رادیو زمانه > خارج از سیاست > زنان > جشن سیسالگی "اما" نشریه جنبش زنان آلمان | ||
جشن سیسالگی "اما" نشریه جنبش زنان آلماناحمد سمايیsamayee@web.deروز ۲۶ ژانويه ۱۹۷۷, ماه نامهای به جمع جرايد آلمان پيوست که به رغم آن که به اين يا آن بخش از جنبش زنان اين کشور وابسته نبود از همان آغاز به يکی از نمادها و مفهومهای اين جنبش بدل شد. اين ماهنانه که اينک سیامين سال انتشار خود را جشن میگيرد "ِاما" نام دارد. "اما" مخففی است از کلمه "امانسيپيشن" که به فارسی معنای رهايی و آزادی را میدهد و درآلمانی به معادلی تبديل شده برای استقلال، برابری حقوق و خودمختاری زنان. از زنان برای زنان مدير مسئول و ناشر "ِاما" روزنامهنگار و فعالی از جنبش زنان است به نام "آليس شوارتسر". قبل از انتشار اين ماهنامه، شوارتسر به سبب گزارش بیسابقهای که از گفتهها و اظهارات زنان سقطجنينکرده در مجله معروف "اشترن" منتشر کرد اين موضوع را از حالت تابوگونهاش خارج ساخت و نام خود را نيز به عنوان يکی از روزنامهنگاران متفاوت و باجسارت کشور در گستره رسانهها ثبت کرد. کتابی که شوارتسر سال ۱۹۷۵ با نام "يک تفاوت کوچک با پيامدهای بزرگ" انتشار داد نيز، بيش از پيش به معروفيت او افزود. اين کتاب که به مناسبات نابرابر زن و مرد در محيط خانه و در مسائل جنسی میپرداخت با فروشی بیسابقه روبرو شد، به گونهای که درآمد ناشی از آن، بخش مهمی از سرمايه لازم را برای انتشار "اما" فراهم آورد. در کنار اين عامل، شهرت نسبی شوارتسر سبب شد که از مدتی قبل از انتشار اولين شماره "اما"، رسانههای مختلف در باره آن مطلب و خبر انتشار دهند و افکار عمومی را نسبت به تولد اين نشريه جديد حساس کنند. تيراژ اولين شماره "ِاما" ۲۰۰ هزار نسخه بود. اما در فاصله کوتاهی همه اين نسخهها فروش رفت و شوارتسر مجبور شد چاپ دوم آن را هم در ۱۰۰ هزار نسخه روانه بازار کند. در اين شماره گزارشهايی درج شده بود در باره "رومی اشنايدر" و "ويرجينيا ولف"، تبعيضهای حقوقی نسبت به يک قاتل زن در قياس با يک قاتل مرد، بيکاری مردان و تاثير آنها بر محيط خانواده، نکاتی در مورد شناخت بدن مرد و .... در شمارههای بعد، "ِاما" به عنوان اولين رسانه آلمان از ضرورت ايجاد خانههای امن سخن گفت تا زنانی که مورد خشونت واقع میشوند و زندگی خانوادگی برايشان به جهنمی بدل میشود مفر و پناهگاهی داشته باشند. با استقبالی که از "اما"به عمل آمد عملا اين ماهنامه، به لحاظ تيراژ و نفوذ پس از نشريه آمريکايی "ام اس" به دومين نشريه اختصاصی زنان در سطح جهان بدل شد.
عرصههای دیگر فعالیت پورنوگرافی و استفاده شماری از نشريات پرتيراژ آلمان از تصاوير مستهجن از ديگر موضوعاتی بود که "اما" از همان ابتدا به آن حساسيت نشان داد. يک سالی از انتشار "اما" میگذشت که شوارتسر به اتفاق ۹ زن سرشناس ديگر آلمان عليه هفتهنامه "اشترن" به خاطر استفاده از چنين عکسهايی به دادگاه شکايت برد و توانست در اين زمينه برخی از محدوديتها را برای رسانههای آلمان جا بياندازد. ۹ سال بعد نيز دوباره شمارههايی از "اما" به کارزار گسترده عليه پورنوگرافی اختصاص يافت. ختنه زنان حتی در خانوادههای مهاجری که از آفريقا به اروپا میآيند از ديگر موضوعاتی بود که اما با طرح آن بحث گستردهای را در آلمان برانگيخت. روسپیگری نيز از محورهايی بوده که "اما" از ابتدا نسبت به آن حساسيت داشته و با ضمن توجهدادن به اضطرار و اجبار وضعيت زنانی که در اين شغل روزگار میگذارنند با خود پديده مبارزهای آشتیناپذير داشته است. "اما" از جمله، مخالف قانون سال ۲۰۰۲ آلمان است که به روسپیگری جنبه قانونی میبخشد و خريد و فروش سکس را نوعی حرفه تلقی میکند. چالش با کليسای کاتوليک و آموزههای مردسالارانه و مغاير با حقوق و حرمت زنان از ديگر عرصههايی بوده که "اما" از ورود به آن ابايی نداشته است. با تبليغ ،روشنگری و پيگيری همين نشريه بود که سرانجام قانون سقط جنين به رغم مخالفت مستمر کليساها، جنبههای ليبرالتری به خود گرفت و زنان در تصميمگيری در اين زمينه به حقوق بيشتری دست يافتند. از پس از ۱۱ سپتامبر، مبارزه با بنيادگرايی اسلامی و نوع نگاه آن به زنان نيز به يکی از موضوعات محوری "اما" بدل شده است. هستند منتقدانی که "اما" را متهم میکنند به رغم هسته درست کارزارش با برخی از مولفههای زنستيز بنيادگرايی، گهگاه از برخوردی فاصلهمند با شاخهها و جريانهای مختلف اسلام دور میافتد و با همه آنها برخوردی عام صورت میدهد. محدود نماندن به طرح عمومی مسائل فعاليت "اما" البته به روشنگریهای عام محدود نمانده و در عرصههای خاصی به ارائه رهنمودهای مشخص نيز روی آورده است. برای مثال به زنان در تدوين و تنظيم عقدنامههاشان اشارات و راهنمايیهای جامعی ارائه کرده است. رهنمودهای لازم و مفيد به زنانی که به تنهايی سفر میکنند و يا افشاگری عليه مردانی دستی قوی در اعمال خشونت در محيط خانواده داشتهاند از ديگر عرصههای خاص فعاليت "اما" بوده است. اين نشريه هر از گاه نيز، ابايی نداشته که يکی از مردان معروف کشور را به سبب رفتار و رويکردش به عنوان يک مرد سنتی و ملهم از ديدگاههای شديدآ مردسالار معرفی کند. "اما" که هميشه همه نويسندگانش زن بودهاند در ابتدا کمتر به مسائل زنان صاحب فرزند و مشکلات آنها در راه ارتقاء موقعيت شغلی و اجتماعی اعتنايی داشت که همين محملی برای انتقاد شماری از زنان به اين نشريه شده بود. در سالهای اخير اما "اما" با تمرکز بيشتر روی اين مسئله، از جمله، زنان را از گرفتن مرخصیهای طولانی پس از زايمان برحذر داشته و کارزاری توام با موفقيت به راه انداخته که در نتيجه آن، دولت برای تاسيس شيرخوارگاهها و کودکستانهای بيشتری که در سرتاسر روز باز باشند اقدامات جدیتری در پيش گرفته است. "اما" در جريان اين کارزار، با استناد به آمارها و نمونهها نشان داده است که کمتر زنی است که پس از بازگشت از مرخصی طولانی دوران پس از بارداری از ارتقاء و پيشرفت شغلی و اجتماعیاش بازنمانده باشد. سی سال پس از انتشار اولين شماره "اما" جنبش زنان آلمان به بسياری از خواستهای اوليه خود دست پيدا کرده و بسياری از نشريات عمومی و متعارف نيز مباحث مربوط به زنان را جزء موضوعات اصلی خودشان قرار میدهند. با اين همه، شرايط جديد پيوسته مسائل جديدتری را در حيطههای مربوط به حقوق زنان ايجاد میکنند و همين باعث شده که "اما" همچنان به عنوان نشريهای غيرقابل چشمپوشی در صحنه رسانهای آلمان باقی بماند. البته به لحاظ لحن و شيوه برخورد "اما" آن مشی تهاجمی سابق را ندارد و درآميختن موضوعات با مايههای قوی از طنز و طعنه اينک به رويکرد مسلط آن بدل شده است. شعار نشريه هم " از زنان برای زنان" به "از زنان برای انسانها" تغيير يافته است. گفتنی است که در تازهترين نظر سنجیهايی که در آلمان به عمل آمده تنها ۳۰ درصد زنان جنبش زنان را در تحقق اهداف خود موفق میدانند و ۶۰ درصد معتقدند که اين عرصه هنوز محتاج برخی تحولات و دستاوردهای اساسی ديگر است. همين آمارها را مسئولان "اما" پشتوانهای برای تداوم فعاليتهای خود میدانند. البته "اما" به لحاظ تيراژ هيچگاه موفقيت سالهای اول را کسب نکرده است. با اين همه اين نشريه که اينک تيراژش به نزديک ۵۰ هزار شماره رسيده کماکان جزء معدود نشريات آلمان است که از استقلال مالی برخودار است و نيازی پيدا نکرده که برای تامين مالی خود، سهامش را به کنسرنهای بزرگ انتشاراتی بفروشد. به رغم موفقيتها، "اما" منتقدان سرسختی نيز دارد. از جمله، بخشهايی از جنبش زنان آلمان آن را متهم میکنند که از همان ابتدا در پيگيری خواستهای زنان کمتر ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه را به نقد گرفته و همين باعث شده که به تدريج به يکی از نشريات بیخطر و وابسته به "جريان مسلط" بدل شود. اين منتقدان، اعطای دو نشان عالی دولتی به شوارتسر و سيل تبريکات و ستايشهايی که در دهههای اخير به مناسبتهای مختلف از سوی رسانهها و شخصيتهای محافظهکار به سوی "اما" سرازير بوده را نيز از نشانههای اين همراهی و همگامی مضمونی اين ماهنامه با گفتمانهای مسلط تلقی میکنند. "اما" ابايی نداشته است که برگزيدهشدن بیسابقه يک زن ، يعنی خانم مرکل، به "صدراعظمی" آلمان را هم نشانهای از تحقق آن اهدافی بداند که سی سال پيش به خاطر آنها انتشار خود را آغاز کرد. اين درحالی است که بخشهايی از جنبش زنان ستايش "اما" از خانم مرکل که در امور زنان مشی محافظهکارانه دارد و نيز سنگ تمامی که اين ماهنامه برای به قدرت رساندن او گذاشت را نيز از ديگر نشانههای محافظهکار شدن آن میدانند. با اين همه، هم هواداران و هم منتقدان "اما" اذعان دارند که اين نشريه در طرح و بررسی مساتل زنان آلمان نقشی قابل اعتنا ايفا کرده و همچنان نيز به نقش خود به عنوان بازتابدهنده تمنيات و گرايشهای قشرهای مدرن جامعه آلمان ادامه میدهد. آخرين نظرسنجیها حاکی از آن است بخش عمدهای از خوانندگان "اما" کماکان از رایدهندگان و يا اعضای احزاب چپ و يا ليبرال آلمان هستند. سی سال در قياس با هزارهها شوارتسر که اينک خود به سن ۶۴ سالگی رسيده نيز، از اهميت و اعتبار "اما" غافل نيست. او در مصاحبهای به مناسبت سیامين سال انتشار نشريهاش، در اظهاراتی طعنهآميز نسبت به مردان، میگويد: "ما زنان در عرض سی سال گذشته نشان داديم که توانايی انجام همه کارها را داريم. حال بايد ببينيم که مردان کی میتوانند نشان دهند که توانايی همه کارها را دارند." با اين همه، او هنوز کارهای انجامنشده بسياری را برای جنبش زنان متصور میداند و به اين واقعيت اشاره میکند که عمر "اما" در قياس با هزارههای متمادی مردسالاری ذرهای در برابر درياست و لذا نبايد انتظار داشت که در طول سی سال همه چيز دگرگون شده باشد. |
نظرهای خوانندگان
سلام. نام مدیر نشریه "اما" خانم آلیس شوارتزر (یا شوارتسر) است، نه آلیسه!! این اسم چون در اصل فرانسوی است، به حرف "ای" ختم میشود اما این "ای" مانند اسامی مونث آلمانی تلفظ نمی شود. چنین خطایی را در خواندن اسمی ناآشنا میتوان بخشید، اما آلیس شوارتزر بسیار معروف است و در اغلب میزگردها و بحث های مربوط به زنان حضور دارد. آدم تعجب می کند آقای سمایی که از ایمیل شان بر میاید ساکن آلمان هستند، نام ایشان را به گوش نشنیده باشد و آن را نادرست ترجمه کند.
-- مهدخت ، Jan 29, 2007 در ساعت 04:07 PM:: سپاس از تذکر شما. این کلمه اصلاح شد- زمانه::
Ba salam, bishtar-e nokat-e zekr shode dar maghale-ye agha-ye Samai dorost ast. Khadamat-e mahname-ye "Emma" gheyr-e ghabel-e enkar mibashand. Vali mahname-ye "Emma" va nasher-e an khanom-e Alice Schwarzer emrooz-e bish az anke bara-ye hoghoogh-e zanan talash konand, ba neocons-haye amrikayi ham seda shodeand va baray-ye mahdoodiyat-haye bishtari dar rabete ba azadi-ye mazhab, azadi-ye lebas va dar majmoo mahdoodiyat bara-ye kesani hastand ke khastgah-e gheyre masihi va ghey-e oroopai darand. Azadiha-ye madani va hoghooghe bashar baraye in mahname va faalinash be yek khiban-e yek taraf-e tabdil shode. Naghsh-e khanome Schwarzer dar Alman ba naghsh-e Oriana Fallaci dar Italia ghabel-e moghayese mibashad. Gozasht-e zaman motaasefane hamishe pish-raft be maana-ye asl-e kalame nist. Irad-e khanom-e Mahdokht ham ke bishtar matte be khashkhash gozashtan-e ta yek naghd-e mazmooni. Kamyab bashid, Ali
-- Ali ، Jan 30, 2007 در ساعت 04:07 PM