رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ بهمن ۱۳۸۵
محبوبه عباسقلی‌زاده فعال جنبش زنان در ایران

نمی‌خواهیم چرخ مطالبات زنان از اول اختراع شود

گفتگوکننده لیدا حسینی نژاد

خانم عباسقلی‌زاده می‌شنویم و می‌خوانیم که از تدوین منشور زنان ایران حرف می‌زنید برایمان توضیح بدهید که منظورتان از این منشور چیست؟

تقریبا حدود ۳۰تا از فعالین‌ترین زنانی که در جنبش زنان مشغول به‌کار هستند فراخوان تدوین منشور زنان را اعلام کرده‌اند.می‌توانم بگویم اصل منشور برای این است که بتواند آن جوهره‌ اصلی خواسته‌های زنان را مطرح بکند. مثلا ما الان می‌گوییم که قانون عوض بشود، ما به قانون طلاق اعتراض داریم، به حضانت اعتراض داریم، یا ما به خشونت خانگی زنان این اعتراض‌ها را داریم و یا در مورد مشارکت سیاسی زنان یا مثلا اینکه توی پارلمان باید چه جوری باشد، نظرمان این است. شما مدام اعتراض‌ها را می‌شنوید‌ ولی در مورد این‌که چه چیزهایی ما می‌خواهیم یا براساس چه اصولی می‌خواهیم کمتر حرف زده می‌شود. وقتی ما بخواهیم روی اصلاحات حقوقی یا روی ساختار مشارکت سیاسی زنان کار بکنیم، احتیاج به این داریم که یکسری اصولی را داشته باشیم تا مستند کنیم آن خواسته‌ها را با آن اصول. منشور در واقع مجموعه‌ای از این اصول است.

در چنین منشوری کدام دسته از زنان مدنظرتان هست، یعنی زنان عادی جامعه هم در منشور دیده می‌شوند؟
اصولا این منشور به خاطر این‌که منشور زنان هست، در حقیقت باید مجموعه‌ای از خواسته‌های همه‌ زنان باشد و مشکل منشور هم همین است در واقع، مشکل درست‌کردن منشور یا نوشتن منشور هم سختی‌اش در واقع همین است که با چه روشی، با چه فرایندی و در چه پروسه‌ای باید این اتفاق بیفتد که مثلا آحاد زنان بتوانند نظراتشان را منعکس بکنند و این به صورت منشور دربیاید. سختی کار منشور اتفاقا همین است.

فرض بکنیم زنان سر این منشور به توافق برسند، چه اتفاقی می‌افتد؟ این منشور به دولت ارائه می‌شود؟ فکر می‌کنید این منشور روزی به قانون تبدیل می‌شود؟
منشور در واقع حاوی آن اصول اساسی و اصلی خواسته‌های زنان است که از روی آن می‌شود قانون و یا هر برنامه‌ و هر سیاستی نوشته بشود. ولی درمورد این‌که وقتی این منشور نوشته شد، آنوقت می‌خواهد چه بشود، خب از همان ابتدای مشروطه تا کنون نیز جنبش زنان خیلی فعال بوده و خیلی خواسته‌ها داشته، ولی اگر مثلا ما بخواهیم مراجعه بکنیم و بگوییم خواسته‌های اینها چی بوده، نمی‌توانیم سندی پیدا بکنیم که بتواند این خواسته‌ها را نشان بدهد. حالا برای اولین‌بار این منشور می‌خواهد این خواسته‌ها را بصورت یک سند جمع‌ بکند. اگر این منشور به هیچ دردی نخورد، حداقلش این است که خواسته‌های جامعه‌ امروزی زنان را در خودش جمع و منعکس می کند.

فرضاً نسل بعدی یا جوان‌هایی که الان ممکن است حتا هیچ مشکلی نداشته باشند، ولی بعدها به شرایطی برسند که بخواهند مداخله بکنند در سرنوشت خودشان، دیگر نیایند مثلا یک کاری را از اول شروع بکنند، بلکه با استناد به این منشور که وجود دارد، مرحله‌ بعد را طی کنند. در واقع این چرخ مطالبات زنان دوباره از اول اختراع نشود و در هر دوره‌ای براساس دوره‌ قبل حرکت کند و جلو برود. کمترین استفاده‌اش این است. ولی بیشترین استفاده‌اش هم این است که اگر شرایطی مساعد بشود، حالا چه در شرایط فعلی سیاسی یا شرایط آینده و همانطور که شماهم می‌دانید، ایران هیچ‌وقت یک شرایط ثابت نداشته و یکباره مثلا فضا باز می‌شود و بعد هم یکباره بسته می‌شود . یک موقع شرایط جنگی است و یک موقع شرایط اصلاحات و بازسازی و این‌جور چیزهاست. در واقع ما داریم به آینده فکر می‌کنیم. یک موقع ممکن است شرایطی پیش بیاید که واقعا فضا فراهم بشود برای اینکه بخواهند خواسته های زنان را بدانند خب این منشورسندی‌ست که براساس آن می‌تواند خود جنبش زنان استناد بکند به آن و بگوید شما اگر اصلاحات را می‌خواهید قانونی کنید یا اگر می‌خواهید مشارکت یا سازکارهای نهادین در دولت داشته باشید، این مجموع خواسته‌های زنان است و براساس این باید این برنامه‌ها ریخته بشود. در واقع یک مبنایی‌ست برای این‌که مطالبات زنان به‌صورت مکتوب دربیاید و دولت یا قانونگذار و یا هرکس دیگری بتواند با استناد برآن حرکت بکند.

قبلا شورای نگهبان در ایران پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را نپذیرفته و رد کرده است. با این شرایط به نظر می‌رسد که مشکل‌ فعالان زن ایران همبستگی در درون خودشان نیست، بلکه مشکل‌شان با حکومت است. حالا اگر شما باهم به توافق هم برسید، این توافق شما چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟
ببینید، ما از منشور دو هدف داریم. یکی پروسه‌ای هست یا آن فرایندی‌ست که در آن منشور نوشته می‌شود و شاید آن خیلی مه‌متر از آن منشوری باشد که به‌دست می‌آید. چرا؟ برای اینکه این منشور بایست آینه‌ای باشد از اصلی‌ترین خواسته‌های زنان کشورمان و چون خود این یک کاری‌ست که باعث می‌شود جنبش زنان وارد مردم بشود یا میان خودشان بخواهند اقدامات متعددی را انجام بدهند، خود این فرایند باعث می‌شود ما به لحاظ مدنی جنبش زنان‌مان پیشرفت کند و بتواند درعین حال که تنوع آرا دارد، بتواند به لحاظ سازماندهی یا نهادینه کردن خواسته‌های خودش پیشرفت بیشتری را بکند یعنی بحث فرایند مهم‌تر است تا بحث نتیجه. اما کنوانسیون یک سند داخلی و ملی و بومی هم نیست. برای همین خیلی راحت می‌تواند شورای نگهبان بگوید بکند این خواسته‌های زنان ما نیست یا نمی‌دانم، مغایرت دارد با عرف ما و... ولی موقعی که یک منشور در داخل خود کشور به دست خود زنان نوشته شده باشد به این راحتی دیگر شورای نگهبان یا هرکس دیگری نمی‌تواند بگوید که این سند مشکل دارد. ممکن است در مورد اصولش صحبت‌هایی بشود، ولی نمی‌تواند به این راحتی به عنوان یک سند بومی از آن ایرادی گرفته بشود. مسئله‌دیگر این‌که، فرض بکنیم ما بعد از چندسال رسیدیم به این که منشور را هم نوشتیم، انتظار ما این نیست که همان موقع شورای نگهبان خوشآمد بگوید به این منشور. در واقع این تازه مبنایی ا‌ست برای چانه‌زنی سر خواسته‌ها. یعنی آن موقع هم ما انتظار نداریم دولت سردست منشور را قبول کند. مبنایی‌ست برای چانه‌زنی، ولی مبتنی‌ست بر یک سند همگانی و یک سند داخلی همگانی. اصولا منشور یک سند آینده‌نگر است و برای آینده نوشته می‌شود. یعنی اصلا با شرایط فعلی سیاسی ما فکر می‌کنیم که حتی اگر همین الان هم منشور داشتیم، این‌جوری نبود که فکر کنیم دولت می‌خواهد این کار را انجام بدهد. یعنی اگر دولتی بود که واقعا اینقدر دمکراتیک و باز بود که فورا به چنین منشوری خوشآمد بگوید، خب، اصلا شرایط یک دولت اصولگرا را نداشت.

این منشور مخالف‌هایی هم دارد؟ اگر مخالفی دارد، حرف آنها چیست؟
ما تازه دور همدیگر جمع شده‌ایم که بنشینیم ببینیم که چطوری برای تدوین منشور برنامه‌ریزی بشود . اولین مرحله‌اش این است که گروه‌های مختلف بنشینند برنامه‌ریزی بکنند که چطوری وارد مردم بشوند. نحوه ورود به جامعه یکی از مهم‌ترین بخش‌های کار است. آیا این نحوه‌ ورود باید از طریق فضای مجازی باشد، از طریق فضای واقعی باشد یا مثلا رسانه‌ها، رسانه‌هایی مثل شما چقدر در آن نقش دارند. من اصلا نظرم این است رادیو زمانه یا هر رسانه‌ دیگری که وجود دارد، این‌ها مهمترین پایگاه می‌توانند باشند، میدانی باشند برای اینکه نظرات زنان و جوانان را در رابطه با خواسته‌ها و خواسته‌های اصلی‌شان منعکس کنند و این خودمحلی‌ست برای اینکه ما هم استناد کنیم و بگوییم مثلا رادیو زمانه با دخترهای جوانی که مصاحبه کرده این و این و این را گفته‌اند و اینها محل سند باشد برای ما.

ولی اینکه چه کسانی مخالف‌اند. موافق‌ها از طیف‌های زنان اصلاح‌طلب بودند تا زنان سکولار.

ولی یک بخشی از زنان که اصولا به تغییر اساسی ساختار معتقدند یا حالا اصولا یک نگاه دیگری به بحث فمینیسم دارند و پساساختارگرا هستند از منشور استقبال نکردند. یعنی بیشتر سرش بحث‌های فلسفی و تئوریک است، برای اینکه مثلا منشور دنبال این است که سندی را تدوین کند و یک ساختار آلترناتیو را تعریف کند. خیلی از فمینیست‌ها دنبال این هستند. ما می‌گوییم جنبش فمینیستی کارش باید این باشد که بیاید روی تغییر ساختار حرف بزند،‌ ولی در واقع یک ساختار آلترناتیو هم همیشه مطرح بکند. حالا بعضی از گروه‌های فمینیستی اصولا به ساختار اعتقاد ندارند. فقط اختلاف نظرهایی در دیدگاه‌ها و رویکردهای فمینیستی وجود دارد که فمینیست‌های مدرن و فمینیست‌های سکولار و فمینیست‌های اصلاح‌طلب هستند که روی تغییر دارند کار می‌کنند، منتها وقتی در مورد تغییر دارند حرف می‌زنند آلترناتیوهایی هم برایش ارائه می‌دهند، خیلی فرق می‌کند نگاه‌های فلسفی‌شان در رابطه با موضوعات فمینیستی تا کسانی که با دیدگاه‌های پست‌مدرن به قضیه نگاه می‌کنند. خب البته تعداد این افراد در ایران خیلی کم است و خیلی هم داخل خود جنبش فمینیستی فعال نیستند و بیشتر به صورت نگاه‌های فمینیستی مطرح‌اند. آنها در واقع خیلی دنبال‌ منشور و و اینجور بحث‌ها نیستند.

Share/Save/Bookmark