رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ مرداد ۱۳۸۸

درباره حجاب پرسش نمی‌کنیم

احمد سمایی
samayee@web.de

دعوت اخیر برخی از زنان ترک‌تبار مجلس آلمان از زنان هموطنانشان برای کنارگذاشتن حجاب واکنش‌های متفاوتی برانگیخته است. «امل عابدین» که پس از سی‌ سال،‌ روسری را کنار گذاشته٬دیدگاهش را در یک روزنامه آلمانی نوشته است.
انتشار نظرات او درباره حجاب به معنای رد یا تایید این واکنش از طرف زمانه نیست. زمانه از انتشار نظرات مختلف در این‌باره استقبال می‌کند.

اشاره: از زمان اولین‌ آشنایی‌ها با تمدن و فرهنگ غرب، مسئله حجاب زنان در کشورهای اسلامی محملی برای بحث و جدل،‌ و اقدامات گاه افراطی بوده است. برای مثال، ما در کشور خودمان،‌ هم کشف حجاب اجباری و هم حجاب اجباری را تجربه کرده‌ایم و این موضوع کماکان یکی از مسائل نسبتا محوری در بحث مربوط به حقوق زنان و نسبت آن با دین و شریعت است.

رعایت حجاب توسط زنان مسلمان مهاجر به کشورهای غربی نیز گاه و بی‌گاه موردی برای بحث و کشاکش بوده است. چه رشد اسلام‌گرایی در خاورمیانه و چه حادثه ۱۱ سپتامبر که تا حدودی فضایی از بدبینی و سوءظن نسبت به مسلمانان اروپا را دامن زده است طبعا به بحث و جدال درباره مسئله حجاب نیز ابعاد گسترده‌تری بخشیده است. برخی از کشورهای اروپایی حجاب را نماد نوعی اسلام‌گرایی دانسته‌اند که شاید بتواند مبانی سکولار فرهنگ و سیاست در غرب را با چالش مواجه می‌کند. از همین رو برای مثال فرانسویان تا آنجا پیش رفته‌اند که به ممنوعیت آن در مراکز آموزشی رای داده‌اند. در کشورهای دیگر نیز اگر اقدام فراگیری صورت نگرفته است دست‌کم بحث و کشاکش‌های گاه تند در این باره امر نادری نبوده است. طرفه این که چنین بحثی لزوما میان اروپاییان بومی و مسلمانان مهاجر جریان نداشته و گهگاه دو سوی مباحثه را خود مسلمانان تشکیل می‌داده‌اند.

اخیر در آلمان برخی از نمایندگان ترک‌تبار مجلس این کشور آشکارا و صریحا از هموطنانشان خواستند که حجاب را به کناری بگذارند تا زمینه بهتری برای ادغام آنها در جامعه محل سکونتشان فراهم شود. این فراخوان موجی از انتقادات گاه تند را در برخی از نشریات ترک‌زبان برانگیخت و یکی از نمایندگان مزبور هم قسما با تهدیداتی خطرناک از طرف‌ هم‌وطنان تندروش مواجه شد و به ناچار تحت حفاظت پلیس آلمان قرار گرفت. این در حالی بود که بخش‌ عمده تشکل‌های مسلمانان ترک مقیم آلمان ضمن انتقاد به فراخوان مزبور،‌ نماینده هم‌وطنشان را به اعتبار بهره‌مندی از حق آزادی بیان در طرح آن محق دانستند.

در این میان شماری از ترک‌ها با مقالات و نوشته‌های خود در جراید به فراخوان مزبور واکنش نشان دادند و درباره خود حجاب و نیز کارآیی و تاثیر مثبت و منفی چنین فراخوان‌هایی به مباحثه پرداختند. از جمله شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها ،یکی هم خانم "امل عابدین الگان" بود که سال گذشته، ‌پس از سی‌سال روسری خود را به موزه تاریخ شهر بن تحویل داد و بی‌حجابی اختیار کرد. خانم عابدین شش فرزند دارد و پدرش نیز بنیانگذار شاخه آلمانی یک سازمان اسلامی به نام "‌میلی گروس" است. همسر خانم عابدین از فعالان فدراسیون اسلامی ترک‌های آلمان است و خود وی نیز که دانش‌آموخته ادبیات انگلیسی است ده سال ریاست انجمن زنان مسلمان برلین را به عهده داشت.

سال ۲۰۰۴ که زنی مسلمان از اهالی افغانستان به خاطر حجاب از آموزگاری در یکی از ایالات آلمان محروم شد به قوه قضاییه این کشور شکایت برد. خانم عابدین در دادگاهی که به این شکایت رسیدگی می‌کرد حضوری فعال داشت و از جمله مدافعان و همراهان زن افغانی بود. به تدریج اما برای خود خانم عابدین سوالاتی در مورد حجاب ایجاد شد که دوره‌ای از تحقیق و چالش با خویشتن را برایش به دنبال آورد. او ابتدا قسمت پایینی روسری‌اش را کوتاه کرد و بعد هم کاملا آن را کنار گذاشت. واکنش محیط زندگی خانم عابدین به این تحول او تماما مثبت نبود و همین باعث شد که ریاست انجمن زنان مسلمان برلین را رها کند. خانم عابدین که اخیرا دوره شبانه "مدیریت ارتباطات" را به پایان برده است اینک در جستجوی کار است. دختر ۲۵ ساله وی کماکان روسری به سر دارد.
آنچه که در زیر می‌خوانید مقاله‌ای است از خانم عابدین برای شرکت در بحثی که اخیرا در آلمان بر سر حجاب درگرفت. متن آلمانی این مقاله در شماره ۸ نوامبر روزنامه آلمانی "تاتس" انتشار یافته است:

اخيرا با زن جواني ديدار كردم كه او را از دوران کودکی‌اش مي‌شناسم. این زن به تازگي دوره كارداني در رشته مربي‌گري كودكان و نوجوانان را به پايان برده و حالا در جستجوی كار است. ديدار ما كوتاه بود و من در آخر برايش آرزو كردم كه هر چه سريعتر كار مورد علاقه‌اش را پيدا كند.

من سال گذشته، پس از سي سال تصميم گرفتم كه ديگر روسري را كنار بگذرام و در بيرون از خانه هم بي‌حجاب باشم. به هنگام خداحافظي با زن يادشده با انگشت به سرم اشاره كردم و گفتم: "مي‌بيني، بدون حجاب هم مي‌شود." مخاطب من لبخندي زد و با لحني تحقير‌آميز پاسخ داد: "من با حجاب هم موفق خواهم شد."

براي اين زن و بسياري از زنان باحجاب احتمالا روشن نيست كه محجبه بودن از كدام پشتوانه و استدلال ديني و آيييني برخوردار است. در اين رابطه بد نيست اشاره شود كه قرآن با ۶۶۰۰ آيه‌اش در يك محدود زماني ۲۳ ساله بر پيامبر اسلام نازل شده است. اما در ميان اين همه آيه تنها دوتاي آنها به مسئله حجاب اشاره دارند كه آنها هم جزء آيات مدينه‌اي قرآن هستند، يعني به دوران بعد از هجرت پيامبر به مدينه مربوط مي‌شوند. جريان هم از اين قرار بوده است كه در اين دوره آزار جنسي نسبت به زنان مومن رو به فزوني بوده، چرا كه بسياري از مردان نمي‌توانسته‌اند زنان عادي و زنان برده را از يكديگر تشخيص دهند. و از سويي هم، زينت و زيورهاي گاه غريب و توجه‌برانگيز زنان حواس برخي از مردان را پرت مي‌كرده است، به گونه‌اي كه يك بار مردي به زمين مي‌خورد و استخوان بيني‌اش مي‌شكند.

از همين رو خداوند در آيه ۵۹ از سوره ۳۳ به پيامبر مي‌گويد: "به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند." و در آيه ۳۱ از سوره ۲۴ (النور) نيز زنان فراخوانده مي‌شوند كه "زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند."

تا قبل از نزول دو آيه فوق مسئله حجاب اصولا موضوعيتي در بحث‌ها و گفتار حضرت محمد نداشته است. در واقع ديني كه او تبليغ مي‌كرده نه در خدمت محدودسازي و به حاشيه‌راندن اين يا آن بخش از جامعه، بلكه در راستاي ايمان‌آوردن به وجود يك خالق و نيز رهايي زنان از بي‌حقوقي‌ رايج در آن دوران بوده است. حضرت محمد زماني عهده‌دار رسالت شد كه تبعيض و خوارداشت نسبت به زنان تا حد زنده‌به گوركردن دختران نوزاد به امري عادي و روزمره در زندگي مردم بدل شده بود.

دشواری‌های ترک حجاب

امروز، يعني ۱۴۰۰ سال پس از آن دوران ديگر حال و روز زنان آن نيست كه در آغاز بعثت محمد بود. در هر دو آيه يادشده نيز تنها سخن از پوشاندن بدن در ميان است و پوشاندن سر به روايات و تفاسيري برمي‌گردد كه بعدها به حضرت محمد نسبت داده شده است. بر ا ین نکته هم باید تاکید کرد که اين فقهاي مرد بوده‌اند كه مصدایق شرمگاه را در زن و مرد به گونه‌اي متفاوت تبیین كرده‌اند.

دختر جواني كه در ابتداي اين متن به او اشاره كردم و نیز هم‌سن و سالان محجبه او، با تاکید بر حجاب خود به نوعي مي‌خواهند وجود و خودآگاهي خویش را به نمايش بگذارند. من اين رويكرد و رفتار را كاملا درك مي‌كنم، چرا كه خود نيز قبلا همين گونه فكر مي‌كرده‌ام. و اگر امروز رفتار ديگري دارم تنها پس از تحقيقات فشرده در مورد منشاء حجاب و بعد از تجربه جديد و مستقلي كه شخصا از سر گذراندم به آن رسيده‌ام.

امروز بسياري از زنان مسلمان بر اين عقيده‌اند كه با پوشاندن سر خود يك فريضه ديني را به جا مي‌آورند. ولي يك رفتار فردي را زماني مي‌توان مسئولانه و از سر تصميم آگاهانه تلقي كرد كه شخص آن را نه از سر انجام وظايف و قيوداتي كه ديگران برايش تعيين كرده‌اند بلكه از روي آگاهي و تجربه شخصي خود انجام دهد.

اينك من از خود مي‌پرسم كه چرا مذهب مي‌تواند به عنوان توجيه‌ و پشتوانه‌اي براي حجاب مورد استناد قرار گيرد، ولي بی‌حجابی ناشی از باور وآگاهي، عملي غيرمذهبي تلقي مي‌شود؟

بنا به تجربه شخصي من مي‌دانم كه دلايل جدي و محكمي وجود دارند كه نتوان حجاب را يك شبه به كناري نهاد: ارزش‌ها و هنجارهايي مانند شرم و تبعيت، حضوري جان‌سخت در ذهن و رفتار ما دارند و ترس ناشي از بربادرفتن ايمان و ارتكاب گناه هم شديدا در وجودمان رخنه كرده‌است. جسارت ِ رفتن به راه اراده خويش و پرسشگري از از اين يا آن هنجار و فريضه هم در درونمان كم است. اين نيز هست كه عادت‌ها دير يا زود به اموري بديهي و ترديدناپذير بدل مي‌شوند و طبعا احساسي از امنيت را هم در فرد به وجود مي‌آورند. از همين روست كه ممنوعيت دولتي يا فراخوان سياستمداران به كنارنهادن حجاب، در ميان زنان باحجاب بازتاب و تاثيري برجا نمي‌گذارد.

دعوت اخير يكي از نمايندگان ترك‌تبار مجلس آلمان از زنان مسلمان اين كشور به كنارنهادن حجاب همانقدر مورد بي‌اعتنايي قرار خواهد گرفت كه اقليت مسلمان آلمان فرضاْ از اكثريت مسيحي اين كشور بخواهد از خوردن آبجو خودداري كند. به عبارت ديگر،‌ حجاب براي بسياري از زنان مسلمان بسان آبجو‌ نوشیدن براي آلماني‌ها به عادتي جاافتاده و خوشايند بدل شده است. و به راستي اقدام يك زن محجبه به كنارنهادن حجاب و تغيير ظاهر بيروني خود مادام كه بر اراده‌اي از شناخت و آگاهي استوار نباشد تا چه حد واقعي است و چه سودي براي او و ديگران دارد؟

پرسش نمی‌کنیم

متاسفانه تجربه به من نشان داده است كه بسياري از زنان باحجاب آمادگي به چالش‌گرفتن رفتار به عادت‌ تبديل‌شده خود را ندارند. اين در حالي است كه براي نزديكي و تفاهم بيشتر با انسان‌هاي دگرانديش و با مردان و نيز براي زدودن پيش‌داوري‌ها، مناسب‌تر آن است كه از مقنعه و حجاب صرف‌نظر كنيم. گفتن ندارد كه تجربه و رهيافت ناشي از رابطه‌ای راحت و عاري از قيودات بي‌مورد با جنس مقابل، هم براي تربيت فرزندان پسر و هم براي ايجاد روابط اجتماعي اهميت درخور اعتنايي دارد.

ما بايد ياد بگيريم كه از مسائل و مواردي كه ما را مي‌آزارند با نام واقعي‌اشان ياد كنيم. چرا كه اگر بحث بر سر رعايت آزادي بيان به عنوان يكي از دستاوردهاي دوران ما، يا بر عكس،‌ بر سر چسبيدن به يك درك و دريافت متحجرانه از مذهب به هدفي درخود بدل شود و در خدمت گسترش ارتباط ، تفاهم و درك حضور ديگري قرار نگيرد بيهوده و عبث است و شايد كه سوء تفاهم‌ها را از اين هم كه هست فزونتر كند.

اكثر آلماني‌ها با ملاحظه ويژگي‌هاي فرهنگي مسلمانان، نسبت به رفتار و رويكردهاي آنان واكنشي پرسشگرانه و معطوف به شناخت ندارند، بلكه برخوردي عمدتا روادارنه و احتياط‌آميز پیشه می‌کنند. آنها در برابر سوال مربوط به حجاب همين كه مي‌شنوند در قرآن چنين آمده و پيامبر چنين خواسته فوري عقب مي‌كشند و سر صحبت را مي‌بندند.

ولي مي‌توان پرسيد كه اين چه درك و دريافتي از خالق است كه تنها از زنان مي‌خواهد كه باور خود به اسلام را با حجاب و سرپوش‌هاي متحدالشكل به نمايش يگذارند؟ اگر اين گونه است آيا نبايد مردان هم مقيد شوند كه براي نشان‌دادن ايمان خود به اسلام علامت و نشانه‌اي داشته باشند؟

آن بينشي كه مذهب را نه توصيه‌ها ورهنمودهایی الهي براي بهبود زندگي انسان‌ها، بلكه مجموعه‌اي از اجبارها، تحكمات و فريضه‌هايي غيرقابل بحث و معتبر براي همه ‌زمان‌ها مي‌داند هم دامنه ارتباط و تماس با دگر‌انديشان را تنگ و مسدود مي‌كند و هم مانع آن مي‌شود كه معنا و جوهر آنچه كه انسان عادتاً و به عنوان فريضه انجام مي‌دهد به پرسش گرفته شود.

آستانه تحریک‌پذیری مردان

اما امتناع آگاهانه از ارتباط و تعامل با محيط پيرامون را نمي‌توان به خواست و اراده خالق بزرگ جهان مرتبط كرد. آخر مگر همين خالق نبوده است كه به انسان،‌ هم فهم ودرك و احساس و هم آزادي انتخاب زندگي را ارزاني داشته است؟

اين نيز ابدا با اراده و خواست خداوند قابل جمع نيست كه كساني به نام اسلام و به نام "قوانين الهي" با سياستي متحجرانه افراد را به "مومن" و "غيرمومن" تقسيم كنند، شيطان را رقيب خداوند جا بزنند و انسان را به جنسیت و باورهایش فروكاهند.

ما امروز با مشكلات ديگري مواجه‌ايم. مشكل اصلي همانا پرورش آگاهانه و مسئولانه نسل‌هاي آتی است. و اين به ويژه مادران هستند كه مي‌توانند فرزندان خويش را از شر فانتايسم مذهبي در امان نگه دارند.

طرح اين استدلال كه زن، با حجاب خويش از جذابیت و وسوسه‌انگیزی خود مي‌كاهد هم، امروز تنها و تنها موجبي براي خنده است. آخر مگر نه اين است كه اينك بسياري از دختران با حجاب با روسري‌هاي مدگونه و رنگ ووارنگ خود و نيز با آرايش و زيباسازي بي‌دريغ چهره خويش عملا آن وسوسه‌انگیزی مورد نظر طراحان چنين استدلالي‌هايي را دوچندان مي‌كنند؟ همچنین،‌ این نيز ديگر راز سر به مهري نيست كه مردان دوران ما به اعتبار وفور و ازدياد عوامل تحريك‌كننده، به مقدار زيادي خنثي و بي‌تفاوت شده‌اند و آستانه تحريك‌پذيري‌اشان خوشبختانه بالا رفته است.

اززمانی که من دیگر حجاب به سر نمی‌کنم گاه و بی‌گاه نگاه مردان را پاییده‌ام،‌ اما کمتر دیده‌ام که آنها در من خیره شوند و یا نگاه دقیقی به من بکنند. و بعد به خودم می‌خندم که ای دل غافل، من سی سال آزگار تحت عنوان مصون ماندن از نگاه نامحرم و آزاردهنده مردان خود را در حجاب کرده بودم.

بد نیست در حاشیه بحث جذابیت و وسوسه‌انگیزی زنان این سوال هم مطرح شود که آیا اندام مردان نمی‌تواند برای زنان چنین خاصیت و کارکردی داشته باشد؟ آیا می‌توان انکار کرد که برخی از مردان دستان زیبایی دارند؟ و به این اعتبار آیا نمی‌توان پرسید که چرا مردان به پوشیدن دستکش مکلف و موظف نشده‌اند؟ و اصولا کشش و جذابیت چه اشکالی دارد؟‌ آخر چه کسی گفته است که انسان‌ها نباید با جذابیت‌های خود حسی از همدلی و سمپاتی در یکدیگر به وجود آورند؟

باری،‌ این مردان بودند که حجاب را برای زنان جاری و ساری کردند. حالا هم بهترین حالت آن است که خود آنها به حذف و نفی آن یاری رسانند. چنین کمکی از جمله می‌تواند در آن باشد که مردان صادقانه و جسورانه بگویند که درک و دریافت واقعی‌اشان از زنان باحجاب و بی‌حجاب چیست و آیا به راستی برایشان حجاب مرز و معیاری برای تفکیک زن خوب از زن بد است؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من در یک کشور غربی زندگی می‌کنم و حجاب دارم. فکر نمی‌کنم کسی که حجاب نداشته باشد دیندار نیست یا آدم خوبی نیست. خیلی از دوستانم که من آنها را از خود دیندارتر و خوب‌تر می‌دانم محجبه نیستند. اما مشکلی هم در حجاب داشتن خودم نمی‌بینم. مانعی برای ارتباط نبوده است. تا کنون محدودم نکرده است. برخی دیگر از دستورات مذهب، نظیر شراب نخوردن یا گوشت ذبح حلال خوردن، تا حدی مانعی برای آمیزش در جامعه برایم بوده‌اند. اما حجاب نبوده است. حجاب اعتمادم به روابط اجتماعی‌ام را بیشتر کرده است. گمان می‌کنم که مردی که من را باحجاب ببیند، بداند که من به روابط آزاد معتقد نیستم. اگر مسیحی بودم شاید یک صلیب آویزان می‌کردم که نشان دهم عقایدی دارم. فکر کنم نباید این قدر قضیه‌ی حجاب را جنجالی کرد. چرا نمی‌شود به آن به عنوان یک مساله‌ی شخصی نگریست؟ همان‌طور که یک هندی لباس محلی هندی‌اش را بدون جنجال می‌پوشد، بگذارید من هم روسری سر کنم، بدون آن که مجبور باشم هرروز برای آن دلیل بیاورم.

-- یک باحجاب ، Nov 16, 2006 در ساعت 07:14 PM

البته در اسلام برای عجوزه ( زن پیری که جذابیت جنسی ندارد) حجاب لازم نیست. فکر می کنم ایشان هم در همین دسته بندی قرار بگیرد !

-- علی ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:14 PM

بانوی گرامی با حجابی که در کشوری غربی زنده گی می کنید! داستان پوشاندن زنان کاش به این ساده گی ها بود که شما خیال می کنید. آیا شما هرگز از خود پرسیده اید انسان از کی روی این زمین زنده گی کرده است؟ کره ی زمین چه قدر جمعیت دارد؟ چرا از میان همه ی فرهنگ ها و تمدن های کره ی زمین فقط مسلمان ها، آن هم تازه بخشی شان، حجاب دارند؟ اگر همه ی دین ها را خدا فرستاده، و خدا هم لابد یکی بیش نیست، چرا به زنان یهودی و مسیحی نگفته موهاشان را بپوشانند؟ چرا به مردم چین که بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت دارد چنین پیام سودبخشی نریده است؟ چرا زنان هندو که مسلمان هم نیستند از سه هزار سال پیش سر و روی خود را می پوشانند؟ و چرا ها دراین باره بسیار است. اگر اندکی تاریخ بخوانید شاید پرسش های دیکری از این دست برای شما هم پیدا شوند و آن گاه مثل من دست تان خواهد آمد که قضیه بیخ دارتر از این هاست که ما فکرنکرده و با ساده انگاری باش برخورد می کنیم.

-- میترا ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:14 PM

موضوع اینست که اگر لباس محلی داشتید و سرتان را میپوشاندید اصلن حجاب شما را مورد سوال قرار نمیدادند. موضوع اینست که تلفیق لباس غربی با حجاب سوال برانگیز است. شما بیا لباس کردی تنت کن با روسری رنگی سکه دار. اگه کسی چیزی بت گفت!

-- باباشملپور ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:14 PM

ba doorood bar dostan va azizane ham vatan,bayad begam,man ba nazare khanome(MITRA) kamelan movafegham,bayad ghabl az sangar giry va bahss dar morede hejab va amsale on bayad aval tarikhe mazahebe doniya va aghaiyede mojod dar hamon zamano fahmid va barrasy kard,soale man inye yani ba poshondane sare yek khanom chi saabet mishe,yani in mazhare paki va daneshe yek zane,man fekr mikonam age emrooz hamon khodavande arab farman bedeh ke mardha ham bayad chador va hejab dashte bashan hich mardy ghabool nemikone.chera ke [...],yademon bashe ke tarikh be vojod omadan va takamole ensan ba massele mazhaby aslan jor dar nemiyad,emrooz elm dar morede ensan va jahan, chiy kamelan motefavet eraye mideh ke bayad be ghole khanom(mitra)bayad kamy be elme gharne 21 morajeye kard...shad kam bashid.kafar az alman

-- kafar ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:14 PM

خانم محجبه گفته اند حجاب اعتماد به نفس شان را در روابط اجتماعی بیش تر کرده و با مردی اگر برخورد کنند با حجاب خود به او علامت می دهند که به روابط آزاد معتقد نیستند. به همین سادگی! خانم عزیز شما فکر می کنید یک زن نمی تواند با رفتار و منش خود به مردها بگوید تا کجا می توانند به او نزدیک شوند؟ یعنی لچک می تواند زن را از نگاه های خواهنده ی مردهادورنگه دارد؟ شما لابد خبردارید در ایران دارد در زیر لچک و مانتو و چادر چه ها می گذرد! آیا بهتر نیست زن ها برای این که احساس امنیت کامل بکنند یکسره بروند مثل زن های فلک زده ی افغان بورقه بپوشند. گرچه آن زن ها هیچ کدام خودشان این پوشش را انتخاب نکرده اند و این مصیبت را مردها به سرشان آورده اند. از این ها گذشته، خیال نمی کنید مردها در جامعه های غربی به طرف زن های با حجاب بیش تر کشیده می شوند تا بی حجاب های خودشان؟ پوشیدگی یک جور منع است و منع هرچیزی کنج کاوی برانگیز است. مگر مردها که همه بی حجاب اند احساس نا امنی می کنند؟ زن به جای لچک سرکردن بهتر نیست علم بیاموزد تا احترام برانگیز شود؟ با درودهای فراوان . یک مرد زن دوست.

-- بدون نام ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:14 PM

ba salam khedmate dostan,motasefane man nemitonam farsy teip konam,ama dost daram ke nazare khodamo dar morede hejab begam,man ham dar yeki az keshvarhaye europay zendegi mikonam,kheily rahat mishe fasele gereftane mosalmonhaye ba hejabo,az kharejiha did,dar javabe khanome mohajabe begam,in faseleye saardo che chizy be vojod avordeh?hejab mayeye pak damany va farhango kamel bodane ye zane mohajabst?doste azizemon dorost goftan inja to europa kasy be zanhaye bi hejab negah nemikone,balke be tore gharizy va konjkavane nazare mardha be zanhaye ba hejabe,yami on zane afghany be hejabesh eftekhar mikone?age hast che kesy in eftekharo ba chomagh to saresh kobideh?????ba sepass az zahmatkeshane in sait,,,,,,

-- بدون نام ، Nov 18, 2006 در ساعت 07:14 PM

با سلام, من هم 6 سال است كه در يك كشور غربي ( به تنهايي!) زندگي مي كنم و خدمت بي نام عزيز هم كه خانم ها رو به علم آموزي تشويق مي كنند, عرض كنم كه الان دانشجوي فوق دكتري در يكي از شاخه هاي رشته برق هستم. تمام مدت هم با حجاب هيچ مشكلي براي درس خواندن يا ارتباط با همكارانم كه 90 درصدشون رو آقايون تشكيل مي دهند نداشتم . من هم فكر مي كنم اگر مردی من را باحجاب ببیند، مي داند که من به روابط آزاد معتقد نیستم. شما كه فرد حجاب دار را شماتت يا مسخره ميكنيد دقيقا پيرو سياست حكومت فعلي ايران كه بي حجابي را ممنوع كرده است هستيد. عقايد هرانساني تا وقتي اعمالش به ديگران ضرر نرساند محترم است.

-- آزاده ، Nov 28, 2006 در ساعت 07:14 PM

اگر يك مسيحي صليب بپوشد يا مثلا يك يهوديي كلاه سياد بگذارد چرا كسي به خاطر اين كار از او سوال نميكند؟ ولي اعمال يك دختر محجبه را كه طبق اعتقاد خودش همان كاري را ميكند كه هر كسي در مقابل اعتقاداتش انجام ميدهد زير سوال ميبرند؟

-- من ، Apr 13, 2007 در ساعت 07:14 PM

مشکل شما این است که هر دستورالهی همچون حجاب را می خواهید با افکار خودتون تطبیق دهید نه خودتون رو بادستورات الهی.

-- mohammad ، Apr 14, 2007 در ساعت 07:14 PM

همه چيز را همگان دانند!
نه من و نه شما، هيچكدام داناي مطلق نيستيم. بنده هم خود را در مقام نفي يا اثبات هيچكدام از عقايد گفته شده نمي دانم. بهتر اين است كه با همه انديشه ها آشنا شويم و راه درست را بر اساس احساس و منطق و عقل خود انتخاب كنيم و البته انتخابي درست است كه به ديگران آسيبي نرساند. پس لطفا به جاي فحاشي، به صحبتهاي هم گوش دهيد و به انتخاب هم احترام بگذاريد.
البته نمي توانم شگفتي خود را از رفتار كساني پنهان كنم كه ادعاي آزاد انديشي و روشن فكريشان، گوش فلك را كر كرده و از طرفي به آزادي رفتار و گفتار ديگران كمترين احترامي نمي گذارند!

-- آزادمرد http://freedman.blogfa.com ، Jul 13, 2007 در ساعت 07:14 PM

همه چيز را همگان دانند!
نه من و نه شما، هيچكدام داناي مطلق نيستيم. بنده هم خود را در مقام نفي يا اثبات هيچكدام از عقايد گفته شده نمي دانم. بهتر اين است كه با همه انديشه ها آشنا شويم و راه درست را بر اساس احساس و منطق و عقل خود انتخاب كنيم و البته انتخابي درست است كه به ديگران آسيبي نرساند. پس لطفا به جاي فحاشي، به صحبتهاي هم گوش دهيد و به انتخاب هم احترام بگذاريد.
البته نمي توانم شگفتي خود را از رفتار كساني پنهان كنم كه ادعاي آزاد انديشي و روشن فكريشان، گوش فلك را كر كرده و از طرفي به آزادي رفتار و گفتار ديگران كمترين احترامي نمي گذارند!

-- آزادمرد ، Jul 13, 2007 در ساعت 07:14 PM

با توجه به اینکه انتخاب روش درست زندگی نیاز به شناخت و آگاهی داره. در صورت تضاد آموزه های دینی و سنتی با عقل اگر عقل را به کناری بگذاریم و از اطرافیان یاجامعه تقلید کنیم متاسفانه اگر عملمان هم درست باشد انسانیت که بر پایه انتخاب آگاهانه و اختیار است متکامل نمی شود. و اگر به آخرت اعتقاد داشته باشیم به خاطر پشتپا زدن به عقل مجازات خواهیم شد.خانم باحجاب بحث بنظر من لزومی ندارد که روسری خود را بردارد تا وقتی که این عمل برایش غیرمنطقی نیست.
اما حجاب در قرآن بمعنای پوشش آمده پوششی که سینه و برجستگیهای بدن زن را بپوشاند. اما در مورد موی سر قضیه چندان جدی نیست و باید بررسی شود.در بقیه منابع امکان انحراف و اشتباه وجود دارد.
من خودم معتقدم که انسان محجوب و باحیا بسیار زیباست اما در شرایط زمانی و مکانی متفاوت حجابهای متفاوتی را نیز برای حفظ حریم خود برمیگزیند و برای اینکه در جامعه انگشا نما نشود و جلوه نکند ناگزیر است که تا حد ممکن خود را بافرهنگ و عرف آن جامعه منطبق نماید. در ضمن افراط در هرچیز نیز بسیار زشت و ناپسند است. اگر انسان صورت خود را بپوشاند مسلما به روابط اجتماعی او آسیب می رسد. و دین هم برای تکامل خصوصیات فردی و اجتماعی آمده است پس نتنها این عمل کاملا غیرانسانی است مگر در شرایط خاص.

-- بهزاد ، Aug 13, 2009 در ساعت 07:14 PM

با توجه به اینکه انتخاب روش درست زندگی نیاز به شناخت و آگاهی داره. در صورت تضاد آموزه های دینی و سنتی با عقل اگر عقل را به کناری بگذاریم و از اطرافیان یاجامعه تقلید کنیم متاسفانه اگر عملمان هم درست باشد انسانیت که بر پایه انتخاب آگاهانه و اختیار است متکامل نمی شود. و اگر به آخرت اعتقاد داشته باشیم به خاطر پشتپا زدن به عقل مجازات خواهیم شد.خانم باحجاب بحث بنظر من لزومی ندارد که روسری خود را بردارد تا وقتی که این عمل برایش غیرمنطقی نیست.
اما حجاب در قرآن بمعنای پوشش آمده پوششی که سینه و برجستگیهای بدن زن را بپوشاند. اما در مورد موی سر قضیه چندان جدی نیست و باید بررسی شود.در بقیه منابع امکان انحراف و اشتباه وجود دارد.
من خودم معتقدم که انسان محجوب و باحیا بسیار زیباست اما در شرایط زمانی و مکانی متفاوت حجابهای متفاوتی را نیز برای حفظ حریم خود برمیگزیند و برای اینکه در جامعه انگشا نما نشود و جلوه نکند ناگزیر است که تا حد ممکن خود را بافرهنگ و عرف آن جامعه منطبق نماید. در ضمن افراط در هرچیز نیز بسیار زشت و ناپسند است. اگر انسان صورت خود را بپوشاند مسلما به روابط اجتماعی او آسیب می رسد. و دین هم برای تکامل خصوصیات فردی و اجتماعی آمده است پس این عمل کاملا غیرانسانی است مگر در شرایط خاص.

-- بهزاد ، Aug 13, 2009 در ساعت 07:14 PM