رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > مرگ نويسنده آخرينِ راستان | ||
مرگ نويسنده آخرينِ راستانسامان ایرانی
«شواربار» كه پدر و مادرش از يهوديان لهستان بودند، ۲۳ مه ۱۹۲۸ در «متز» به دنيا آمد. اين در حالی بود كه چهار سال از مهاجرت خانوادهاش به فرانسه ميگذشت. شوار-بار از سال ۱۹۷۰ تا لحظه مرگش در جزيره «گوادلوپ» زندگی میكرد. اين جزيره، زادگاه همسرش «سيمون شواربار» است. شوار-بار اولين نويسندهای است كه با نوشتن بخشی از تاريخ پرتلاطم «گوادلوپ»، در رمان «تنهايی دورگه» (۱۹۷۲)، اين جزيره را وارد دنيای ادبيات كرد. او در اين رمان به شرخ بردهداری در اين جزيره میپردازد كه برای اولين بار در ۱۷۹۴ لغو و دوباره در ۱۸۰۲ مرسوم شد و برای هميشه در سال ۱۸۴۸ از ميان رفت. آندره شواربار علاوه بر رمان «آخرينِ راستان» كه به سرنوشت يك خانواده يهودی میپردازد و رمان «تنهايی دورگه»، با همكاری همسرش كه او هم نويسنده است، كتاب «يك بشقاب گوشت خوك با موزهای كال» و دانشنامهی «هديهای برای زنِ سياهپوست» را نوشته است. «شواربار» فردای روزی كه برنده جايزه گنگور شد، گفت: «زبان مادريام «ييديش»(زبان يهوديان شرق اروپا) است. من زبان فرانسه را در كوچه و بازار و دبستان ياد گرفتم» اين نويسنده سال ۱۹۴۱ به همراه خانوادهاش به نزديكی «آنگولم» پناه آورد. اواخر سال ۱۹۴۲ بود كه پدر و مادر و دو برادرش را در اين شهر دستگير كردند و به تعبيد بردند. او سپس برای امرار معاش به كار «حروفچيني» روی آورد. جنگ تمام شد و اين مرد كوچك چشم آبي، ضمن كار خود، به مطالعه ميپرداخت. كتاب «جنايت و مكافات» اثر «داستايوفسكي» بود كه او را به ادبيات علاقهمند كرد. سپس به مطالعه كتابهای قومشناسی و فلسفی پرداخت. شوار-بار در سال ۱۹۴۸ ديپلم گرفت و وارد دانشگاه سوربن شد. در همين زمان بود كه نوشتن را آغاز كرد. او پس از چهار سال نوشتن و پنجبار بازنويسی اولين رمانش، «آخرينِ راستان» را در سال ۱۹۵۹ منتشر كرد. شوار-بار در اين رمان ارزشمند، به روايت داستان يك نژاد زجركشيده، از لابلای سرنوشت خانوادهای يهودی، از اولين جنگ صليبی تا «آشويتز» میپردازد. «چشمان ما نور ستارگان مرده را ميبيند.» اين رمان از همان ابتدا خواننده را با مشكلات يهوديان پيوند ميدهد. «آخرينِ راستان» با استقبال زيادی مواجه شد، به گونهای كه «ژان كوكتو» درباره آن گفت: «اين كتاب يك فرياد مكتوب است.» و «فرانسواز ژيرود» نيز در اين مورد اظهار داشت: «اين كتاب شمشيری است كه به آهستگی در شكم خواننده فرو میرود.» «میتوان نويسندگان را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول نويسندگانی كه نوشتن از درونشان میجوشد و جزو طبيعت آنهاست و دسته دوم نويسندگانی كه به صورت تصادفی نويسنده شدهاند. من جزو دسته دوم هستم.» آندره شوار-بار در سال ۲۰۰۵ بيانيهای را امضا كرد كه در آن بيانيه موج بيگانهستيزی و نژادپرستی در فرانسه محكوم شده بود. در قسمتی از اين بيانيه آمده است: «متاسفانه تاريخ ما را به اينجا كشانده است. آيا به اينجا پناه آوردهايم تا به نوبت دچار بیعدالتی شویم؟» |