رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ فروردین ۱۳۸۷
گفت و گو با لی‌لی گلستان، درباره فروش سالانه هفت نگاه:

«تنها کمک دولت این است که دخالت نکند»

سمیه مومنی

سال ۸۶ سال خوبی برای هنرهای تجسمی ما بود. بهتر است بگوییم برای اقتصاد هنرهای تجسمی‌مان. پیش از هر چیز تداوم فروش‌های موفق آثار هنری ایرانی در حراج کریستی دبی و پس از آن برگزاری چند اکسپوی نقاشی و عکس.

انجمن نقاشان ایران، بعد از مشکلاتی که با وزارت ارشاد بر سر برگزاری هفتمین دوسالانه نقاشی پیدا کرد، و این اختلافات به کنار گذاشته شدن این انجمن از همکاری در برگزاری دوسالانه شد، نمایشگاه و فروش بزرگی را در موزه سعدآباد برقرار کرد که با استقبال بسیار خوبی از سوی علاقمندان و سرمایه‌گذاران ایرانی مواجه شد.

عکاسان، اکسپوی عکسی در هتل استقلال تهران برگزار کردند، این اولین فروش مستقل آثار عکاسی در یک نمایشگاه مستقل و بزرگ بود که البته با استقبال خوبی هم روبرو شد.

اما قابل توجه‌ترین و با برنامه‌ترین نمایشگاه و فروش سالانه به دومین فروش هفت نگاه بر می‌گردد، که بعد از تجربه موفق اول، در زمستان سال ۸۵، اینبار هم با برنامه‌ریزی مشخص‌تر و هدف‌دارتری کار را ادامه داد. با لی‌لی گلستان، یکی از اعضای گروه و سخنگوی آن در اینباره گفت و گو کردم.

درباره فروش سال ۸۶ در حوزه هنرهای تجسمی صحبت کنید. آیا به نسبت گذشته معتقدید بهتر عمل شده است؟
در نمایشگاه دوم هفت نگاه، ما سخت‌گیری‌های بسیاری کردیم و نتیجه این سخت‌گیری‌ها را در کیفیت بالای آثار به نمایش در آمده دیدیم. اگرچه تاثیر حراجی‌های خارج از کشور بر قیمت آثار ایرانی بسیار مثبت بود، اما این مساله بر قیمت‌های داخل کشور اثر گذاشت، همه فکر کردند قیمت‌های داخل هم باید افزایش پیدا کند. این مساله اغتشاشی را در قیمت گذار‌ی‌های داخل به وجود آورده بود.



هدف هفت نگاه، تعدیل این قیمت‌گذاری‌ها و اغتشاش‌ها بود، که تا حدی موفق شدیم، خریدها بسیار زیاد بود و مخاطبین پاسخ این دقت نظر و حساسیت مار ا به خوبی دادند. خیلی خوب خرید کردند، نگفتند کارها گران است و قیمت ها درست نیست؛ اگرچه به هر حال به نسبت سال گذشته قیمت ها بالاتر رفته بود.

فروش به نسبت سال گذشته چطور بود؟
از پارسال از لحاظ قیمت بیش از صد میلیون بیشتر فروختیم. البته از لحاظ تعداد ۲۵5 تایی کمتر بود. اما مساله اینجاست که آثار بسیار خوبی را نمایش دادیم.

خرید‌ها بیشتر روی چه آثاری بود؟
خوشحالی من از این است که در هر نمایشگاه، آثار برتر اول به فروش رفت. کارهایی که خودمان هم فکر می‌کردیم چقدر خوبند، اول از همه خریداری شدند. این نشان می‌دهد سلیقه مخاطب بالاست و نباید این سلیقه را دست کم گرفت.


لی‌لی گلستان

با توجه به اینکه خرید و فروش آثار هنری در ایران هنوز عمومیتی ندارد، مخاطبان فروش دوم هفت نگاه، بیشتر از چه قشری بودند؟
در این دوره از همه اقشار آمدند و خرید کردند و این البته از نکات جالب توجه این نمایشگاه بود. هنرجو، کارمند، کسانی که تازه به نقاشی روی آورده‌اند، مجموعه‌داران قدیمی و... خرید می‌کردند. جالب اینجاست که همه انتخاب‌ها، درست و خوب بودند.

خریدار دولتی چطور؟ آیا استقبال ارگان‌های دولتی هم به اندازه مردم عادی بود؟
می‌توانم بگویم که امسال ما فقط خریداران عادی داشته‌ایم‌. پارسال بانک اقتصاد نوین حامی ما بود و قول خرید به ما داد. خرید کلانی هم کرد. اما امسال هیچ حامی خاصی نداشتیم. از طرف موزه هنرهای معاصر، حبیب‌الله صادقی، به خواست خودشان آمدند و خرید‌هایی انجام دادند. از طرف صبا هم خرید کردند. اما خرید اصلی را مردم کردند و این برای ما مطلوب‌تر است.

بالاخره دولت هم باید خرید‌هایی داشته باشد. برای موزه‌هایش، ساختمان‌هایش و...
دولت حتماً برای موزه‌هایش خرید خاص خود را می‌کند و سلیقه خاص خود را دارد. اما الان اوضاع فرق کرده است. در این دو سال، بخش خصوصی دست به کار شده است. اکسپوی عکس را خود عکاسان برگزار کردند. هفت نگاه هم نمایشگاه موفقی بود. انجمن هنرمندان نقاش، نمایشگاه بزرگ فروش برگزار کردند که بی‌نظیر و بسیار موفق بود. دولت در هیچ کدام از اینها دستی نداشت و حمایتی نکرد. ما هم نخواسته‌ایم که حمایت کند. روی پای خودمان بودیم. دولت باید خیلی هم خوشحال باشد و زیاد هم مزاحم نمی‌شود! می‌توانیم روی پای خودمان بایستیم اگر انسجام و برنامه‌ریزی داشته باشیم، می‌توانیم قوی باشیم.

ببینید، دولت هم باید نقشی داشته باشد، حمایتش قطعاً می‌تواند موثر باشد...
تنها کمکی که دولت می‌تواند بکند این است که زیاد دخالت نکند، که تا به حال هم نکرده‌اند. البته اگر خودشان بخواهند اکسپو برگزار کنند، حتماً کمک خواهیم کرد. همکاری دولت و بخش خصوصی برای اعتلای فرهنگ، بسیار ضروری است. برای اینکه بتوانیم در این حوزه موفق باشیم نباید پیشداوری کنیم و گارد بگیریم، این درست نیست. هر کسی هر کاری در حوزه فرهنگ می‌کند، چه یک جای خصوصی باشد و چه یک ارگان دولتی، باید از همه طرف حمایت شود.

منظورم از حضور دولت، نقش حمایتی‌اش بود و نه دخالت. مثلاً اینکه دولت خودش را ملزم کند به خرید یا کمک‌های مالی و حمایت‌هایی از این دست است.
دولت این نقش خود را تا به حال کم و بیش انجام داده. خرید هم کرده است. شنیده‌ام که قرار است در سال جدید اکسپو هم برگزار کند. این‌ خیلی خوب و در جهت پیشبرد هنر ایران است که باید از سوی هنرمندان و گالری‌داران حمایت شوند.

هفت نگاه، قرار بود بیش از یک بار در سال فروش داشته باشد، آیا این برنامه برای دوره‌های بعدی اتفاق خواهد افتاد؟
پارسال قول دادیم که هر سال در کنار نمایشگاه هفت نگاه در تهران، این نمایشگاه را به یکی از شهرستان‌ها ببریم. سال گذشته که نمایشگاه را به اصفهان بردیم و استقبال بسیار خوبی هم شد. بازدید‌کنندگان بسیاری بودند. اگر چه خریدی انجام نشد، اما از لحاظ بازدید بسیار خوب بود. امسال هم قرار است در اواخر فروردین نمایشگاه برگزیده‌های امسال را به شهرستان رفسنجان ببریم. آنجا یک گالری هست که می‌خواهد با ما همکاری کند. سه هفته تا یک ماه کارها را آنجا به نمایش می‌گذاریم. خود آنها از ما دعوت کردند و گویا آنجا علاقمندان زیادی هستندکه کار می‌خرند.

برای تشویق و ترغیب سرمایه‌گذاران و مردم عادی به خرید آثار هنری باید پیش زمینه‌هایی بوجود آید، که خب، اسم خیلی کلیشه‌ای‌اش می‌شود فرهنگ‌سازی. اما واقعاً این فرهنگ‌سازی لازم است. اینکه فرد این اطمینان و علاقه را داشته باشد که سرمایه‌اش را روی تعدادی تابلوی نقاشی یا تعدادی مجسمه بگذارد...
البته با این فرهنگ‌سازی موافقم. نمایشگاه‌ها و دعوت‌های عام از مردم، می‌تواند کمک کند و تشویقشان کند به خرید و تماشا. امسال فهمیدیم کلی مجموعه‌دار، به مجموعه‌داران پیشین اضافه شده‌اند. جوانانی بودند که از ما خرید کردند و خرید‌های زیادی هم انجام دادند. از آنها پرسیدیم برای چه این همه خرید می‌کنند. عجیب بود برایمان که سی تا چهل تا کار بخرند. گفتند ما یک انبار خریده‌ایم، کارها را می‌گذاریم ‌آن تو. فهمیده‌اند یک جور پس‌انداز است. درست فهمیده‌اند البته. قیمت‌ها از پارسال ۵ تا ۷ برابر، بیشتر شده است. البته با وجود آنکه قیمت‌ها بالا رفته بود، اما خرید‌ها کم نشد که زیاد‌تر هم شد. مردم فهمیده بودند که یک جور پس‌انداز است برایشان.

بیشترین خرید‌ها مربوط به چه نوع آثاری است؟ یعنی به همان اندازه که از آثار نقاشی استقبال می‌شود، دیگر حوزه‌های هنرهای تجسمی هم مورد توجه خریداران هست؟
البته خریدار آثار نقاشی بیشتر است. مردم نقاشی را بیشتر دوست دارند. درباره عکس هنوز آنقدرها مایل نیستند. لیتوگرافی، عکس، اچینگ و امثال اینها می‌تواند تکثیر شود و مردم ما کلاً کاری را دوست دارند که فقط خودشان داشته باشند و امکان تکثیر آن وجود نداشته باشد.

مجسمه را هم اگر ارزان باشد می‌خرند؛ که معمولاً اینطور نیست. چون ساخت مجسمه خرج و هزینه بالایی می‌برد. برای همین قیمتش هم زیاد می‌شود. فروش مجسمه هنوز به پای نقاشی نرسیده است. همه جور قشری هم نقاشی را دوست دارند و می‌خرند. نقاشی یک جور پس‌انداز هنری به حساب می‌آید و ارزش بیشتری دارد.

تجربه فروش‌های پیشین این را می‌گوید و باید بگویم فقط ایران نیست، در خارج از کشور هم همینطور است. عکس هم فروش دارد، اما به گرانی نقاشی نیست.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مدتی است گالری داران در ایران، به خصوص چند گالری ویژه، همراه با برخی نقاشان عموما معمر جریانی را به راه انداخته اند که هنر باید به خانه های مردم برود و هنر تنها هنر ناب نیست. هنر باید پول هم داشته باشد تا نقاش سر پای خود بایستد. این گالری داران را در ایران می شناسند، چند گالری که وقت های شان در طول سال پر شده است و مشتری ها و البته آفرینندگان آثار از پیش تعیین شده اند.
البته هنر باید روی پای خود بایستد و از دولت و حمایت آن ببرد...اما آیا هنر واقعی، هنری که می ماند، و جایگاه اثر هنری را کسب می کند، نقاشی های آقای شیشه گران و اثار فرح اصولی و این هاست. این را بروید از هنرمندانی که در کارگاه های خود، تازه اگر داشته باشند، بپرسید تا گمان این نرود مشکل شخصی است.
چند هنرمند آوان گارد و با استعداد در این مجموعه بودند؟ از بی ینال بی فروغ امسال که بگذیریم آیا نمایشگاه «هفت نگاه» واقعا رویداد «هنر»ی بود؟
این سوالی است که من از خانم گلستان دارم.

-- کیوان ، Mar 23, 2008 در ساعت 05:57 PM