رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ شهریور ۱۳۸۵

مترجم مستطاب ايران؛ هفتادوهفت سالگی دريابندری

  نجف دريابندري 77 ساله، به اعتقاد بسياري، بزرگ‌ترين مترجم زنده ايران است. ترجمه‌هايي كه او از آثار مطرح جهان به دست خوانندگان فارسي‌زبان داده، وي را در نسلي قرار مي‌دهد كه به گفته خودش «هيج گاه جاي خالي‌شان پر نخواهد شد».

دريابندري كه در جنوب ايران متولد شده، براي ترجمه، آثار ادبي را از ادبيات آمريكا و آثار فلسفي را از انگلستان انتخاب كرده است؛ «تاريخ فلسفه غرب» و «عرفان و منطق» نوشته «برتراند راسل» و «مترجمان روسي» اثر «آيزايا برلين» از جمله كتاب‌هايي است كه دريابندري در حوزه فلسفه ترجمه كرده است. وي در اين‌باره گفته است: «متون فلسفي در انگليس بهتر نوشته مي‌شود و آمريكايي‌ها در اين زمينه معمولا زمينه‌چيني و مقدمات طولاني دارند و پيدا كردن آثار فكري و فلسفي درخور توجه در آمريكا مشكل است». نكته قابل توجه اين‌كه همه كتاب‌هايي كه وي ترجمه كرده، از زبان اصلي برگردان شده‌اند. مسئله‌اي كه كمتر مترجمي در ايران بدان پايبند است.

 دريابندري اولين كسي است كه در ميان هم‌نسل‌هايش به اهميت و ضرورت رعايت و بازآفريني سبك نويسنده در زبان فارسي پي برد و امانت‌داري در ترجمه را به لحن محدود نكرد و سبك نويسنده را هم جزو وظايف مترجم در امانت‌داري به شمار آورد. كتاب‌هاي گوناگوني كه او ترجمه كرده از «هاكلبري‌فين» گرفته تا «بازمانده روز» و«رگتايم» نشان مي‌دهد كه مترجم به هنرمندي توانسته تنوع سبك‌هاي نويسندگان را در ترجمه منتقل كند.

ترجمه‌هاي ادبي دريابندري، سواي از ارزش ادبي‌شان، به خوبي بيان‌گر دلبستگي‌هاي اين مترجم است. فاكنر، همينگوي، استاين‌بك و دكترف، نويسندگان مورد علاقه او هستند. دريابندري هميشه در انتخاب كتاب‌هايش، به گفته خود، آنهايي را كه بالاتر از توانايي‌اش بوده، انتخاب كرده تا بتواند در چالشي با متن، به ترجمه بپردازد؛ و چه خوب و تيزهوشانه از پس اين چالش‌هاي ترجمه‌ برآمده است.

ترجمه، اثري است كه هرچه قدر هم موفق باشد به دليل تكامل زبان، تاريخ مصرف دارد و هيچ‌گاه مثل آثار ادبي در ميان آنها شاهكاري نمي‌توان يافت، زيرا ترجمه اساسا يك اثر باز است كه هميشه امكان ويرايش و تصحيح آن وجود دارد و ترجمه‌هاي متعدد از يك اثر نيز گواه همين امر است. اما گويي ناگزيزيم كه به اغلب آثار دريابندري مثل «پيرمرد و دريا» يا «گوربه‌گور» لقب شاهكارهاي ترجمه ايران ببخشيم.

فعاليت ادبي و فرهنگي دريابندري به ترجمه خلاصه نمي‌شود. داستان‌ها و مقالات او مثل «درد بي‌خويشتني» و «در عين حال» و همچنين «كتاب مستطاب آشپزي» كه با همكاري «فهيمه راستكار»، همسرش، نوشته شده گوشه‌اي از ابعاد رنگارنگ دريابندري را روشن مي‌كند.

دريابندري كه بر اثر سكته مغزي در فروردين سال 81 از سرعت و توان‌اش در ترجمه كاسته شده، مشغول ترجمه مجموعه 89 داستان كوتاه ‌ از «ارنست همينگوي» است كه تمامي داستان‌هاي كوتاه اين نويسنده را شامل مي‌شود. همچنين كتاب «درباره فهم بشر» اثر «هيوم» ديگر اثر در دست ترجمه اوست.

اين مترجم سال‌خورده كه سال گذشته داستاني را در يكي از مجلات اتريشي با نام «گزارش يك روز زندگي نجف و سهراب دريابندري در وين» به چاپ رسانده، مي‌خواهد خاطرات خود به‌ويژه روزگار زندان را كه اغلب به ترجمه گذشته، مكتوب كند. او معتقد است «بالاخره در آخر كار، بايد حرف‌هايي را زد».


سامان ايرانی

Share/Save/Bookmark