رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ آذر ۱۳۸۹
نمایشگاه نقاشی‌های ادوارد مونک درهنرسرای رتردام

شاید جیغ ممنوع‌الخروج شده!

فروغ.ن.تمیمی

چندی است که نمایشگاهی از آثارمشهورترین نقاش مدرن نروژی ادوارد مونک در هنرسرای بزرگ رتردام برپا شده است.شاید اکثرهنردوستان با شنیدن اسم ادوارد مونک (۱۸۶۳-۱۹۴۰) که به عنوان یکی از پیشگامان هنرمدرن شهرتی جهانی دارد، فوراً معروف‌ترین کار او یعنی تابلوی «جیغ» را به یاد بیاورند؛ اثری که یک بار در سال ۱۹۹۴ و باردوم در سال ۲۰۰۴ به همراه اثر معروف دیگری به نام « مادونا» ازموزه‌ی مونک در اسلو دزدیده شد، ولی پس از دوسال دوباره پیدا و به موزه برگردانده شد.

ادوارد مونک یک سری تابلو به نام «جیغ» و«مادونا» خلق کرده که «خداتومن» قیمت دارند.


چند روز پیش من هم به شوق دیدن کارهای او و هم با آرزوی رویت «جیغ» معروف به هنرسرای رتردام رفتم، ولی متاسفانه حتی یک اثر از سری «جیغ» که از مهم‌ترین کارهای این هنرمند هستند، در این مجموعه نبود.
ترس و اضطراب روحی الهامبخش ادوارد مونک در خلق «جیغ» بود. حالا هم شاید مدیر موزه‌ی مونک در اسلو از ترس سرقت مجدد این اثر را برای همیشه در آن‌جا زندانی کرده است.

هلندی‌ها نروژی‌ها را با صفاتی مانند رک و راست بودن، احساساتی و پرشور و شوق توصیف می‌کنند. حتماً آنها در پاسخ هلندی‌های اهل مذاکره و صبور با کله‌شقی گفته‌اند: نه که نه. به‌جز این یکی، بقیه‌ی تابلوهای مونک را می‌توانید قرض کنید و« جیغ» دیگر هرگز از اسلو بیرون نخواهد رفت! البته بیشتر تابلوهایی که در رتردام به نمایش درآمده‌اند متغلق به کلکسیون‌های شخصی هنردوستان غربی هستند و شاید هیچ‌کدام از آنها یکی از«جیغ»های مشهور را در مجموعه‌ی خود ندارند.


خوشبختانه در این نمایشگاه تعدادی دیگری از آثار معروف مونک را می‌توان دید که با استقبال وسیعی هم روبه‌رو شده است. ادوارد مونک به نگارگر «احساسات و عواطف» و هم نقاش زبردست « ترس و اضطراب» مشهور بود.
نقاش بیشتر آثارش را با الهام از دوران کودکی و زندگی شخصی‌اش خلق کرده است. در این مجموعه پرتره‌های متعددی از خود نقاش و دیگران و هم مناظری که گاهی نقاشی‌های وان گوگ را تداعی می‌کنند دیده می‌شوند.

بیننده با خواندن توضیحاتی بر دیوارهای موزه و هم تماشای فیلمی در مورد زندگی هنرمند به تدریج با حال و هوای کارهای او آشنا می‌شود.

ادوارد مونک کودکی دردناکی را گذراند. پنج‌ساله بود که مادر مسلولش مرد. در نوجوانی خواهر پانزده‌ساله‌اش سوفی هم که سل داشت و نقاش به او خیلی نزدیک بود، مرد. دو تابلوی معروف « کودک بیمار» و «بلوغ» با تاثیر از بیماری خواهر کشیده شده‌اند. بدن بی‌روح و برهنه‌ی صوفی در تابلوی «بلوغ» زیبا و هم دلهره‌آور است.
پدر مونک سخت‌گیر، پرخاشجو و و مذهبی بود و بچه‌هایش را از آتش جهنم می‌ترساند. شاید او مسبب دچار شدن بعضی از فرزندانش و ازجمله خود ادوارد، به ناراحتی روحی و پریشانی روانی بود.مونک در خاطراتش جنون، مرگ و بیماری را فرشتگانی می‌نامد که همیشه او را سحر و تسخیر کرده‌اند.


او در اسلو، پاریس و برلین زندگی کرد. بسیار پرکار بود و میراث هنری‌اش شامل چندهزار نقاشی، آثار گرافیکی و طراحی با ارزش است.درجوانی به شدت تحت تاثیرامپرسیونیست‌ها و سمبولیست‌های فرانسوی بود و به خصوص کارهای مانه را ستایش می‌کرد، اما خودش بعدها به عنوان یکی از پیشگامان نقاشی اکسپرسیونیستی معروف شد. او شهرتش را مدیون لحن فردگرایانه و احساسی آثارش است. تم‌هایی مانند عشق، مرگ، بیماری، ترس و پریشانی در کنار بازآفرینی مناظر طبیعی، هوای یخ بسته و شب‌های درازو تیره‌ی نروژبا استفاده از رنگ‌های زنده، تند و تیره در آثارش بارها تکرارشده‌اند.

ادوارد مونک تصویرگرچیره‌دست احساسات و رنج‌های درونی در سال ۱۹۴۴ در۸۱ سالگی درگذشت.
او معتقد بود که نقاشی واقعی، آفرینش عوالم احساسی و رنج‌های روحی بر بوم است؛ هنری که از دلی پرخون زاده می‌شود.

عشق درهنر مونک تهدیدکننده و هم ویرانگراست؛ نوعی اسارت و هم منبع بی‌پایان الهامات هنری. حسادت، نبرد قدرت، بی‌وفایی معشوق و جدایی، احساسات و تم‌هایی هستند که نقاش با الهام از روابط عشقی‌‌اش به آنها پرداخته است. جفت‌های هم‌آغوش و برهنه‌های زیبارو، هم بخشی از کارهای چشم‌نواز مونک دراین نمایشگاه هستند.

درتابلوی شب تابستان (۱۸۹۹) زنی و مردی بر صندلی پارک در آغوش هم فرو رفته اند. بدن‌های دایره‌وار و درهم فرورفته‌شان به رنگ سفید و سیاه بر پس زمینه‌ای ازرنگ‌های زنده‌ی یک باغ جلوه‌گرند.

سه تابلو ازسری معروف «مادونا» که مانند «جیغ» شهرت زیادی دارند هم در این نمایشگاه دیده می‌شوند. مادونا لقبی برای مریم عذرا، مادر مسیح پیامبر، سمبل پاکی، عشق مادری و باکره‌ی مقدس است.این مادونای مونک، اما با مادونای‌های مشهور قرون گذشته خیلی متفاوت است. خطوط مواج سبز، سیاه تیره و هاله‌مانندی سر او را احاطه کرده‌اند. انگار انبوه موهای او به پشت سرش ریخته‌اند و بدنش در حرکتی موزون به عقب متمایل شده است. چشمانی بسته، چهره‌ای بالا گرفته و غرق در آرامشش با قوسی در گردن و حالت اروتیک بالاتنه و پستان‌های برهنه‌اش زنی اثیری را تداعی می‌کند؛ مادونایی که هم جاذبه‌ای عرفانی وهم زنانگی طبیعی را در خود دارد. زییایی‌اش سحرآمیز است و بیننده را برجا نگه می‌دارد. چرخش هاله‌ی مواج گرد سرش را انگار می‌توان با دیدن لمس کرد.


«جیغ» اما شامل چهار تابلو، درسال ۱۸۹۳ خلق و به نام « کتیبه‌ی زندگی» معروف شده است. در این نقاشی، آدم‌واره‌ای که به نظر فاقد جنسیت می‌آید با دهانی بازشده از ترس گوش‌هایش را با دست پوشانده است.
برخلاف روایت مشهور از این تابلو، او جیغ نمی‌زند بلکه برای نشنیدن صداهای کرکننده‌ی محیط اطرافش گوش‌هایش را گرفته است. آدمک درواقع نقشی ازخود هنرمند است. «جیغ»های مونک در دوره‌ای خلق شدند که او رابطه‌ای پرسوز وگداز با زنی شوهردار را پشت سر گذاشته بود؛ عشقی که با حسادت، درد، کشمکش و جدایی دردناکی توام و الهام‌بخش او برای آفریدن چند اثرمهم شد.

مونک درتشریح این اثر می‌گوید: «با دوستانم از روی پل می‌گذشتم. خورشید غروب می‌کرد. ابرها به رنگ سرخ خونی درآمده و انگار خروشی سهمگین ازرودخانه و محیط وحشی اطرافم برمی‌خاست. فریادهای طبیعی گوشم را کرمی‌کرد. این مرا به شدت وحشت‌زده و افسرده کزد.»

«جیغ» اولین کارمهم اکسپرسیونیستی و پیشگام در این مکتب است. کاری با طرحی ساده، اما پر از حس و حرکت، جنبش دایره‌وار و مواج، خطوط تند و تیره، رنگ‌های زرد، قرمز و آبی. امواج سهمگین صدا بر فضایی مالیخولیایی نقش بسته‌اند که انعکاسی از نیروهای طبیعی‌اند. آدمک تنهای روی پل، سری گرد، با حدقه‌هایی خالی و دهانی بازمانده از ترس دارد.


«جیغ» شاید «روانی‌ترین» اثرهنری هم باشد. سمبلی از رنج و درد روحی؛ ترس و جاخوردن انسان مدرن.

این شاهکار مونک یکی از نقاشی‌های مهم و تاثیرگذار دنیا است که بارها برای بیان اعتراض هنری، سیاسی و اجتماعی به روش‌های مختلف به کار رفته است.

شنبه‌ی هفته‌ی گذشته، ۲۰ نوامبر، بیش ازصد هزارنفردر هلند، دراعتراض به سیاست دولت جدید در صرفه‌جویی و کاهش شدید بودجه‌ی برنامه‌های هنری در یک تظاهرات با عنوان «جیغ» فریاد اعتراض سر دادند.

در گردهمایی وسیع که درآمستردام برپا شد، پوستر هنرمندان معروف در حال جیغ زدن همه‌جا به چشم می‌خورد.

آنها به جز جیغ زدن با اجرای برنامه‌های هنری علیه بسته شدن تئاترها و سالن‌های کنسرت فریاد زدند. بسیاری هم پلاکاردی با «جیغ» معروف مونک را با خود حمل می‌کردند.

Share/Save/Bookmark