رادیو زمانه > خارج از سیاست > روی تاریک ماه > می ۱۹۶۸، روزهای انقلاب و ترانههای جنبش چپ | ||
می ۱۹۶۸، روزهای انقلاب و ترانههای جنبش چپ
چهل سال از جنبش می ۶۸ پاریس میگذرد، جنبشی که حضور چپ را در خیابان نشان داد؛ چپهایی با عینکهای ته استکانی، سبیلهای پهن، پیراهنهای روی شلوار، کفشهای ساده و ارادههای محکم. سایه مارکس بیتردید بر تمام قرن بیستم سایه افکنده است. او سوسیالیزم را به زیباترین رویای انقلابیون جهان تبدیل کرد. در ۱۹۰۵ روسیه، یکی از بزرگترین پایگاههای تمدن و ادب و فرهنگ جهان و یکی از پیشرفتهترین کشورهای اروپایی درگیر انقلابی شد که ۱۲ سال بعد در سال ۱۹۱۷، اولین حکومت چپ سوسیالیستی را به قدرت رساند. ولادیمیر ایلیچ اولیانف، لنین، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را بنیاد نهاد.
در فاصله دو جنگ جهانی، شوروی به قدرتی بزرگ تبدیل شد. با مرگ لنین، ژوزف استالین قدرت را در شوروی در دست گرفت. او محکمترین سد ممکن را در برابر فاشیستهای آلمانی ساخت و به قهرمان جنگ دوم جهانی تبدیل شد. پاداش این قهرمانی، بلعیدن بخش وسیعی از اروپا توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. اردوگاه شرق یکی از مهمترین قدرتهای جهان شد. چندی بعد، مائوتسه دون، بزرگترین جمعیت بشری متمرکز در یک مرز جغرافیایی را زیر پرچم سرخ کمونیسم کشاند. وقتی قرن بیستم نیمه دوم خود را آغاز کرد، نیمی از کره زمین زیر سیطره چپ بود.
سال ۱۹۵۸، هاوانا، فیدل کاسترو قدرت را در کوبا به دست گرفت. دوست جذاب و خوش قیافه او که بیتردید دلفریبترین تصویر کمونیسم در جهان را ایجاد کرد، با سیگار برگی در گوشه لب، کلاه کجی بر سر و چشمانی پر از اراده و اقتدار، به قهرمان بزرگ چپ تبدیل شد. رفیق چهگوارا، چهره جذاب همه بچههای جوان چپ پس از دهه ۶۰ شد. جنبش چپ در ایران، از دهه ۴۰ تبدیل به یک حرکت اجتماعی میان دانشجویان و جوانان شد. دانشجویانی که رویای عدالت داشتند. آنان از بی عدالتی و ستمگری بیزار بودند و میخواستند جهان را بهگونهای دیگر بسازند. جنبش چپ در ایران، از یک سو ریشه در جنبش گسترده دانشجویی داشت و از سوی دیگر یک جنبش چریکی کوچک ایجاد کرده بود. از همه مهمتر این که تبدیل به فرهنگی شده بود که رد پای آن را در شعر شاعران و ترانهسرایان میتوانستی دنبال کنی. ترانه «خون ارغوانها» را از خسرو همایونپور بشنوید.
خون ارغوانها زده شعله در چمن، در شب وطن، خون ارغوانها ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید اما جنبش چپ در ایران، روزهای معصومیت و تنهاییاش را در کوهستانها به سرود کشاند. سرودهایی که حالا دیگر به سختی میتوان صدای آن را شنید و حتی در دنیایی که شنیدن هر صدایی از گذشته به سرعت میسر است، گویی حکم سکوت را برای این ترانههای ترانهخوانان جنبش چپ صادر کردهاند. گوئی هیچکس این ترانهها را دوست ندارد. یکی از ترانههای مهم آن روزگاران، ترانهای است که با نام «آفتابکاران جنگل» شناخته شده است. این ترانه در مجموعه آلبومی از سازمان فدائیان خلق ایران منتشر شد. ترانه «آفتابکاران جنگل» را اینجا بشنوید. آفتابکاران جنگل سر اومد زمستون، شکفته بهارون توی کوهستون، دلش بیداره لبش خنده نور، دلش شعله شور برای بعضیها، این ترانهها تصویر پدرانی کشته شده است، یا بمبهای منفجر شده، یا گلولههای شلیک شده. این ترانه تصویری چنین را به ذهن میآورد. برای بسیاری دیگر نیز این ترانهها موسیقی متن بسته شدن درهای سنگین فولادی زندان است. سرودهای معصومانه جنبش چپ گویی صدای صفیر گلولهای است که فاصله رویاهای زیبا را تا کابوسهای تلخ به سرعت طی میکند. در ترانههای ایرانی، بسیاری ترانههای اعتراض را میتوان یافت. بر بسیاری از این ترانهها مهر چپ نخورده است، اما حال و هوای رویاهای عدالت را در آن میتوان احساس کرد. ترانههایی مانند «جمعه» و «شبانه» از فرهاد، «مرغ سحر» و «بارون بارونه» ویگن و بسیاری ترانههای آشورپور و ترانه «آفتابکاران جنگل» همایونپور از این دستاند. بخش نخست: در می ۶۸ در پاریس چه گذشت بخش دوم: مدرسه را به خیابان ببریم بخش سوم: انقلاب در خیابان |
نظرهای خوانندگان
Davar vaghean kheili mamnoon babate in barname ke amade kardy.
-- sadra ، May 27, 2008 در ساعت 01:59 PMKash mineveshtid Khosro Homaionpour kist?
-- Roozbeh ، May 27, 2008 در ساعت 01:59 PMخيلي خوشحال شدم از اينكه مي بينم آقاي نبوي بدون برخورد تخريبي و نيش و كنايه هايي كه بعضا از كينه هاي عقل محاسبه گر نئوليبرال ها سرچشمه مي گيرد؛ نگاه منطفانه اي به جنبش چپ (خواه مذهبي و خواه غير مذهبي) نشان دادند.
-- داريوش ، May 27, 2008 در ساعت 01:59 PMبا تشکر از آقای نبوی عزیز
در جواب داریوش: آخر ما نفهمیدیم! مگه چپ هم مذهبی می شه؟ یا مذهبی هم می شه که چپ بشه؟ مذهب خودش از نهاد های سرکوب و سلطه در جامعه است. دقیقا مثل سرمایه و مالکیت ، بلکه از اینا هم بد تر و واپس گرا تر. حالا نمی دونم چرا مد شده که بعضی از مذهبی ها توی ایران به خودشون مارک چپ می زنن تا به این ترتیب شرمساری تاریخی خودشون رو به خاطر خیانتهایی که به ایران و بلکه کل خاور میانه کردن پنهان کنن. بابا جون! چپ مذهبی دقیقا مثل چپ سرمایه دار، چپ ضد حقوق زنان، چپ نژاد پرست و چپ سلطنت طلبه! اگه اینا امکانپذیر هستن، خوب چپ مذهبی هم امکان پذیره. البته در عالم خواب و خیال خوب همه چیز امکان پذیره، ولی بحث در مورد عالم واقع و واقعیت عینیه.
-- سهند ، May 27, 2008 در ساعت 01:59 PMبله تمام این سرودها خاطره انگیز هستند. اما یاداور آرمانگرایی و بی-تجربگی و, در مواردی هم, مزدور بودن, هر چند بی مزد و مواجب.
-- ُسفید و صلح ، May 28, 2008 در ساعت 01:59 PMبا عرض سلام
اولا" خواستم بگم که خواننده مذکور و توی عکس "منوچهر همایونپور" است و نه "خسرو همایونپور" (توی همون لینکی که اشاره کردید درست نوشته)
ثانیا" اگه مطلبی رو که لینک کردید درست بخونید متوجه میشید که خواننده "خون ارغوانها" منوچهر همایونپور نیست، بلکه ترانه انقلابی "خون ارغوانها" بر وزن شعر و ملودي ترانۀ "نواي چوپان" منوچهر همایونپور ساخته شده. اصلا" همایونپور خواننده موسیقی سنتیه و صداش هم این شکلی نیست. ضمنا" منبع اصلی موضوع اینه:
http://www.harmonytalk.com/id/1166
ثالثا" به نظر میرسه که خواننده "خون ارغوانها" و "آفتابکاران جنگل" که هر دو از ساخته های اسفندیار منفرد زاده است، یک نفره که بنده نیز نامش رو نمیدونم. اگه کسی اطلاعاتی در این زمینه داره لطفا" بنویسه.
با تشکر.
-- حمید ، Feb 14, 2009 در ساعت 01:59 PM