رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > میرحسین موسوی به خاتمی نامه نوشت | ||
میرحسین موسوی به خاتمی نامه نوشتمیرحسین موسوی در واکنش به انصراف سیدمحمد خاتمی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، به وی نامه نوشت. آقای موسوی در این نامه از محمد خاتمی خواسته است که اگر در تصمیمش مبنی بر کنارهگیری از عرصه انتخابات همچنان تاکید دارد، حداقل به نقش خود در «تحقق آرمانهای پیشرو» ادامه دهد. در این نامه که امروز سهشنبه از سوی خبرگزاریها منتشر شده، موسوی پیام روز گذشته آقای خاتمی را «دلسوزانه» خواند و آن را موجب «منفعل» شدن خود ارزیابی کرد. محمد خاتمی شب گذشته در پیامی به طور رسمی اعلام کرد که از عرصه رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری میکند. خاتمی بهمن ماه سالجاری گفته بود که از میان وی و میرحسین موسوی تنها یک نفر نامزد انتخابات خواهد شد. وی در پیام شب گذشته خود همچنین آورده است: «همه ما باید میدان و عرصه انتخابات را از بازیگرانی که چشم به تفرقه نیروهای اصلاحطلب و خواستار تغییر دوختهاند، بگیریم.» میرحسین موسوی نیز در نامه امروز خود خطاب به آقای خاتمی نوشته است از اینکه «مخالفان» دستاوردهای «بزرگ» وی در هشت سال دوره ریاست جمهوریاش را «نادیده» میگیرند، متاسف است. نخست وزیر پیشین ایران در نامه خود تاکید کرده است که همچون محمد خاتمی معتقد است «راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول و نیز پیرایش و نوزایی» میداند. وی در عین حال افزود: «اگر مختصات زمانه ایجاب نمیکرد برای تداوم این طریق کسی را مناسبتر از پایهگزار آن نمیدانستم.» میرحسین موسوی نخست وزیر پیشین ایران، اسفند ماه سالجاری پس از ۲۰ سال دوری از معادلات سیاسی، اعلام کرد که خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران کرده است. وی که به عنوان فردی نزدیک به آیتالله خمینی شناخته میشود، طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ پست نخست وزیری ایران را بر عهده داشت. اصلاحطلبان ایرانی پیشتر علاقهمند بودند آقای موسوی به عنوان یک شخصیت میانهروی محبوب که به واسطه نزدیکی با آقای خمینی همچنان از مشروعیت بالایی برخوردار است، در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ شرکت کند. با این حال وی به دلایلی که هرگز فاش نشد از شرکت در انتخابات خودداری کرد و محمود احمدینژاد با شکست اکبر هاشمی رفسنجانی به قدرت رسید. پس از فوت آقای خمینی در سال ۱۳۶۸ پست نخست وزیری از میان برداشته شد. در همین رابطه: • محمد خاتمی انصراف داد |
نظرهای خوانندگان
کلمه "مختصات" در متن بالا نا مفهوم است. احتمالا "مقتضیات زمانه" درست است. لطفا تصحیح بفرمایید.
-- بهادر ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMمن شاگرد مدرسه عشق جناب موسوی هستم
-- مددی ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMهرگز یادمان نمی رود که آقای موسوی همیشه به جبهه می امدند ودرآن روزگاران خطاب به بسیجیان عرض کردند که بسیج مدرسه عشق است.
حالا چه خبر شده که هندجگر خوار وقصاب محله منتقد ایشان شده اند.آیا انقلاب وجنگ وخانواده شهدا وایثارگران حتما باید مطیع شما ها باشند ...گذشت آنروز که در پستوخانه ها دستور صادر می کردید.امروز نسل جنگ ونسل جوان بیدارند وخود خوب می دانند چگونه تصمیم بگیرند ونیاز به قیم ندارند.
وقت کشی خیانتی بزرگ است که قرنها است خود بر خودمات از ان طریق ظلم روا می داریم. انتخابات رییس جمهوری نمونه ای بارز از ان ظلم و ظلمت است. حقا که رفسنجانی درست میگوید که ملت ما "مظلوم" است چون در ظلمت و تاریکی بسر بردن یعنی "مظلوم" گشتن.
-- بدون نام ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PM٦٠-٦٨. ازسیاه ترین سالهایی که ایران بعد ازانقلاب به خود دید. سگ زرد برادر شغال.هیچکس فراموش نکرده و نخواهد کرد. جناب موسوی. خواهر خانم جنابعالی سرکار خانم رهنورد زمانی که مدیر مدرسه ما شد کم مانده بود پوست سر مارا بکند. از خودش بپرسید. که در دبیرستان شهید صادقی ٢٠٠ دانش آموزرا در سال ١٣٦٦- سالهای جنگ و بمب باران و اختناق چطور شکنجه داد. می گفت ؛باید شما را ؛درست؛کنم. درست هم کرد. یک عده موجود افسرده سرخورده تحقیر شده. دیکتاتوری را از مراکز کوچکتر و افراد ضعیف تر شروع کردید. دانش آموزان بینوا. از همه تان متنفرم. مرگ بر همه تان.
-- N ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMآقای موسوی اولاّ شما تا حالا کجا بودید؟ ثانیاّ منظور شما از بکار بردن این « تحقق آرمان های پیش رو» جملات نامفهوم و من درآوردی چیست؟ در ضمن لطف بفرمایید و به تعارفات وقت گیر و الکی خوش خود خاتمه دهید و نامه های قربون صدقه ای را شخصی برای هم پست کنید. مردم ایران از این تعارفات و عوام فریبی ها به ستوه آمده اند.
-- Ghorban Ali ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMقربانعلی،
سگ زرد برادر شغال
-- آریو ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMزمانی که احمدینژاد به عنوان وزیر اعظم دربار یا همان رئیس جمهور منصوب شد بلافاصله فاش گردید که ایشان از جمله گروگانگیران سفرای آمریکا بودهاند.
لطفا اکنون قبل از اینکه قدیس دیگری با هاله نورانی از جنس اصلاحطلبان پست وزیر اعظم دربار خامنهای را از آن خود کند آگاهان سو پیشینه میرحسین موسوی را فاش کنند. تا مردم بدانند که با احمدینژاد یا میرحسین موسوی نفت گران خواهد شد. اعدامها بیشتر و مخفیانهتر خواهند شد. گشتهای ارشاد بیشتر و شدیدتر و گرانی و تورم مردم را مجبور به مبادله کالا به کالای همهچیز خواهد کرد.
برق به تدریج و برای همیشه قطع خواهد شد و بغیر از مراکز نظامی سایر نقاط کشور تا آخر عمر جمهوری اسلامی در تاریکی خواهند رفت.
شورشهای کور مردم شهرها و روستاها حمامهای خون براه خواهد انداخت و احتمالا جمهوری اسلامی موفق خواهد شد به تاریخ ۲۵۰۰ساله ایران برای همیشه پایان دهد.
مگر اینکه ما مردم به پا خیزیم.
این منفعل شدم یعنی چی؟
-- محمد-ی ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMنخست وزیر پیشین ایران در نامه خود تاکید کرده است که همچون محمد خاتمی معتقد است «راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول و نیز پیرایش و نوزایی» میداند.
-- lind ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMاین مطلب یعنی رنسانس؟؟؟؟ باید منتظر وقایع جالبی بود
«...اصلاحات همراه بازگشت به اصول و نیز پیرایش و نوزایی»
-- بدون نام ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMآخ که من چقدر از این کلمات فریبنده میترسم.
اینکه جمهوری اسلامی علی رغم شعارهای عوام فریبانه ی اسلامی و مذهبی در حکومت از واقع گرائی برخوردار است بر هیچ کس پوشیده نیست . شرایط وخیم اقتصادی ایران و بحران وخیم جهانی فردی را برای در دست گرفتن امور اجرائی و اقتصادی می طلبد که نه طرفدار نئولیبرالیسم که معتقد به اقتصاد دولتی آن هم از نوع کوپنی موسوی ست . به همین دلیل افرادی که سیاست اقتصادی را با تبعیت از بانک جهانی تجویز می نمایند قادر نخواهند بود به تمرکز و سازماندهی اقتصاد دولتی ای که باید کمربندها را محکم بست اقتصاد ایران را هدایت کند . لذا تنها آلترناتیو حکومت موسوی ست که دارای این ویژه گی ها ست . اما مشکل حکومت باز هم در اینجاست که متوجه نیست که سیاست اقتصاد دولتی در شرایطی امکان پذیر است که کشور با سرمایه های خصوصی اداره می شود و دولت برای آنکه از بخش خصوصی حمایت کند ؛ یعنی بدین طریق که سرمایه های دولتی را با بخش خصوصی ادغام می کند تا اقتصاد قادر به رقابت با سرمایه های بزرگتر گردد و از این روست که مثلا اوباما یا اروپا به این شیوه متوسل می شوند . اما اقتصاد ایران که بیش از ٦٩ درصد آن در اختیار دولت بوده و این خود دولت است که موجب این نابسامانی های اقتصادی ست اساسا بخش خصوصی وجود ندارد که دولت خود را در آن ادغام کند تا سرمایه ی بزرگتری پدید آید به همین دلیل موسوی تنها اوضاع اقتصادی را وخیم تر خواهد کرد اگر موسوی در اوائل انقلاب و پس از سالهای ٥٧ توانست اقتصاد را مدیریت کند اما سال ١٣٨٨ وضعیت وخیم اقتصادی نتیجه ی همان سیاستهای میرحسین موسوی ست . به همین دلیل میرحسین موسوی جز آنکه اوضاع اقتصادی را وخیم تر کند راه دیگری ندارد . به همین دلیل تنها راه نجات اقتصادی ایران با حفظ جمهوری اسلامی تنها دعوت از سرمایه های خارجی ست که به مدد سرمایه های دولتی بیاید زیرا سرمایه های دولتی دیگر از نفس افتاده است . نیاز به تزریق از خارج دارد تا با آوردن تکنولوژی مدرن و نیروی متخصص ایرانی رکود کنونی به حرکت درآید . لذا میرحسین موسوی از همین الان تنها بر شکستهای سی ساله ی جمهوری اسلامی خواهد افزود و بی شک شورشهای خیابانی را دامن خواهد زد . تنها تغییر اساسی در سیاستهای ضد جهانی ست که باید تبدیل به آشتی جهانی شود تا بتواند اقتصاد ایران را نجات دهد و مسلما با این دستگاه عریض و طویل بوروکراسی و همچنین توسعه ی این بوروکراسی با ورود چند میلیون آخوند و طلبه ی حوزه و بسیج و سپاه و ... که هزینه های زیادی را هم بر مردم و هم بر اقتصاد وارد ساخته هم کمر مردم و هم کمر دولت را شکسته است . تنها سیاستی می تواند بر این اوضاع غلبه کند که بساط این مسائل را بتواند جمع کند . لذا وضعیت ایران بدین طریق تبدیل به تناقضی شده است که تنها با حذف نیروهائی امکان پذیر است که موجد آن بوده اند و آنرا تحکیم کردهاند یعنی تمام ارث و میراث آقای میرحسین موسوی . اعم از اقتصاد دولتی یا بسیج و سپاه و روحانیت و ...
-- farhad ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMاین آقای مددی که کامنت دوم را مرقوم فرموده اند، منظورشان از قصاب و هند جگر خوار و سایر عجایب المخلوقات کیست؟ در متن خبر که کسی نگفته بود بالای چشم آقا مهندس ابروست، در کامنت اول هم که اشاره ای به محتوای سخنان ایشون نشده، کامنت دوم هم که مربوط به همین دوستمان "شاگرد مدرسه عشق" است. خب؟ حالا پیدا کنید قصاب را.
-- بدون نام ، Mar 17, 2009 در ساعت 07:00 PMبهار است و دوست دارم این شعرم را برایتان بفرستم. اگر دوست داشتید چاپش کنید.
رضا خبازیان
هر بهاری که ميرسد از راه
خبرش را نشاط باد سحر
با ترنم
به عشوه
از سر ذوق
ميرساند به گوش شاخه تر
شاخه با پلک های خواب آلود
می تکاند تن غبار آلود
از سر شوق ميشود لرزان
ميزند بوسه بر لب باران
خواب در چشم شاخه تر گردد
شوق رويش به باغ برگردد
هر بهاری که ميرسد از راه
دشت رخت شکوفه ميپوشد
چشمه از شوق ميشود لبريز
اشک در چشم چشمه ميجوشد
تا بگيرد شکوفه را در بر
سر به ديوار صخره ميکوبد
در رگ زلف پر طراوت جوی
ميدود عاشقانه / ميروبد
ميسرايد / ترانه ميگويد
در بهاری که ميرسد از راه
-- rkhabaz@gmail.com ، Mar 18, 2009 در ساعت 07:00 PMسبز و هشيار و زنده و آگاه
با کلامی به روشنی چون آب
با نگاهی به جلوه مهتاب
با درونی چو دشت سر زنده
با صدائی چو چشمه جوشنده
دست در دست هم دهيم به مهر
همچنان باد و شاخه و باران
ريشه خويش را به ياد آريم
تا که بوده است بوده در دوران
سر کنيم اين سروده را از جان
جاودان باد خاک ما ايران
به نظر بنده نبايد پيشداوري كرد. به هر حال تا روز انتخابات زمان نسبتا مناسبي است كه آقاي موسوي بايد برنامه هاي خود و تيمش را تشريح كند و بعد مورد قضاوت قرار گيرد.
-- بدون نام ، Mar 18, 2009 در ساعت 07:00 PMضمنا بايد به دوست عزيز N عرض كنم كه يادمان باشد كه تمام انسان ها در حال تغييرند همانطور كه من و شما هم بطور مثال با پنج سال پيش تفاوت هاي زيادي داريم.
بايد سعي كرد كينه و نفرت را در جامعه كشت نه اينكه به آن دامن زد.به عقيده من هر شخصي در آينده نه چندان دور پاسخگوي رفتار و اعمالش خواهد بود.
آقای N ظاهرا دلیلی محکمتر و انتقادی وارد تر از این به میر حسین موسوی پیدا نکردید که بازم هم جای خوشوقتی داره . یه نفر از دایره اهل حکومت جمهوری اسلامی هم که 20 سال خودشو از آلودگی ها و زدو بندهای کثیف درون مجموعه دور نگهداشت و در طول مدت نخست وزیریش هم شائبه هیچ فسادی درباره اش نبود ، مستحق نفرت و مرگ خواهی شما میشه .
-- حامد ، Mar 18, 2009 در ساعت 07:00 PMفسیل
-- Arash ، Mar 18, 2009 در ساعت 07:00 PMمتاسفم که با این بازی های سیاسی فکر می کنید مردم هیچ نمی دانند .
-- m ، Mar 20, 2009 در ساعت 07:00 PMکسایی که در بالا متنهای زیبایی نوشته اند انگار اصلا در جریان انقلاب نبوده اند که خدمات اقای موسوی را نیز ببینند یا اینکه دوست داند بانگاهی اعورانه به هر موضوعی نگاه کنند واز سخنان انهاپیداست که قدرت تشخیص ندارند ونمیتوانند خوب را از بد تشخیص دهند
-- مرتضی ، Mar 22, 2009 در ساعت 07:00 PMسلام دوست دارم اين نامه رو آقاي موسوي بخونه
-- مهسا،25 ساله،از تهران ، Sep 14, 2009 در ساعت 07:00 PMتا بدونه كه برادرم كه تنها كسم بود تو روز تظاهرات بود مفقود شد و من خودم هم دستم رو از دست دادم اما فداي ملتم،
فقط تو بيا،حتي شده 4سال بعد بيا تا من و همه ي ملت دلمون آروم شه،