رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ خرداد ۱۳۸۶

نمایشگاه تازه سالوادور دالی در تیت مدرن لندن

محمد عبدی
m74_abdi@yahoo.co.uk

چه چیز سالوادور دالی، این شهره‌ترین نقاش قرن بیستم و این دیوانه دوست داشتنی را جاودانی می‌کند؟ خودش می‌گوید:" تصمیم دارم تا ابد زندگی کنم؛ نابغه‌ها هیچ‌وقت نمی‌میرند." راست می‌گوید. دالی هیچ‌وقت نخواهد مرد. جهان منحصر به فرد و دیدنی‌ای که برای ما به یادگار گذاشته، تا ابد باقی خواهد ماند؛ با همه مختصات ویژه‌اش که روایت تازه‌ای است از جهان: عمده کردن رویا و دست گذاشتن بر لایه‌های پنهان ذهن و روان پیچیده انسان و عیان- و عریان- کردن خود بدون هیچ محافظه‌کاری و قدرت و توانایی شگفت‌انگیز برای هماهنگ کردن فرم و محتوا و رسیدن به ترکیبی‌گیرا که زمان و مکان را درهم می‌شکند و تعاریف دنیا را به هم می‌ریزد.


سالوادور دالی

اما جهان این نابغه به طرز غریبی با سینما پیوند خورده و عجین شده است. نقاشی‌های او از تصاویری حرف می‌زنند که به شدت سینمایی است و امروز گالری تیت مدرن لندن- که به حق به عنوان یکی از دو سه گالری مطرح دنیا، جایگاه ویژه‌ای برای خود دست و پا کرده- در یک حرکت ستایش‌برانگیز به این ارتباط توجه‌ای ویژه نشان داده و نمایشگاهی تحت عنوان" دالی و سینما" برپا کرده است. نمایشگاهی متشکل از حدود صد اثر دالی که از نقاط مختلف دنیا جمع آوری شده‌اند: بیش از پنجاه نقاشی - که برخی‌شان بسیار کم چاپ یا دیده شده‌اند و پس از دهه‌ها برای اولین‌بار در انگلستان به نمایش در می‌آیند- به‌اضافه طراحی‌ها، عکس‌ها، دستخط‌ها و فیلم‌ها. یک مجموعه کامل که همه ابعاد ارتباط دالی با سینما را در بر می‌گیرد.

نام دالی با دو اثر لوئیس بونوئل که معروف‌ترین فیلم‌های سوررئالیستی محسوب می‌شوند، عجین شده و دنیای دو نابغه را در یک راستا و یک هدف به نمایش می‌گذارد: تهی کردن واقعیت از معنا و اولویت دادن به جهان ناخودآگاه و رویا. بونوئل و دالی بارها اعلام کرده‌اند که آنها خواب‌های‌شان را به فیلم برگردانده‌اند و تفسیر کردن این فیلم‌ها بی‌معنی است. معنای اثر را باید در بی‌معنی بودن آن جست‌وجو کرد؛ در این که اساساً فیلم نوعی پشت پازدن است به معناهای رایج دنیا. از این حیث بررسی "سگ آندولسی" و "عصر طلایی"(1929-1930) به عنوان بخشی از نقاشی‌های دالی و اساساً برگردان سینمایی آنها، به نتایج قابل توجهی می‌رسد. موتیف‌های تکرار شونده در فیلم و نقاشی‌ها فراوان اند: چشم، مورچه، تلفن، سیم، پیانو و حیوانات از جمله این موتیف‌هاست که چون زنجیری ناگسستنی در غالب آثار دالی تکرار شده‌اند(مثلاً مورچه‌های معروف سگ آندولسی به طرز عجیبی در نقاشی‌های سال‌های 1927 و 1928 دیده می‌شوند یا پیانوی عصر طلایی که سال‌های سال در نقاشی‌های دالی وجود دارد).


همکاری دالی با دیگر نابغه عالم سینما، آلفرد هیچکاک هم حاصل تماشایی‌ای را رقم زده: سکانس رویا در فیلم طلسم شده(1946) که نگاه فرویدی هر دو هنرمند را با هم هماهنگ و یک‌صدا می‌کند؛ باز با حضور موتیف‌های مورد علاقه دالی مثل چشم که این‌بار به تداخل عجیبی با موتیف‌های مورد علاقه هیچکاک- نظیر قیچی- رسیده‌اند. نمایشگاه فرصت استثنایی‌ای را فراهم آورده برای تماشای این سکانس و همه نقاشی‌های دالی برای آن که یک‌جا گرد آمده‌اند.

جز این برای اولین‌بار در انگلستان، حاصل همکاری دالی با والت دیزنی به نمایش درآمده است: "سرنوشت" محصول 1946 که در سال 2003 کامل شده. فیلم بیش از آن که شباهتی با دنیای داستان‌گو و فانتزی دیزنی داشته باشد، وهم و رویای غریبی است- همچون دیگر آثار دالی- درباره تنهایی انسان و بی‌پناهی او در جهانی ناشناس و ناملموس.

دالی در سال 1937 برای آندره برتون، شاعر سوررئال و کسی که مانیفست سوررئالیسم را به جهانیان معرفی کرد نوشت: "من آمده‌ام به هالیوود و با سه سوررئالیست بزرگ آمریکا در تماس هستم: برادران مارکس، سیسیل ب. دومیل و والت دیزنی." و حالا در کنار این نمایشگاه، فیلم‌هایی از سوررئالیست‌های مورد علاقه دالی هم به نمایش در می‌آید: "شبی در اپرا" از برادران مارکس، نوابغ عالم کمدی که دالی حتی برایشان یک فیلمنامه نوشت تا "ماجراهای آناتول"، فیلم صامت دومیل بر اساس نمایشنامه‌ای از آرتور شنیتزلر که از دوستان نزدیک فروید بود، به‌اضافه گنجینه‌های آرشیوی بعضاً ناشناس از فیلم‌های سوررئالیستی و بالاخره مستند معروف بی بی سی در دهه شصت درباره دالی با عنوان"دالی در نیویورک" که جنبه‌های مختلف این نقاش بی‌نظیر را وامی‌شکافد و رو در روی بیننده‌اش قرار می‌دهد.

مرتبط:
زندگی "دالی" بر پرده سينما
ميراث سوررئاليسم

Share/Save/Bookmark