه خواهند داد، و بعد منافق و خس و خاشاک لقب خواهند گرفت. نمیدانستند. با اينحال شاه را سرنگون کردند.
حالا همين مردم، يعنی فرزندان آن مردم با رفتارهای متمدنانه حضور خودشان را نشان دادند و با زبان انسان گفتند که چه میخواهند.
و از آن روز هم که دولت کودتا به اين رفتار زيبايشان با دروغ و توهين و کتک و گلوله و زندان پاسخ داد، مردم به روشنی گفتند اگر انفلاب بهمن 1357 در خيابان رخداد، شاهی رفت و باز شاهی جاش نشست، سرانجام انقلاب در ذهن مردم به وقوع پيوست و به پيروزی رسيد، گرچه در خيابان به خون کشيده شد..
اين را حتا در نماز جمعه تکرار کردند و با حضور سرخوشانهی خود نشان دادند. اينها بيشترشان دههی شصتی نام دارند. عجيب است!
عجيب است که اين سالها بسيار بحث و جدل داشتهام با افرادی که اکثر دهه شصتیها را ناباب میخواندند، و من جور ديگری فکر میکردم. هميشه معتقد بودم که همين دههی شصتیها ايران را پاک خواهند کرد، چون تکليفشان با خودشان روشن است، میدانند چه میخواهند، میخواهند زندگی کنند، میخواهند خوشبخت و آزاد باشند. جمعيت کثيری از اينان به يکی دو زبان خارجی، يا به يکی از هنرها مسلطاند، و من هميشه در چهرهها و نگاههاشان رازی میبينم که شکست در آن راه ندارد، و اين اميدوارم میکند.
برگزاری نماز وحشت بر بزرگان نظام واجب شد، مسیح علی نژاد
این روزها جمعه ها برای ایران سرنوشت ساز شده است . جمعه ای که انتخابات مورد تایید قرار گرفت و فردایش خون به پا شد. جمعه ای که نه تنها انتخابات بلکه جمهوریت نظام هم مخدوش اعلام شد. در جمعه ۲۶ تیرماه هاشمی هیچ نکرده باشد چین های صورت همراهان دیروزش را پای رادیو جمع کرد . تصویر گری صورت مچاله رفیق روزهای انقلاب او از تصور هیچ کس دور نیست . کسی که در قاموس او آنان که کشته شدند و آنان که گوشه اوین نشسته اند «دشمن » تعریف می شود امروز پای صحبت رفیق روزهای انقلابش نشست و برخود لرزید.. از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام توقع انقلاب و استعفا و به میان ملت آمدن و سبز بر پیشانی بستن نمی توان داشت همین اندازه که برای اولین بار مصلحت نظام را در منفعت یاران خویش ندید و در مقابل آنان که همیشه معترضان را پادوهای انگلیس و آمریکا می نامند قد علم کرد و گفت و اینها که کشتید، فرزندان همین ملت هستند، به گمانم کم نبود..
هاشمی را در تمام این سالها کسی در یک قامت ندید. از هاشمی چند چهره در چند برهه می شناسیم؟ او که خود داعیه مادری نظام دارد و همیشه به میخ و نعل زدن اش دلی از همه خون کرده است این بار از تریبون رسمی نماز جمعه هاشمی دیگری از خود نشان داد و گفت این خون های ریخته شده تنها یک مسول دارد و او کسی جز حاکمیت نیست که به جای متقاعد کردن ملت به ساکت کردن آنها می اندیشد.
نسل من از هاشمی فراتر از این می خواست ؟ به نظر می رسد همه کسانی که جمعه متفاوتی را در برابر تمامی جمعه های نظام جهوری اسلامی آفریدند نیز انتظار شاهکار از هاشمی نداشتند. در نماز جمعه اول کسی گریه کرد و در نماز جمعه اینبار اگر چه بغض هاشمی نشکست اما ابهت حاکمانی که فخر مهرورزی خود در عرصه های بین المللی می فروختند شکست . معترضان همه پای سجاده نمازگزاران هرجمعه تهران ایستاندند و با زبان فارسی و نه تنها عربی با خدا حرف زدند و برای برادران و خواهرانی که در قاموس این نمازگزاران، ریختن خونشان واجب است فریاد زدند. نمازگزارانی که با دعوت حاکمیت و با خدمات دولتی و تداراکات سیستم و اتوبوس ها و تجهیزات اساسی به نماز می آمدند امروز دیدند که مردم دیگری نیز در همین حوالی نزدیک هستند که پایش برسد پای پیاده تا پای سجاده آنها می آیند . صورت به صورت، سینه به سینه، شانه به شانه.
به گمانم نماز وحشت بر همه آن نمازگزاران حکومتی واجب شده است وقتی بزرگانشان چنان هراس کردند که از چند روز پیش در رسانه های تحت نظارت هشدار و انذار دادند، باید دید حکم آنان که پای رادیو لرزیده اند و حکم آنان که پیش از برگزاری نماز اعتراض، وحشت ( منظور همان نماز آیات است) کرده و از شهر گریخته اند در اسلام چگونه تعریف شده است؟ مگر نه این است که اگر هر مسلمانی با زلزله یا طوفان هراسی در دلش افتاد نماز وحشت برایش واجب می شود؟ جمعه، زمین مشروعیت نظامی که جمهوریت اش توسط یکی از بنیانگزاران اصلی آن زیر سوال رفته، لرزید. جمعه، طوفان عظیمی در سرزمین تکصدایی نمازگزاران حکومتی به پاشد و کسی از جنس خودشان گفت «مردم» کشته شدند نه «دشمن». کسی که سی سال صاحب این کشور است و هنوز در صدر نشسته است گفت که حتی رهبر را هم همین مردمی که کشته می شوند باید تعیین کنند. کسی که این روزها شعارهای مرگ بر دیکتاتور مردم را هم می شنود از تریبون رسمی جمهوری اسلامی یاد آور می شود : همین مردم شاه را سرنگون کردند.
-- بدون نام ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMجمعه بیست و شش تیرماه نمازی متفاوت برگزار شد که در آن کروبی را می زنند، به هاشمی فحاشی می کنند و برای یاران موسوی گاز اشک آور پرتاب می کنند این هم خود گواه این است که یاران دیروز تقسیم شده اند میان مردم و قدرت. جمعی بوسه بر دست قدرت می زنند و جمعی دیگر در میان ملت کتک می خورند . با این همه اما کاملا هویداست آنکه بیش از همه وحشت می کند حمله می برد و آنان که وحشتی ندارند صادق و صبور به میدان نماز هم آمده اند.
به گمانم در اولین فرصت باید نماز وحشت به امامت او که بیش از همه تن اش در برابر سخنان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام لرزیده است در تهران برگزار شود. باید دید جمعه در راه جمعه جمجمه شکسته چه کسانی است و چه کسی پاسخ هاشمی را می دهد.
آقای خاتمی من بعنوان یک ایرانی حاضرم سختیها و زندان و ترک تحصیل و غربت دوران ریاست جمهوری شما را به پاس یک درخواست به حق نسل امروز ایران ببخشم . همان درخواست برگزاری همه پرسی ؛ نظام جمهوری اسلامی آری یا نه.
-- آوا ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMباور کنید که ملت شریف و قهرمان ایران نامت را در تاریخ به نکو یاد خواهند کرد.
حرف خاتمی درست است.این حرف ها از او درنمی اید اماحا لا چرا به چنین نتیجه ای رسیده شایان تا مل است.خاتمی ذاتا ادم ترسو و همچنن فرصت سوز است همیشه سر بزنگاه منافع خودش را ترجیح داده و دوستان خودش را رها کرده است.یادم میاید خاتمی ١٢سال پیش امده بود تا معاندین نظا م را به مخالفین و مخا لفین را به موافقین نظا م تبدیل کند و اما وقتی رهبر مخا لفین سرسخت نظام یعنی اقای مسعود رجوی موضع گیری کرد و به خاتمی پیشنهاداتی داد خاتمی یک دفعه قا فیه را باخت وحتی در سرکوب دا نشجویان شریک خامنه ای جنا یتکار شد.
-- Hamid ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMاما حالا دیگر شرایط ان شرایط وخا تمی ان خاتمی نیست شرایط سمتی گرفته که اگر خا تمی و دوستا نش کوتاه بیایند دیگر سر را باخته اند ومی دانند که ولی فقیه شان که زمانی به زعم اینها ستون خیمه نظا م بود کمر به جراحی و حذف انها بسته ودر تصمیم اش هم جدی است.
پس این شکاف ها میرود هر روز شکل عمیق تری به خودش بگیرد و مردم شریف ایران باید این فرصت ها راغنیمت شمرده و برای عملی شدن خوا ستها یشان هر روز مصمم تر به خیا با نها بیایند تا ارتجاع هار اخوندی را که بیش از پیش ضعیف تر شده پس برانند.
به امید ایرانی ازاد و دمکراتیک
حمید
نامه رابرت ردفورد در حمایت از اعتصاب غذای نیویورک
رابرت ردفورد بازیگر و کارگردان نامدار آمریکا، طی نامه ای از اعتصاب غذای سه روزه ی روشنفکران و هنرمندان ایرانی در برابر سازمان ملل متحد در نیویورک حمایت به عمل آورد. او نوشته است: "حوادث یک ماه گذشته ایران تکان دهنده بود. بسیاری از مردم در این رویداد کشته، و صدها انسان بی گناه زندانی شدند. من قویاً از حقوق بشر مردم ایران دفاع می کنم. اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل یک شیوه ی جلب توجه جهان نسبت به وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی درایران است. من از این تلاش حمایت می کنم، و دخترم، ایمی ردفورد، به نشان بیان همبستگی ام با ملت ایران، و به امید دست یافتن به هدف انسانی آزادی زندانیان سیاسی در ایران در آنجا حضور خواهیم یافت".
رابرت ردفورد
"Political events in Iran over the past month have been dramatic. Many
have been killed and hundreds of innocent people have been imprisoned.
I strongly defend the human rights of the people of Iran. A hunger
strike in front of the United Nations is one way of drawing world
attention to the plight of political prisoners in Iran. I support this
effort and my daughter, Amy Redford, will be there as an expression of
solidarity with the Iranian people, and in the hope of achieving the
humanitarian goal of freeing political prisoners in Iran.”
Robert Redford
-- بدون نام ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PMهمه پرسی در مورد چی؟ که دولت کودتا را قبول داريم يا نه؟ آقای خاتمی هميشه به طور محافظه کارانه عمل کرده. شايد يک دليل که در چنين وضعيتي هستيم، همين رفتار محافظه کارانه آقاي خاتمي باشد. هشت سال سر کار بود و هيچکاري نتوانست بکند و در اين مدت بسيج و سپاه و کودتاچي ها قوي و قوي تر شدند.
-- محمد ، Jul 20, 2009 در ساعت 12:00 PM