رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > جوانان امروز ایران و مطالعهی ادبیات | ||
جوانان امروز ایران و مطالعهی ادبیاتمهرزاد حافظیادبیات شاخص ملی و تمدنی هر کشور محسوب میشود و دانش فرهنگی و اجتماعی شهروندان هر جامعهای، به مدد آن قابل سنجش است. آثار ادبی در جهان امروز، رتبههای دوم تا چهارم مطالعه را دارد و فرصتی برای مرور پرسشهایی است که انسان امروز در هیاهوی آنها، سر در گریبان مانده است. وجه مشترک جوانان در مطالعه، میل به شناخت مسایل و مجهولات شخص خود است. مطالعهی آثار ادبی امروزه یکی از شاخصهای توسعهپذیری فرهنگی به حساب میآید.
در فرهنگ عمومی ما ایرانیان مطالعه ذیل برنامههای اوقات فراغت آمده و به تبع، مطالعهی آثار ادبی صورتی تفننی مییابد. تلقیهای بسیاری در این زمینه وجود دارد: برخی جوانان را در حال گریز از فرهنگ و ادبیات بومی میدانند و برخی، با اندکی تسامح، این طبقهی سنی را به خاطر درگیر بودنش با واقعیتهای پیش روی زندگی، از مطالعه معاف میدانند. اما سهم جوانان امروز ایران از مطالعهی آثار ادبی چیست؟ آمارها میگویند: 1288 کتابخانه مناطق شهری و 312 کتابخانه در روستاها با 16 میلیون جلد کتاب، تنها یک میلیون نفر عضو دارند. متراژ سرانهی فضای کتابخانهای به ازای هر صد نفر یک متر مربع است. (منبع) جمعیت باسواد کشور طی سالهای 1335 تا 1385 بیش از پنج و نیم برابر شده است. سهم مردان از این افزایش حدود چهار برابر و زنان بیش از ده برابر است. میزان باسوادی در مناطق شهری 93/88 درصد (19/92 درصد برای مردان و 55/85 درصد برای زنان) و در مناطق روستایی 09/75 درصد (12/81 درصد برای مردان و 89/67 درصد برای زنان) است. اکنون حدود 70 درصد جمعیت ایران زیر 35 سال سن دارند، یعنی ایران کشور جوانی است. (منبع) جای سیاستگذاران آشنا با مباحث ریاضی برنامهریزی و شاخصهای اقتصاد سنجی بازار عرضه و تقاضای نشر خالیست. در حالیکه میگویند کتابهای دینی در مرتبهی نخست و کتب ادبی در مرتبه بعدی موضوعات نشر کشور قرار دارد. کتابهای مورد استقبال عمومی جوانان ایران که روی پیشخوان یا پشت ویترین کتابفروشیها جا خوش میکنند به ترتیب: کتابهای آموزشی، کمک آموزشی، زبان، علوم اجتماعی، هنر، ادبیات، فلسفه، تاریخ، علوم خاص و دین هستند. (منبع) آثار ترجمهای و آثار نویسندگان بومی پشت و روی ویترین و پیشخوان کتابهای ادبی هستند. بازار عرضهی غالب آثار ادبی را میتوان در کتابهایی دید که تیراژشان بین 500 تا 1000 نسخه در نوسان بوده و با نگاهی خوشبینانه، سالیانه 50 تا 200 عنوان آثار منتشره کشور از شش تا هفت هزار ناشر کشور به سیکل بستهی عرضه راه مییابند. متوسط قیمت کتاب در این بازار 1500 تومان تا 4000 تومان در نوسان است. بخش غیر رسمی بازار کتابهای ادبی مختص آثار منتشر شده قبل از انقلاب است که دیگر منتشر نمیشوند. بنمایههای موضوعی این کتب مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. نام نویسنده، مترجم و عنوان کتاب فاکتورهای حضور پُررنگ این کتابها در بازار است. تنوع موضوعی این کتابها زیاد نیست و چیزی نزدیک به صد عنوان کتاب را در سیکل گردش خود دارد. سهم کتابهای ترجمهای این گروه بالغ بر 71 درصد است. آثار منتشر شدهی نویسندگان ایرانی قبل انقلاب 29 نیز درصد را شامل میشود. متوسط قیمت این گونه کتابها بین هزار تا چهار هزار تومان است. خواننده میداند که کتاب خوب با قیمت مناسب میخواهد.
پس از انقلاب حرف اول در حوزهی ادبیات و علوم انسانی را ترجمه میزند. در حالی که آثار نویسندگان بومی در تولید آثار ادبی با دهها مشکل و ذائقهی ممیزی و اما و اگر مواجهند. هر چند نظام ممیزی بیشترین ضربههای مرگبارش را به حوزههای فرهنگ، ادبیات، اندیشه و علوم انسانی زده، با این همه، تنوع پرسشها و جستجوی جوانان برای یافتن کتابهای ادبی خوب حیرتانگیز است. عشق، آزادی، تنهایی و کندوکاو در پیچ و خمهای شخصیت انسانی عمدهترین موضوعاتی است که جوانان ما در آثار ادبی، رایحهی آنها را جستجو میکنند. بد یا خوب، تامل عمدهی آثار مشهور به آثار عامهپسند بر این موضوعات است. عدهای با دست انداختن پاورقی نویسی، عامهپسند نویسی را گناهی نابخشودنی میدانند. غافل از اینکه این گونه کتابها، حجم عمدهای از کتابهای منتشر شدهی سالیان متوالی را شامل شده و از خوانندگان خود نمرهی قبولیشان را گرفته است. باید پذیرفت که تمایل خوانندگان به آثار ادبی عامهپسند نه تنها ذائقهسوز نیست، که میتواند پل رسیدن آنها به سرزمین موعود روشنفکری باشد. مخاطب دنبال کتابهایی است که پاسخ سؤالات خود را آن جا بیابد. اما کتابهای موجود بازار او را قانع نمیکنند. چون یا با خواستههای او تضاد دارند و یا از مرحله پرتند و ارتباط برقرار کردن با آنها، در زمان حاضر اگر امکانپذیر باشد، بیفایده مینماید. بعضی از این کتابها را نویسندگان اسم و رسمدار نوشتهاند. این کتابها آنقدر پیچ و خم و گردنه دارد که در نخستین صفحاتش، آدم آنها را کنار میگذارد. چون لذت مطالعه را از آدم میگیرند. پیچیده و مغلق نویسی صاحبان این آثار در جای خودش سهمی در رماندن مخاطبان جوان از آثار ادبی بومی دارد. با این همه سهم مطالعهی جوانان از آثار نویسندگان بومی چیزی نزدیک به 18 درصد است. نویسندگان و شاعران ایرانی قبل از انقلاب همچنان پرطرفدارند: احمد محمود، چوبک، هدایت، آلاحمد، بزرگ علوی، ساعدی، فرخزاد، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، مشیری و شاملو. (منبع) آثار ترجمهای با درونمایههای اجتماعی نزدیک به 62 درصد مخاطبان را به خود اختصاص میدهد. آثار مارکز، میلان کوندرا، دوراس، کوئیلو، بوبن، هرمان هسه، چخوف و جویس از این دست آثار هستند. جریان نوپای نشر الکترونیکی با صد هزار وبلاگ فعال فارسی، بر سکوی رتبهی دوم پاسخگویی به نیاز مخاطبان جوان خود ایستاده است. نویسندگان این وبلاگها عموما یا نویسندهاند یا روزنامهنگار و یا آشنا به فوت و فنهای نوشتن. (منبع) سازمان ملی جوانان به عنوان ارشد متولیان دولتی امور جوانان کشور، در پژوهشی که به منظور بررسی وضعیت فرهنگ کتاب و کتابخوانی جوانان انجام داده، سهم جوانان علاقهمند به ادبیات (رمان و داستان) را 1/32 درصد و شعر و ادب را 13 درصد میداند و میزان مطالعهی روزانه را حداکثر 30 دقیقه دانسته و مطالعهی جوانان را عمیق و همراه با تفکر نمیداند. (منبع) در فرهنگ ما کتاب را به یاری مهربان تشبیه کردهاند و ادبیات را جادهی زندگی. خواندن آثار خوب ادبی، میتواند راه تجربههای ناآزموده ی زندگی را در مقیاسی کمهزینهتر برای عموم هموار سازد. مرور آمارهای رسمی حوزهی ادبیات و فرهنگ، هولناکی رفتار سیاستگزاران فرهنگی را در توجه به ادبیات و فرهنگ کشور نشان میدهد. آنهایی که به نصب ابیاتی از سعدی بر سر در سازمان ملل مینازند و همان را نشانهی پشتوانه فرهنگی و تمدنی خود میدانند، بد نیست با عبور از مقابل ویترینها و پیشخوانهای کتابهای ادبیات، سهم ترجمه و تولید نویسندگان بومی در ادبیات امروز ایران و علل متعددش را مرور کنند. بد نیست نسبت جمعیت جوان کشور را با سرانهی کتابخانههای عمومی و ضرورت تقویت بنیان فرهنگی آیندهسازان کشور بسنجند. بد نیست رفتار خود در عرصهی گشایی برای جوانان و تواناییهای خلاقانهشان را باز نگری کنند. راه در جهان یکی است و آن، راه راستی است: جوانان امروز ایران چگونه از پیلهی تنهایی خود بیرون میزنند و با یار مهربان، جادههای پُر پیچ و خم زندگی را در جستجوی امید طی میکنند؟ |
نظرهای خوانندگان
مقاله خوبي است . اما چرا از مقصر ها نمي پرسيد چرا جوان ها اين جوري بي علاقه شده اند ؟ آثا مطالعه را مي شود با زور به مردم قبولاند ؟ بايد در باره راه هايي كه مطالعه افزايش پيدا مي كند با جوان ها صحبت كرد .
-- سهيلا ، Apr 28, 2008 در ساعت 03:01 PMبا تشكر
من از آقاي حافظي چند مطلب در زمانه خواندم . مطالب تحليلي شان خوب است . در اين مقاله كاش آن قسمت كه در باره موضوعات بود را بيشتر توضيح مي دادند . منظورم بحث عشق و آزادي بود .
-- محمود رايي ، May 4, 2008 در ساعت 03:01 PMتشكر