رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > زندگي زير سايه شياطين | ||
زندگي زير سايه شياطينلوموندسلمان رشدي، نويسنده رمان جنجالي «آيات شيطاني»، پس از گذشت 17 سال از صدور حكم ارتدادش، هنوز در زير سايه وحشت مرگ زندگي ميكند. رشدي پس از انتشار رمان «آيات شيطاني» در سال 1988 از سوي گروههاي بنيادگراي اسلامي هند و پاكستان به ارتداد محكوم شد. جبرئيل در «آيات شيطاني» ميگويد: «خيلي چيزها در زندگي معنوي معنا ندارد.» ممنوعيت انتشار رمان «آيات شيطاني» از اكتبر 1988 و در هند آغاز شد و سپس پاكستان، آفريقاي جنوبي و مصر نيز چاپ اين رمان را ممنوع كردند. اين ممنوعيت به همراه خود تظاهراتهايي را به دنبال داشت كه در آنها خيل مسلمانان معترض خواهان مرگ سلمان رشدي بودند. ژانويه 1989 گروههاي بنيادگراي اسلامي در آمريكا انتشارات «پنگوئن ويكين» چند روز بعد، در 14 فوريه همان سال، راديو تهران فتواي آيتالله خميني را اعلام كرد كه در آن كشتن سلمان رشدي و ناشران كتاب «آيات شيطاني» در جهان، به جرم توهين به قرآن، اسلام و پيامبرش، به مسلمانان تكليف شده بود. حكم آيتالله خميني كه رهبر ايران و مرجع ميليونها شيعه بود به قانون تبديل شد و يك روز هم در ايران براي اعتراض به كتاب آيات شيطاني عزاي عمومي اعلام شد. همچنين جايزهاي دو و نيم ميليون دلاري براي كشتن سلمان رشدي تعيين شد. سخنان آيتالله خميني مورد تأييد رهبرشيعيان بريتانيا قرار گرفت و او نيز گفت: «تمام مسلمانان خواستار مرگ رشدي هستند، زيرا و به اسلام توهين كرده و بايد سزاي آن را بپردازد. او شايسته مرگ است.» كتاب آيات شيطاني در 25 كشور ممنوع شد و تظاهرات عليه سلمان رشدي سراسر جهان اسلام را فرا گرفت. در حاليكه اين كتاب به سير صعودياش در جدول پرفروشهاي كتاب در كشورهاي آنگلوساكسن ادامه ميداد، بسياري از كتابفروشيها اين كتاب را از مغازههايشان جمعآوري كردند و بسياري نيز اين كتاب را آتش زدند. در ژانويه 1991 هم مسلمانان در مركز لندن تظاهرات كردند. چندي بعد سلمان رشدي گفت: «چه تمدن آسيبپذيري كه در آن كتاب به راحتي ميسوزد؛ خوشحالم!». ترور و ترور در سال 1991 مترجمهاي ژاپني و ايتاليايي اين كتاب ترور شدند، كه تنها دومي توانست جان سالم به در برد. در همين سال ناشر نروژي «آيات شيطاني» نيز ترور شد كه او هم زنده ماند. سلمان رشدي پس از اين وقايع گفت: «من از تمام اين وقايعي كه اتفاق افتاده بينهايت متأسفم. كتاب من توهين به اسلام نبود و شك دارم كه آيتالله خميني آن را خوانده باشد.» از نظر رشدي، كتاب آيات شيطاني به مسايل جدي و بههم ريخته فرهنگي و معنوي ميپردازد. مسايلي مثل مهاجرت، دگرديسي، هويتهاي خرد شده، روح و عشق؛ كتابي كاملا خيالي با پيامبري خيالي و اسمي خيالي. در پايان ماه فوريه 1989، يك روز پس از جنگ ايران و عراق، آیت الله خامنهاي رييس جمهوری وقت ايران، براي نجات از فشار غرب به رشدي پيشنهاد داد در مقابل ميلياردها مسلمان كه به آنها توهين كرده، توبه كند. رشدي هم از وضعيتي كه براي مسلمانان به وجود آورد، معذرت خواست. اما دولت ايران صدوهشتاد درجه تغيير موضع داد و معذرتخواهي رشدي راناديده گرفت. آيتالله خميني در ژوئن 1989 درگذشت، اما مرگ او موجب از بين رفتن فتواي ارتداد سلمان رشدي نشد. سلمان رشدي در مصاحبه اختصاصي كه با نيويورك تايمز انجام داد، هر يك از خانههاي مخفي خود را به «جهنم» و «سوراخ» تعبير كرد و گفت كه تنهايياش غيرقابل تحمل است و هر روز مرگ را حس ميكند. رشدي در اين مصاحبه افزود كه زنش، مارين ويجينز از او جدا شده و زمانش را با ساعتها حرفزدن با تلفن و تماشاي تلويزيون ميگذراند و تنها آزادياش، قدم زدن در يك پارك است. در سال 1993، تعدادي از روشنفكران مسلمان از حق آزادي بيان سلمان رشدي دفاع كردند و دولت بريتانيا نيز حمايتهاي خود را از رشدي بيشتر كرد. با اين حال او به ندرت ميتوانست از خانه خارج شود. ولي در 24 سپتامبر 1998 در زمان محمد خاتمي رييسجمهوری اصلاحطلب ايران، وزير امور خارجه اين كشور اعلام كرد كه فتواي آيتالله خميني منسوخ شده است و سلمان رشدي كه از اين اظهارات مبهوت شده بود، به رسانهها گفت كه همه چيز تمام شد. اما در سال 2005 آيتالله خامنهاي فتواي ارتداد سلمان رشدي را تكرار كرد و دولت ايران اعلام كرد كه «اين فتوا هميشگي است، زيرا كتاب «آيات شيطاني» مظهر دسيسههاي «استكبار جهاني» و صهيونيسم است». امروز «آيات شيطاني» به بيش از پنجاه زبان دنيا ترجمه شده و بيش از ميليونها نسخه از آن به فروش رفته است و از سال 1998 تا كنون سلمان رشدي در دو فيلم حضور يافته است. او اكنون ديگر به آخرين تهديدات ايران توجه نميكند و با چهارمين زنش كه مانكن و هنرپيشه است، به زندگي خود ادامه ميدهد. «من ايران را ميشناسم. در سال 1968، در سفري طولاني كه از لندن به بمبئي داشتم، در ايران يك ماه ماندم و اصفهان، تبريز و تخت جمشيد را ديدم. اقامتم در ايران بهترين و زيباترين لحظههاي اين سفر بود و خاطرهاي كه از ايران پس از گذشت بيش از سي سال در ذهن من مانده، خاطرهاي پر شور و پرهيجان است...» منبع: لوموند |