رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ دی ۱۳۸۷
این‌سو و آن‌سوی متن

و آن حيات کلمه

سال ۲۰۰۸ میلادی هم سر آمد. داریم نفس‌های آخر آن را می‌شماریم. اینجا من لازم می‌دانم از خوانندگانم و دوستان زمانه که تمام امسال برنامه‌های ادبی من را خواندند و شنیدند تشکر کنم و ادامه‌ی بحث "تعریف داستان به روایت نویسندگان معاصر" و موضوع ديگر، "علت‌های افول ادبیات داستانی" را به سال نو پرتاب می‌کنم.
امروز می‌خواهم مروری در سایت‌ها، نوشته‌ها و گفتگوها و نظر‌ها با چند جمله‌ی ارزشمند از نویسندگان معاصرمان فضای "این‌سو و آن‌سوی متن" را رنگی کنم.

به گمان من این جملات گاه به یک نویسنده‌‌‌ی جوان کمک‌های بزرگی می‌کند.

Download it Here!

«من خیال می‌کنم که انسان امروز هر چه با زبان و زندگی زبان زندگی کند، زندگی واژه‌ها و آن حیات کلمه را در کار و حیات خود مطرح کند، طرح سوال برایش بیشتر می‌شود. و سرانجام به سوال اساسی خود و یا آن "سوال اساسی" می‌رسد. از ازل هم همیشه این‌طور بوده است.»
: یداله رویایی، شاعر بزرگ ایران

«نوشتن کسب و کار من نیست، سرنوشت من است.
خوب می‌دانم چه کم دارم و کجای دنیا ایستاده‌ام و برای کوچک نماندن باید از کجا بگذرم... لذتی اگر هست برای من تازه از راه رسیده از همین نوشتن مدام و لگد زدن به پوچی و تنهایی است. همین‌هاست که روز من را می‌سازد. همین تقسیم رنج و رسیدن به لذتی مشترک از دل درد‌های تکراری و ملال‌آور. باقی بازی بزرگترها است و مدعیان کیمیاگری و نجات‌دهندگان ادبیات و آنها که نوشتن کسب و کارشان است.»

: پدارم رضایی‌زاده، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس

«من بر این باور بوده‌ام که رمان و داستان پیش از همه چیز باید قصه بگوید و مشغول کننده باشد. خستگی کار و مشغله‌ی روزمره را از تن بیاورد، و حداقل در ساعاتی که آن را می‌خوانیم ما را به دنیای بهتری ببرد. درست مثل دنیایی که وقتی بچه بودیم با قصه‌های بزرگترها در کنار بالین‌مان گام بر آن می‌گذاشتیم»
: احمد پوری، نویسنده و مترجم

«شاید بتوان گفت که وجه مشترک کارهای ادبی بزرگ این است که همیشه بر طیف مخاطبان متعارف تا نخبه به‌شدت تأثیر می‌گذارد. گاهی آثار بزرگ با هم آنقدر متفاوت هستند که کمتر می‌توان وجوه تشابهی بین آنها یافت»
: ابوتراب خسروی، داستان‌نویس

«خصوصی‌ترین نکات خیلی راحت عام می‌شوند. برای اینکه در زندگی همه هست، منتها پنهانش می‌کنند. اما همه‌ی اینها به نحوه‌ی بیان شدنش بستگی دارد و اینکه نویسنده تا چه حد بتواند از خلاقیت و دیدش کمک بگیرد. به نظر من تمام آن چیزی که تحت عنوان برتری یک نویسنده بر دیگری بیان می‌شود به طرز نگاه خاص آن نویسنده به موضوع بر می‌گردد وگرنه موضوعات خیلی از هم متفاوت نیستند»
: ناهید طباطبایی، نویسنده

«نوشتن مستلزم تنهایی عمیق و پشتکار هول‌آوری است که از هر کسی ساخته نیست. چون نتیجه‌اش پیشاپیش بر کسی آشکار نیست. بهترین نویسنده‌ها هم نمی‌توانند تنهایی را برای مدت طولانی تاب بیاورند زیرا آن‌سوی تنهایی چیزی جز خلآ و جنون نیست. شاید هیچ هنرمندی به اندازه‌ی رمان‌نویس تنها نباشد.»
و باز:

«هر مسلکی نویسنده را حبس می‌کند و فعالیت آزاد و جستجوی او را محدود می‌سازد. نویسنده باید بر وجوه تمایز خودش با دیگران تأکید بگذارد، اما در عین حال او با کسی در رقابت نیست. اگر کسی باشد که نویسنده بخواهد از او فراتر برود فقط همزاد درونی خودش است.»

: محمد بهارلو، منتقد و نویسنده

«این یک سنت قدیمی است که هنوز از ذهن ما بیرون نرفته است؛ اصلاً نمی‌توانند قبول کنند که داستان به عنوان یک آفرینش ادبی دارای یک ارزش ذاتی باشد.»
: ابولحسن نجفی، مترجم و محقق

«داستان و رمان حتا وقتی تا سرحد تخریب ساختار خود پیش می‌روند باز هم رمان و داستان باقی می‌مانند، ولی شعر وقتی به سوی تخریب خود گام برمی‌دارد از شعر بودنش چیزی به جا نمی‌ماند جز یک متن. بنابراین به نظر من شعر و داستان را نباید با هم قیاس کرد. همانطور که شعر و سینما را با هم مقایسته نمی‌کنند.»
: فرشته ساری، شاعر، نویسنده و مترجم

«تعاریف ادبیات به ما کمک می‌کند تا بتوانیم به بیماران خود کمک کنیم تا بدانند چگونه با اندیشه‌های دردناک هستی مواجه شوند و از درون آنچه آزاردهنده است بیرون بیایند.»
: احمد محیط، روان‌پزشک و منتقد ادبی

«رویا با هنر یک فرق اساسی دارد. در خواب منتظر ساختاری نیستیم. زیرا ناخودآگاه شما پذیرفته است. در حالی که هنر خوابی است که باید ساختار داشته باشد و آن کلماتی که در اختیار دارید باید به ترکیب کیفی برسد و سرانجام در کلیت معنا‌دار و منسجم قرار گیرد.»
: شمس لنگرودی، شاعر و محقق

«شعر با رویا آغار می‌شود و با رهایی به پایان می‌رسد. انسان هنرمند چیزهایی می‌دهد که ضمیر آگاه فرد نمی‌دهد.
: محمدعلی سپانلو، شاعر، مترجم، محقق

دوستان عزیز رادیو زمانه، برنامه‌ی این‌سو و آن‌سوی متن را با "تعریف داستان به روایت نویسندگان معاصر" و "علت‌های افول ادبیات داستانی از نگاه نویسندگان و منتقدان" پی می‌گیرم.
تا برنامه‌ی دیگر خدا نگه‌دار

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جناب معروفی
خواهش می کنم در باره ی کلمه ی «بزرگ» که برای شاعر شعر حجم به کار برده اید توضیحی بدهید تا ما هم درشت را از ریز تشخیص بدهیم.
----------------------------
آقای رکنی عزيزم
در همين زمانه آقای رويايی با آقای دانشور گفتگويی دارد که شما را به خواندنش دعوت می کنم. البته گمان می کنم آن را خوانده ايد، ولی بدنيست يک نگاه ديگر.
در ضمن وبلاگ يداله رويايی هم در ملکوت به کلمه بسيار پرداخته است.
سلامت و شادمان باشيد.

-- نصرالله رفعت رکنی ، Jan 2, 2009 در ساعت 10:34 AM

سال نو را تبریک می گویم.امیدوارم برنامه های امسالتان بهتر و بیشتر از پیش باشند...
(پدرام رضایی زاده در کنار وبلاگ نویسی نویسنده هم هست...مرگ بازی ... )

-- omid ، Jan 2, 2009 در ساعت 10:34 AM

"انسان هنرمند چيز هائي ميدهد كه ضمير آگاه فرد نميدهد".
ميشود بفرمائيد فارسي عبارت بالاي اين شاعر پارس زبان چه ميشود؟
ميبينيد كه مشكل شعر از كجا آب ميخورد.

-- علي علوي ، Jan 3, 2009 در ساعت 10:34 AM

پرنده گفت:رنج مهاجر شوق بهار است
پرنده تمام بهار را پرواز کرده بود
(جناب معروفی چون پدر دوستتان دارم و سال نو بر شما خجسته باد)
-----------------------------------
بهنام عزيزم
از لطف شما ممنونم. من هم برای شما بهترين ها را آرزو می کنم.

-- بهنام ، Jan 6, 2009 در ساعت 10:34 AM

آقای معروفی ممنون از برنامه های خوبتان و اینکه ما را از ادبیات فارسی مطلع می کنید!
فصل اول کتاب وسوسه این بود را در وب سایت نویسنده آن- نسرین پرواز- خواندم - جالب و متفاوت است. امکان خواندن همه کتاب را ندارم. اگر ممکن است در مورد آن صحبت کنید.
موفق باشید، عباس.

-- بدون نام ، Jan 10, 2009 در ساعت 10:34 AM