رادیو زمانه > خارج از سیاست > این سو و آن سوی متن > خرج کردن واژه | ||
خرج کردن واژهاز دور چشم من از مضراب کِی غبار از جای خالی بر میدارد؟
این شعر تازهای بود با عنوان «از دور» از یدالله رؤیایی، شاعر بزرگ معاصر ما که تابستان ۱۳۸۸ در پاریس سروده و در وبلاگش قرار داده است. معمولاً ادیبان و شاعران و نویسندگان بزرگ، سخت نسبت به حوادث سیاسی روز واکنش نشان میدهند. قدر واژه را میدانند و به سادگی در بارهی هر موضوعی، به ویژه مسایل سیاسی، قلم نمیزنند. حتماً باید تسونامی رخ داده باشد، اتفاق عجیبی بیفتد تا آدمی، شاعری مثل یدالله رؤیایی، با چند کلمه حساش را بیان کند. او در یکی از نامههایاش با عنوان «صدای سکوت» نوشته است: صدای سکوت عباس عزیز، ساموئل بکت در قصهی «دنیا و شلوار» در ابتدای متن خود داستان با مزهای را نقل می کند: مشتری: «خدا دنیا را ظرف شش روز ساخت، شما شلوار منو شش ماه طولش دادین. خسته نشدین؟» خیاط: «ولی آقای عزیز، یک نگاه به دنیا بندازید، یک نگاه هم به شلوارتون.» دنيای امروزما مصداق حرف خياط است. دنیای کثیفی داریم. دنيای کثيف را سياستمدارهاش کثيف کردهاند و روزها میگذرند و کثیفتراز دنیا، سکوت دنیاست دربرابر آنچه در ايران میگذرد. صدای دنیا صدای سکوت شده است. ما درایران کشتههامان را میشماریم و آخوندها در دنیا دندان دنیا را. در چنین مواقع و وقایعی که فاجعه از حد میگذرد و رذالتهای بشری و دروغ به عقد هم درمیآیند، زبان تراژدی الکن میشود و از کار میافتد. آنگاه زبان طنز پر و بال میگشاید. دیگر نمیتوان در برابر دروغها و جنایت و خیانتهای بزرگ بشری در این نظام توتالیتر واکنشهای برابر نشان داد. شاعران نمیتوانند واژه را خرج روزمرگی و اين خباثتها کنند. گاه با کلامی چند در قالب شعر یا نوشته یا داستان، روزگار را به ثبت میرسانند، و تاریخ را ورق میزنند. یدالله رؤیایی در سالهای اخیر بسیاری از حسهای خود را در قالب نامه بیان کرده است؛ نامههای کوتاهی که خطاب به من مینویسد. کوتاه، موجز و مؤثر. او در تازهترین نامهاش با عنوان «مذهب سیاسی، مذهب بایر» نوشته است: مذهب سیاسی: مذهب بایر عباس عزیز، سیاست مذهب را که قبول کنیم، مذهب را وارد سیاست کردهایم و هردو بایر میمانند، در این میانه هنر نیز. مذهب هیچوقت هنر نداشته است. هنرهایی هم که از مقدسات برخاستهاند، راندهی مقدسات بودهاند و درماندهی مقدسات. نمونههایی که مذهبها در تاریخ ارائه کردهاند، ارائهای بوده عقیم و بربر و وحشی که به جهت مردمی بودنش و یا شدنش، سنت وحشت را از وحشی میگرفته است. هنوز هم میگیرد. مثل ایرانیان عصر ساسانی در هجوم عرب و مثل مردم عصر ما در خیابانهای عصر. آنها در برابر قدرت شمشیر و شتر، و اینها در برابر قدرت باتوم و موتور؛ و هر دو اهل مدارا، و مخملی. هر دو خودشان را به کلمه دادهاند. به قدرت کلمه. حساسیت ما در برابر کلمه، همیشه ما را به تسلیم و قربانی شدن کشانده است. ایرانیها بر خلاف اسطورههای قهرمانی شاهنامه، شجاع نبودند و اگر بودند، در شجاعت وحشی نبودند. فتح را هم کلمه کرد که «نزد خدا بود»، نه در فرهنگ عرب. امروز هم در خیابانهای ایران، وقتی که «اللهاکبر» تبدیل به «مرگ بر دیکتاتور» میشود، یعنی ما به دمکراسی احتیاج داریم و دمکراسی احتیاج به خدا ندارد. تا وقت دیگر قربانت |
نظرهای خوانندگان
جناب سری به کشورهای اروپایی بزنید تا ببینید که بیشترین جاهای دیدنی و هنری مساجد و کلیساهایی هستند که نشان از هنر معماری در قرون گذشته دارند ... حالا معماری مدرن چه به نسلهای آینده میدهد پاساژهای عظیم جهت خرید وفروش ... میلیونها نفر وقتشان را در این پاساژها هدر میدهند چه فرقی است بین اینها و نسل گذشته ... هنر موسیقی مدرن هم که بهتر میدانید به کجا میرود میلیونها نفر جمع میشوند میلیونها دلار ....خرج میکنند تا خود را در هیاهوی این موسیقی خالی کنند... این است ثمره مدرنیت؟
-- بدون نام ، Jan 10, 2010 در ساعت 02:24 PM--------------------------
رويايی به روشنی می گويد: "مذهب هیچوقت هنرنداشته است. هنرهائی هم که ازمقدسات برخاسته اند، راندۀ مقدسات بوده اند. و درماندۀ مقدسات" و خب هنر مردم مسلمان ايران ستودنی است، اما اگر اسلام هنر داشت در همان بلاد اسلامی اثری می گذاشت.
شاعر است دیگر. وقتی هم میخواهد زحمت بکشد و دوخط بنویسد.به شوشتر گردن مسگری را میزندو عباس آقا هم با آن پیپش کیفش را میبرد. شاعر جان . مگر پل پت و استالین و از این انواع وحوش آدمخوار به الله و دین و مذهب معتقد بودند. قدرت فردی هست و فساد . جنایات حکام چه ربطی به خدا و دین و مذهب دارد !؟مگر در چین و کوبا حکومت الله برقرار است!؟ واقعا که آقای یدالله خان رویائی و عباس خان معروفی.اصلا خمینی و خامنه ای و انصار وحشی شان بویی از الله و دینش برده اند !؟برداشت شما کاملا شاعرانه و احساسی هست... در براندازی رژیم پیروز باشید. آرش
-- آرش ، Jan 10, 2010 در ساعت 02:24 PM-----------------------
آقای آرش
ما قبل از اینکه روشنفکر اباشیم بسيار پسنديده است که یاد بگیریم به مسائل شخصی افراد دخالت نکنیم. پيپ کشيدن نا نکشيدن من چه ربطی به موضوع دارد، اخوی؟
پيروز باشيد
عباس معروفی
یک سوال برای من پیش آمده
-- zandigh ، Jan 10, 2010 در ساعت 02:24 PMچرا وقتی موسوی بیانیه میدهد و از رای من کو عقب مینشیند و یا از اسلامش و امامش و ... سخن میگوید هیچکدام از این کمونیست ها بر اندازان حتا یکبار هم با همین زبان فحاشی که به سروش و سحابی و بازرگان و مهاجرانی و گنجی و .... حمله میکنند نه گذشته موسوی (۸ سال نخست وزیر محبوب خمینی در دوران کشتار ۴ هزار تا ۱۵ هزار و تجاوز به دختران قبل از اعدام ) نه ۲۰ سال سکوت او ( وقتی ان لیبرالها مخالف بودند و بعضی زندان هم رفتند ) نه چسبیدن او به نظام و امام حتا هم اکنون ( در حالیکه اینها با ولایت فقیه مخالفند ) موجب ناراحتی کمونیست ها و بر اندازان دیگر نمیشود و به موسوی حمله نمیکنند ؟
چرا وقتی نبوی میگوید در زندان شکنجه نبود هیچ کمونیست و بر اندازی به او خورده نمیگیرد ولی به رمضان زاده حمله میشود ؟
آیا مشکل اصلی کشور همین یک بام و دو هوای کمونیست ها نیست ؟
آیا همین استاندارد دوگانه شما ها موجب نشده که لیبرال ها در ایران تبدیل به یک نیروی سیاسی اثر گذار بشوند ؟
شما آب به آسیاب کی میریزید ؟
رژیم ؟ دیکتاتوری ؟ ارتجاع ؟
کدام بهترند برای ایران ؟ لیبرالها یا ارتجاع مذهبی ( خط امام یا خط ولایت )؟
مشکل ایران ناقص العقل بودن و وابسته بودن کمونیست ها است . در هیچ کجای دنیا کمونیست ها این اندازه شعاری و قشری نیستند !
-----------------------
ببخشيد دوست عزيز
اين مسائل چه ربطی به موضوع و مطلب "خرج کردن واژه" دارد؟
دیشب گوش به رادیو زمانه فراداده بودم ، عباس معروفی داستانی کوتاه و عجیب از یک دختر جوان ایرانی که متن آن در یک تراموای میانشهری اتفاق افتاده را نقل میکرد ، روایت تاثیر گذار و حادثهء آن تکاندهنده بود و درخشان از این نظر که یک دختر جوان مراحل بلوغ در نوشتن را در کوتاه زمان طی کرده است و عباس در راستای کار خود ، در یافتن نمونه های درخشان ، آنتنهایش ردیابیهای هوشمندانه میکند و نشان میدهد که در کار تخصصی، درست راه رفتن بر روی خطوط را فرا گرفته است. دورود فراوان بر او که تلاشش شاید فرصتی فراهم کند تا آن شکوفه های جوان و خوش رنگ که از باتلاق عفونت زای حکومت نکبت بار اسلامی، شاداب و تندرست سر برون کرده و شاخکهای حساس و ژرفا کاو انسانیشان را بر آسمان قیرگون ایران میسایند، قبل از زوال و پژمردن و رو بخاموشی نهادن، نجوای خوش رنگشان در جائی انعکاس و مجال رشد و تکامل را بیابد و همینطور از رادیو زمانه تشکر میکنم با آن کادر نسبتأ ورزیده و مصمم در ارائهء برنامه های خوب ،برنامه هائی که در میان آنها کمی هم موسیقی الکترونیک ناب پخش کند بینهایت جذاب میشوند.
-- یزدان خدابنده لو ، Jan 11, 2010 در ساعت 02:24 PM---------------------
آقای خدا بنده لو
سلام. ممنونم از توجه تان
سعی می کنم کامنت شما را زير داستان آن جوان هم بگذارم شايد خوشحال شود
اقای رویایی در مقاله ها ومصاحبه هایش در قبل وبعد از انقلاب از دیدگاه های هنری شیعه و اقای فردید تمجید کرده است.لطفا به هلاک عقل وعبارت از چیست مراجعه کنیدوانگاه انها را باعقاید ایشان در این نامه ها مقایسه فرمایید. روشنفکران ایرانی یک عیب بزرگ دارند وان این است که نمی گویند قبلا اشتباه کردیم واکنون جور دیگری فکر می کنیم.چه قدر بیچاره اند مریدانی که به این گروه دل می بندند واثار انان را به دقت نمی خوانند...............
-- امید ، Jan 11, 2010 در ساعت 02:24 PMکنجکاوم که بدانم نظرات اقای رویایی قبلا راجع به مذهب چه بوده است وایا اقای امید حرفش راست است یا نه.اقای معروفی ایا شما یک برنامه راجع به این موضوع تهیه نمی کنید؟
-- بدون نام ، Jan 13, 2010 در ساعت 02:24 PMسخن جناب رویائی در باره ادیان بسیار کلی وعجیب ونادرست است.سواستفاده از مذهب بدست گروهی در ایران نباید اینچنین افکار جزمی را سبب شود .حداقل در باره دیانت بهایی باید بگویم اینطور نیست.تاجائی که میدانم جناب رویائی خودشان از یک خانواده بهائی برخاسته اند وشایسته نیست کهاین طورکلی در باره دین وخدا سخن بگویند
-- فرنوش ، Jan 14, 2010 در ساعت 02:24 PMآقا این حرفهای عجیب وغریب چیست که در رادیو زمانه میخوانیم.فکر نمیکردم که رادیو زمانه ضد مذهب باشد.انتظار تحلیلهای احساسی در این موضوع را از شما نداشتم.
-- بدون نام ، Jan 27, 2010 در ساعت 02:24 PM