رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > كشف روابط پنهان «فرويد» با اطرافيانش | ||
كشف روابط پنهان «فرويد» با اطرافيانش«قرن نوزدهم ميلادی در شهر وين «زيگموند فرويد» كه پزشك جوانی بود، عاشق دختری به نام «مارتا برنايز» میشود و با او ازدواج میكند كه حاصل اين ازدواج، سه پسر و سه دختر است. اما «فرويد» جوان با «مينا»، خواهر زنش، نيز روابط مشكوكی را برقرار كرده بود.» خانواده فرويد، خانوادهای پر كشمكش و در عين حال پر كشش است، كه از دل آن نويسنده، هنرمند و متفكر برآمد. اين كتاب با تكيه بر نامهها و آثار پراكندهای كه تا كنون مورد بررسی قرار نگرفته، میكوشد با دقت و صراحت از پس تحليل جنبههای مبهم زندگی «فرويد» برآيد. كتاب «خانواده فرويد، خانوادهای وينی» به خوبی زوال دنيای اطرافيان فرويد را بر اثر ظهور نازيسم نشان میدهد، زيرا وقتی فرويد سال 1939 در لندن درگذشت، فرزندان و نزديكاناش گرفتار هرج و مرج جنگ جهانی میشوند. اين كتاب، زندگینامهای صميمی است كه به هيچ وجه مسحور چهره و شخصيت جذاب و فريبنده بزرگترين «مفسر رؤيا» نمیشود. زيگموند فرويد در سال 1856 در شهر فرايبرگ واقع در مُراويا به دنيا آمد كه در آن زمان بخشى از امپراتورى اتريش ـ مجارستان بود و اكنون از شهرهاى جمهورى چك است. پدرش تاجر پشم بود و مدتى پس از تولد فرويد، كار و كسبش از رونق افتاد. فرويد چهار ساله بود كه خانوادهاش به سبب مشكلات مالى به وين نقلمكان كردند و او تا هفتاد و هشت سال بعد در همان شهر زندگى كرد. با آنكه فرويد شش خواهر و برادر داشت و خانواده پرجمعيتش در آپارتمانى نهچندان بزرگ اقامت داشتند، از نخستين سالهاى تحصيل به عنوان دانشآموزى سختكوش و ممتاز شناخته شد و در دوره دبيرستان نيز، كه هشت سال طول مىكشيد، شش سال آخر را شاگرد اول شد. در طى همين دوره، فرويد به چندين زبان عمده اروپايى، از جمله انگليسى، فرانسوى، ايتاليايى و اسپانيايى، تسلط يافت. در سال 1873، فرويد تحصيلات دانشگاهى خود را در رشته پزشكى در دانشگاه وين آغاز كرد و پس از گذراندن دوره هشت ساله اين رشته، موفق به اخذ دانشنامه پزشكى عمومى از آن دانشگاه شد. اكثر شرححالنويسانِ فرويد اشاره كردهاند كه وى شخصاً علاقهاى به طب نداشت. فرويد، خود در يكى از نوشتههايش در سال 1935 (چهار سال پيش از مرگش)، با اشاره به تحقيقاتى اجتماعى كه آخرين كتابها و مقالات او را تشكيل مىدهند، نوشت: «پس از يك عمر طى كردن مسيرى انحرافى در علوم طبيعى و پزشكى و رواندرمانى، علاقه من دوباره به مسائل فرهنگى معطوف شد، همان مسائلى كه سالها قبل وقتى جوان و براى تفكر ناپخته بودم مرا شيفته خود كرده بودند.1» گرچه فرويد در رشته پزشكى تحصيل كرد، اما هرگز نتوانست به طور حرفهاى به اين رشته دل ببندد. براى تخصّص به جراحى عمومى روى آورد و دو ماه در اين زمينه تحصيل كرد، اما بعد تصميم گرفت به جاى جراحى، در طب داخلى تخصّص بگيرد. ديرى نگذشت كه تحصيل در اين حوزه تخصصى را نيز نيمهكاره رها كرد. مدّتى كوتاه در «مؤسسه كالبدشناسى مغز» در وين به تحقيق و مطالعه تطبيقى بين مغز جنين و مغز بزرگسالان پرداخت و پس از استعفا از آن مؤسسه، به عنوان پزشك اعصاب در بيمارستان عمومى وين مشغول به كار شد. فرويد بعدها تصميم گرفت در زمينه اعصاب تخصّص بگيرد و در سال 1885، با استفاده از يك بورس يكساله تحصيلى، به پاريس رفت و دستيار «ژان شاركو» شد. شاركو در آن زمان در زمره برجستهترين متخصّصان اعصاب بود و به ويژه به سبب درمان از طريق خواب مصنوعى (هيپنوتيزم) و تحقيق درباره هيسترى شهرت داشت. در سال 1886، پس از بازگشت به وين و افتتاح مطب به عنوان متخصّص اعصاب، مشغول به كار شد. پس از به قدرت رسيدن هيتلر در آلمان، فرويد بسيار مورد آزار فاشيستها قرار گرفت و در سال 1932، اعضاى حزب نازى كتابهاى فرويد را در چندين مراسم كتابسوزان عمومى در برلين به آتش كشيدند. فرويد، از راه سالها تحقيق و نيز كار بالينى براى درمان بيماران مبتلا به انواع نابسامانیهاى روانى، نظريه روانكاوى را تدوين كرد؛ نظريهاى كه نه فقط شامل كشفياتى دورانساز و بزرگ همچون اهميت ضمير ناخودآگاه در رفتار انسانها، عقده اُديپ، ماهيت و معناى نمادينِ رؤيا و تبارشناسىِ روانرنجورى است، بلكه همچنين تأملات او درباره نهادهاى تمدّن بشرى و هنر و اخلاق را نيز در بر مىگيرد. گرچه در نگاه نخست، روانكاوى به طور خاص روشى براى راه بردن به سرچشمههاى ناپيداى رنجهاى روانىِ افراد و پايان دادن به آلام روحى آنان به نظر مىرسد، اما از گستردگى و تنوّع كمنظير آثار فرويد پيداست كه روانكاوى، علاوه بر ارزش درمانى اين نظريه، همچنين ابزارى است براى كندوكاو و تبيين مسائل فرهنگىِ جوامع بشرى. به عبارتى، روانكاوى روشى است براى برملا كردن اميال و انگيزههاى مكتومى كه انسان متمدن معمولاً ترجيح مىدهد آنها را كتمان كند. از اين حيث، فرويد ادامهدهنده راه همه انديشمندانى است كه در عصر جديد، جايگاه رفيع انسان را از عرش به زير كشيدند. سامان ايرانی irani_saman@yahoo.com |