رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ شهریور ۱۳۸۵

زندگي دوگانه نويسندگان

  اغلب نويسندگان، هم‌زمان با نوشتن، به شغل‌هاي معلمي، روزنامه‌نگاري، روان‌پزشكي، كشاورزي و يا جز آن نيز مي‌پردازد. «برنارد لاهير» استاد جامعه‌شناسي «اِكل‌ نرمال سوپريور»‌ و رئيس انجمن مطالعات اجتماعي CNRS)) شهر ليون فرانسه، پژوهشي درباره وضعيت ادبي نويسندگاني انجام داده است كه شغلي در كنار نوشتن دارند. اين تحقيق در قالب كتابي ششصد‌ صفحه‌اي با نام «‌وضعيت ادبي؛ زندگي دوگانه نويسندگان» به تازگي منتشر شده است. «لاهير» زندگي 503 نويسنده را در اين كتاب مورد بررسي قرار داده كه 98 درصد آنها به شغل ديگري هم مشغول‌اند.

  - آيا كتاب شما اولين پژوهش درباره وضعيت ادبي نويسندگان است؟

- تحقيق‌هاي بسياري درباره حرفه نويسندگان صورت گرفته است. اما اين اولين بار است كه با موضوع مشخص «زندگي دوگانه نويسندگان» كتابي نوشته مي‌شود. در واقع اين موضوع براي تحقيق به من پيشنهاد شد و من به مرور به آن علاقمند شدم. در ابتدا نمي‌دانستم چگونه با شيوه‌اي مناسب و معتبر به اين موضوع بپردازم. بنابراين شروع كردم به دوباره خواندن آثار تحقيقي استادانم نظير بورديو، دارنتون، ويالا و هاينيچ. به ويژه كه هاينيچ تحقيقي انجام داده كه در آن به نويسندگان بدون توجه به حرفه اجتماعي آنها، از ديد هويتي نگاه كرده است. اما براي بررسي وضعيت ادبي نويسندگان حتما بايد شرايط حرفه‌اي آن‌ها را مورد توجه قرار داد.

 - تعريف شما از نويسنده چيست؟

- آزادي و استقلالي كه دردنياي ادبيات وجود دارد، باعث مي‌شود هر نويسنده‌اي از زاويه ديد خاص خود به جهان بنگرد. تمام لغت‌نامه‌ها به نادرست، فقط جهان ادبي نويسندگان را در نظر مي‌گيرند و آنها را در مقام نويسندگي‌شان خلاصه مي‌كنند. در صورتي كه نويسندگي يك نويسنده به شغل حرفه‌اي او خيلي بستگي دارد. مثلا اگر «فيليپ ‌سوپو» توانسته جنبش سورئاليسم را در هم بشكند، به اين دليل است كه او يك روزنامه‌نگار بوده است و به روزنامه‌نگاري صرفا براي امرار معاش مي‌پرداخته. در مقابل، نويسندگاني كه فقط به نويسندگي مي‌پردازند و شغلي در كنار آن ندارند، تعدادشان انگشت‌شمار است. نمونه‌هاي بارز اين دسته از نويسندگان «فلوبر» ‌و «كلود سيمون» هستند. براي بررسي اين نويسندگاني مي‌توان فقط شرايط نويسندگي‌شان را بررسي كرد.

 - چرا شما در «‌وضعيت ادبي؛ زندگي دوگانه نويسندگان»، ادبيات را به «بازي» توصيف مي‌كنيد؟

- جامعه‌شناسي مثل «پير بورديو»  و «هوارد بكر» كه درباره آثار هنري پژوهش كرده‌اند، هنرمند را فقط از منظر فعاليت‌هاي هنري‌اش در نظر مي‌گيرند. در صورتي كه جهان ادبيات متفاوت است. ادبيات هنوز نتوانسته براي نويسندگان سود و منفعتي مادي به ارمغان بياورد كه نويسندگان به شغل ديگري احتياج نداشته باشند. از نظر «بورديو» و «بكر» اين دو جهان جهان هنر و جهان ادبيات به يك گونه عمل مي‌كنند و يكسان هستند. من از عبارت «بازي» در اين كتاب استفاده كردم تا در حاشيه بودن نوشتن را براي نويسندگاني كه شغل اصلي‌شان چيز ديگري است، بيان كنم.

«بازي ادبيات» عرصه‌اي شلوغ است كه اگر براي دلايل اقتصادي به آن نگاه شود، به عنوان شغل دوم در نظر گرفته مي‌شود. «بورديو» چنان از ادبيات سخن مي گويد كه گويي با عرصه‌اي آكادميك مواجه است. در حالي كه من فكر مي‌كنم وقتي مي‌توان «بازي ادبيات» را درك كرد كه موضوع زندگي دوگانه نويسندگان را در نظر گرفته باشيم.  اين مهم‌ترين تفاوت ادبيات با عرصه‌هاي آكادميك است و اشتباه است اگر دنياي نويسنده را از ديگر دنياها جدا نكنيم . «امانوئل ونه» را در نظر بگيريد. ادبيات براي او خيلي مهم و حياتي است. اما او فقط نويسنده نيست كه روان‌پزشك هم هست. كساني مثل او، كه تعدادشان در ميان نويسندگان كم نيست، مجبورند در دنياي ديگري هم زندگي كنند و گه‌گاهي براي «بازي ادبيات» از آن دنيا خارج شوند. همانطور كه «امانوئل ‌ونه» چهارده سال اينگونه زندگي كرد. حال ممكن است نويسنده‌اي پس از يكي اين خروج‌هايش، ديگر به دنياي حرفه‌اش بازنگردد.

 - با توجه به اينكه ادبيات، عرصه‌اي كم‌درآمد وغيرحرفه‌اي است، پس چرا نويسندگان مي‌نويسند؟

- بنيانِ نياز به نوشتن اغلب در كودكي و نوجواني در نويسندگان بنا مي‌شود و بيشتر به صورت نارس، با نوشتن يادداشت‌هاي خصوصي در نويسندگان ظهور مي‌يابد. نوشته‌هاي ژان پل‌سارتر را در دوران نوجواني بخوانيد، كه چگونه احساساتش را در مقابل كتاب‌خانه پدربزرگش روايت مي‌كند. اما ادبيات چيز ديگري است. ادبيات ميل به بقاست. مثلا «شارل‌ ژوليه» كه ادبيات براي او مسئله مرگ و زندگي است، وقتي همسرش در دوره‌اي نمي‌گذارد او بنويسد، زندگي‌اش مختل مي‌شود.

 - در كتاب شما مهم‌ترين شغل‌هاي اصلي نويسندگان، چه چيز‌هايي عنوان شده است؟

- بخش زيادي از نويسندگان معلم‌اند و روزنامه‌نگاري دررتبه دوم قرار دارد. 64 درصد نويسندگان مورد بررسي من به اين دو شغل مي‌پردازند.

 - شما دراين كتاب از چند نويسنده به عنوان كساني كه به طور حرفه‌اي به نوشتن مي‌پردازند، ياد كرده‌ايد.

- اين نويسندگان كساني هستند كه از تمام اوقات روزشان براي نوشتن استفاده مي‌كنند. اين كه نويسنده‌ درچه شرايط، جا و حالت روحي بنويسد، خيلي مهم است. نويسندگاني كه دو شغله هستند، بسياري از زمان‌شان صرف گذار از جهان شغل اصلي‌ به جهان نوشتن مي‌شود.

 - كتاب «‌وضعيت ادبي؛ زندگي دوگانه نويسندگان» انجمن‌هاي نويسندگان را به سخره نمي‌گيرند؟

- من فكر مي‌كنم خيلي ساده‌لوحانه است اگر بخواهيم درجست وجوي اثبات حقوق مادي نويسندگان باشيم . من در انتهاي اين تحقيق متوجه شدم كه نويسنده يك «شخصيت‌ حماسي» است. يعني مي‌نويسد بدون اينكه انتظار داشته باشد بابت نوشتن‌اش نفعي مادي ببرد. نويسنده تصور مي‌كند ارزش كاري كه مي‌كند فراتر از همه چيز است.

 - اما فكر نمي‌كنيد چنين نويسنده‌اي امروز ديگر وجود ندارد؟

- مسلما اين گونه نويسندگان وجود دارند، اما شناختن آنها در زمان خودشان سخت ‌است. اكنون مثل قرن نوزدهم نيست كه مثلا بالزاك به راحتي شناخته شود. با توجه به رشد تحصيلات، تعداد نويسندگان نيز افزايش پيدا كرده و من فكر مي‌كنم در اين عصر، نويسنده‌اي كه واقعا به خلق ادبيات مي‌پردازد و آن را متحول مي‌كند، زندگي‌اش مثل نوابغِ ناشناخته به پايان مي‌رسد.

 سامان ايراني

irani_saman@yahoo.com

Share/Save/Bookmark