ازدواج موقت؛ از تابو تا هنجار
بیتا یاری
شوکی که باعث شد به این پست بپردازم همان سخنی است که وزیر کشور، پورمحمدی، خواستار اشاعهی باجسارت آن شده است؛ یعنی همان «ازدواج موقت». این چند روز سعی کردم بیشتر راجع به این قضیه مطالعه کنم و بیشتر در ضرورت و اصل و اساس آن وارد شوم. به هر حال سخنی که با هزار بهت و حیرت و اما و اگر همراه شده بود کمی برایم زمان برد تا بتوانم فکرم را جمع کنم و بنویسم.
همه میدانیم که مسألهی ازدواج موقت (متعه یا همان صیغه) مسألهی امروز نیست و همیشه گوشمان با آن آشنا بوده؛ اما اینکه چرا ناگهان باید با شجاعت تبلیغ شود از چند منظر قابل بررسی است:
ـ اول اینکه بدون در نظر گرفتن اینکه صیغه و متعه (ازدواج موقت) از نظر شرع اسلام چه ضوابطی دارد و اینکه چرا در صدر اسلام بود و چرا «عمر»، خلیفهی دوم، آن را حرام اعلام کرده و اینکه چرا باید ترویج بشود آن هم با این همه نگاه کثیف به این مسأله و همینطور مبارزهی زنان در جهت الزام بر تکهمسری بودن شوهران، باید گفت که جای خوشحالیست که زمامداران ما بعد از بیست و هشت سال فهمیدند که چیزی بنام غریزهی جنسی در مردمان وجود دارد که حتی با آن همه سرکوب حکومتی این نیاز از بین نرفته؛ وجود داشته و دارد. حتی اگر به صورت یک تابو از آن یاد میشده؛ حتی اگر کسی از آن سخنی میگفت ذنب لایغفر او محسوب میشده؛ و حتی برخورد پزشکی با مسأله هم میبایست در خفا و پنهانی صورت میگرفته.
همه میدانیم که جامعهی ما به شدت جنسی است و از این همه جنسیت رنج میبرد. چراکه انقلاب ۱۹۷۹ ایران (که بعد اسلامی شد) جنسیترین انقلاب در کل دنیا بود؛ چراکه شهروندان این مملکت، بسته به جنس و سکسشان، به دو دستهی خواهر و برادر تقسیم شدند و همین نگاه جنسی باعث تفکیک و تبعیض در حکومت شد و اثرات خود را در جامعه به صورت نگاه جنسی به زنان ثابت کرد و باعث قومی- قبیلهگرایی هر چه بیشتر مردم، از جمله قتلهای ناموسی در جهت تنزل جامعه به ماقبل عصر هجر گردید.
با این همه جنسیگری که در جامعه موج میزند، بدتر از همه این است که صبحت از سکس و آموزشهای جنسی همیشه آنقدر قبیح و مذموم شمرده شده که تابوی آن به ظاهر برای کسی قابل شکستن نیست و مردمان فقط مجاز به صحبت از آن در پنهان خود هستند. حتی دیدهایم که حکومت از آن چماقی علیه تمام کسانی که جور دیگری میاندیشند ساخته تا هر چه بیشتر در برابر مردم (که خود آنها را نسبت به سکس منفی بار آورده) خود را مجاز به سرکوب دیگراندیشان کند. چه بسیار شبها که در زندانها، زندانیان سیاسی تحت فشار قرار گرفتهاند تا به طرز دلخواه بازجویان به روابط جنسی نامشروع اعتراف کنند؛ و چه بسیار زنانی که در اوین با تهدید به تجاوز پای هر ورقهای را امضا کردهاند. مگر جز این است که هنوز هم برای مردمان ما سکس مسألهای پرارزش اما قبیح است و انسانیت حقیر؟ چرا که اگر اینقدر موضوع اهمیت نداشت و پست نبود اینگونه در مورد آن قضاوت نمیشد.
با این همه، همین جامعهای که حتی در آن صحبت از سکس مذموم است و هنجارشکنی محسوب میشود، ابایی نداشته که خصوصیترین بخش اندام زنانه، «بکارت»، را که به آسانی هم قابل رؤیت و فهم نیست، به نُقلی در دهان خود مبدل سازد و از همان بکارت دختران به عنوان امر ارزشی و مقدس یاد کند!!! به این حد که حتی مردمانش حاضرند به پایش خونهایی بریزند و جانهایی بگیرند. (قتلهایی با انگیزهی ناموسی)
حالا حکومت ما فهمیده که خیلی از مردم کمتر مایل به ازدواج دائم هستند و روز به روز بر تعداد کسانی که راههای دیگری برای ارضای میل جنسی خود انتخاب میکنند افزوده شده است؛ و البته برای حکومت به تعداد مجرمین!
اینکه بتوان کاری کرد که هم مردم عادی راضی باشند و مذهبیها شرعا گناهی در کار نبینند و قانونا کسی مجرم شناخته نشود نیاز این جامعه است؛ و اگر بشود، واقعا قابل تحسین است. بیست و هشت سال مردم شلاق خوردند، به زندان افتادند و خونها ریختند و انسانیتشان تحقیر شد و این همه سال طول کشید تا حکومت بفهمد باید راهی دیگر پیدا کند. وحالا راهی چون «ازدواج موقت» را پیشنهاد میدهد.
شخصا خوشحالم که بتوان راهی برای شکستن قبح تجربهی سکس قبل از ازدواج یا بدون ازدواج را یافت؛ چرا که گذر ما را به جامعهای بهتر و سلامتتر تسریع میکند. امروزه هستند کسانی که منتظر نایستادهاند تا حکومت برایشان سلامتی روانی به ارمغان بیاورد و خود به این کار اقدام میکنند. من معتقدم که فرهنگ را همین افراد متحول میکنند نه امر حکومتی!
ـ مسألهی دوم: میدانیم که در روزهای اولیهی حکومت اسلام در عربستان، بر اثر جنگهای اسلامگشایی، بسیاری از زنان شوهران خود را از دست دادند و چون طبق رسم و سنت قبایل عرب، مرد را ستون خیمهی زندگی و سرپناه زن میدانند، پسندیده شمرده نمیشد که زنی بیشوهر بماند. چرا که همان مردان عربی که همیشه دم از غیرت خود میزدند نمیگذاشتند زنی تنها باشد و لحظهای به زنی تنها رحم نمیکردند مگر آنکه از آن زن تطمیع جنسی شوند. و چون در آن دوران، بر اثر جنگهای اسلام آنان بیوه شده بودند، پیامبر اکرم، یا به قول افراطیون «اعظم»، جهت دلجویی از آنان، زنها را به عقد همسری خود (موقت و دائم) درمیآورد تا مبادا ازاسلام بد بگویند که باعث شده شوهرشان از دست برود؛ بلکه خوشحال شوند که مردی چون پیغمبر نصیبشان شده است. در حقیقت ازدواج موقت رشوهای بوده که بنابه ضرورت، پیامبر به زنان برای گسترش اسلام میپرداخت.
اما سکس در کجای ازدواج موقت جا دارد؟
در این شیوهای که حکومت مایل به آن است، سکس دو بحث دارد: اول ازدواج موقت با دختران، و دوم با زنان (در اینجا باز هم ملاک دستهبندی همان بکارت است). در کتاب «من لایحضره الفقیه» که عمده احادیث متواتر شیعه گردآوری شده، از امام صادق نقل شده که: «اگر متعه دختر باشد مرد اذن دخول ندارد حتی اگر دختر مایل به حفظ بکارت نباشد».
همانطور که میبینیم باز هم مسألهی ازالهی بکارت در اینجا مطرح است که اگر حکومت این نوع ازدواج موقت را بنابر ضرورت زمان تشخیص داده که اصلا نقض غرض است. (مردم سکس میخواهند نه اینکه در جهت حفظ بکارت بکوشند!) چرا که در اینجا برای دختران رابطهی سکسی نباید تا حد از دست رفتن بکارتشان باشد. پس کسی مجاز به سکس کامل و ارضا ی جنسی نیست. اینجاست که باید گفت این چاره درست نیست و ازدواج موقت جوابگوی نیاز جامعهی ما نیست.
در مورد زنان متعه هم مسألهی فرزند مطرح است. قیم فرزند مادر است و فرزند متعه از پدر ارث نمیبرد. میبینیم که این مسأله بیقیدی پدران را نسبت به فرزندان به وجود خواهد آورد و بدتر از آن، افزایش آمار کودکان بیسرپرست را به دنبال خواهد داشت. باز هم میبینیم که قانون نیاز به اصلاح و تغییر دارد که تقریبا محال است.
ـ سومین مسأله در تبلیغ این بود که ازدواج موقت باید ثبت شود و دختران به اجازهی پدر خود نیاز دارند. آیا این پلیسی کردن روابط مردم و سخت کردن آن نیست؟ بنابر استناد به کتاب «من لا یحضره الفقیه» گر سکس کاملی در رابطه نباشد (بکارت از بین نرود) احتیاج به اجازهی پدر نیست. این که دختران به اجازهی پدر نیاز دارند و آیا اجازهای که شما میخواهید از بین بردن حق دختران (عدم نیاز به اجازهی پدر) بنابر اصول خودتان نیست؟
این که گفتهاید برای این زوجها خانههایی ارزان و مهریههایی کم در نظر گرفتهاید که زوجها بدون ترس راحت به روابط خود بپردازند شما را یاد شهرنوی سابق نمیاندازد؟
ـ مسألهی بعدی این است که سالهاست یکی از علل مهم در طلاق، چند همسری شوهر است و بسیاری از زنان قربانی ملون المزاج بودن شوهرانشان شدهاند و کانون زندگیشان از هم پاشیده است. که امروزه یکی از خواستههای جنبش زنان ایران (از جمله خودم) حذف حق چندهمسری مردان ازکتاب قانون است. حالا میماند که آیا این ازدواج موقت برای مردان متأهل هم مجاز است؟ حکومت ما مجاز میداند و اگر مجاز است آیا زندگی خیلیها را از هم نخواهد پاشید؟
و آیا آقایانی که شعار حمایت از خانواده را میدهید و در همین راستا حتی به اسم مرکز «زنان ریاست جمهوری» رحم نکردید و آن را به مرکز «زن و خانواده» تغییر نام دادید (که این خود گویای نگاهتان به زن است که فقط مقام مادر بودنش را قبول دارید و فقط در کنار خانواده به او ارزش میگذارید) آیا این همان دم خروسی نیست که نمیگذارد قسم حضرت عباستان را باور کنیم؟ آیا همین حملهی شما به جهت تخریب خانوادهی زنان (از بین بردن خانوادهاشان) و تحقیر خود زنان نیست؟
بنده مایلم که تابوی مسألهی جنسی در ایران شکسته شود؛ اما با این کارنامهی دولت و مهرورزیهایی که از آنان دیدهام نمیتوانم از این سخنشان احساس خطر نکنم و به استقبالش بروم و فکر کنم که آنها هم از فقهشان که میبایست بنابه ضرورت زمان به روز شود کمک گرفتهاند تا در جهت رفاه مردم قدمی بردارند! مخصوصا حالا که طعم مهرورزی شخص پورمحمدی را هم چشیدهام!
برگرفته از: وبلاگ فریاد
|
نظرهای خوانندگان
محض يادآوری:
-- بهرنگ ، Jun 7, 2007 در ساعت 07:47 AMهيچ يک از 9 همسر پيامبر، موقت نبودند و همه به عقد دائمی ايشان در آمده بودند. اين موضوع (تعداد زنان دائمی پيامبر) طبق گفته علامه طباطبايی در تفسير الميزان، استثنا بوده است. به هر حال، نه حضرت محمد و نه حضرت علی، هيچ کدام ازدواج موقت نکردند
به به ! عذر بدتر از گناه!
-- علی اقا ، Jun 9, 2007 در ساعت 07:47 AMاولا از کجا میدانید پیامبر اسلام ازدواج موقت نداشته؟! جناب بهرنگ! شما اجتهادی تازه در تاریخ فرمودید؟! خلاف همه آنچه خود علما گفته اند میگویید؟
دوما اگر حتی به فرمایش شما جناب پیامبر، "الگو و پیشوای مردان مسلمان" 9 ازدواج دائم داشته، 9 زن داشتن واقعا قابل دفاع است؟ آن هم از نه ساله تا ... بابا دست مریزاد! این است برابری زن و مرد؟! زن حتی بعد از طلاق یا مرگ شوهر باید حدود چهار ماه دوره عده نگه دارد و به مردی نزدیک نشود ولی مرد همزمان می تواند تا چهل زن دائم و بی نهایت زن صیغه ای بگیرد! بنازم به این حقوق بشر!
با سلام
والا چه عرض کنم .
به نظر من این قضیه رابطه سکسی که جز خصوصی ترین و فردی ترین حقوق هر انسانی است در کشور و فرهنگ ما به خاطر افکار تند مذهبی و خشک مثلا غیرتمندان فرسنگها از اصل و ماهیت خود فاصله گرفته
ارزشهایی که در یک جامعه برای شخصیت یک انسان بر اساس افکار و عقاید تند و خشک عده ای از مذهبیون شکل بگیرد نتیجه ای جز این نخواهد داشت
من نمی دانم کجای چند همسری برای آقایون یک حکم و سنت انسانی است ؟
آیا به یک زن به چشم یک انسان که دارای روحی لطیف است می نگرند ؟
همان مذهبیونی که دم از مقام والای زن میزنند آیا به این نکته توجه دارند که داشتن همسران دیگر برای شوهر یک زن از نظر روحی و احساسی چه ضربه هایی به آن زن می زند و آن زن چطور می تواند با روحیه ای مشوش و احساسی که در ان رنگ عشق و اعتماد به شوهر دیده نمی شود به پرورش فرزندی که از ان شوهر دارد بپردازد ؟
آیا رابطه مقدس زناشویی مگر نباید بر اساس عشق و عاطفه و وفاداری زوجین بهم باشد چطور یک مرد می تواند عشق و احساس خود را بین چند زن بصورت مساوات تقسیم کند ؟
البته مذهبیون می گویند مرد باید مساوات را تقسیم کند ولی آیا عشق و عاطفه و احساس و وفاداری مانند خانه و ثروت است که بتوان بین چند زن بطور مساوات تقسیم شود ؟
در صورتیکه زن به عنوان یک انسان به هیچ عنوان قابل قیاس با فاکتورهایی همچون ثروت و دارایی مرد نیست تا برای حفظ آن مساوات در نظر گرفته شود
زن باید مطیع شوهر باشد!
زن از ارث پدر نصف مرد حق میبرد !
زن حق چند همسری ندارد !
زن بدونه اجازه پدر حق ازدواج ندارد !
و ... ... ... !
کدام یک از اینها مقام والای زن را در ایران نشان میدهد ؟
بگذارید بگویم در ایران فقط همان چادر سیاه است که نشان دهنده مقام والای یک زن میباشد همان لباس سیاهی که بر سر هویت زن میاندازند تا مبادا سر از حق و حقوق خود در بیاورد وتمام فکرش به چادرش باشد که از سرش لیز نخورد تا خدای نکرده عباس آقا تار موهای او را نبیند
همان عباس اقایی که خودش بنا بر احکام دینی شرعا میتواند چهار زن رسمی داشته باشد و زن صیغه که الی ماشاالله
نه اقا جون این چیزا باسه ما حرف حساب نمیشه دیگه همه فهمیدن که این احکامو این حدیثا برای سرکوبی زن و جلوگیری از رشد زنه
زنی که تو ایران به خاطر بد حجابی مورد آزار و اذیت اون خواهران قلچماغ قرار میگیرد و اون برادر حرب الله که وحشیانه انگار یک خیلی خیلی عذر میخواهم از خوانندگان عزیز (انگار یک گوسفند را ) به داخل ماشین می اندازد از مقام زن چه میداند ؟
اصلا از مقام انسان چه میداند ؟
تازه چادری که اصلا لباس زنان ایران نیست بلکه لباس قومی و فرهنگی اعراب هست
یه چیزه دیگه یادم افتاد راجب تهاجم فرهنگی
مگه این آقایون اینقدر دم از مبارزه با تهاجم فرهنگیی نمی زنند خوب یه سوال دارم
آیا استفاده از فرهنگ و لباس اعراب تهاجم فرهنگی نیست ؟
فکر کنم همه بدانند که ما ایرانیها فرهنگ ایرانی باسه خودمون داشتیم و داریم ما نمی گوییم فرهنگ غربی و اروپایی را می خواهیم ولی فرهنگ بیگانه عربی را هم نمی خواهیم
خلاصه بگذریم یک بار هم به طور مفصل و جدا گانه راجب این تهاجم فرهنگی عربی که به زور به ما اعمال می کنند حرف میزنم
-- عمو یادگار ، Jun 12, 2007 در ساعت 07:47 AMنظرات جالبی داشتن دوستان..اما.ما نیاز داریم که به یک راه حل منطقی برسیم.من فکر کنم نباید.به کسی یا مذهبی توهین کنیم تا بلکه مخالفت یا راضی بودن خودمون رو ثابت کنیم در این صورت فرق ما با کسانی که به نام دین سو استفاده میکنن و نظرات خودشون رو بپای دین مینویسند چیه..خوب بهتره علمی صحبت کنیم هر چند که واسه ما اونم در این مقطع زمان از پیشرفت علم و اولویتهای تازه که کشورها و مردمشون دارن به اونها توجه می کنند ما باید از این جور مطالب بحس کنیم و این کمی عقب افتادگی ما رو نشو نمی ده و اکثر مردم دنیا این مسائل رو خیلی وقت پیش حل کردن..یکی از مشکلات ما در ایران اینه که دولت در مسائل خصوصی مردم دخالت می کنه و بجای اینکه به کارهایی که وضیفشه برسه خودشو با این کارا مشغول کرده.به نظر من همچین مواردی باید توسط خود مردم حل بشه بدون دخالت دولتحالا به هر راه منطقی که مردم عقیده دارن همون رو انجام بدن من خودم از این کلمه ازدواج موقت خوشم نمی یاد ولی نمی تونیم کتمان کنیم که یک نیاز لازم واسه هر مرد وزنی همون نیاز جنسیه.اما نمیشه یک نسخه واسه همه بپیچیم و بگیم ان کارو همه باید انجام بدن هر کس با سلیقه و جغرافیا و فرهنگش وهمچنین نیازش باید با نیاز جنسی خودش طرف بشه.و هر کس خودش راهش رو انتخاب کنه چون یک مقوله شخصیه.اما از دوستان می خواهم که مذهب اسلام رو هی وسط نکشن و از پیامبر و دین انتقاد کنن مشکلی نیست ولی توهین نکنیم و حق نداریم به هیچ عقیده و مذهبی بی احترامی کنیم ولی با انتقاد موافقم و در هر حال ما باید مسئل رو در ظرف زمانی خودش بزاریم و شرایط ان زمان.حالا در قدیم چند تا زن داشتن و چرا این دردی از ما رو دوا نمی کنه.چون بحس طولانی میشه و نمی خوام حق بقیه رو حفظ کنم تا همین جا خاتمه می دم و ممنون از رفقا
-- امید ، Sep 20, 2007 در ساعت 07:47 AM