رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ آبان ۱۳۸۸
مصاحبه محمود دولت‌آبادی با هفته‌نامه آلمانی «ولت آم زونتاگ»

«چشم های ما به تاریکی عادت کرده است»

ترجمه: مجید روشن‌زاده

محمود دولت آبادی، نویسنده مشهور ایران در مصاحبه با هفته‌نامه «ولت آم زونتاگ»، به بعضی از نکات کتاب تازه اش «کلنل» که اخیرا به آلمانی منتشر شده پرداخته و می گوید: شخصیت‌های کتاب من هر کدام راه خود را رفتند و دچار خطا شدند.

رمان «کلنل» تاکنون در ایران اجازه نشر نیافته و نخست به زبان آلمانی منتشر شده است. ترجمه این کتاب توسط بهمن نیرومند، روشن‌فکر و نویسنده ساکن برلین انجام گرفت. دولت آبادی در سخنان متعدد خود در آلمان اظهار امیدواری کرد که به‌زودی بتواند این کتاب را به زبان فارسی و در ایران منتشر کند.

دولت آبادی در این مصاحبه تأکید می کند که سکون فعلی دیر یا زود از بین خواهد رفت و ایران لاجرم به سمت تحولات نوین حرکت خواهد کرد، زیرا موش نقب‌زن تاریخ از تکاپو نخواهد ماند و کشف مجراهای نوین به سوی جامعه‌ای مدرن و دموکراتیک امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. در زیر ترجمه کامل مصاحبه را بخوانید:

آقای دولت آبادی، در کتاب جدیدتان، «کلنل» همیشه صحبت از شکنجه، مرگ و نومیدی است. به نظر می رسد که دوران جمهوری اسلامی دوران تیره و تاری ست.

زمانی که کلنل را نوشتم، فضا تاریک‌تر ازآن فضایی‌ست که من در کتابم ترسیم کرده‌ام. از سال ١٩٨١ تا ١٩٨٤ زندگی چنان تاریک و غیرقابل‌تحمل بود که آدم سرگیجه می‌گرفت.

یعنی زندگی امروز در ایران راحت‌تر است؟

چشم‌های ما دیگر به تاریکی عادت کرده است.

در ماه ژوئن، امیرحسین چهل‌تن در رابطه با اعتراضات مردم به انتخابات ریاست جمهوری نوشت که «دیگر راه بازگشت وجود ندارد.»؛ امروز اما به نظر می‌رسد که حاکمیت دوباره بر همه چیز مسلط شده است.

ظاهراً ما هنوز یک دوره‌ی دیگر باید سلطه روحانیت ایران را بپذیریم. اما ضرورت‌های تاریخی ایجاب می‌کند که در ایران تحولاتی رخ دهد. بر این سکون و حالت آتش‌بس فعلی غلبه خواهد شد، زیرا چرخه تحول به راه افتاده است. اما ما باید صبور باشیم. در رابطه با ایران باید صبور بود.


یک پسر شما در شهر دوسلدورف آلمان و یک دختر شما در پاریس زندگی می‌کنند. چرا ایران را ترک نمی‌کنید؟

من یک پسر دیگر در ایران هم دارم. البته به اقامت طولانی در خارج فکر کرده‌ام و هنوز هم فکر می‌کنم؛ اما گاهی وقتی که فکر می‌کنم که با خارج آمدنم ممکن است آثار من در ایران ناتمام بمانند، نسبت به این فکر تردید می‌کنم. با این همه، احتمال دارد که من برای شش ماه و یا یک سال ایران را ترک کنم؛ اما نه برای همیشه.


محمود دولت‌آبادی

اما چرا در صورت خروج، آثار شما ناتمام می‌مانند؟

بسیاری از آثار من هنوز در ایران منتشر نشده‌اند. خوانندگان من هنوز چیزی در باره آن‌ها نمی‌دانند. یک بار، وقتی یکی دیگر از نویسندگان محبوب، کشور را ترک کرد، مردم از این کار متأسف و نومید شدند. این تصور که ممکن است مردم را مأیوس کنم، برایم وحشتناک است. محتوای آن چیزی که من می‌نویسم با طبیعت و مردم وطنم پیوند دارد.

هرتا مولر هم وطنش را ترک کرد، اما همواره به نوشتن در باره رومانی ادامه داد.

درست است، اما محیط هرتا مولر تغییر چندانی نکرد. اروپای شرقی بخشی از اروپا است و با ترک ایران و آمدن به آلمان یکی نیست.


سال گذشته، رمانی از تیرداد ذوالقدر به آلمانی منتشر شد که در آن زندگی هنرمندانه و نحوه پارتی گرفتن جوانان ایرانی را ترسیم می‌کند. با خواندن این کتاب آدم [غربی] بلافاصله فکر می‌کند که این عین زندگی ماست.

جامعه ما بسیار متناقض است. نویسنده در این رمان زندگی قشر میانی جوانان شهری را خوب توصیف کرده است. این قشراز امکانات جدیدی برخورداراست و جور زندگی‌اش را خانواده می‌کشد.


در کتاب «کلنل» همه شخصیت‌های اصلی مرتکب گناه می‌شوند. آیا گناه‌کار بودن جزء خصوصیات دیکتاتور است؟

من این‌طور نمی‌بینم. آن‌ها مرتکب گناه نشدند، بل‌که، هر یک راه خود را رفتند و مرتکب خطا شدند. هیچ‌کس کامل نیست. سؤال شما مرا به این فکر انداخت که در کجا اهمال و کوتاهی کرده‌ام.

و در کجا؟

پاسخ آن را در سال‌های آینده خواهم داد. من آرام و آهسته در امتداد زندگی گام برمی‌دارم و مانند هاملت سراسر تردید و تأمل‌ام.

روند تاریخ ایران و انقلابات متعدد کشور شما نشان‌دهنده میل و تلاش عظیم ملت ایران برای آزادی است. اما با وجود این، چرا کشور شما تا این اندازه با دموکراسی مشکل دارد؟

تا جایی که من از تاریخ اطلاع دارم، عصر ناپلئون سرآغاز سیر پایان دیکتاتوری در اروپا بود. هیتلر، موسولینی و فرانکو استثناهای قاعده تاریخ‌اند. به قدرت رسیدن هیتلر در واقع یک انحراف تاریخی بود. اروپا داری سیر چندین ساله حرکت به سوی دموکراسی است.

اما در ایران همیشه انتخابات بود. این نشان می‌دهد که حکومت در ایران همیشه برای مشروعیت خود نیاز به رأی مردم دارد.

تاریخ جامعه ما مسیر دیگری را طی کرد. جهان مدرن غرب، هیتلر را تحمل نکرد و سرنگون کرد. جالب آن است که جهان مدرن در ایران برعکس آن عمل کرد. در دهه ٥٠، سیا در ایران بر علیه دولت منتخب و دموکرات مصدق دست به کودتا زد.


آیا با وجود این، ما و شما وجوه مشترک فرهنگی هم داریم؟

خیلی زیاد. صرف‌نظر از دوره‌های آنتیک، قرون وسطی و حتی استعمار، حدود چندین دهه است که میان ایران و غرب فرهنگ مشترک وجود دارد و آن هم نه فقط در حوزه تکنیک و علم، بل‌که در حوزه های دیگر مانند هنر. باوجود این، در مقاطعی هم تجربه ناخوشایند و تلخی از غرب داریم.

آیا نفرت رهبران ایران از غرب ریشه در خطاهای سیاسی ما دارد و یا انگیخته از تلاش برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای خود و عصبانیت از ناتوانی در هدایت ایران به سوی جامعه ای ویژه و درعین حال مدرن می باشد؟

در این مورد هر دو دلیل صادق است. در نظر مردم ما، آن بخش از نفرتی که مربوط به تهدیدات مدام کشور است، مشروع و به‌جا است. من شخصاً نه اظهارات رهبران ایران را می‌پسندم و نه تهدیدات غرب را. من طرفدار صلح هستم و می‌خواهم که مردم کشورم با همه کشورها روابط دوستانه داشته باشند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

why his book was not translated to English also bc more people can read it

-- بدون نام ، Oct 31, 2009 در ساعت 12:16 PM

موسوی تلویحا ثابت کرد طرفدار گروگان گیری است٠ طرفدار ایستادگی در مقابل نظام بین المللی در قضیه اتمی و عدم مذاکره با امریکاست٠ عشق او به ایت الله خمینی و خط امام ٥٩ تا ٦٧ پایان نیافتنی است و اساسا هدف او بازگرداندن دوران سیاهتر جمهوری اسلامی یعنی دهه ٦٠ است٠ حالا چه نکته تاریکی در این کلمات قصار اصولگرایی رادیکالتر از احمدی نژاد وجود دارد که اپوزیسیون خارجی و جوانان داخل کشور هنوز انرا به اشتباه تعبیر به ازادیخواهی می کنند باید از انهایی پرسید که می گویند ایت الله خمینی ما را گول زد و انقلاب را دزدیدند٠ ایت الله خمینی در حد سیاستمداران مردی صریح و راستگو و با اراده بود٠ او کسی را گول نزد٠ شما خودتان را فریب دادید که فکر کردید او اسلام را و حکومت اسلامی را فدای ازادی و دموکراسی می کند٠
موسوی هم مرد صادق و سر سختی است در همان جهت٠ بارها علیه لیبرالیسم و ازادیهای سیاسی دگر اندیشان حتی نهضت ازادی صحبت کرده و اکنون به صراحت علیه خواست مردم که پرهیز از تشنج با مردم دنیا و پایان دادن به خصومت کور با امریکا و فراموش کردن جاه طلبی اتمی و عدم دخالت در غزه و لبنان و تشکیل جمهوری بر مبنای ایرانیت ( نه اسلامیت ) است سخن می گوید٠ چه فرقی بین او و لاریجانی است٠ هردو علیه مصالحه احمدی نژاد با امریکا هستند٠ هر دو طرفدار اشغال سفارت امریکا و شعار دادن علیه امریکا و اسراییل هستند٠ هر دو از شعار جمهوری ایرانی و مرگ بر روسیه و چین و نه غزه نه لبنان دلخورند٠ بی خود نیست عسگر اولادی می گوید ما داشتیم به سمت موسوی متمایل می شدیم . بی جهت نیست که ایت الله خامنه ای با امدن او موافق بود ولی با نوری و خاتمی و کروبی نه٠ راز بزرگنمایی موسوی اما در حمایت چپ خصوصا چپ روسی است که از نزدیک شدن ایران به امریکا وحشت دارند٠
ماشین تبلیغاتی چپ صبح تا شب از طریق رسانه های تحت کنترلشان از او یک چهره اصلاح طلب دروغین ساخته خودشان و مردم و دولتهای غربی را فریب می دهند٠
شایعات دروغین پیرامون او می سازند٠ گذشته پر مسیله اش و سخنان اصولگرایانه اش را بزک می کنند٠ به رقبای لیبرالش مثل کروبی و نوری و همفکران و یاران انها مثل دانشجویان پلی تکنیک و دفتر تحکیم و زید ابادی و مومنی و سروش و گنجی حمله میبرند٠
یک نهضت دروغ به موازات جنبش طبقه متوسط در حال حرکت است که سعی دارد انرا مهار و به نفع اصولگرایی خط امامی چپ نما و متحد روسیه کنترل و کانالیزه کند٠ خطر این دروغ پردازان از خطر دروغ پردازان پوپو لیست راست کمتر نیست٠ وقت ان رسیده که طبقه متوسط گرد دانشجویان پلی تکنیک و کاندیدا ی مورد علاقه شان کروبی که حداقل از ازادی سیاسی و اجتماعی و حقوق زنان و اقلیت ها بیشتر دفاع می کند جمع شوند٠ روز ١٣ ابان دانشجویان پلی تکنیک با کروبی کنار دانشگاه پلی تکنیک خواهند بود٠

-- sima ، Nov 1, 2009 در ساعت 12:16 PM