همين گفتگوی ساده
کسی از گربههای ایرانی خبر دارد؟
حسین مرتضاییان آبکنار داستاننویس و معلم داستاننویسی ساکن تهران از شاگردان هوشنگ گلشیری است که نخستین مجموعه داستانش را با عنوان «عطر فرانسوی» در سال ۱۳۸۲انتشار داده است.
و رمان «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک، یا از این قطار خون میچکه قربان» در سال ۸۷ از او منتشر شده است.
امروز باخبر شدم که حسین مرتضایيان آبکنار با بهمن قبادی کارگردان سرشناس ایران در نوشتن یک فیلمنامه همکاری داشته و این فیلم به جشنواره کن راه یافته است.
با او تماس گرفتم و با هم کمی حرف زدیم برای برنامه همین گفتوگوی ساده.
آقای حسین مرتضاییان آبکنار، شنیدهام که شما به جشنواره کن میروید و در آنجا حضور پیدا میکنید دلیل آن چيست؟
حضور ما به خاطر آخرین فیلم بهمن قبادی است که فیلمنامهنویسش خودش من و یکی دیگر از دوستان بودیم که سهنفری باهم کار میکردیم.
که این فیلم به کن فرستاده شد و در بخش "نوعی نگاه" جز ۲۱ فیلمی است که پذیرفته شده و باید ببینیم که چه اتفاقی دارد میافتد.
اسم فیلم هم «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» است.
کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد. داستان این فیلم در اصل متعلق به شماست یا باز فکر سه نفر است؟
اصل این است که سوژه برای خودش خیلی مستند است. یا خیلی از واقعیت امروز تهران تأثیر گرفته و خیلی از شخصیتهایی که در فیلم هستند و ما برایشان قصه طراحی کردیم.
در واقع قصهی زندگی واقعی خودشان است. اصل فیلم درمورد زیرزمینیهاست و گربههای جوانی که در تهران و زیرزمینها در پشتبامها در بیغولهها ساز میزنند و دارند به موسیقی میپردازند و گروههای خیلی جدی هنری هستند.
ما سراغ این گروهها رفتیم، و با آنها حرف زدیم مصاحبه کردیم. از دل اینها در واقع من یک فیلمنامهای بیرون آوردم که خیلی به زندگی واقعی اینها نزدیک است با شکل تصويری که بهمن قبادی به کلیت کار بخشیده و البته حالت مستند داستانی پیدا کرده، و فکر میکنم در این فیلم یک چهره جدیدی از تهران ارائه شود.
حسین مرتضاییان آبکنار، نویسنده / عکس از کوروش رنجبر
تا حالا کسی به این شکل با دوربین سینمای حرفهای وارد این ماجرا نشده و از طرفی هم میبینم که مثلاً خودت و قبادی به هرحال دو از چهرههای حرفهای فضای ادبیات و سینما باهمدیگر همکاری کردهاید. این هم یک پیوند زیبا است که خب یک زمانی مثلاً در زمانهی ساعدی و مهرجویی میبینيم.
اتفاق خیلی خوبی بود برای من که حالا از طریق دوستی با بهمن قبادی آشنا شدم. بهمن قبادی خوشبختانه خیلی کتابخوان حرفهای است و بچههای نویسنده را خیلی خوب میشناسد.
در جریان ادبیات معاصر هست، خیلی کتابخوان حرفهای است.
ما یک نشست خیلی کوچک باهم داشتیم و راجع به کتاب و ادبیات صحبت میکردیم که آقای قبادی این طرح را مطرح کرد. که مثلاً گروههای زیرزمینی هستند که میشود سراغشان رفت و ازشان فیلم گرفت، کار کرد و اینها که این طرح یواش یواش پخته شد.
ما دیدیم کار دارد جدی میشود و گروهها و بچهها خیلی دوست داشتنی هستند، و میشود از دلش واقعاً یک کار جدی خیلی خوب درآورد و دیگر افتاديم وسط گود.
و واقعاً پيوندی خوب بود و قطعاً بهمن قبادی کارگردانی است که خیلی کارش خوب است و خیلی جدی است و خیلی به تصویر مسلط است.
من هم سعی کردم در فیلم نامهنویسی کمکش کنم.
البته رکسانا صابری هم چون از دوستان نزدیک بهمن قبادی است با ما کار میکرد و مشاور خیلی خوبی بود. چون رکسانا ۱۵سال است که پیانیست حرفهای است و در زمینه موسیقی و یک نگاه از آن طرف بود که باز هم خیلی کمک کرد به ما در بخشی که در موزیک احتمالاً اگر ما مشکل داشتیم. یک نگاه غربی بود درواقع به موزیکی که در ایران دارد ساخته میشود. و شعرهای بچهها که به انگلیسی است میخواند و مشکلات را برطرف میکرد.
خیلی فکر میکنم کار شسته و رفته و خوبی درآمده و امیدوارم دیده شود و بازتابی از کلان شهر تهران باشد.
امیدوارم که در مورد رکسانا هم رفع سوء تفاهم شود و بتواند به شما بپیوندد. واقعاً از ته دل آرزو میکنم که همراه شما باشد در جشنواره کن.
ما هم امیدواریم. چون اینطور که بهنظر میآید دارد رفع سوء تفاهمهایی میشود. ما و خیلیها امیدواریم که به زودی این اتفاق بیفتد .حالا به هر طریقی ممکن است، به هر شکل ممکن درواقع آزاد شود و کار هنری خودش را ادامه دهد. چون در آن بخش هنری که ما با آن سروکار داشتیم به نظر دختر واقعاً دوستداشتنی و آرام و مهربان و باسوادی میآمد. در زمینهی موسیقی، ادبیات و آن حرفهای که داشت یعنی پژوهش خیلی خوب کار میکرد و واقعاً کمک دست ما بود. امیدوارم که همراه ما در کن حضور داشته باشد.
زمانی من یک همکلاسی داشتم در دانشکدهی هنرهای زیبا به اسم اصغر عبداللهی، یکی از داستاننویسهای بسیار خوب ما بود در آن سالها حتماً میشناسی و الان یکی از بهترین فیلمنامهنویسهای ایران است.
من یک لحظه الآن که داشتی راجع به سینما و ادبیات صحبت میکردی به این فکر میکردم که حسین مرتضاییان آبکنار در داستان نویسی بههر حال جای پایی برای خودش ایجاد کرده و از این طرف خوشحالم که دارد وارد سینما میشود کار سینما میکند، از یک طرف هم دغدغه و نگرانی وجود دارد نکند بروی سینما و بعد داستان ننویسی؟
ممنونم که این هشدار را به من میدهید. هشدار را دوستان دیگر به من گفتهاند. یکبار اتفاقاً همین جمله را آقای سپانلو هم به من گفت.
خودم خیلی مراقب هستم به خاطر اینکه فکر میکنم که ما جنس همدیگر را میشناسیم.
ادبیات خیلی برای ما جدی است، خیلی جدی است، و همیشه برای من ادبیات نامبر وان است. همیشه ادبیات است بعد بقیه چیزها.
اگر وارد سینما میشوم باز دارم ادبیات را تزریق میکنم به سینما.
برای خودم پیش آمده که کارگردانی کنم حتا بازیگری کنم حتا یک ثانیه به این قضیه فکر نکردم. چون نه کارگردانی را دوست داشتم نه بازیگری را.
ولی اگر فیلمنامهنویسی را کار میکنم به خاطر اینکه باز دارم ادبیات قصه را وارد سینما میکنم.
خوشحالم با این آگاهی داری یک چنین کاری میکنی. چون میدانی که سینما جاذبههای وحشتناکی دارد بههرحال میدانی که ادبیات و متن مهمترین مسئله بوده برای سینما، تئاتر و تمام شکلهای نمایشی حالا رادیویی یا هر چیزی و خوب ساخته شدن یک حسین مرتضاییان آبکنار هزینه میبرد؟
من گفتم کار اصلیام ادبیات است و پروژههایی که خودم دارم.
یعنی الآن کار بعدی که دارم مینویسم رمان و داستان کوتاه را با جدیت دارم ادامه میدهم. خب فیلمنامهنویسی هم کار ادبی است و در کنار هم قرار گرفته است.
اینجا اگر وضع اقتصادی بهتر شود و کمی به ما مجال دهند که کتابهایمان چاپ شود به هر حال کارهایی داریم برای عرضه کردن در بخش ادبیات. متأسفانه یکخرده اینجا فضا تنگ شده، امیدوارم که در چند ماه آینده فضا کمی بازتر شود.
الآن ایام نمایشگاه است. من یک کتاب جدید دارم کتاب داستانی نیست. ولی دربارهی ادبیات است. کتابی است که فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درآورده. یک کار پژوهشی است. این کتاب درباره ادبیات پیش از ۱۳۰۰است و من یکسال و نیم روی این کتاب کار کردم. در بخش پژوهشی فرهنگستان از ادبیات دورهی قاجاریه است که از ۱۲۵۰تا۱۳۰۰حدوداً ۴۰-۵۰ تا کتاب ادبی را بررسی کردم.
در این کتاب که درواقع میشود گفت فرهنگ آثار است من خلاصهای از تمام این کتابهایی که میگویم خلاصهای از داستان و کتابش آمده، زندگینامه نویسنده، تکهای از اثر، و نقدی به خود کار.
من کتابی را در حد ۴-۵ صفحه بررسی کردهام. یک کاری بود که یک سال و نیم وقت من را گرفت.
عنوان این کتاب چی هست؟
کتاب معرفی و بررسی آثار ادبی و نمایشی از ۱۲۵۰تا ۱۳۰۰ است.
کدام ناشر این را منتشر کرده؟
خود فرهنگستان. این کتاب در نمایشگاه امسال توزیع شده و من دیروز اولین نسخهاش را گرفتم.
به تو تبریک میگویم امیدوارم به زودی کتاب تازهات را ببینم.
|
نظرهای خوانندگان
تمامی الفاظ جهان را داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید.چرا که یک سخن یک سخن در میانه نبود-آزادی!
ما نگفتیم تو تصویرش کن!
اگر هدق بیان حقیقت است ادبیات یا سینما چه اهمیت دارد؟ این احساس نگرانی تان مشکوک است.
-- khosro ، May 11, 2009 در ساعت 08:37 PMسلام. با وجود این که اطلاع دارید مقوله کپی رایت در این مملکت گل و بلبل چیزی در مایه های کشک است، لازم دیدم به اطلاع ان جناب برسانم که رمان ستودنی تان، سمفونی مردگان، توسط نگارنده این سطور مورد اقتباس قرار گرفته است.فاجعه آن جاست که نامبرده حدود 20 درصد در وقایع و ترتیب رخداد ان ها تغییر داده است. البته دست شما کوتاه و خرما بر نخیل، اما لازم دیدم در این باره به شما خبر بدهم تا خدای ناکرده زمانی از این حقیر دلگیر نشده و مورد نوازش قلمی قرارش ندهید. زیاده حرفی نیست. الاحقر : مجتبی
-- مجتبی ، May 13, 2009 در ساعت 08:37 PM