رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > پرویز تناولی: «منتظریم خارجیها از هنر ما بنویسند» | ||
پرویز تناولی: «منتظریم خارجیها از هنر ما بنویسند»سمیه مومنیموضوعات تاریخی، آیینی و اسطورهای از علایق پرویز تناولی به حساب میآیند. او که سهم عمدهای در تاریخ مجسمهسازی مدرن ایران دارد، دایرةالمعارف زندهای است از دانستههای تاریخی که اغلب دست اول و حاصل پژوهشهای خود اوست. درهای مشبک سقاخانهها، طلسمها، قفلها و اشیای قدیمی، همیشه مورد توجه و استفاده او بودهاند. او مجموعه کتابهایی درباره این اشیا در دست نوشتن دارد که از این مجموعه چهار کتاب آن به چاپ رسیده و باقی آنها در انتظار چاپ هستند. آخرین کتابی که از این مجموعه به چاپ رسیده قفلهای ایران است که حدود سی سال پیش در خارج از کشور و به زبان انگلیسی منتشر شد و نسخه فارسی آن که کتابی کاملتر است، در تهران منتشر شده است. کتاب قفلهای ایران شامل ۶۷۰ قفل مربوط به دوره ساسانی تا قاجار است. او در سال ١٣۵۰ حدود ۴۶۰ قفل از مجموعهی قفلهای خود را که در شهرها و روستاهای ایران به دست آورده بود، در کشورهای مختلف جهان به نمایش گذاشت. تناولی علاوه بر تمام موفقیتهایش در زمینه مجسمهسازی در داخل و خارج از کشور، در ۷۷ سالگی، حضور پرباری در آخرین حراج کریستی در دبی داشت و «هیچ»هایش بسیار مورد استقبال خریداران قرار گرفت.
این روزها درحال نوشتن کتاب جدیدی هستید؟ یا اینکه احیاناً کتابی زیر چاپ دارید؟ دو کتاب در حال انتشار دارم که تمام مراحل اولیه چاپش را گذرانده است و به زودی بیرون میآید. یکی از کتابها در ادامه مجموعه کتابهایم درباره اقوام و ایلات ایرانی است. کتاب «افشارها» که به اقوام افشاری کرمان تعلق دارد و درباره بافتهها و هنر بافندگی آنهاست. از خیلی سال پیش قصدم این بوده که ۵ مونوگراف از ۵ قوم بزرگ ایرانی بنویسم و به صورت کتاب در آورم. این ۵ قوم «شاهسوند»، «افشار»، «لر»، «کرد» و «بلوچ» است. «افشارها»، دومین منوگراف است که به دو زبان انگلیسی و فارسی و در قالب یک کتاب، چاپ میشود. اولین کتاب این مجموعه، مربوط به قوم «شاهسوند» بود که نسخه انگلیسی آن سالها پیش چاپ شده است. هر دومتن انگلیسی و فارسیاش را هم خودم نوشته ام. «شاهسوند» تا به حال به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی در سوییس، آلمان و فرانسه چاپ شده است. کتاب دوم آماده چاپ، «ترازو و سنگ» است که مربوط به تاریخچه این ابزار در دنیا و ایران و سیر تحولاتشان در ایران تا زمان قاجاریه است. این کتاب جزو مجموعه هنرهای از یاد رفته است. چه کتابهایی از مجموعه هنرهای از یاد رفته، آماده شده و چه کتابهایی باقی مانده است؟ برنامهام از ابتدا این بود که در یک مجموعه ۱۰ تایی، این هنرها را به صورت کتاب درآورم. سه تای این کتابها چاپ شده (طلسمها، سرمهدان و قفلهای ایرانی) و چهارمیاش هم همین «ترازو و سنگ» است. شمارههای ۵ و ۶ آن هم در دست آماده شدن است. «نمکدانهای عشایری» و «سنگ قبرهای ایرانی»، دو کتاب بعدی هستند. همه این کتابها را انتشارات بنگاه چاپ میکند. درباره مجموعه کتاب ایلات هم صحبت کنید. درباره دستبافههای اقوام عشایر، تحقیقات بسیاری انجام دادهام. این کار را از ۴۰ سال پیش آغاز کردم و مطمئناً اگر در آن زمان انجامش نمیدادم، الان دیگر امکانش به آن شکل نبود. زندگی عشایر با سرعت تغییر کرده است. الان دیگر مثل گذشته نیست که همه وسایل مورد نیازشان را خودشان بسازند. آنها شترها و اسبهایشان را میفروشند و وانت میخرند. دیگر چادرها، زیراندازها و رواندازهایشان را مثل گذشته، خودشان نمیبافند. یعنی در اغلب موارد اینها را تهیه میکنند. دارند کم کم ساکن میشوند و ییلاق قشلاقهایشان کم شده است. آن موقع لازم بود که این تحقیقات انجام شود و به نتیجه برسد. الان دیگر امکانش نیست. این اطلاعات را دارم به تدریج دستهبندی میکنم تا به نتایجی برسانم و بتوانم مرتبشان کنم و در قالب کتاب در آورم. آیا منابع مکتوبی هم به عنوان کتاب مرجع، برای نوشتن درباره این هنرها در دسترستان بوده است؟ نه، به هیچوجه. کتابهایی که نوشتهام همه دست اول و رفرنس هستند. نظیر آنها وجود ندارد. نه در ایران و نه در خارج از کشور. کتابهای قبلی هم همینطور بودند. یعنی سرمهدانها، طلسم گرافیک سنتی ایرانها و قفلهای ایرانی. مکتوب کردن این هنرها و یا نوشتن درباره ایلات و دستبافهیشان برایتان بسیار جدی است و خیلی پیگیرش هستید. این ضرورت را چگونه حس کردهاید؟ ما ایرانیها در کل به هنرهای سهبعدیمان بیتوجه بودهایم و بیشترین تلاشمان را روی ادبیاتمان گذاشتهایم. یعنی در مقابل این بیتوجهیها به هنرهای سه بعدی، دهها کتاب درباره شعر و ادبیات در سال منتشر می شود. اما هنرهای تجسمی و هنرهای سه بعدی درصدش بسیار پایین است. دلیل بیتوجهی ایرانیها به هنرهای سهبعدی را واقعاً نمی دانم. گاهی که به آن فکر میکنم به نظرم میرسد که محققان و نویسندههای ما برای این سراغ این هنرها نمیروند که شاید فکر میکنند ما خودمان چیزی نمیدانیم و باید منتظر باشیم تا یک خارجی بیاید و درباره هنرهای ما بنویسد. اما این دیدگاه درست نیست. ما باید تحقیقاتمان را بکنیم؛ باید از تجربیات کسانی که هنوز مشغول کار کردن در این رشتههای هنری هستند، کمک بگیریم و تا قبل از اینکه همه آنها از یاد و از بین برود مکتوبشان کنیم. از همان سالهای جوانیام هم ناراحت بودم که چرا درصد کتابهای مربوط به هنرهای سهبعدی به نسبت سایر کتابها اینقدر پایین است. از همان زمان تصمیم گرفتم دستکم خودم قدمی بردارم و علاقهای که شخصاً به این اجسام داشتم باعث شد به جمعآوری آنها همت کنم. جمعآوری این اشیا و اصلاً علاقه تان به آنها تا چه اندازه بر حرفه اصلیتان و هنری که با آن شناخته شدهاید، تاثیر گذاشته است؟ درواقع این اشیا، چیزهایی نبودند که برایم بیتفاوت باشند. همیشه برایم الهامبخش بودهاند و در کارم بسیار تاثیر گذاشتهاند. در مجسمههایی که ساختهام، بسیار یاریام کردهاند. سرمهدانها، قفلها، ترازوها و... همیشه دنبال این اجسام بودهام، هر جا دستم رسیده است خریداری و جمعآوریشان کردهام. تاثیر آنها در کارهایم کاملاً محسوس است. هر کدام از اینها به نوعی به حرفهام و کارهایم مربوط بودهاند و بیجهت نبوده است. اطمینان میدهم که هر کدام از اینها نقشی را در زندگی هنری من داشتهاند. از طرفی معتقدم هنرهای تجسمی ما، در وجود این اجسام است که تاریخ و پیشینه پیدا میکند. باید در این اجسام به دنبالشان باشیم. ما سنت مجسمهسازی به آن شکلی که در یونان و رم بوده، نداریم. اما واقعیت این است که ما تاریخ هنرهای تجسمی داریم. باید با جستجو کردن در دل این اشیا آن تاریخ را پیدا کنیم. هنرمندان قدیم خلا مجسمهسازی را از طریق این اشیا پر کردهاند. با چه نگاهی به دنبال جمع آوری این اشیا بودهاید؟ در واقع سابقه این علاقه به کجا و چه زمانی بر میگردد؟ در مقدمه این کتابها، مختصری در این باره نوشتهام. اینکه این علاقه چهور و از کجا آغاز شده است. در کتاب طلسم گرافیک سنتی ایران، نوشتهام که چطور وقتی در بچگی مریض میشدم، مادرم تخم میشکست یا نذر و نیاز میکرد و گاهی مادرم از کسانی که در آن زمان ها راه میافتادند و دعا مینوشتند، میخواست برای من دعایی بنویسد. اینها همه مقدمات آن علاقه و بعد تحقیقاتی بود که امروز به ثمر نشسته است. بعد ها به نیروی بسیار قدرتمند این طلسمها پی بردم. اینکه چقدر از لحاظ گرافیکی غنی هستند و گرافیک سنتی ما در وجود همینهاست. ما در این هفتاد- هشتاد سال که به گرافیک توجه کردیم، مستقیماً رفتیم سراغ سبکها و شیوههای غربی و دنبال گرافیک خودمان نرفتیم. اگر میرفتیم حالا گرافیک یک پیشینه و جایگاه ملی و وطنی شناخته شده داشت. الان اگر چه دیر است اما دیر، از هرگز بهتر است. تصمیم گرفتم اینها را مصور و مکتوب کنم که جوانها آشنا شوند. خوشبختانه مقبول افتاده و جوانها و گرافیستها به آن توجه کردهاند. در کتاب قفلها ایرانی هم مقدمهای نوشتهام درباره اینکه در کودکی چقدر علاقه داشتم به اینکه قفلها را باز کنم و ببندم و... غنایی که در قفلسازی ایران وجود دارد، در دنیا بینظیر است. شما در کار مجسمهسازی تان بسیار منسجم و هدفمندید. و همین باعث شده که کارهایتان کاملاً منحصر به فرد باشد. در زمینه نوشتن کتاب هم همین انسجام و تمرکز دیده میشود. یعنی کتابهایتان و مجموعه بودنشان و ارتباطشان به مجسمهسازی نشاندهنده این تمرکز است. بله، همین طور است. مطمئناً همه اینها هدفی را دنبال میکنند. برای اینکه یک شبه به دست نیامدهاند. نه اطلاعاتش و نه ابزارش. سوابقش به سی چهل سال پیش بر میگردد. اشیا به تدریج جمعآوری شدهاند. طی این مدت تحقیق و بررسیهای لازم انجام شده است و حالا دارد همه اینها به صورت کتاب در میآید. کسانی که این کتابها را میخوانند، شاید از این همه پیشینه اطلاع نداشته باشند. شنیدهام که بعضیها از من میپرسند اینها را از کجا خریدهاید؟ اصلاً اینطور نیست که رفته باشم در یک مغازه و این اشیا را خریده باشم و حالا بخواهم دربارهشان بنویسم. برای جمعآوری اطلاعات این کتابها، لازم بوده که تحقیقات میدانی شود. مطالعات انجام شود و اینها زمانی قابل چاپ میشود که به یک جمعبندی نهایی رسیده باشد. بعضی از این هنرها را هنوز خودم به نتیجه نهایی نرسیدهام و هنوز فرضم این است که آماده نیستند، اطلاعاتم دربارهشان کامل نیست. آیا این کتابها با کار و هنرتان به عنوان یک مجسمهساز در یک مسیرند؟ یعنی یک جور تکمیل همدیگرند؟ هنرم را در این کتابها قاطی نمیکنم. از مجسمههایم، چیزی در کتابهایم نیست. اینها مستقل از یکدیگرند. البته اگر کسی علاقمند باشد که این دو را بررسی کند میتواند با دیدن کتاب کارهایم و این کتابها، به الهاماتی که من از این اشیا بردهام و تاثیری که از اینها گرفتهام، پی ببرد. یعنی اینها را کشف کند. اما اصلا اینطور نیست که در کتاب ها به آثارم اشاره ای کرده باشم یا از این چیزها. خودم آنها را با هم مخلوط نمی کنم. این دو کاملا از هم مستقل هستند. قرار بود موزهای از آثارشما ساخته شود. کاری که از چند سال پیش قرار بود شهرداری تهران با خریدن خانه و آثارتان انجام دهد. ولی گویا تا امروز از آن خبری نشده است. بله، اما همه چیز به هم ریخت. قرار بود موزهای باشد که آثارم به تدریج در آن به نمایش دربیاید، همینطور قرار بود این اشیایی که جمعآوری کردهام هم برای علاقمندان و جوانان نمایش داده شود، اما منتفی شد. دلیل منتفی شدنش هم به تغییری که درمدیریت و در نتیجه در سیاست فرهنگی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری ایجاد شد، مربوط میشود. چون قرار بود این موزه توسط این سازمان افتتاح شود. خودم بانیاش نبودم. شما فیلمی هم از قفلسازی در ایران ساختهاید. قفلسازی دستی. درباره ساخت این فیلم هم صحبت کنید. زمانی که کتاب انگلیسی قفلهای ایرانی را مینوشتم، یعنی در سال ۱۹۷۴، به تلویزیون ملی پیشنهاد دادم، یک گروه فیلمبرداری را در اختیارم بگذارد که در سفرهای میدانی با من بیاید و فیلم بگیریم. اطلاعات و آدرسها را در اختیار داشتم. خودم یک بار پیش از آن رفته بودم و افراد و محلها را شناسایی کرده بودم. مناطقی که چند قفلساز در سنین بالا هنوز زنده بودند. اگر چه دیگر چندان کاری در این زمینه نمی کردند. سفرهای زیادی کردیم به اصفهان، شیراز، همدان، کرمانشاه و... اینها کار کردند و ما فیلم آن را تهیه کردیم. آن قفلسازها که از دنیا رفتند دیگر هیچ کس جانشین آنها نشد و قفلساز دستی در حال حاضر دیگر در ایران وجود ندارد. با شانسی که ما داشتیم، این سفرها به موقع انجام شد. اگر الان قرار باشد کسی در این باره فیلمی بسازد، دیگر این افراد وجود خارجی ندارند و همه فوت کردهاند. آن زمان در مناطق دور افتاده زندگی میکردند. خوب بود شناسایی شود و زندگیشان نمایش داده شود. خوشحالم که این کار را کردهام. صنفهای دیگری هم بودند که رویشان کار کردهام. چاقوسازها، فولادگرها، قیچیسازها و... امیدوارم در آینده بتوانم درباره اینها هم کتابی بنویسم. |
نظرهای خوانندگان
با سپاس فراوان از استاد تناولی و رادیوزمانه عزیز
-- بینام ، Apr 14, 2008 در ساعت 03:06 PMاگر ممکن است بفرمایید کتابهای استاد را از کجا میتوان تهیه کرد (در ایران) و آدرس سایت مرتبط با ایشان نیز ذکر شود.
کتابهای ایشان را انتشارات بنگاه منتشر کردهاست و آدرس آن www.bon-gah.com میباشد
-- محمدرضا خالدزاده ، Apr 16, 2008 در ساعت 03:06 PMدر مورد کتاب طلسم آقای تناولی به همین سایت زمانه رجوع کنید .طلسم هنر سنتی ایران نوشته خانم هلنا شین دشتگل با توضیحات خوب و مفید بامعرفی چند وب سایت دیگر از استاد پرویز تناولی است.
-- مینا ، Apr 30, 2008 در ساعت 03:06 PMبا سلام و با تشکر از شما می خواستم بدانم استاد تناولی در زمینه جواهرات ایران هم تحقیقی انجام داده اند؟ و اینکه چگونه می توان با ایشان تماس گرفت ؟ آدرس سایت یا ایمیل ایشان چیست؟
-- فرزانه یزداندوست ، Nov 14, 2008 در ساعت 03:06 PM