رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ خرداد ۱۳۸۹

میراث شاملو در دست سه ناشر

مهتاب سعیدی

شاید یکی از مهم‌ترین بحث‌های صنفی ادبیاتی‌ها در این روزها توجه به درآمدزایی یا عدم درآمدزایی محصول ادبی است. این اتفاق برای گروهی از هنرمندان یک سرزمین که معمولاً به عنوان نمادی از روشنفکران آن شناخته می‌شوند اتفاق مبارکی است.

البته این بحث جای بررسی دارد که چرا در جامعه‌ی ایران، تعریف روشنفکری از زمان جلال آل احمد و تألیف « در خدمت و خیانت روشنفکران» تاکنون، یک میلیمتر جا به جا نشده و هنوز از بین تمامی اهالی هنر، قرعه به نام اهالی ادبیات افتاده است و نه اهالی تجسمی یا حتی سینما و چه و چه.

آیا اثر ادبی یک کالا است؟

اما این تغییر نگاه اقتصادی در اهالی این صنف از این رو مبارک است که انگار این‌ها نشانه‌هایی است مبنی بر این که ما تازه داریم جهان مادی پیرامون‌مان را می‌پذیریم و با پذیرفتن ویژگی‌های جهان مادی، وارد بازی می‌شویم. دیگر محصول ادبی هم یک کالا است و باید در خشونت بازار، روی پاهای خودش بایستد، درآمدزا باشد و قد بکشد. یادم می‌آید که سه، چهار سال پیش محمود دولت آبادی در شب محمد علی جمالزاده گفت: من ده، پانزده سال گرسنگی کشیدم تا از ادبیات درآمد کسب کنم، اما این اتفاق بالاخره افتاد. به چاپ بیستم رسیدن رمان ده جلدی «کلیدر» خود نشانه‌ای‌ست بر این ادعا. البته این را در نظر داشته باشید که این اتفاق در طی نزدیک به سی سال افتاده است.

اقبال رمان‌هایی نظیر «کافه پیانو»، «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» و ... در چند سال اخیر شاید نشانه‌هایی باشد از تپیدن نبض بازار در حوزه‌هایی از ادبیات که اتفاقاً از سوی بدنه جامعه‌ی روشنفکریهمیشه نقد شده‌ و منفور است. حتی می‌توان گفت که نه فقط این تولیدات، بلکه اقبال در بازار یکی از نشانه‌های عامه‌پسندی بوده که جامعه‌ی روشنفکری همیشه با تفرعن و از بالا به آن نگریسته است.

اما واقعا چه چیز باعث اقبال یک اثر ادبی می‌شود؟ آیا مولفه های خاصی دارد؟

رضا امیر خانی که کتاب‌هایش اغلب در شمار پرفروش‌هاست و «نفحات نفت» اش در مدت کمی که از نمایشگاه می‌گذرد به چاپ دوم رسیده است، «من او» ‌به چاپ سی‌ام و «بی‌ وتن» به چاپ هشتم که گویا تاکنون حدود «40 هزار نسخه» از آن به فروش رفته است، در این زمینه می‌گوید : هیچ فرمولی برای اقبال مخاطب ندارم. امروز بعداز 20 سال که به این شغل مشغولم، هنوز هیچ اصلی در این زمینه نمی‌شناسم و مدام نگرانم که به قول حافظ حلقه‌ی اقبال ناممکن بجنبانم. هیچ راهی هم وجود ندارد که ما به شرایط این اقبال آگاه شویم شاید بودن درکنار مردم، موجب اقبال مخاطب شود در جامعه‌شناسی می‌گویند که از هر هزار نفر، یک نفر به هر موضوع تخصصی علاقه دارد،‌ در ایران هفتاد میلیونی، هیچ موضوعی نیست که ۷۰ هزار نفر مخاطب نداشته باشد. اگر نه یک جای کار ایراد دارد. درمورد رمان که قصه متفاوت‌تر است، از هر صد نفر یک نفر به رمان علاقه دارد. بنابراین تیراژ رمان‌های ما باید به بالاتر از ۷۰۰ هزار نسخه برسد. اما به طور کلی درحین نوشتن یک کار، به هیچ وجه نمی‌توانید به شرایط اقبال آن فکر کنید. بعداز انتشار کتاب، دیگر کار شما یک کالاست و وجود یک ناشر حرفه‌ای در نحوه‌ی ارائه آن بی‌تأثیر نیست.

یک کتاب چند بار فروخته می‌شود؟

نکته‌ی دیگر این است که با وجود آن که درآمدزایی در حوزه‌ی ادبیات، اصلاً قابل مقایسه با دیگر حوزه‌ها نیست، چرا گاهی یک کتاب، پس از مرگ مؤلف از چند سو به ناشران مختلف ارئه می‌شود و نکته‌ی جالب توجه وضعیت ارشاد است که یک کتاب را با یک نام و یک شناسنامه در فواصل زمانی مختلف می‌پذیرد و یک کتاب گاهی سه بار در صف بررسی قرار می‌گیرد. فیلم‌نامه‌ی « میراث» شاملو نمونه‌ای بارز از این روند است.


«میراث» فیلم‌نامه‌ای از احمد شاملو است که در سال‌های ۶۸ یا ۷۰ برای ساخت دراختیار مسعود کیمیایی قرار گرفته بود، این فیلم‌نامه توسط کیمیایی برای انتشار به نشر ثالث واگذار شد. داستان «میراث» در آذربایجان می‌گذرد و به نهضت آزادی‌طلبانه‌ی آذربایجان و برخوردهایش با حکومت وقت می‌پردازد. این فیلم‌نامه ازسوی ثالث برای گرفتن مجوز به ارشاد فرستاده شد. فیلم‌نامه «میراث» هرگز امکان تبدیل شدن به فیلم را پیدا نکرد.

مسعود کیمیایی که این روزها سر صحنه‌ی فیلمبرداری «جرم» به سر می‌برد، تاریخ نوشتن این فیلم‌نامه را در سال‌های ۱۳۶۸ یا ۷۰ دانست و دلیل فیلم نشدن آن را در هنگام زندگی شاملو، مجوز ندادن به این سناریو اعلام کرد. دبیر تحریریه‌ی نشر ثالث گفته بود: این فیلم‌نامه همراه با نوشته‌ای از شاملو که حقوق ساخت آن را در اختیار کیمیایی قرار داده است، منتشر می‌شود.

«احمد شاملو» در واگذاری حقوق «میراث» به مسعود کیمیایی نوشته است: «بدین‌وسیله سناریو نوشته‌ی خود را که موقتاً «میراث» ثبت شده، برای تبدیل به فیلم به آقای مسعود کیمیایی واگذار می‌کنم. ضمناً بین طرفین در مورد حذف پاره‌ای صحنه‌ها، توافق حاصل شده است که من از این نظر هم برای آسان‌تر شدن کار، از طرف خود به ایشان اختیار وکالت می‌دهم.»

اما بعد از انتشار این خبر، با اعتراض نشر ورجاوند، مشخص شد که این کتاب در یک زمان، ازسوی سه ناشر در آستانه‌ی انتشار قرار گرفته است . «ورجاوند» برای آن مجوز دریافت کرده. «نگاه» از یک سال پیش به این سو هنوز موفق به دریافت مجوز آن نشده و« ثالث» در پیچ و خم دریافت مجوز برای کتاب است. اولی و سومی ازسوی مسعود کیمیایی به ناشران سپرده شده و دومی ازسوی آیدا و سیاوش شاملو دراختیار ناشر قرار گرفته است.

همه نیابتی – مدیر انتشارات ورجاوند – مدعی شده بود: «مسعود کیمیایی برای انتشار فیلم‌نامه میراث شاملو با نشر ورجاوند قرارداد بسته است و قرار است این کتاب را انتشارات ورجاوند منتشر کند. تا آنجاکه می‌دانم قرار است میراث شاملو منتشر شود اما نه ازسوی انتشارات ثالث بلکه مسعود کیمیاییاندکی قبل از نمایشگاه کتاب با انتشارات ورجاوند قراردادی در این زمینه منعقد کرده است. هم‌اکنون مجوز این کتاب ازسوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخذ شده و کتاب در حال حاضر در مرحله‌ی تصحیح نهایی برای چاپ قرار دارد.»

مدیرانتشارات ورجاوند با ارسال تصویر بخشی از قرارداد خود با مسعود کیمیایی به خبرگزاری ایلنا ، ضمن اظهار شگفتی از انتشار خبر منتشر شدن این کتاب از سوی نشر ثالث؛ تاکید کرد: «این قرارداد درست یک هفته پیش از نمایشگاه کتاب منعقد شده است و از آن زمان هم هیچ رویدادی مبنی بر لغو قرارداد میان ناشر و آقای کیمیایی رخ نداده است لذا براساس این قرارداد آقای کیمیایی قرار است کتاب میراث شاملو را در نشر ورجاوند منتشر کند.»

محمدعلی جعفریه (مدیر انتشارات ثالث) به بیان این جمله در این زمینه اکتفا کرد که: «کارهای حقوقی این کتاب به‌عهده‌ی آقای کیمیایی است و من از طرف ایشان نمی‌توانم حرف بزم اما ما (نشر ثالث) برای چاپ این کتاب با آقای کیمیایی قرارداد بسته‌ایم و هم‌اکنون نیز کتاب برای دریافت مجوز به ارشاد فرستاده شده است.»

اما دستیار کیمیایی با بیان این مطلب که «آقای کیمیایی سر صحنه‌ی فیلمبرداری است و دردسترس نیست»، چنین گفت: «گمان می‌کنم این اتفاق به این صورت افتاده باشد که نسخه ورجاوند را سیاوش شاملو ــ فرزند شاعرــ دراختیار نشر ورجاوند قرار داده باشد و اما نسخه‌ای که به ثالث واگذار شده است را کیمیایی دراختیار ناشر گذاشته باشد.»
بُعد سوم این خبر را می‌توان در انتشارات نگاه جستجو کرد.

روابط عمومی انتشارات نگاه (ناشر آثار شاملو) با طرح این پرسش که آقای کیمیایی برای ورثه‌ی شاملو چه پاسخی دارند، درباره‌ی حقوق مربوط به نشر این کتاب گفت: «نزدیک به یک سال است نسخه‌ای از فیلم‌نامه‌ی میراث شاملو توسط آیدا سرکیسیان و مرحوم سیاوش شاملو تحویل نشر نگاه شده است و ناشر نیز اثر را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارسال کرده است البته امروز پس از یک سال هنوز کتاب نتوانسته مجوز نشر دریافت کند.»

وی با تأکید بر این مطلب که تمامی کارهای مربوط به تصحیح و نمونه‌خوانی فیلم‌نامه‌ی «میراث» شاملو با توجه به رسم‌الخط احمد شاملو را آیدا شخصاً انجام داده است، یادآور شد: «ما نمی‌دانیم احمد شاملو این فیلم‌نامه را صرفاً برای تبدیل به فیلم به آقای کیمیایی واگذار کرده یا تمامی حقوق اثر در قراردادی به ایشان واگذار شده است.»

اما داستان میراث شاملو بعد چهارمی هم دارد که آن را می‌توان در لابه‌لایه گفته‌های آیدا سرکیسیان(همسر شاملو) شنید. آیدا سرکیسیان به ایلنا گفت: «انتشار کتاب میراث شاملو یک بار حقوقی دارد و من نیز پیش از هرگونه اظهارنظر دراین باره باید با وکیل خود مشورت کنم اما همین اندازه باید بگویم که: اگر من و سیاوش این اثر را دراختیار انتشارات نگاه قرارداده‌ایم به این خاطر است که نگاه، ناشر آثار شاملوست و این قصه هم به این روزها بازنمی‌گردد. از سال ۶۸ حق نشر تمامی آثار شاملو به نشر نگاه واگذار شده است.» با این تفاصیل سؤالی هم در این میان مطرح می‌شود: آیا درست است اثری که مالکیت آن از آن دیگری است، همزمان به دو ناشر سپرده شود؟

حال اگر بپذیریم که میراث شاملو از سوی سه ناشر به وزارت ارشاد برای دریافت مجوز ارسال شده است که یک ناشر موفق به دریافت مجوز، دومی در گیرو دار دریافت مجوز و سومی موفق به دریافت مجوز نشر نشده است، این پرسش پیش می‌آید که: آیا اداره‌ی کتاب فهرست دقیقی از کتاب‌هایی که موفق به دریافت مجوز نشر شده یا نشده‌‌اند، در دست دارد یا خیر؟! در این صورت چگونه است که کتابی یک سال پیش ازسوی این اداره رد شده است، بار دوم توسط ناشر دیگری ارسال شده و مجوز دریافت کرده و بار سوم درمرحله بررسی دریافت مجوز قرار گرفته است.

و سؤال دیگراین است که چه چیز یک فیلم‌ساز صاحب شهرت و شناسنامه را وامی‌دارد که یک کتاب را با دو ناشر قرارداد ببندد: منفعت مالی، اعتبار اجتماعی، نامی در جامعه روشنفکری...؟

کدام یک به حقیقت نزدیک ترند: روشنفکرانی که اقبال در بازار را محکوم می‌کنند یا کسانی که با نیم‌نگاهی به بازار قدم به عرصه نشر می‌گذارند؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

رضا امیر خانی نویسنده دولتی وکاتب سفرهای خامنه ای را کنار دولت آبادی وشاملو می کذارید؟ بی انصافی تا این حد؟

-- امید ، Jun 19, 2010 در ساعت 03:06 PM

مسعود کیمیائی از این شارلاتان بازی ها بسیار دارشته ولی کسانیکه با روحیه او آشنائی ندارند واقعیات را نمیدانند.منتقدان سینمائی قبل از انقلاب باعث شهرت کیمیائی شدند. و او در عوض سینمای لمپنیزم را به جامعه تحمیل کرد .و خودش را بعنوان یک فیلم ساز روشنفکر بین روشنفکران جا زد.
کیمیائی یک فرصت طلب به معنای واقعی است که از هر فرصتی استفاده میکند.

-- مهران ، Jun 19, 2010 در ساعت 03:06 PM

خبر گزاران رادیو زمانه! این اولین بار نیست که ضمن نام بردن از نویسندگان و متعهدان بی ادعای فرهنگی ، اجتماعی و تاریخی ایران به بزک کردن و نام آوردن از نویسندگان دولتی می پردازند.شاید که جو تبلیغاتی یا کم دانشی علت آن باشد، ودلیلش نعل وارانه کوبیدن نباشد، که امیدواریم چنین باشد.پس بهتر است که مخاطب را نادان تصور نکرد و در تنظیم مقالات و انتخاب دقت بیشتری کنید.

-- سوسن ، Jun 20, 2010 در ساعت 03:06 PM

خبر گزاران رادیو زمانه! این اولین بار نیست که ضمن نام بردن از نویسندگان و متعهدان بی ادعای فرهنگی ، اجتماعی و تاریخی ایران به بزک کردن و نام آوردن از نویسندگان دولتی می پردازند.شاید که جو تبلیغاتی یا کم دانشی علت آن باشد، ودلیلش نعل وارانه کوبیدن نباشد، که امیدواریم چنین باشد.پس بهتر است که مخاطب را نادان تصور نکرد و در تنظیم مقالات و انتخاب دقت بیشتری کنید.

-- سوسن ، Jun 20, 2010 در ساعت 03:06 PM