رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ فروردین ۱۳۸۷
نگاه وبلاگ‌نویسان به سریال مرد هزار چهره

زود جو گیر می‌شویم

فرهاد سامانی


«مرد هزار چهره» در حالی شب‌ها میهمان خانه ایرانیان شده که برنامه‌های تلویزیون ایران شباهتی به مناسب‌های شاد نوروز ندارد. مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره با به تصویر کشیدن زندگی یک کارمند ساده با نام مسعود شصت‌چی او را در چهره‌های مختلفی ظاهر کرده است؛ کارمند ثبت احوال، پزشک و سرهنگ نیروی انتظامی.

در ایران سریال مهران مدیری با به تصویر کشیدن زندگی ایرانیان به زبان طنز موفق شده که مردم را شب‌ها پای تلویزیون میخکوب کند و در هر مهمانی و هر بحثی صحبت از مرد هزار چهره باشد.

Download it Here!

این واکنش‌ها و بازتاب‌ها را می‌توان در میان وبلاگ‌نویسان ایران هم دید. آنجا که بحث بر سر قسمت‌های مختلف این سریال به موضوع اصلی پست‌های وبلاگ‌نویسان تبدیل شده است.

پس از آن که مسعود شصت‌چی لباس سرهنگ نیروی انتظامی را پوشید و در یک کلانتری با اراذل و اوباش محله‌اش درگیر شد، اظهار نظرها و بحث‌ها در مورد این سریال به اوج خود رسید. چنانکه در سایت بالاترین به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی می‌توان ردپای نظرهای مختلف را در آن دید.

نویسنده وبلاگ «جمهور» نوشته است: «مرد هزار چهره عالی بود. لحظه لحظه‌اش آدم را یاد وقایع و اتفاقاتی می‌اندازد که در این مملکت رخ می‌دهند. تفتیش بدون مجوز، دستگیری بدون حکم قضایی و مدرک، ضرب و شتم متهم به قصد اقرار، کلکسیونی از رفتاری که بخشی از نظام انتظامی و قضایی در ایران انجام می‌دهد. ترفیع درجه سرباز وظیفه‌ای که نقشش را به‌خوبی رادش بازی می‌کرد، هم به نوعی نماد درجه دادن‌های بی‌ضابطه است.

نویسنده وبلاگ «دبش»، مهران مدیری کارگردان و پیمان قاسم‌خانی فیلمنامه‌نویس این سریال را ستوده و نوشته است : «در چند قسمت اخیر سریال مرد هزار چهره که این شب‌ها پخش شد، به طوری محسوس سیستم مدیریت دیمی احمدی نژادی و مهمتر از آن طرح پرسر و صدای مبارزه با اراذل و اوباش توسط نیروی انتظامی هجو شد. اصلا خود نفس شوخی با نیروی انتظامی (حتی در قالب یک سوءاستفاده‌چی که لباس سرهنگی برتن کرده) خودش در ایران بی سابقه است چه رسد به اینکه در رسانه ملی»

نویسنده وبلاگ «تربیون آزاد» سریال مرد هزار چهره را آینه تمام قد نیروی انتظامی می‌داند. «به‌راستی هم آن چه که مدیری ساعتی پیش در «مرد هزار چهره» به نمایش گذاشت، صحنه‌های بکر و هوشمندانه‌ای از حقایق اجتماعی ایران را در خود جا داده بود؛ متهم بی‌سوادی که پس از شکنجه‌ی شدید صدها صفحه اعتراف می‌نویسد، نوجوان دست‌فروشی که در راستای برقراری امنیت به 11 سال زندان محکوم می‌شود، پیرزن فرتوتی که تنها به جرم بیرون آمدن در ساعت 11 شب به بازداشت‌گاه می‌رود و بازداشت‌گاه‌هایی که با انفجار جمعیتی متشکل از بی‌گناهان روبه‌رو هستند.»

به عقیده نویسنده وبلاگ «راز سر به مهر» این سریال به سراغ نقد اخلاق جامعه ایرانی رفته است. «زیر سوال بردن نظام ناکارآمد مبارزه با مفاسد اقتصادی، با همراه کردن بیننده با حس بی‌گناهی آقای شصت‌چی در دادگاه ، انتقاد از عدم نظارت مفید بر سیستم بهداشتی و زیر سوال بردن روحیه پول‌محور در جامعه پزشکی، هجمه به عادت قهرمان‌پروری جامعه ایرانی بدون شناخت از «قهرمان»، به سخره گرفتن نظام اداری به خصوص در بانک‌ها، تلاش برای اثبات این ادعا که در جامعه ایرانی بدون «جنجال» و «جیغ و داد و هوار» امکان رسیدن به حق مشروع سخت و صعب می‌شود؛ همه و همه از رویکرد جدی تیم مهران مدیری به خراشیدن پیکر اخلاق منحط جامعه خبر می‌دهد.»

برخی این سریال را یک گرته‌برداری از رمان پخمه و موخره عزیز نسین می‌دانند. به عقیده نویسنده وبلاگ «روزنوشتهای آخرین رئیس جمهور» سال‌ها پیش استاد عزیز نسین در نقد روشنفکرزدگی جوانان در ترکیه کتابی به نام موخوره نوشت، ولی هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد ما امروز شاهد یک طنز تلویزیونی بر اساس آن باشیم که نوعی بیدارباش به اکثریت قریب به اتفاق ما باشد. این کافه نشینی‌ها، به‌به گفتن به خزعبلات همدیگر، جوزدگی سیاسی، شعرهایی که بوی گند سیاست‌زدگی می‌دهند، بی‌سوادی در لفافه نوگرایی، مسخره‌بازی به نام مدیتیشن و هزار و یک درد که دامان روشنفکری این جامعه را گرفته است.»

علی شکوری‌راد نماینده پیشین مجلس ایران در وب‌سایت شخصی‌اش نوشته است:«حقیقت آن است که ما مسخره شده‌ایم. نه به‌عنوان پزشک و نه در این سریال تلویزیونی، به گزاف نمی‌گویم در هنگام دیدن این قسمت از سریال به جامعه خودمان در این سه سال گذشته فکر می‌کردم، جامعه ما هم مانند آن جمعیت نشسته در سالن، حرف‌های حیرت‌آور را بادهان باز گوش داده و برخی هم آنچه را فهمیده نمی‌شده است را به حساب شجاعت، فضل و کرامت سخنران گذاشته‌اند.

حال باید منتظر بنشینیم تا صحنه مشابه چنان دادگاهی کی برپا شود تا دکتر طبیبیان‌های ظاهر بین و زودباور و سرگرد فلانی متوهم و خوش خیال و لابد برخی خام‌اندیشان مدعی عشق امام زمان که امروز آتش بیاران معرکه هستند، بفهمند و در جایگاه مدعی قرار بگیرند و به‌خاطر سوءاستفاده از عواطف ساده آنها خواستار اشد مجازات متهمی شوند که اصرار دارد از خود دفاع کند و بگوید من یک کارمند ساده بودم که جهل عوام و به‌به و چه‌چه برخی خواص مرا جو گیر کرد و به اینجا رساند که امروز با این عنوان محاکمه شوم.


گزارش تصویری سریال مرد هزار چهره

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جسارتا اسم وبلاگ بنده روزنوشتهای آخرین رئیس جمهوره. این اسمی که اشتباها نوشتید آدمو یاد طرفدارهای احمدی نژاد میندازه. اگر صلاح دیدید اصلاح بفرمایید.


--
زمانه: تصحیح شد. به خاطر بی دقتی عذر می خواهیم :)

-- امین تقی خانی ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

با وجود فضای حاکم بر صدا و سیما کمی سهل انگارانه به نظر میرسه که فکر کنیم فقط اراده آقایان مدیری و قاسم خانی پدیدآورنده بخشهای مربوط به نیروی انتظامی این سریال بوده. نقدها بسیار جدی و صریحه و کار از کنایه و استعاره گذشته. اصلا منظورم بحث تکراری سوپاپ اطمینان نیست، به گمانم این بخشهای سریال به نوعی نتیجه و حتی شاید سفارش بخش عاقل حکومته که متوجه شده اون طرح امنیت اجتماعی چه ضرری به وجه پلیس زده و قصد داره با این سریال طنز به نوعی از اون کار اعلام برائت کنه و به مردم اعلام آشتی بده.
در یکی از قسمتهای دادگها پلیس شاکی خیلی صریح میگه این آقا با خشن نشون دادن پلیس به اعتبار نیروی انتظامی بزرگترین لطمه را زده.

-- مردی زیر باران ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

خیییییلی ممنونم

-- امین تقی خانی ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

تا حدی با مردی زیر باران موافقم

و این مطلب رو هم اضافه می کنم که مهران مدیری و گروه همراه به دفعات ثابت کردند که در خدمت حکومت مشغول ساخت برنامه هستند و بارها از این تریبون برای القا نظرات گروه سیاسی خاصی استفاده شده است

متاسفانه بعد از سریال پاورچین که گروه به اوج محبوبیت رسید شروع به نوشتن و انتخاب موضوعات سفارشی تبلیغاتی کردند و در نهایت وارد دایره هجو شدند.

این رو فراموش نکنید که هیچ کس در این فضای رسانه ای تلویزیون و سینما مجاز به نقد دولت و حکومت نمی باشد مگر زلفی گره زده با مدیران و مسولان و مسببان اصلی مصائب موجود داشته باشد. همانطور که هیچ کس مجاز به ساخت فیلم مامولک نبود غیر از کمال تبریزی و همین طور اگر کسی غیر از مخملباف شبهای زاینده رود را می ساخت تا کنون هفتاد کفن پوسانده بود.

البته این اتفاق اکنون در جوامع پیشرفته دنیا نیز در حال رخ دادن است. بزرگترین پروژه های سینمایی ضد امریکایی که در هالیوود ساخته می شود با نظارت و مجوز و حتمن سفارش خود نهاد های امنیتی کشور مذکور ساخته می شود.

-- d,sj ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

واقعا كه زود "جو گير" ميشويم.آن قدر دايره انتقاد در ج.ا.ا.تنگ شده است كه هر كاري هر قدر سطحي تنها به زعم مطرح كردن چند انتقاد آبكي چنين به به و چه چه تحويل ميگيردبه خصوص اگر نگاهش به دو تابو يعني به پليس و جنگ (اخراجي ها)باشد.
آقاي مديري و شركا بايد متشكر اين محيط بسته و بي مايگي رقبا باشند.
راستي كسي پرسيد كه بر سر آن طناز "ساعت خوش" چه آمد كه امروز طنز را در حقنه كردن "به به -به به" ميبيند و براي ما لاله زار 30 سال پيش را به تلويزيون مياورد؟ بر آن عزيزان حرجي نيست كه ادعائي هم نداشتند ولي اين آقايان كه...

-- مزدك بامدادان ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

یک تفاوت وجود داره و اون اینه که در ایران فقط یک تلویزیون دولتی هست ولی توی آمریکا بیشتر شرکت‌های فیلم سازی و تلویزیون خصوصی هستن. این هم از همون حرف‌هاست که نتیجش اینه که بگیم مرگ بر آمریکا!

-- مهیار ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

آنچه من در اين سريال ديدم نقد نيروي انتظامي نبود بلكه هجو روشنفكران بود. آنچه نقش سروش صحت مدعي نمايش آن بود، هجو روشنفكران مخالف بود. در حالي كه در نيروي انتظامي حتي شاهد يك نمونه حرف يا تصميم غيرمنطقي نيستيم. روشنفكران همه غيرمنطقي، كودن و بي‌سواد هستند. از آقاي مديري انتظار نقد نيروي انتظامي را در شرايط كنوني نداريم ولي به سخره گرفتن روشنفكران به روشني نشان مي دهد كه وي كار سفارشي ساخته است. اميدوارم آقايان نويسنده اين سريال نيز كه اين بار برنامه هويت را در قالب سريال طنز طراحي كرده اند ژست روشنفكري نگيرند.

-- پرويز ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

سريال مرد هزار چهره، با نوع سناريو و تدويني كه دارد، در حقيقت، به هجو جامعه (بينندگان تلويزيوني) مشغول است، نه طنز، و جراحي رفتار اجتماعي. مثال ساده‌اي مي‌زنم، آيا سطح فهم عمومي جامعه‌ي پزشكي ما در حدي است كه يك مستخدم اداره، با آن دايره‌ي واژگاني تنگ و شناخت محدود از حوزه‌ي تخصصي، بتواند وارد معركه گفت‌وگو با پزشكان شود؟ آيا چنين نگاهي واقعيت اجتماعي جامعه‌ي ماست؟ آيا نويسندگان سناريو، بينندگان خود را چندان احمق فرض نكرده‌اند كه چنين نگاهي را از زاويه ديد آنان روايت مي‌كنند؟
من هم با نظر مردي زير باران موافقم. خوب به ياد مي‌آوردم كه در شب‌هاي اوج بحران كوي دانشگاه، در تيرماه 78، يك شب وقتي كليد تلويزيون را زدم روي شبكه سه، ديدم مهران مديري با طنز مسخره‌اش برگشته به روي آنتن. زمستان سال قبل، او با پرداخت واقع‌بينانه‌اي از روابط رامين و مريم (خانم لاله صبوري)، گل كرده بود، و بعد از آن، رسماً به استخدام برنامه‌هاي سياست تبليغي درآمد.
برنامه‌هاي تلويزيوني مديري، اساساً داراي دو ويژگي هستند، اول اين كه، رقابتي نيستند، اين برنامه‌ها در فقدان رقابتي زنده درون تلويزيوني، ساخته مي‌شوند، و به عبارتي از رانت سياسي استفاده مي‌كنند. و دوم اين كه، در همه‌ي اين برنامه‌ها با چهره‌ي تلويزيوني بسيار متكبر و خودخواه مهران مديري روبرو هستيم. اين تكبر و خودخواهي را مي‌توان هم در نقش محوري و زوركي‌اي كه براي خود قائل است ديد، و هم در حذف ديگري. به خصوص ديگراني كه به زور بازيگري فقط، مي‌توانند در كنار او نقش برجسته‌ و شايد برجسته‌تري ايفا كنند، و چهره شوند. روال برنامه‌ها نشان مي‌دهد كه چنين افرادي به سرعت حذف مي‌شوند، و صرفاً كساني در كنار مديري به ايفاي نقش مي‌پردازند كه در كنار او، به لحاظ بازيگري كوتوله‌ جلوه مي‌كنند. حال آن كه، نگاهي به سبك بازيگران كمدي و نمايش‌هاي انتقادي و طنزي تلويزيون‌هاي جهاني نشان مي‌دهد، كه شخصيت محوري نمايش، به لطف تسلط بر بازيگري همواره محور مي‌شود، نه با حذف جفت بازيگر، يا ايجاد خلاء بازي‌هاي خوب.
جايگاه مهران مديري در برنامه‌هاي تلويزيوني ايران، نمايشي از ساخت جامعه‌ي (مردسالار و پدرسالار) ايراني است. برخي نقش‌ها در جامعه‌ي سنتي پايدارند، جنبه‌ي بزرگ طنزآميز مهران مديري در ساخت برنامه‌هاي تلويزيوني‌اش، خود اوست، نه محتواي برنامه‌اي كه در صدد اجراي آن است.

-- مزامير ارجمندي ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

نظر من خلاف همه است . http://farnazag.ir/?p=155

-- faren ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

من چند بخش از سریال مرد هزار چهره را دیدم. اول به نظرم آمد که در سخره گرفتن شخصیت "کارمندان" دولتی کار جالبی کرده است ولی هرچه که می گذرد به نظرم می رسد که این یک سریال ضد ارزشی است: نه در پشت آن اخلاقی نهفته است و نه پایبندی به اصولی انسانی است. نقد بی مهابا شخصیت های مختلف در حد افراطی خودش که همین دیشب نفی کوبنده محافل ادبی بود از طریق به ابتذال کشاندن این محافل.و این ایده را به بیننده القاء کردن که جماعت شاعران و روشنفکران چپ یک جماعت بیخودی و علاف است، همانی که مبلغان این رژیم سالها در این امر کوشا بوده اند. من با کارهای مهران مدیری آنجا که نفی ارزش است و نفی و مسخره کردن شخصیت های مختلف است تا حد له کردن شخصیت ها اصلاً موافق نیستم و آنرا یک فاجعه میدانم.

-- مهدی ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

مردی زیر باران، چقدر راحت قضاوت و دیگران را متهم می کنید، جالبه که در سیستم و فضای کنونی جامعه هیچ کس به کس دیگه ای اعتماد نداره و همه سعی می کنیم دیگران رو متهم و محکوم کنیم. چنان قاطعانه رای صادر کردین انگار در جریان تمام برنامه ریزی ها و سیاست های آشکار و پنهان کشور هستین. میشه یه کم منصف بود و گفت شاید مدیری و تیمش با برنامه ریزی سیاسی چنین سریالی ساختند. آخه مردمی که از این سریال فقط "به به و خیلی ممنونم" در ذهنشون میمونه و تا یک ماهه دیگه همه چیزو فراموش می کنن، احتیاجی به چنین سیاست های ظریفی ندارند

-- ZoHrE ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

سلام
من فکر نمی کنم این سریال انتقادی باشه
چرا که در قسمت نیروی انتظامی بر خلاف بقیه قسمتها اصلا حس ترحم بیننده نسبت به سرهنگ قلابی برانگیخته نمیشه ولی تو قسمتهای دیگه این حس وجود داره که مسعود بی گناهه و حتی به خاطر کارایی که می کنه باید بهش پاداش بدن.در قسمتهای خانواده ی طبیبیان او خیلی صادقانه با مریضاش رفتار میکنه دلش به حال اونا میسوزه رایگان ویزیتشون میکنه ویا در قسمت انجمن شعر بیننده طوفان قلابی رو بسیار شاعر تر!! از اون افراد ساده لوح میبینه ولی در قسمت نیروی انتظامی کاملا برعکسه مسعود شست چی وارد مجموعه ای میشه که ظاهرا در اون کاملا بر طبق قانون عمل میشه هیچ متهمی شکنجه نمیشه وبا ورود مهران مدیریه که همه چیز بهم میریزه بی قانونی میشه ماموران وظیفه شناس که حتی حاضر به زدن یک بوق جلوی مجتمع ساختمانی نیستن مدام تذکر میدن که کارهای سرهنگ غفاری خلاف قانونه حتی کارای مثبتی هم که سرهنگ قلابی انجام میده کاملا اتفاقیه در حالی که تو بقیه قسمتا از روی آموزشای اطرافیانه که کارای خوب انجام میده طنز به نظر من وقتی به وجود میاد که مثلا تناقض یا اغراق پیش بیاد در این سریال نیروی انتظامی خوبه وفقط سرهنگ قلابیه که بده.یا در قسمت انجمن شعر یه شاعری که نقششو سروش صحت بازی میکنه به عنوان یک چهره ی آزادی خواه مضحک نشون داده میشه .آخه وقتی این نکات جالبه که شما واقعت بیرونیش رو برعکس نبینید.متاسفانه امسال یکی از بدترین سالها از نظر حقوق بشر در تاریخ جمهوری اسلامی بود رفتارهای خشونت آمیز پلیس با مردم پایمال شدن حقوق فردی و اجتماعی شهروندان تعطیلی روزنامه ها دستگیری وشکنجه ی دانشجویان معلمان زنان کارگران و ... از این جمله بود در حالی که تواین سریال یا سعی میشه این رفتارها کار عده ای معدود جلوه داده بشه ویا این آزادی خواهان مسخره بشن.اما یه جای این سریال خیلی برای من جالب بود تبهکاری که ماموران وظیفه شناس وباهوش!!! هیچ مدرکی از او نداشتن با شکنجه توسط سرهنگ قلابی ازش مدرک بدست میاد توی سلول پژمان بازغی به متهم دستگیر شده میگه با هر جنایتی هم که مرتکب شده باشی حق شکنجه ی تو را نداشته و اعتراف تخت شکنجه وجاهت قانونی ندارد اما لحظاتی بعد که گروهبان شاهین توسط همسرش فراری داده میشود به متهم درون سلول میگوید تو همین جا بمون جای تو همین جاست !!!! البته با توجه به این نکته شاید مهران مدیری گیر کرده یا شاید هم از عمد این کار را کرده . ولی متاسفانه ایده دوم را نمیتوان زیاد قابل قبول دانست چون از این دست نکات در سریال بسیار بسیار کم است.
اما قسمتهای اول تا ششم بسیار عالی بود.همه سکانسها عالی ویا حداقل متوسط بودند.ومیشد تفاوتهایی را با کارهای قبلی مدیری احساس کرد که متاسفانه قسمتهای بعدی از امتیاز سریال به شدت کم کردن.

-- حسن ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

یک نکته خوب این سریال (علاوه بر سایر نکات خوب و یا بد) این است که بر خلاف سایر سریالها و برنامه های این رسانه غیر ملی! به سازنده تم اصلی آهنگ تیتراژ (انیگما) در پایان اشاره می شود. در حالی بسیاری دیگر اصلاً اهمیتی به این مسایل نمی دهند

-- بدون نام ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

بخشید این بخش عاقله حکومت کیا هستند؟
اصولا این بخشای عاقله حکومت همیشه اینقدر دیر واکنش نشان می دهند؟
شاید از روی عقل است که همیشه دیر واکنش نشان می دهند

به نظر میاد مثل همیشه خیلی شلوغش کردیم و داریم برای خود مسائل را کنکاش بی خودی می کنیم
یک سریال نتقادی ساخته شده و مسوولان هم واکنش خاصی به ان نشان نمی دهند زیراکه انقدر به عیان نیست چونان مصاحبه فرزاد حسنی با رادان بنابراین هم با عدم واکنش سرو صدا ها را می خوابانند همین که ملتی سرگرم تکه کلام ها و حرف و حدیث های سریال می شوند و مهمتر انکه ساعت 11 شب همه مردم ایران فقط کانال 3 جمهوری اسلامی را می بینند نه چیز دیگر

اینقدر که ما وب نویس ها شلوغش کردیم اقایان بالایی ها شلوغش نکردند و راحت هستند

-- مجتبی ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

Agree with Mardi zire baran and the next writer! unfortunately Modiri ham BaLe.....

-- بدون نام ، Mar 30, 2008 در ساعت 09:52 PM

با خواندن متن و نظرات زیرش خیلی جالب می شود متوجه شد که در ایران، سرزمین نفت و بلبل، چقدر زندگی، عید، شوخی، شوی تلویزیونی، مشاغل و همه چیز به سیاست ربط داره و هیچ لبخندی نمی توان زد که یا اثر سیاسی یا قصد سیاسی یا نتیجه سیاسی نداشته یا برایش فرض نشود.
همه چیز را قاطی سیاست می کنیم حتی "بله بله" گفتن مهران مدیری... چه این طرفی ها چه آن طرفی های طیف سیاست....

-- Ramin ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

واقعن این همه واکنش حیرت آوره همین که واسه یه برنامه چیپ تلویزیونی این همه کامنت پراکنی میشه نشون میده از سلک کافه نشینان بی سوادی هستین که مجامع اکادمیک هنری این مملکت رو به قهقرا کشوندین فهم و دریافت امثال مدیری و صحت و قاسم خانی و شمایی که جدی گرفتینشون از مقوله ای که ادعاشو دارید در حد صفر کلوینه. تو این مملکت واسه سرشناس شدن تو هر زمینه باید با یکسری رویه ها آداپته باشی مثلن مثل ده نمکی هوچی گری بلد باشی یا مثل مدیری قرارداد انحصاری ببندی با صداوسیما مدیری رو جوونیاش دورادور میشناختم مثل خیلی از شما آرمانگرایی سطحی بود و یه چیزایی تو کله داشت که باز هم مثل اکثریت شما نتونست متمرکز باشه و عافیت رو با موقعیت تاخت زد. در این دوران سیاه جاهلیت که پنج درصد کتابخون داریم و همون پنج در صد هم پنج درصدشون کتاب کیفیت دار میخونن و بیشتر مبهوت منحط ترین فرهنگ های اونور آبی هستن نمیشه انتظار بیش ازین داشت .درین شوره زار صرفن گل هایی می رویند که چون همرنگ جماعتی نیستن که هنر رو مترادف بی قاعده گی و پشتک وارو زدن در گالری لی لی جون برای جلب توجه دختر مورد علاقشون می دونن، منکوب میشن به قول نابغه اعصار که از زمان اون تا بحال از لحاظ تعالی توده مردم آب از آب تکون نخورده:
گردش چرخ بد و نیک از هم نشناسد
آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو

-- آزاد ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

سلام
به نظرم در بیشتر بخش ها نقد عملکردهای مختلف در این سریال بد نبود.چه جامعه ی پزشکان که کم و بیش با آن آشنائیم.چه نیروی انتظامی و یا حتا جامعه ی ادبی زیادی بسته و زیادی خودباورمان! بیایید زیاد متعصب نباشیم .جامعه ی ما -با ادعای دوهزار و پانصد سال پیشینه -باید کمی تحمل و ظرفیت نقد را -در همه ی زمینه ها- باید درخودش بالا ببرد .زیرا زمان زمانی است که بسیار به آن نیاز دارد .حالا چه این کار را با برنامه ای تلویزیونی و به گمان بعضی ها فرمایشی انجام دهد و چه از راه های دیگر.

-- طلوع ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

جای تعجب نیست که این روشنفکر نماها و شاعرکان بر علیه مهران مدیری بشورند و به هر خاشاکی متشبث شود تانوری را که بر لانه آنها تاباند خاموش کنند بیچاره مردم ایران که روزانه دها جلد کتاب شعر برایشان منتشر می شود البته خود مولف ها آثار شعری !!! را منتشر می کنند و بعد بعنوان هدیه مجانا به دوست وآشنا می دهند در محافل و شب شعر های کذایی آنها هم همین گنده گو....ی ها جریان دارد چرا این همه وقت و سرمایه را این شاعرکان صرف شعر بافی می کنند کاش به جای این همه شعرک بافی شیر می دادند بیشک شاعران ایران شیر تمام جهان را تامیین می کردند .

-- شیدا ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

درود بر مرد بزرگ طنز ایران مهران مدیری
متاسفم که اکثریتمان با بدبینی به مسائل نگاه و قضاوت می کنیم.بابا طنزه نه سخنرانی بوش که اینقدر تحلیل سیاسی میکنیم.یک هنرمند هنر خودشو عرضه میکنه و هر کس ممکنه یک برداشت داشته باشه.مهم اینه که اینهمه بیننده داره .امیدوارم روزی خود مدیری ازادانه و صادقانه نیتشو از ساختن این سریالها بیان کنه و من کشاورز بروم بیلم را بزنم وسریال تلویزیونی نقد نکنم.اگه هم جائی اجازه دادند حرف بزنم زود جوگیر نشوم و همه را به رگبار انتقاد نبندم.

-- ش.خ ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

در یک رسانه انحصاری و شدیدا امنیتی واضح است که همه کارها فرمایشی هست. همین که مهران مدیری فلیم طنز با کیفیت میسازه و گه گاهی انتقادهایی با ظرافت از مردم و حکومت میکنه دست مریزاد دارده. چه اینکه اگر به دیگر سریالها نگاه کنیم لایه های غیر هجو بسیار کمتری می یابیم.

-- رویا ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

در یک رسانه انحصاری و شدیدا امنیتی واضح است که همه کارها فرمایشی هست. همین که مهران مدیری فلیم طنز با کیفیت میسازه و گه گاهی انتقادهایی با ظرافت از مردم و حکومت میکنه دست مریزاد دارده. چه اینکه اگر به دیگر سریالها نگاه کنیم لایه های غیر هجو بسیار کمتری می یابیم.

-- رویا ، Mar 31, 2008 در ساعت 09:52 PM

دکتر ها مسخره شده اند؟ شاید بهتر است بگوییم که چقدر زیبا به این مطلب اشاره شده است: وقتی طبیبیان بزرگ قبل از شام همراه تمام فک و فامیل های دکتر تعهد می کنند که جان بیماران برایشان از همه چیز مهم تر است اما برای یک روز رایگان ویزیت شدن بیماران چقدر عصبانی میشوند، یا اصلا چرا دوست دارد سپهر جندقی در بیمارستان او باشد...آری او بیشتر به دنبال پول است تا سلامتی بیماران،چیزی که نه تنها دکتر بلکه وزیر و مدیر و... همه و همه در این مملکت فقط به دنبال آن هستند.و کاملا زیبا این سریال نشان می دهد که سرهنگ و... با پارتی بازی و دوز و کلک وارد شغل خود شده اند در صورتیکه در شغل خود هیچ سر رشته ای ندارند...

-- مهدی ، Apr 3, 2008 در ساعت 09:52 PM

سلام.
دست استاد مهران مدیری درد نکنه که از هزار جنبه و هزار دیدگاه مختلف اگر به مرد هزارچهره نگاه کنیم هزاران هزار معنی در آن می یابیم!!!
شکر خدا که چنین طنز فوق العاده ای بار دیگر پس از زحمات عالی ایشان در طنز پاورچین بر صحنه ی تلویزیون ظاهر شد. امیدوارم که همچنان شاهد چنین هنر نمایی های فوق العاده از ایشان باشیم.
خنده اولین هدیه ی عمومی بود که این طنز با وجود سانسور فراوان در سال نو به خانه هایمان آورد و بر لبهایمان جاری ساخت... شاد شدیم!
اگر کسی ادعایی دارد اگر می تواند در این مملکت همچین چیزی با این همه زحمت و خرج بسازد! اگر هم کسی اعتراضی دارد؛ خب زوری که نیست ! تماشا نکنید ماشاا... این رسانه ۷ شبکه دارد! حتی می توانستید پس از تماشای مسخره بازی های مورد علاقه تان (قبر بازی) از شبکه ای دیگر تلویزیون را خاموش کنید و بخوابید.
از نظر بنده کار آقای مدیری نقدی است از نقدهای حاضر! به قول یکی از دوستان چرا به بیل زدن خودمان ادامه ندهیم؟

-- م.غ ، Apr 8, 2008 در ساعت 09:52 PM