ما که اهل ِآدم و هوا نیستیم

هنوز انسانیم

چون نمی دانیم

نیازمندِ چوپانیم

چون نمی خوانیم

چه می دانیم

سهراب را افراسیابی به رستم فرستاده ست

نه اعرابی که موسوی شده اند در عام الفیل

خمین خامنه اسرائیل

بنی هاشم اعضای یکدیگرند نه ایرانی!

خائنی که امام شود در جمعه

سفیر همان خلیفه ی اموی ست

نه بو مسلم ِخراسانی!
سبزی که سجّاده شود

جاده نیست

سفره ای ست

که پهن می شود برای رفسنجانی

جمعه را باید در خیابان خواند

به خیابان برد

نه پشتِ پیش نماز

که عمّامه تاج خواهد کرد

الله اکبر علاج نیست

پیراهنی که بر بام آویخته اید

هنوز حلاّج است

که اناالحق می زند هر شب

دو انگشتی را که بالا برده اید در خیابان ِپیروزی

دستی خودی می بُرد

بیخود خدا خدا نکنید

که راهی به ده نمی برد

موسایی که مُد شده بی عصاست

به نیل نمی زند

به درد نمی خورد

گرگی ست

که در لباسِ شبان گلّه می دَرد!

سلام. آقای میر حسین موسوی هم با طرفدارانش شرکت میکند.

در زیر تصاویر دو بشر که یکی راحل گشته و دیگری در شرف رحلت است سجده نمودن و به خطبه هایی گوش سپردن که در آن از ذکر خالق و خدای واحد جز ا ندک مقدار خبری نیست شرکت نمودن نشانه از شرک مبین است تا نماز و عبادت. چه فرقی می کند که پیشوا که باشد و چه کسانی در ان شرکت کنند.

ما فردا بصورت ملیونی می آییم!
ما بصورت سیل می آییم،
آرامیم و آرام آرام!
اما خدا نکند که سخن رفسنجانی این سیل را طونی کند، او را و درخت ولایت دوست و همراهش را بر خواهیم کند،
ما مردم دیگر اتمام حجتمان را گزارده ایم،
ما مردم سکوتمان را کرده ایم،
ما مردم بیانمان را کرده ایم،
ما مردم فردا هم تا سخن رانی هاشمی آرام خواهیم ماند،
حتا اگر دوستان ما جوانان ما بیصبری کنند،
آنها را تسلی خواهیم داد،
ولی وای بر روزگار حکومت و حتا وای بر رفسنجانی اگر فردا مجمل بگوید،
وای بر حکومت و وای بر رفسنجانی اگر فردا استخوان لای زخمهای انبوه ما، زخمهای کهنه و نو ما ما بگذارد،
وای اگر رفسنجانی به ما توهین کند،
وای اگر رفسنجانی به شهدای ما و شهدای ایران زمین دهن کجی کند،
وای اگر ارجشان ننهد،
وای بر حال حزب الله و انصارش اگر لجام زبان،
اگر لجام دست از کف بدهد،
وای بحال رفسنجانی و حکومت اگر شهادت جانکاه ندای ما را و شهادت جانگداز سهراب ما به نمایندگی از سوی همه ی شهدای ما به صخره گیرد،
وای اگر که ایران؛
مرا بخود بخواند
تمام دشمنانش؛
به خاک و خون می افتند.
و من و فرزندانم و شوهرم فدای ایران فدای آزادی ایران/
ایران عزیز دوستت می دارم،
و جان چه باشد که فدای دوست کنم
این متاعی ست که هر بیسر و پایی دارد.

ما فردا بصورت ملیونی می آییم!
ما بصورت سیل می آییم،
آرامیم و آرام آرام!
اما خدا نکند که سخن رفسنجانی این سیل را طونی کند، او را و درخت ولایت دوست و همراهش را بر خواهیم کند،
ما مردم دیگر اتمام حجتمان را گزارده ایم،
ما مردم سکوتمان را کرده ایم،
ما مردم بیانمان را کرده ایم،
ما مردم فردا هم تا سخن رانی هاشمی آرام خواهیم ماند،
حتا اگر دوستان ما جوانان ما بیصبری کنند،
آنها را تسلی خواهیم داد،
ولی وای بر روزگار حکومت و حتا وای بر رفسنجانی اگر فردا مجمل بگوید،
وای بر حکومت و وای بر رفسنجانی اگر فردا استخوان لای زخمهای انبوه ما، زخمهای کهنه و نو ما ما بگذارد،
وای اگر رفسنجانی به ما توهین کند،
وای اگر رفسنجانی به شهدای ما و شهدای ایران زمین دهن کجی کند،
وای اگر ارجشان ننهد،
وای بر حال حزب الله و انصارش اگر لجام زبان،
اگر لجام دست از کف بدهد،
وای بحال رفسنجانی و حکومت اگر شهادت جانکاه ندای ما را و شهادت جانگداز سهراب ما به نمایندگی از سوی همه ی شهدای ما به صخره گیرد،
وای اگر که ایران؛
مرا بخود بخواند
تمام دشمنانش؛
به خاک و خون می افتند.
و من و فرزندانم و شوهرم فدای ایران فدای آزادی ایران/
ایران عزیز دوستت می دارم،
و جان چه باشد که فدای دوست کنم
این متاعی ست که هر بیسر و پایی دارد.
و امشب را تا صبح نیمه خواب و نیمه بیدارم و ایران تر دوست می دارمت وطن!
و ترا بقول سیمین عزیزم دوباره می سازمت با استخوان خویش و با استخوان خویشان خویش و دوستان خویش و جان فدای خانواده شهدایمان، و خانم فدای مادر و پدر ندا و مادر و پدر سهراب این دانه های در دری.
من یک زنم!

نویسنده: موثقچهارشنبه 24 تیر1388 ساعت: 17:42رسانه های کودتا پروژه بر هم زدن نماز جمعه و عزل هاشمی از امامت جمعه را کلید زده اند. قصد دارند لباس شخصی ها را برای بر هم زدن مراسم اماده کنند.
نویسنده: اخراجی های خبرگزاری فارسپنجشنبه 25 تیر1388 ساعت: 2:29شنیده شده که رهبر انصار حزب الله ایران یعنی خامنه ای در روز جمعه پشت سرهاشمی نماز می خواند تا حفظ آبرو بکند وبه مردم وجهانیان وطرفدارانش نشان دهد که ما مشکلی نداریم

سلام بر دوستان مسئول رادیو زمانه ! کامنتی که آقای یزدی در بالا قرار داده اند تازه ترین شعر علی عبدالرضایی، شاعر معاصر است که متاسفانه با یک اشتباه همراه است .متن کامل این شعر را که از سایت شخصی ایشان کپی کرده ام اینجا می آورم:

ما که اهل ِآدم و هوا نیستیم

هنوز انسانیم

چون نمی دانیم

نیازمندِ چوپانیم

چون نمی خوانیم

چه می دانیم

سهراب را افراسیابی به رستم فرستاد

نه اعرابی که موسوی شده اند در عام الفیل

خمین خامنه اسرائیل

بنی هاشم اعضای یکدیگرند نه ایرانی!

خائنی که امام شود در جمعه

سفیر همان خلیفه ی اموی ست

نه بو مسلم ِخراسانی!

سبزی که سجّاده شود

جاده نیست

سفره ای ست

که پهن می شود برای رفسنجانی

جمعه را باید در خیابان خواند

به خیابان برد

نه پشتِ پیش نماز

که عمّامه تاج خواهد کرد

الله اکبر دیگر علاج نیست

پیراهنی که بر بام آویخته اید

همان حلاّج است

که اناالحق می زند هر شب

دو انگشتی را که بالا برده اید در خیابان ِپیروزی

دستی خودی می بُرد

بیخود خدا خدا نکنید

که راهی به ده نمی برد

موسایی که مُد شده بی عصاست

به نیل نمی زند

به درد نمی خورد

گرگی ست

که در لباسِ شبان گلّه می دَرد!