رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و تاریخ > رنسانس و تفسیر مذهبی- بخش دوم | ||
رنسانس و تفسیر مذهبی- بخش دومونداد زمانیدر اواخر قرن ١٤ میلادی، مذهب نقش مسلط خود را در تمامی اروپا به خاطر حضور مرگبار طاعون تضعیفشده یافت و در کنار آن، شهرهای بسیار ثروتمند شده فلورانس و ونیز به فکر بلندپروازیهای بودند که تضمینکننده نقش معتبر انسان آزاد در جامعه باشد. عامل سوم در تسریع رنسانس و گرایشات انسانمداری آن، مهاجرت تدریجی محققین یونانی زبان در طی سقوط تدریجی امپراطوری بیزانس و تجمع آنها در دو شهر فوق در شمال ایتالیا بود. ترجمه و انتشار نوشتههای متنوع دانشمندان یونانی در زمینه علوم سیاسی، اخلاقیات و زیباییشناسی به زبان بومی زمینههای تقلید و تاثیر از منابع کلاسیک را وارد فضای روشنفکری (طبیعتاً مذهبی) دو شهر فوق نمود. تسلط و پشتوانه مطالعاتی پترارک در تلفیق با استعداد ادبیاش او را به شخصیت مشهوری تبدیل کرد. اشعار تغزلی پترارک و عشق روحانیاش به معشوقه فرشتهوارش، «لورا» سبکی را پای نهاد که قادر گشت برای نزدیک به دو قرن تبدیل به شیوه سرایش شاعران اروپا گردد.
پترارک که بنا بر سنت خانوادگی مشغول تحصیل علم وکالت بود، بعد از هفت سال آن را رها کرد و تمام وقت و دقتش را صرف بازخوانی و تفسیر نوشته های کلاسیک کرد. توجه وافر او به ارزشهای شخصی با کنکاش هر چه بیشتر در آثار فیلسوفان دوره کلاسیک بیشتر میشد. درونی شدن نظریات سکولار فلسفه کلاسیک در وجود شاعر و هنرمند حساسی چون پترارک باعث شد که تمایلات شخصیاش از حد توقع جامعهای که سرسپردهگی، تقوا و نکوهش امیال انسانی در آن مزیت الهی بود فراتر رود. در مسافرت به آلپ و کوهنوردی بر کوه «ونتو»، پترارک این جرأت را به خرج داد که ادعا کند که کوهپیماییاش فقط و فقط برای لذت شخصی بوده است؛ ادعایی که تا آن وقت کسی در جامعه مسیحی ابراز نکرده بود. صعود به کوه «ونتو» و تنش ناشی از اعلام گستاخانه پترارک که از تلاشاش برای کسب لذت میگفت، باعث پیدایش موجی از بحث و جدل در جامعه گردید. پترارک از آن به بعد در بیشتر آثارش از همین شیوه رفتاری پیروی نمود. او از هیج فرصتی برای شکستن تابوهای کاملاً سنتی موجود در فرهنگ مسیحیت کوتاهی نمیکرد؛ سنتی که به نظر او بیشتر ساخته و پرداخته حوزه علمیهایی بود که «اسکولاستیکها» تحت نام مسیحیت تبلیغ کرده بودند. نگاهی به یکی از نوشته های پترارک، به وضوح دو نیت اصلی و همیشگی او را که در اکثر مقالهها، ترجمهها و متون ادبیانهاش ابراز وجود میکنند را آشکار میسازد. پترارک مثل همیشه در این نوشته نیز از طرفی به شیوههای مخصوص خودش بهانهای خلق میکند تا بر تفکر سفسطهآمیز اسکولاستیک بتازد و محدودیت نظری آن را برملا سازد و از طرف دیگر فرصتی یابد تا بخش دیگری از افکار و اندیشههای ماقبل مسیحیت را در جامعهاش مطرح سازد. پترارک در کتاب «در باره نادانی خودم و جهالت دیگران »1 که آن را به دوستانسان گرای خود، «دوناتا» تقدیم کرده است، قبل از هر چیزی در پاراگراف اول این کتاب با تکرار کلمات «من - برای من - مال من» در ٢٠ دفعه متوالی، با قدرت تمام این احساس را به خوانندگان اوایل قرن ١٥ خود منتقل می کند که در حال خواندن متنی بسیار شخصی و فردگرایانه میباشند. در ادامه، پترارک با لحنی کاملاً خصوصی، شکوه از دوستانی میکند که او را متهم به جهالت کردهاند. او با خلق دوستان تخیلی که به آرامی همه صفات عقیدتی غیر مفید، از کار افتاده و به شدت انتزاعی اسکولاستیک را در آنها نمایان میسازد، در حقیقت بازنگری و نقدی بیمهابا از مذهب رسمی جامعهاش میکند. دوستان پترارک او را به محاکمهای خصوصی میکشند تا ثابت کنند هرجند او آدم خوبی است ولی انسان نادانی است. « آنها از هر دری حرف میزنند و بحث میکنند، نه به خاطر اینکه با هم اختلاف نظری دارند بلکه معتقدند که از این طریق قادر به درک حقیقت خواهند بود. آنها میخواهند با تقابل مصنوعی بین نظرات موجود و بدون داشتن هیچ نوع انگیزه واقعی فقط آب در آسیاب بکوبند.» پترارک به دلیل تسلط همهجانبهاش به مسیحیت، هرگاه که لازم ببیند قادر است از متفکر مورد احترام همگان، آگوستین بهره بجوید. پترارک همزمان به ارسطو حمله میکند و از او و ابراز نظرهای بیاساسش گلهمند میگردد. حمله او به دوستانش موقعی کامل می شود که بیسوادی و بیمنطق بودن را در آنها آشکار میسازد.
لقب شخص خوب بودن، به او این امکان را میدهد تا نظریات فیلسوف یونانی، «سیسرو» را در کتابش بگنجاند و پس از آن به این امر مبادرت کند که از سیسرو، شخصیتی مسیحی ترسیم کند که از اتهام تکفیر گریخته باشد. او شاید فقط قادر گشت که به اهمیت دانش و منطق در داخل تفکر مسیحی بیفزاید ولی تفسیر مذهبی پترارک و تجدید حیاتی که او به متون کلاسیک میدهد، پایهگذار جنبشی میشود که به رفرم پروتستانها و عقلگرایی و در ادامه به سکولاریسم تمام عیار اندیشه و فلسفه غربی میانجامد. 1-Francesco Petrarch, On His Own Ignorance and That of Many Others |