رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ مهر ۱۳۸۷
گفت و گو با جواد علیزاده، کارتونیست

«هر چیزی را مکتوب نکنیم»

سمیه مومنی

جواد علیزاده، کهنه‌کار کاریکاتور است. بسیاری از مطبوعاتی که زمانی چه در سال‌های پیش و چه پس از انقلاب، ستونی را برای کاریکاتور خالی می‌گذاشته‌اند اثری از او را در کارنامه آن سال‌هایشان دارند.

علیزاده مطبوعات را جدی گرفته است. آن‌قدر جدی که ۱۸ سال است نشریه کوچکی را منتشر می‌کند و در تمام این همه سال به رغم همه بالا و پایین‌ها کم نیاورده است.

نشریه «طنز و کاریکاتور» با ۱۸ سال سن هنوز آن‌طور که باید سرپا نیست. احتمالاً نبود بودجه و دست به عصا بودن که همیشه مشکل هرگونه انتشاری در ایران بوده است، یکی از دلایل این فراز و نشیب‌هایی است که در کیفیت «طنز و کاریکاتور» در این سال‌ها اثر گذاشته است.

حضور طولانی مدت جواد علیزاده در مطبوعات ایران، چه پیش و چه پس از انقلاب و شیوه معتدلانه او در کار، که همیشه از آن به عنوان شعار خود یاد می‌کند، او را از آسیب‌هایی که گریبان کارتونیست‌ها را می‌گیرد، دور نگه داشته است.

علیزاده در بسیاری از مسابقات خارجی شرکت کرده و اغلب یکی از برگزیدگان بوده است. او احوالات و سلایق مطبوعات ایران را به خوبی می‌شناسد و احتمالاً گزینه مناسبی است برای این‌که درباره کاریکاتور مطبوعاتی ایران سخن بگوید.

او به قول خودش یک وبلاگ نیمه شخصی دارد که به طور مستمر اما غیر منظمی آن را به روز می‌کند. سایت رسمی‌تر او، وب‌سایت مجله «طنز و کاریکاتور» و وبسایت مربوط به طنزهای سه بعدی‌اش از طریق لینک‌های وبلاگش قابل دسترسی‌اند.


جواد علیزاده (عکس: پرشین کارتون)

شما یک نشریه تخصصی کاریکاتور دارید. اگر بخواهیم بحث همیشگی وضعیت کاریکاتور در مطبوعات را پیش بکشیم، سوالم این است با توجه به این‌که تعداد نشریاتی مثل شما بسیار اندک است، خیلی از کاریکاتوریست‌های جوان جایی برای کار کردن در مطبوعات ندارند. فکر می‌کنید این کارتونیست‌ها، کجا باید کارشان را ارائه بدهند؟

به عنوان یک نشریه بخش خصوصی، هر کاری که از دستم بر‌می‌آمده انجام داده‌ام. در این ۱۸ سالی که نشریه‌ام را چاپ می‌کردم، کارتونیست‌های زیادی را به اصطلاح کشف کرده‌ام و کارهایشان را در مسابقاتی که در مجله‌مان برگزار می‌کردیم شرکت می‌دادم.

خیلی از کارتونیست‌های امروز مطبوعات، اولین کارهایشان را در مجله ما چاپ کردند و همان جرقه‌ای برایشان بوده که باعث شده وارد مطبوعات شوند. به سهم خودم هیچ کوتاهی نکرده‌ام.

درباره بقیه مطبوعات هم، چه نشریات دولتی و چه نیمه دولتی، همه چیز به سلیقه صاحبان آن نشریات بستگی دارد. این‌که چه نگاهی به کاریکاتور دارند.

گاهی ممکن است کاریکاتور مساله آفرین باشد. معتقدم هدف کاریکاتور باید اعتدال باشد نه افراط. یک کاریکاتور باید بتواند در هر شرایطی کار خودش را انجام دهد و انتقاد خودش را مطرح کند.

کارتونیست موفق کسی است که با انتقادی که مطرح می‌کند هم مردم را بخنداند هم مسوولان را. خنده‌ای که در کار او ایجاد می‌شود بین همه آشتی ایجاد می‌کند و چه بسا بتواند از لحاظ روحی و روانی تاثیر مثبتی روی جامعه بگذارد.

باعث تلطیف احساسات شود و باعث شود مسولان و مردم به هم نزدیک شوند. همیشه چنین هدفی را در کاریکاتور دنبال می‌کردم.

بعضی مواقع که کاریکاتوری مساله آفرین می‌شود، بخشی از آن را به جوانی و بی‌تجربگی آن کاریکاتوریست مربوط می‌دانم که به موضوعاتی می‌پردازد که نیازی به پرداختن به آن‌ها نیست. یعنی هم خودش و هم نشریه‌ای را که در آن کار می‌کند با مشکل مواجه می‌کند.


از کاریکاتورهای جواد علیزاده

چیزی که شما به عنوان هدف خودتان انتخاب کرده‌اید، در چه شرایطی قابل دست‌یابی است؟ آیا این امکان وجود دارد که همه، مسوولان و مردم، با دیدن یک کاریکاتور بخندند و هیچ اتفاقی هم نیافتد؟

چرا فکر می کنید ممکن است دست نیافتنی باشد؟ باید خوشبین باشیم. می‌شود. معتقدم در ایران آزادی بیان وجود دارد. اما مشکل اینجاست که ما تجربه خیلی کمی از دموکراسی را درایران داریم.

پیش از انقلاب هم در مطبوعات کار می‌کردم. آن موقع هم با وجود سانسورهایی که وجودداشت، می‌توانستیم به یک شکلی کارمان را بکنیم. البته الان با آن زمان قابل مقایسه نیست.

بعد از انقلاب فضای خیلی خوبی برای کاریکاتور ایجاد شد، البته به جز سال‌هایی در اواخر دهه ۶۰، که یک‌سری خط قرمزها تعیین شد. من در تمام این سال‌ها در مطبوعات بوده‌ام. خط قرمزها و ممنوعیت‌ها را به طور کامل می‌شناسم.

اگر یک کاریکاتوریست دیدگاه معتدلی داشته باشد و نه این‌که در خدمت احزاب و جناح‌ها باشد، می‌تواند حرف خودش را بزند‌. می‌تواند با استفاده از خلاقیت‌های خاص خودش، به طور غیر مستقیم حرفی را که می‌خواهد بزند. لازم نیست همیشه دیدگاهش را به طور مستقیم در کارهایش نشان بدهد.

ببینید بحثی که اینجا وجود دارد، سطح ظرفیت‌هاست. هرقدر هم که مراقب باشید بالاخره یک جایی کسی می‌تواند به کاری که می‌کنید، ایراد بگیرد. به هر حال کاریکاتور به دلیل ماهیتش، امکان انواع زیادی از تفسیرها را برای مخاطبش ایجاد می‌کند. همین مساله می‌تواند کاریکاتوریست را با مشکل مواجه کند.

مساله این است که یک‌سری خط قرمزهای تعیین شده وجود دارد. یک‌سری خط قرمزها را هم با این‌که جایی نوشته نشده است، همه می‌دانند. کاریکاتوریست باید همه این خط قرمزها را بشناسد.

در نشریه‌مان ستون لطیفه‌ها داریم، بعضی از لطیفه‌هایی که برایمان می‌فرستند، توهین به قومیت‌ها یا مذاهب یا از این دست است. می‌دانیم نباید این‌ها را چاپ کنیم. به هرحال یک کارتونیست باید این مسایل را بداند و رعایت کند.


تصویر جلد یکی از شماره‌‌های مجله «طنز و کاریکاتور» (عکس: وب‌سایت جواد علیزاده)

وقتی وارد عرصه کاریکاتور می‌شویم، مرزهای شوخی‌ها کمی بازتر می‌شود. دریافت این شوخی‌ها و درک آن‌ها ظرافت و ظرفیتی می‌خواهد که باید در جامعه و مسوولان و همه مخاطبان آن کاریکاتور وجود داشته باشد، که کاریکاتور را توهین تلقی نکنند و آن را یک طنز بدانند.

بستگی به بافت جامعه هم دارد. ما در یک کشور چند قومیتی زندگی می‌کنیم. با فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف. باید مراقب باشیم که هر چیزی را مکتوب نکنیم.

مسایل مالی کارتونیست‌ها هم به اندازه آزادیشان در بیان، بحث خیلی مهمی است. کارتونیست‌ها یا باید در مسابقات شرکت کنند یا در نمایشگاه‌ها، کارهایشان را بفروشند و یا در مطبوعات کار کنند. اما با وضعیت موجود، باید بخش مطبوعات را برای کارتونیست‌های ایرانی حذف شده بدانیم؟

خودم روی این مساله خیلی بحث دارم. مسایل مالی کاریکاتوریست‌ها چیزی است که اصلاً رعایت نمی‌شود. برای این‌که اصلاً نیازی به کاریکاتور احساس نمی‌شود.

آن‌قدر کاریکاتور در نشریات خارجی و اینترنت وجود دارد که نشریات، نیازی نمی‌بینند یک کاریکاتوریست را استخدام کنند و به او پول بدهند.

نشریات تخصصی هم آن‌قدر کاریکاتورهای خارجی چاپ می‌کنند که انگار این نشریات در اروپا منتشر می‌شوند. این باعث می‌شود که بازار کار برای کاریکاتوریست‌های داخلی از بین برود.

باید تعادل حفظ شود یعنی اگر قرار است نشریات ما، کاریکاتورهای خارجی چاپ کنند، باید تنها تعداد محدودی آن‌ هم با ذکر ماخذ و در حد امکان با کسب اجازه از صاحب اثر باشد.

ما هم یک نشریه بخش خصوصی‌، با بودجه بسیار محدود هستیم. با این حال شاید بیشترین گفت و گو را با کاریکاتوریست‌های خارجی انجام داده باشیم.

اما همیشه مستقیماً با خود آن‌ها تماس می‌گیریم و در ازای مصاحبه‌ای که با آن‌ها انجام می‌دهیم و یا کاری که از آن‌ها در نشریه چاپ می‌کنیم، نشریه‌مان را برایشان می‌فرستیم و آن‌ها را در جریان استفاده‌ای که از کارهایشان و گفت و گوهایشان کرده‌ایم، قرار می‌دهیم.

این مسایل خیلی در مطبوعات ما رعایت نمی‌شود. حتی پیش آمده که کار مرا به عنوان کار خارجی چاپ کرده‌اند. یا خواسته‌اند کپی رایتش را ندهند و یا واقعاً فکر کرده‌اند، کار خارجی است.

احتمالاً فکر می‌کنند هر کاری که در اینترنت هست، حتماً خارجی است. به هر حال می‌دانید هر تصویری که در اینترنت چاپ شود اگر مشمول قانون کپی رایت باشد، در زیر تصویر به آن اشاره می‌شود.

برای همین بازار کار در ایران از بین می‌رود. در این صورت طرف مجبور است در فستیوال‌ها و جشنواره‌های خارجی شرکت کند یا مجانی کار کند.

این نحوه کار کردن کاریکاتوریست‌ها در مطبوعات، با حق‌الزحمه‌های بسیار پایین که اغلب هم قسطی پرداخت می‌شود، فرق چندانی با مجانی کار کردن ندارد. لازمه این‌که کاریکاتور ایران حرفه‌ای شود این است که انجمن‌های مربوطه برای این وضعیت فکری بکنند.


از کاریکاتورهای جواد علیزاده

حتی اگر بحث نشریات تحصصی را کنار بگذاریم‌، در نشریات غیر تخصصی و روزنامه‌ها هم که می‌توانند ستونی را به کاریکاتور اختصاص بدهند، این کار را نمی‌کنند. یا اهمیت آن را درک نمی‌کنند یا واهمه دارند یا به هر دلیل دیگری ترجیح می‌دهند این قسمت را از برنامه صفحه‌بندیشان حذف کنند.

احساس می‌کنند ممکن است دردسر‌ آفرین باشد. حوصله این دردسرها را ندارند. تجربیاتی که وجوددارد و منجر به تعطیل شدن نشریه‌ها به خاطر یک کاریکاتور شده است، آن‌ها را حساس کرده است.

من معتقدم هر دو طرف مقصر‌اند. آن‌ها نباید آن‌قدر حساسیت نشان بدهند، از این طرف کاریکاتوریست‌ها برای بقای خودشان هم که شده باید با اعتدال جلو بروند و خودشان و حرفه خودشان را حفظ کنند.

یک کاریکاتورنیست می‌تواند حرف‌های تند بزند، اما تنها نتیجه‌ای که دارد محدودیت‌های بیشتر برای خودش و دیگر کاریکاتوریست‌ها است. باید این تعادل را برقرار کنند.

کاریکاتوریست‌های مشهور می‌توانند نمایشگاه بگذارند، مکان نمایشگاهشان را پیدا می‌کنند، کارهایشان هم فروش می‌رود و دست کم می‌توانند مخارج نمایشگاهشان را تامین کنند. اما خیلی از کاریکاتوریست‌های جوان این امکان را ندارند. این وضعیت برای کارتونیست‌های شهرستانی بسیار وخیم‌تر است. آن‌ها حتی امکان همان کار محدود در مطبوعات را هم ندارند.

جشنواره‌های خارجی هم وجود دارد که می‌توان کارها را با پست برای آن‌ها فرستاد. گاهی جوایزی هم تعلق می‌گیرد که می‌تواند از نظر مالی کمک خوبی باشد.

البته جشنواره‌های مهم دنیا هم دارند تعطیل می‌شوند. مهم‌ترینش جشنواره یومیوری ژاپن بود که جوایز نقدی خوبی می‌داد. آن هم در حال تعطیل شدن است.

چشم امید کارتونیست نباید به جشنواره‌های خارجی باشد، باید در کشور خودش، برایش کار ایجاد شود. بخش دیگر برگزاری جشنواره در گالری‌های داخلی است.

هنوز کاریکاتور خیلی آن جنبه هنری را ندارد که کلکسیون دارها تابلو‌های کاریکاتور را بخرند یا به خانه‌شان بزنند. کاریکاتور سادگی خاصی دارد که ممکن است پیام تلخ یا انتقاد گزنده‌ای داشته باشد.

کاریکاتوریست‌ها خیلی مشکل دارند. همه دارند عاشقانه کار می‌کنند. زمان می‌برد که مردم کارهای کاریکاتوریست‌ها را بخرند، کارتونیست‌ها بتوانند در مطبوعات کار کنند و حق‌الزحمه‌های مناسب با کارشان را دریافت کنند. باید خوشبین باشیم که در آینده این اتفاق بیافتد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

به نظر من بزرگترین مشکل جامعه ی هنری ایران اعم از کارتونیست یا صفحه آرای کتاب، گرافیست و غیره نبود «آژانس های هنری» مشابه کشورهای خارجی است. هنرمند هیچوقت نباید درگیر مسائل تجاری، حقوقی و مالی و بازاریابی کارهای خودش باشد مگر اینکه واقعا آدم شناخته شده ای باشد. این آژانس ها هستند که این کسب و کار را جلو می برند.

علاوه برآن بحث دفاع از حقوق مولف در ایران یک چیز لوکس به حساب می آید در حالیکه این قانون یکی از پایه های تمدن بشری است و بدون توجه به آن هنر و کلا علم امکان توسعه ندارد و هر روز از خلاقیت و نوآوری کاسته می شود.

یکی دیگر از مشکلات کارتونیست های ما تمرکز آنها صرفا در روی حوزه های ادیتورال یا سیاسی اجتماعی است که در ایران دچار مشکل است. در صورتیکه یک کارتونیست خوب می تواند در بسیاری از حوزه ها فعالیت کند حتی اینکار را می تواند با بودجه شخصی انجام دهد. ما پتانسیل های کاری بسیار زیادی در حوزه هایی چون تهیه و انتشار کتابهای مصور علمی، آموزشی، تفریحی و کتاب کودک داریم که خط قرمزی هم برایشان نیست. ولی هیچکس در این زمینه ها کار نمی کند و همه می خواهند از حساس ترین جنبه های این هنر کارشان را پیش ببرند. که روشن است مسیر پر از سنگلاخی است. البته روشن است که حرکت در مسیرهایی چون تصویر سازی کتاب نیازمند برخورداری از تکنیک های قوی طراحی است که اغلب کارتونیست های ما فاقد آن هستند. متاسفانه اغلب آنها حتی متوجه نیستند که به لحاظ طراحی بسیار مشکل دارند و حتی برخی فکر می کنند که تا موقعی که بتوانند پیامشان را منتقل کنند نیاز به تقویت تکنیک های فوق نخواهد بود.

زمینه ی دیگری که در کشور ما رو به رشد است و البته هیچوقت محدودیتی هم در آن نبوده است، بحث انیمیشن دو بعدی و سه بعدی است. علاوه برآن ما به شدت در حوزه هایی چون طراح صنعتی، طراح کانسپت، هنرمند استوری بورد و غیره کمبود داریم. چرا کسی در این حوزه ها وارد نمی شود؟ چرا همه می خواهند فقط در حوزه های سیاسی و کاریکاتور سیاسی کار کنند آنهم با تلخ ترین شکل و زبان ممکن؟

مشکل این است که هنرمندان ما می خواهند ضعف های دانش و کمبود اطلاعاتشان در حوزه های مدیریت کسب و کار را برعهده ی دیگران بیندازند. هیچ فکر کرده اید که چرا هنر در این کشور همیشه محتاج حمایت است؟ مگر هنرمند ایرانی چلاق است که کسی از او حمایت کند؟ چرا او نمی تواند آثار خود را به فروش برساند؟ کی می خواهند اصول و قوانین کسب و کار خودشان را یاد بگیرند و دست از ناله و غر زدن بردارند؟ سینما یکی از پرسود ترین حوزه های هنری است، نقاشی همینطور، ولی ببین استودیوهای ما در چه وضعی به سر می برند؟ همه ی مشکلات مربوط به محدودیت ها نیستند، خیلی از مدیران و تهیه کنندگان اساسا نمی دانند که کسب و کار چیست و چگونه باید اداره شود. این مشکل جدی است که باید هرکسی که می خواهد بصورت حرفه ای در هنر وارد شود به آن توجه کرده و با شرکت در کلاسهای آموزشی و غیره این جنبه از کارش را نیز یاد بگیرد.

-- رضا ، Oct 16, 2008 در ساعت 05:00 PM

جواد علیزاده را دوست دارم اما این مصاحبه کاملاً نشان دهنده هنرمندی است که در فضای سانسور بزرگ شده و حتی کاریکاتور را از منظر سازش و سانسور تعریف می کند. اگر مشکلی پیش بیاید حتماً کاریکاتوریست جوان و بی تجربه بوده! لابد خط قرمز ها را می شناخته و عامدانه یا سهواً زیر پا گذاشته است! هیچ تقصیری هم متوجه سیستم سانسور و سرکوب نیست که همه را رام و اخته می خواهد. آقای علیزاده عزیز شما که خطوط قرمز را کاملاً مشخص و معین و قابل احتراز می دانید حتماً فراموش نکرده اید که چند سال پیش کاریکاتوری از شما که قطعه ای آجر را در باکس شیشه ای به تصویر در آورده بود، مورد چه تعابیر عجیبی قرار گرفت و از آجر و محفظه به چه چیزهای غریبی تعبیر نشد که اگر پا در میانی و شفاعت مسئولین نشریه دولتی کذایی نبود معلوم نبود کار شما به کجا بکشد. پس انقدر با اطمینان همکاران را به نفع شرایظ سانسور و اختناق ملامت نکنید. نه شما در آن قضیه مقصر بودید و نه همکاران جوان شما که به خاطر نگاه سرکوب یا سو برداشتها مورد طلم و آزار سیستم قرار می گیرند.
دوستتان داریم و احتیاط کاری شما را درک می کنیم. اما لطفا حقیقت را پای مصلحت قربانی نکنید.

-- امیر س ، Oct 18, 2008 در ساعت 05:00 PM

من همین دیروز خیلی اتفاقی و پس از سال ها دوباره طنز و کاریکاتور خریدم و پس از خواندن از خریدش بسیار پشیمون شدم که تصویر زیبای اون طنز و کاریکاتور قدیم برام از بین رفت.آقای علیزاده عزیز میتونم بفهمم که کار سختیه این همه سال سرپا نگاه داشتن یک نشریه اون هم در مورد کاریکاتور ولی کاش طنز و کاریکاتور انقدر پیر و فرسوده نمیشد. امیدوارم شاد باشید با سپاس

-- مانا ، Oct 19, 2008 در ساعت 05:00 PM

بد نیست یک نگاه به این لینک کنیم و صحبت های یک کارتونیست سیاسی مطرح آمریکایی را هم بخوانیم و ببینیم چطور درباره سیاستمداران وقت کشورش صحبت می کند تا متوجه شویم که تئوری " کاریکاتور باید مردم و مسئولین را با هم بخنداند" فقط ساخته و پرداخته کشور سانسور زده ما می تواند باشد:
http://tinyurl.com/6c2u9q

-- پدرام ، Oct 20, 2008 در ساعت 05:00 PM