رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۴ شهریور ۱۳۸۵

اعلام نامزدهای جایزه بوکر 2006

manbooker.jpgفهرست 19اثر برای جايزه‌ی کتاب «من بوکر» (Man Booker) سال ۲۰۰۶ اعلام شد. هرمايونی لی رييس هيأت داوران گفت: «به سادگی می‌شد فهرستی ۳۰ تايی داشته باشيم، اما تنوع، اصالت، جذابيت و صنعتگری، علاقه‌ی انسانی و صدهای قوی فهرست فعلی مایه‌ی خشنودی ماست. در این فهرست رمان‌نويس نامدار و جا افتاده شانه به شانه‌ی تازه‌واردان کمتر شناخته شده هستند».

در ميان نويسندگان نامدار می‌توان از پيتر کری و بری آنزورث نام برد. مايه‌ی خوشوقتی است که يکی از نويسندگان محبوب ما يعتی هاوارد ياکوبسن نیز پا به اين صحنه گذاشته است. فهرست نهايی روز پنجشنبه ۱۴ سپتامبر اعلام می‌شود و برنده نهايی روز سه شنبه ۱۰ اکتبر معرفی خواهد شد.

فهرست آثار:

پيتر کری – سرقت: يک داستان عشقی
کران دزايی – ميراث فقدان

رابرت ادريک – گردآوری آب

نادين گورديمر – برو زندگی کن

کيت گرنويل – رودخانه‌ی سرّی

م. ج. هیلند – مرا با خود ببر

هاوارد ياکوبسن – شب‌های کالوکی

جيمز لاسدن – هفت دروغ

مری لاوسون – آن سوی پل

يان مک گرگور – اين همه راه برای آغاز

هشام مطر – در کشور انسان‌ها

کلر مِسِد – فرزندان امپراتور

ديويد ميچل – سياه قوی سبز

نعيم مر – انسان کامل

اندرو اوهاگن – در کنارم باش

جیمز رابرتسن – وصيت‌نامه‌ی گیديون ماک

ادوارد سن اوبين – شير مادر

بری آنزورث – لعلی در نافِ او

سارا واترز – نگهبان شب

خداوندگار رمان فويلز، جاناتان راپينز تا به حال از اين انتخاب‌ها بسيار خرسند است: «گزينش‌های امسال بسيار جالب هستند. وقتی ماجرا تنها نبرد پشتيبانی شده‌ رسانه‌ای سنگين وزن‌ها نباشد، هميشه کار لذت‌بخش‌تر است».

تحليلِ او از نقاط اوج و فرود، ورود و خروج و حذف‌های تأسف‌بار اين است:

وقتی فهرست اوليه اعلام می‌شود، بحث جدی جایزه کتاب آغاز می‌شود. تا به حال ۱۹ رمان به اين مرحله رسيده‌اند، اگر چه هرمايونی لی اظهار داشته است که ممکن بود ۳۰ اثر انتخاب شوند.

آدم ممکن است ترجیح بدهد اين را به منزله‌ی نشانه‌ای از اتفاق نظری بيشتر از معمول بين داوران بداند که از ديد آن‌ها گزينه‌های نهايی چه‌ها خواهند بود. شايد هم بتوان آن را نشانه‌ای تعبير کرد از اين‌که چندان تحت تأثير آن‌چه عرضه شده واقع نشده‌اند. يقيناً ۱۷ رمان بررسی شده‌اند که اين‌ها حتی ارايه نشده‌اند.

اگر اين حدسيات دوم را کنار بگذاريم، تنها جنبه‌ی تأسف‌آور چنين فهرست خوبی از نويسندگان متنوع اين است که هيچ ناشر کوچکی در آن سهمی ندارد. همه اذعان دارند که کانن گيت (ناشر کيت گرنويل و م. ج. هیلند) و فابر (ناشر اندرو اوهاگن) مستقل هستند، اما اين‌ها حداقل از حيث شهرت بازيگرانی بزرگ‌اند. اما با توجه به وضع بازار کتاب به طور کلی، اين وضعيت هميشگی است، و جايزه‌ی کتاب به تنهايی نمی‌تواند از پس آن بر بيايد.

چند نفر از نویسندگان با آثاری به اين مرحله رسيده‌اند که احتمالاً بهترين اثرشان نيست. مهم‌ترين اين‌ها ديويد ميچل است که کتاب «سياه‌ قوی سبز» او اگر چه ضعيف نيست، اما اصلاً در حد و اندازه‌ی سه رمان خيره‌کننده‌ی نخست او نيست.

پيش از اين او دو بار به مرحله‌ی نخست رسيده است. حداقل برای کتاب «اطلس ابرها» که افراد زيادی در فويلز احساس می‌کنند بايد در سال ۲۰۰۴ به جای کتاب «خط زيبايی» آلن هالينگ هرست برنده می‌شد. به هر تقدير، محبوبيت او در ميان اين کتاب‌ها مديون وجهه‌ی اوست نه لياقت ادبی‌اش. عجيب است که آثار ميچل و «مرا با خود ببر» م. ج. هيلند، که شايد داستانی قوی‌تر درباره‌ی نوجوانی است، هر دو در يک فهرست هستند.

برندگان قبلی، يعنی بری آنزورث و نامزد نوبل، نادين گورديمر اين بار هر دو برای اين جایزه بيرونی به حساب می‌آيند. کتاب «لعلی در ناف او»ی آنزورث منظری جالب از سياست جهانی معاصر ارايه می‌کند و به کاوش درباره‌ی برخورد ميان اسلام و مسيحيت در طی جنگ‌های صليبی می‌پردازد. کتاب «برو زندگی کن» گورديمر تصويری بسيار ناراحت‌کننده از آفريقای جنوبی بعد از دوره‌ی آپارتايد امروز ارايه می‌کند. پيتر کری، که بالقوه يک برنده‌ رکورد شکن است و تا به حال سه مرتبه برنده شده است، چندين بررسی متفاوت به خاطر «سرقت: يک داستان عشقی» دريافت کرده است.

از حيث جذابيت احتمالی برای عموم خوانندگان، سارا واترز احتمالاً انتخاب پرفروش‌ترين اثر خواهد بود و «نگهبانِ شب» او که رمان اول اوست و فضای بعد از عصر ويکتوريايی را دارد احتمالاً برنده‌ای ارزش‌مند خواهد بود.

سال گذشته، «دريا»ی جان بنويل شايد بهترين اثری بود که به اتفاق آراء در سال شناخته شده بود و واقعاً در راه برنده شدن بود. امسال آن شيوه‌ی پيش‌بينی به «شب‌های کالوکی» هاوارد ياکوبسون تعلق دارد که با نثرش به سطحی تازه رسيده است. ادوارد سن اوبین هم در «شير مادر» ذکاوت درخشنده‌‌اش را با ترحم تلفيق کرده است و اين کتاب نيز مقبوليتی جدی داشته است.

کران دزايی و يان مک‌گرگور هر دو نویسندگان با استعداد جوانی هستند و «ميراث فقدان» و «اين همه راه برای آغاز» هر دو خوانندگان جويای استعداد رو صرف‌نظر از بخت آن‌ها در اين جايزه، خشنود خواهند ساخت. کلر مسد، که قربانی عنوان مشقت‌بار ابزور يعنی «باز يک مسد خوب ديگر» بود، با نويسندگان آمريکایی از اديث وارتن گرفته تا جاناتان فرانزن مقايسه شده است و بسياری از خوانندگان تازه با اشتياق کتاب «فرزندان امپراتور» او را خواهند خواند.

اندرو اوهاگن، پس از کتاب تکان‌دهنده اما نه چندان قوی «شخصيت»، که زندگی خيالی کودکی لنا زاوارونی است، با کتاب «در کنارم باش‌» بار ديگر خوش درخشيده است اما آن تأثير نفس‌گیر «پدران ما»، رمان سال ۱۹۹۹‌ اش، را ندارد. اوهاگن با آن کتاب بخت این را نداشت که برنده‌ی نهايی، يعنی «رسوايی» را که به قلم ج. م. کوئتزی بود از ميدان به در کند. مری لاوسون، که از بستگان دوردست نويسنده‌ی «آنی دختری از گرين‌ گيبلز» يعنی ل. م. مونتگومری است و در ديار خودش يعنی اونتاريو بسيار محبوب است، در «آن سوی پل» ادعانامه‌ای پرشور عليه ارتباطات جامعه‌های کوچک نوشته است.

«وصيت‌نامه‌ی گيديون ماک» جيمز رابرتسون عمیقاً لذت‌بخش است اما سخت بتوان آن را مدعی درياف جايزه‌ی کتاب بوکر دانست. از اين حيث، اين کتاب اندکی شبيه «تاريخچه‌ی تراکتورها در اوکراين» نوشته‌ی مارينا لوييکاست که سال گذشته در فهرست‌های اوليه چند بار ظهور غيرمنتظره داشت. رابرت اريک هم نویسنده‌ای است که پيشرفت فوق‌العاده‌ای داشته و بار دوم است که نام‌اش در اين فهرست با «جمع‌آوری آب» می‌ايد که به اندازه‌ی اثر نخست‌اش چشمگير است.

«در کشور انسان‌ها»ی هشام مطر که داستان شک و ترديد و توحش ليبی دهه‌ی هفتاد است، توسط هرمايونی لی با کامو مقايسه شده است که هم توصیه‌ای عالی است و هم دليلی است برای اين‌که پنج داور جايزه اين رمان نخست را به عنوان رمانی مقبول نپذيرند. «انسان کامل» نعيم مر اثر ديگری است که باعث حيرت بسياری از مفسران شده است. پوشش معرفی و بررسی اين کتاب در ماه آوريل بسيار محدود بود، اما نويسنده‌ی «ضميمه‌ی ادبی تايمز» احساس می‌کرد که اين اثر تحت تأثير فاکنر است و ليونل شريور هم از آن خوش‌اش آمده است. یکی ديگر از گزينه‌ها «هفت دروغ» جيمز لاسدن است. لاسدن، مانند جان بنويل برنده‌ی سال گذشته، سبکی بسيار شاعرانه دارد؛ اثر او برای همه جذاب نخواهد بود، اما لاسدن نويسنده‌ای است که کشف کردن‌اش برای بسياری از عاشقان کتاب هيجان‌انگيز خواهد بود.

در نهايت، کیت گرنويل، که کتاب قبلی‌اش يعنی «مفهوم کمال» برنده‌ی جايزه‌ی کتاب اورنج شده بود، می‌تواند با «رودخانه‌ی سرّی» جای يک رمان در فضای استراليايی را پر کند.

هر کس حدسيات قبلی مرا درباره‌ی جايزه‌ی کتاب بوکر خوانده باشد، حتماً متوجه شده است که فهرست پيشنهادی من سه کتاب را در خود دارد که در اين فهرست نيستند. پس بگذاريد بگويم. من هنوز روی سارا واترز، هاوارد ياکوبسن و کران دزايی تأکيد دارد اما کل مسد، سن اوبين و يان مک گرگور را هم اضافه می‌کنم.

در آخر، هر مفسری بايد درباره‌ی حذف يکی از آثار محبوب‌اش از اين فهرست اعتراض کند. پس به چه دليلی، کتاب «ناپديد شدن اسمْ لنوکس» مگی اوفارل در اين فهرست نيست؟ شرم‌آور است، من هرگز اين اندازه اندوهناک نشده بودم.

Share/Save/Bookmark