رادیو زمانه > خارج از سیاست > چکیده سرمقاله های مطبوعات > برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبح | ||
برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبحمعیار آشکار کردن جبهه و جهت در این سرمقاله آمده است: «چهارچوب گفتاری وی در واقع مشی طایفهای است که کم یا بیش به نوساناتی در فکر و عمل سیاسی مواجه شده و در توجیه موضع و موقف فعلی که ایستادهاند، به جای اذعان به کوته نظری و ضعف بینش و بصیرت و باور، به تخطئه روند کلی انقلاب میپردازند.» نویسنده سرمقاله ادامه داده است: «در کشاکش میان جبهه حق و باطل نمیتوان قیافه بیطرفی و روشنفکری گرفت، از حق رویگردان شد و هنوز ادعای دانایی و بینایی و رستگاری کرد. ولایت و رهبری، آن میزان و فرقان و آن مرز و محوری است که «جبهه» و «جهت» را آشکار نگاه میدارد و هر که از این حلقه روشنایی و نجات گریزد، بیتردید بارکش غول بیابان شود.» سرمقاله کیهان میافزاید: «جریانها و رجال سیاسی را با هر سابقه و عظمت و هیبتی، تنها با این میزان سنجش باید سنجید. دقیقترین آسیب شناسی نهضت اسلامی نیز از همین مسیر میسر است. راستی، آخرین بار کی خود را با این ترازو وزن کرده اید؟!» طرح حرفهای جدید برای جلب اقبال عمومی در بخشی از این سرمقاله آمده است: «میرحسین موسوی با شکست سکوت ۲۰ ساله خود در دومین مصاحبه اختصاصی در این هفته بی محابا گفته است: «در این مدت تقریبا تمام کلیدواژههای عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی ما حذف شده است. بدتر از آنکه ما منابع کمیاب کشور را در خدمت اغراض سیاسی و اهداف کوتاه مدت به کار گرفتهایم و به این ترتیب غول فساد را در کشور بیدار کردهایم.» نویسنده سرمقاله در ادامه مینویسد: «اگرچه نفوذ رگههای سکولاریستی و ضد عدالت در بدنه مدیریتی کشور بخصوص در دهه ۷۰ غیر قابل انکار است اما این جفا در حق نظام و دولتهای مختلف اعم از اصولگرا و اصلاح طلب است که در یک نگاه صفر و صدی در آستانه سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی کلیه دستاوردها و موفقیتهای آنها را انکار کرده و نسنجیده مدعی شویم تمام کلیدواژههای عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور حذف شده است.» رسالت در پایان به این نتیجه رسیده است که «سخن آخر اما اینکه سکوت ۲۰ ساله موسوی بهطور طبیعی باید موجد حرفهای جدیدی برای اداره کشور میشد. وی نمیتواند در محیط زیست گفتمانی احمدینژاد نقش یک هووی ناخواسته را بازی کند. او باید ضمن زمان شناسی دقیق برای حضور مجدد در معادلات سیاسی کشور، حرفهای جدیدی را ناظر به گفتمان پیشرفت و عدالت که گفتمان دهه چهارم انقلاب است مطرح نماید. تنها در این صورت است که وی میتواند اقبال عمومی را جلب کند.» مخالفت با توزیع نقدینگی در جامعه سرمقاله نویس این روزنامه نوشته است: «بخش خصوصی کشور با کلیت این طرح مشکلی ندارد اما خواستار آن است که اجرای چنین طرحی به رشد اقتصادی منجر شود. به عقیده بخش خصوصی، انرژی، سرمایه است و اگر قرار است با تبدیل سرمایه زیرزمینی به سرمایه روزمینی، آن را در نهایت تبدیل به هزینه کنیم اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد و این طرح از اساس زیر سوال خواهد رفت.» سرمایه در ادامه پیشنهاد میکند: «پیشنهاد ما آن است که ۶۰ درصد درآمد حاصل از این طرح وارد صندوق توسعه ملی شود و به واحدهای تولیدی و صنعتی تعلق گیرد، ۱۰ درصد برای بازگشت به عوامل تولید انرژی مانند پالایشگاهها و نیروگاهها، ۱۰ درصد برای تقویت نیروی انسانی کار به بخش آموزشی کشور با اولویت آموزشهای حرفه ای اشتغالآفرین، ۱۰ درصد برای جبران هزینههای دولتی، همچنین ۱۰ درصد برای دهکهای کمدرآمد در نظر گرفته شود.» نویسنده در پایان آورده است: «به عقیده بخش خصوصی اگر این طرح به نحو دیگری اجرا شود به گونهای که پول نقد به جامعه تزریق شود، تنها نیاز به خرید جدید را در مردم ایجاد میکند که در نتیجه تورم به شدت افزایش خواهد یافت. بنابراین بخش خصوصی با هدفمندکردن مخالفتی ندارد بلکه با نحوه توزیع نقدینگی حاصل از آن مشکل دارد.» |