رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > قرآنخوانی معمر قذافی در جمع زیبارویان | ||
قرآنخوانی معمر قذافی در جمع زیبارویانمیترا داودی
قرآنخوانی معمر قذافی در جمع زیبارویان دیدار معمر قذافی، رهبر لیبی از ایتالیا خبرساز شد. قذافی در رم، پایتخت ایتالیا برای جمعی از زنان زیبارو قرآن خواند. در خبرها آمده است که بعد از این مراسم قرآنخوانی سه تن از زنهایی که در این جلسه شرکت کردند، اسلام آوردند. در پایان این جلسه، قذافی به خانمهای شرکتکننده در این جلسه یک جلد قرآن هدیه داد. خانمها با ۱۰ اتوبوس خودشان را به محل اقامت رهبر لیبی رساندند. قذافی در جلسهای صمیمانه و دوستانه مسیحیت را یک دین بیاهمیت خواند. عدهی زیادی از این خانمها، مانکنهای حرفهای بودند. شایعاتی هست مبنی بر اینکه این مانکنها برای شرکت در این جلسه پول گرفتهاند. لیبی به مدت ۳۰ سال مستعمرهی ایتالیا بود. دو سال پیش معاهدهی دوستی بین این دو کشور امضا شد و ایتالیا متعهد شد مبلغ پنج میلیارد دلار به عنوان غرامت به لیبی بپردازد. قذافی به مناسبت دومین سالگرد این معاهدهی دوستی به ایتالیا سفر کرد.
حیف میشد اگر شعر نمیخواندید اگر یادتان باشد، همین چند وقت پیش بود که عدهای از شاعرهای مکتبی باز رفتند پیش آقا، شعر خواندند. در کشوری که حتی یک خط بدون اجازه منتشر نمیشود، معلوم است که عدهای این شاعرها را انتخاب میکنند. مسئول این کار شخصی است به نام علیرضا قزوه. این شخص در سایت آقای خامنهای یادداشتی منتشر کرد و تعریفی از شعر و شاعری به دست داد که واقعاً تازگی دارد. علیرضا قزوه نوشته بود: «باید گفت که شعر مانند پیادهنظام یک لشگر است. کار ویژهی پیادهنظامها این است که همیشه در خط مقدم هستند، خطشکن هستند، روی مین میروند، سختی میکشند و فتح میکنند. شعر نیز همین خاصیت را دارد. حتی در اتفاقات سریع و زودگذر نیز شعر در خط مقدم قرار دارد. بعضی هنرهای دیگر تا میخواهند وارد واقعهای شوند، کلی به زمان و هزینه نیاز دارند. مثلاً ساختن یک تئاتر، فیلم سینمایی و یا یک قطعه موسیقی هم هزینهبر و هم زمانبر است. اما شعر، همه جا حاضر است و همیشه با کمترین هزینه و با بیشترین نیرو و اثرگذاری در صحنه است.» فاطمه نانیزاد یکی از این خانمهای شاعرهی پیادهنظام است که در دیدار شاعران با رهبری شعری خواند که با این بیت شروع میشد: همچون نسيم صبح و سحرگاه میرود به گزارش خبرگزاری فارس آقا هم گفتند: حیف میشد اگر شما این شعر را نمیخواندید. علیرضا قزوه در نوشتهاش ادعا کرد که در این نشستها اشعار اجتماعی و اعتراضی هم خوانده میشود. او گفت: «حتی در این محفل، فضایی برای شاعران فراهم شده که شاید برخی شعرهایی را که اجازه ندارند در محافل خصوصیتر بخوانند، در این محفل، به راحتی آن را عرضه میکنند. به همین دلیل است که همه نوع سلیقه در این دیدار دیده میشود.» نمونهای از این اشعار اعتراضی و اجتماعی شعر مادرزن است سرودهی سعید سلیمانپور. شاعر که به گفتهی آقا خیلی سفت و سخت درگیر جدال خانوادگی است، یک شعر حماسی سروده دربارهی مردانی که از زنانشان حرفشنوی دارند. این شعر را گوش بدهید: خاطرات جاستین بیبر در آن طرف خاکریز فرهنگی یک پسر شانزده ساله به نام جاستین بیبر قصد دارد خاطراتش را منتشر کند. آقازادهای که عکسش را میبیند، جاستر بیبر، خوانندهی مشهور کاناداییست. او فقط شانزده سال دارد و قصد دارد خاطراتش را منتشر کند. اگر شما جاستین را نمیشناسید، احتمالاً جزو طرفدارانش نبودهاید. نه از دوستان و هواخواهان او در فیس بوک بودهاید و نه در کنسرتهایش شرکت کردهاید. باید صبر کنید تا خاطرات او منتشر شود و اگر خیال کردهاید رجال تاریخی و سیاسی و اجتماعی، کسانی مانند علم، شاه فقید ایران، رفسنجانی و چرچیل حق دارند خاطراتشان را بنویسند و منتشر کنند، اشتباه میکنید و هنوز متوجه نشدهاید که در زمانهی ما بچههای شانزده ساله به اندازهی مردان و زنان شصت هفتاد ساله تجربه دارند.
خاطرات، یک نوع ادبی است. اگر در زندگینامهی خودنوشته (یا اتوبیوگرافی) نویسنده مراحل مختلف خودیابیاش را شرح میدهد، در خاطراتش، از حرفه و دستاوردهایش برای انسانها حرف میزند. خاطرات چرچیل آن قدر اهمیت داشت که بعد از جنگ جهانی دوم نوبل ادبی را نصیب خود کرد. اما جاستین بیبر هم با چرچیل فرق دارد و هم با کازانوا. جاستین کسی بود که در یوتیوب ویدیوی ترانههایش را منتشر میکرد تا اینکه یک آدم حرفهای به اسم اسکوتی براون او را کشف کرد و از او یک ستاره ساخت. صفحهی فیس بوک جاستر بیبر چهار میلیون بیننده دارد.
زندهیاد! و اگر بینندهی یک کار هنری درجه یک هستید، میتوانید فیلم کوتاه «زندهیاد» کارِ مریم فخیمی را تماشا کنید. مریم فخیمی از ده سال پیش عکاسی حرفهای را شروع کرده، تا امروز بیش از ۱۷نمایشگاه عکاسی برگزار کرده و مدیر هنری نمایشگاههای مختلف بوده است. در فیلم کوتاه «زندهیاد» این عکاس و فیلمساز در درآوردن فضای مرگ موفق است. اگر بپرسید که ربط این فیلم با موضوع گزارش ما چیست، باید بگوییم که به هر حال یک طرف جنگ و جدال فرهنگی همین موضوع مرگ و زندگی است. کمتر هنرمند و نویسندهی بزرگی هست که به موضوع مرگ فکر نکرده باشد. زندهیاد، کار مریم فخیمی را نگاه میکنیم: ZendeYaad from MamaliO on Vimeo. خیسی چمدانی که عازم سفر است سید مهدی موسوی، غزلسرای مشهور در وبلاگش خبر انتشار یک موزیک ویدیو از شاهین نجفی را منتشر کرد. مهدی موسوی نوشته بود: به لطف گروه fingerprint کلیپی زیبا برای موزیک «شاعر تمام شده» ساخته شده. این موزیک که به زودی احتمالاً از چند شبکه نیز پخش شود هدیهی چند تن از بچههای خوب هنرمند داخل ایران است به طرفداران «شاهین نجفی» عزیز و این موزیک دوستداشتنی که خودم به تنهایی اشک خیلیها را با آن دیدهام؛ و خودم قبل از همه ساعتها با آن گریستهام. کلیپ «شاعر تمام شده» کاری از گروه «فینگرپرینت»: غزلی که روی آن تصویر و موزیک گذاشتهاند سرودهی سید مهدی موسوی است. چند بیت اول «شاعر تمامشده» را در اینجا میآوریم و میرویم پشت خاکریزها پناه میگیریم تا هفتهی بعد که دوباره به خط مقدم اعزام بشویم. |
نظرهای خوانندگان
با اینکه معمر قذافی آدم عجیب و غریبی هست، اگه چنین کاری کرده باشه (یعنی سه تا زن رو مسلمون کرده و به تمامی شرکت کنندگان قرآن کریم رو هدیه داده) کارش به عنوان یک مسلمان قابل ستایش و تقدیره.
-- نسترن ، Aug 30, 2010 در ساعت 10:43 AMنسترن جون از شما بعید بود اینو بگی. از کی تا حالا مسلمونی دلیل خوبی آدم شده که کسی که مسلمون شده باشه به جهان چیز بیشتری اضافه کرده باشه ودر نتیجه کار قذافی قابل ستایش و تقدیرشده باشه؟ شما هم شستشوی مغزی شدی؟ هزاران دین و آیین و اعتقاد و بی اعتقادی تو این دنیا وجود داره یعنی میگی همه بد و فقط مسلمون خوب ؟
-- ستاره ت ، Aug 31, 2010 در ساعت 10:43 AMاین خانم کجایش زیبا رو است؟
-- شهریار ، Aug 31, 2010 در ساعت 10:43 AMشهریار جان اینجا بحث بر سر خوب یا بد بودن دسن اسلام یا هر دین دیگه ای نیست . اگر یک مسیحی سه مسلمون رو هم به دین مسیحیت دعون کنه اون یک مسیحی تمام عیاره و اگر به تعداد بیشتری از مسلمانان کتاب مسیحیت هدیه بده کارش قابل تقدیره . هیچ فرقی نداره چه اسلام باشه چه مسیحیت چه یهود یا بهائیت . هر چی باشه هر کسی دینی که بهش اعتقاد داره براش مهمه و اگر هم کاری برای دین اش و ارتقای اون انجام بده در بین هواداران اون دین کارش قابل تقدیره . من و شما نمیتونیم اون رو محکوم کنیم چون تا حالا هیچ وقت از این کارا نکردیم حتی هیچ وقتکسی رو هم از دینی منفعل اش نکردیم . یعنی کاملا بی خاصیت
-- محمد ، Sep 1, 2010 در ساعت 10:43 AMمحمد عزیز با خاصیت بودن انسان معاصر در این جهان به این چیزها نیست. ما برای این به دنیا آمده ایم که با یکدیگر در تفاهم زندگی کنیم و همدیگر را قبول کنیم، و شریف بمانیم و خلق کنیم و جهان بهتری بسازیم. تو ببین از این جهان چه ساخته ایم چون میخواهیم دین خود را ارتقا دهیم. من خود را و تو را هرگز در این معنا بی خاصیت ندانستهام.
-- ستاره ت ، Sep 1, 2010 در ساعت 10:43 AM