داستان امام جمعه ای که اصرار داشت مکبّرش به مجلس راه یابد!
همچنان به وعده زمان ورود خود به فرمانداری مغان مبنی بر پیروی از فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر پایبند بودم ،لذا در این ماجرا نیز لباس و مقام هیچکس نمی توانست مانع از اجرای قانون و عدالت شود مضافا بر اینکه قانون اساسی نیز تاکید می کند که حتی رهبر نیز در برابر قوانین با سایرین یکسان است، به همین دلیل عمدا از مقام قضائی خواسته بودم که واژه "کلیه" را قبل از عبارت " محرّکین و مسببّین و مباشرین حمله " ذکر نماید و چنین حکمی اطلاق داشت و قیدی در آن نبود تا کسی مستثنی شود. از طرفی چون حدس می زدم که ماموران بدنبال دستگیری کسانی خواهند رفت که قادر به دفاع از خود نیستند و در این میان تر و خشک با هم خواهد سوخت و یا بهتر بگویم تنها افراد ضعیف جورکش فتنه انگیزی خواص خواهند شد ،از اینرو به عنوان فرماندار و رئیس شورای تامین شهرستان به فرمانده ژاندارمری دستور دادم تا از دستگیری افراد عادی و ناآگاه که صرفا در اثر اغوای محرّکین به بخشداری حمله کرده بودند صرفنظر کرده و تنها آمرین ،محرّکین و مسبّبین اصلی این حادثه را بازداشت نمایند ،فرمانده ژاندارمری پرسید منظورتان چیست ؟ گفتم مگر همه شما متّفق القول نبودید که امام جمعه و مسئول عقیدتی-سیاسی ژاندارمری و همچنین مکبّر نماز جمعه و داوطلب نمایندگی مجلس و برخی از اعضای ستاد تبلیغاتی کاندیدای انتخابات مجلس آمر و محرّک و ترغیب کننده ایجاد اختلال در انتخابات و حمله به بخشدار و بخشداری هستند ،پس بروید و فعلا همین افراد را دستگیر کنید! فرمانده ژاندارمری وقتی این دستور را شنید گوئی برق سه فاز او را گرفته است درحالیکه ترس و وحشت در چهره او موج می زد گفت آقای فرماندار من اگر اینکار را انجام دهم که درجات مرا خواهند گرفت. با تحکّم باو گفتم ظاهرا به ضعیف کشی عادت کرده اید، اگر این دستور را اجرا نکنید شخصا درجه شما را خواهم کند زیرا این حکم کلّی صادر شده و در آن تبعیض و استثنائی هم وجود ندارد، پس سریعا دستور را اجراء کنید.
آدرس: وبسایت شخصی اکبر اعلمی
http://tinyurl.com/5ch6do

خداوند روح مرحوم دکتر نوربخش رئیس کل سابق بانک مرکزی طراح و بنیان گذار صندوق ذخیره ارزی بیامرزاد . خوب بخاطر دارم که هنگام بحث پیشنهاد خود میگفتند این صندوق برای روزی که مملکتمان در تنگنای نداشتن منابع ارزی قرا گیرد بتواند از این صندوق استفاده کند و بتواند نیازهای ضروری مردم را مثل نان تامین کند زیرا ایشان دوران جنگ تحمیلی و سالها بعدا از آن هنگامیکه ارزش هر بشکه نفت به زیر ده دلار رسیده بود و کسی حاضر نبود نفت کشورمان را بخرد خوب تجربه کرده بودند . اکنون آقایان میر حسین موسوی هاشمی رفسنجانی و خاتمی حتما هنوز آن روزها را بخاطر دارند وبیاد دارند که چگونه ما روزهایی گذراندیم که اکثرسیلوهای کشور خالی بود . ولی امروزه می بینیم که چگونه مملکتی که زمانی با کمتر از ده میلیارد دلار در آمد فروش نفت مردم آن بهتر از حالا که هشتاد میلارد دلار فروش نفت دارد زندگی راحت تری داشتند . دلیل آن احتیاج به موشکافی و بررسی ندارند و بسیار روشن است و در یک کلمه خلاصه میشود و آن سوء مدیریت است . دولت بودجه را به مجلس پیشنهاد میکند مجلس هم آنرا پس ا ز چند جلسه بحث بدون تغییر و یا با تغییری جزئی تصویب میکند . بعد از چندماه دولت با تبذیر اکثر اقلام آنرا مصرف میکند و شروع به تهیه طرح متمم بودجه میکند و مجلس را در برابر عمل انجام شده و تهدید ضمنی قرار میدهد که اگر مجلس بودجه متمم را تصویب نکند به مردم اعلام میکند این مجلس است که نمیگذارد مملکت اداره شود و دولت کار خود را انجام دهد . نمایندگان مجلس مجبور میشوند ناچارا برای اداره مملکت و یا شاید بعضی از خوف جو سازی به خواسته دولت تسلیم شوند و این یعنی مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دادن . حالا در این گیر و دار هیچ کس بررسی کا رشناسی نمیکند که معمولا بودجه ای که خود دولت پیشنهاد داده است تا چند درصد میتواند کسری یا احیانا اضافی داشته باشد ده در صد پانرده در صد و چرا و به چه دلیل . لذا تا این مشکل سوء مدیریت هست وضع ما بهتر نخواهد شد بلکه بدتر میشود .