رادیو زمانه > خارج از سیاست > این سو و آن سوی متن > قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام | ||
قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکامدر برنامهی اینسو و آنسوی متن تا به اینجا همهی سعی بر انتقال تجربه و آموختههای شخصی بود و گاه مثالی هم چاشنی بحث میشد.
فکر کنم در طول شصت برنامه، فشرده آن چه را که میدانستم و یا به یادم میآمد در اختیار دوستان عزیزم گذاشتم. از این پس سعی میکنم تعریفهایی را که از ساختههای ادبیات خلاقه، اینجا و آنجا پراکنده هست برای شما نقل کنم. جستجو در کتابهای مختلف و یافتن تعریفهای دقیق از داستان کوتاه و رمان وقت زیادی میبرد. اما لازم است و کافی نیست. کافی نیست که آدم تعریفها را بخواند و داستاننویس شود. اما لازم است که با دانستن این تعریفها و جملاتی که ادیبان بر اثر تجربه سالیان به عنوان دستاورد در اختیار ما نهادند، پا به درون این دریا گذارده و قدم به قدم به عمق آن نزدیکتر شویم. این هفته درباره داستان کوتاه حرف میزنم. فرانک اکانر، نویسنده و ادیب معاصر ایرلندی میگوید فرم داستان کوتاه بیشتر مناسب جوامعی است که عنصر نابسامانی بر آنها مسلط است و حرمت به جامعه، ارج و ارزش چندانی ندارد. صادق هدایت، روشنفکر و داستاننویس بزرگ ایران و نویسنده بوف کور در همین کتاب میگوید: قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام است. کیم نوآ الیپ، روشنفکر و نویسنده بزرگ آفریقایی میگوید: پس از هر رزم و شهادت هر رزمندهای، این تنها داستان است که بر جای میماند؛ داستان رزمندگان است که میماند و فرزندان ما را در آینده از سردرگمی میرهاند و به آنها هشدار میدهد تا همچون گدایان کور ندانسته به میان حصارهای کاکتوسی پرخار هجوم نبرند. ویلیام فالکنر، نویسنده مشهور آمریکا میگوید: هر رمان نویسی اول دلش میخواهد شعر بگوید؛ بعد میبیند نمیتواند به داستان کوتاه رو میآورد که پس از شعر دلخواهترین فرم ادبی است و وقتی در این کار هم فرو ماند به نوشتن رمان دست میزند. صفدر تقیزاده، محقق داستانهای کوتاه و یکی از چهرههای پرکار در زمینه آنتولوژی داستان میگوید: داستان کوتاه را هنری منزوی و شخصی هم نامیدهاند و این صفت را میتوان به آنتولوژیها نیز نسبت داد. زیرا هر آنتولوژی محصول یک ذوق شخصی است و در نتیجه شاید بهترین مجموعه برگزیده، مجموعهای باشد که یک خواننده با پسند خاص خویش گرد میآورد. براندر ماتیوس، نویسنده و ادیب آمریکایی اعلام میکند: تا آنجا که نویسنده آگاهی دارد هیچکس پیش از او این مساله را مطرح نکرده که داستان کوتاه از رمان متمایز است. حتی از لحاظ حجم. این نخستین بار است که کسی میگوید داستان کوتاه خود یک ژانر مستقل ادبی است. یک تافته جدا بافته، یک جنس بیبدیل. هوشنگ گلشیری، ادیب و داستاننویس برجسته معاصر ایران گفته است: اگر داستان بتواند خود شکلدهنده این هستی درگذر باشد و نه وسیله انتقال آنچه از پیش اندیشیدهایم، آیا میتوان با همان ساختار نمایشی، مقدمه چینی، گرهافکنی، اوج، گرهگشایی و پایانبندی به این نیاز پاسخ گفت. مهمتر اینکه وقتی زبان، عنصر اساسی داستان باشد و خود در داستان عاملی برای افشای ذهنیت راوی یا شخصیت شود؛ مطمئناً ساختار کلاسیک داستان نمیتواند ادامه یابد. عطار نیشابوری، شاعر و عارف بزرگ ایران میگوید: فرانک اکانر، داستاننویس ایرلندی میگوید: داستان کوتاه با آدمهای محروم سروکار دارد که در جامعه سرگردانند و یکی از دلایل رشد داستان کوتاه در آمریکا این است که در جامعه آمریکایی، تعداد آدمهای محروم و راندهشده ظاهرا بیش از جاهای دیگر است. از این رو داستان کوتاه توانسته است غرابت و تنهایی انسانها را به شکلی تندتر و گزندهتر از هر فرم ادبی دیگری آشکار سازد. صفدر تقیزاده، متخصص و مترجم داستانهای کوتاه میگوید: داستان کوتاه مثل سایر انواع ادبی وضع و موقعیت بشری را برای خواننده روایت میکند. نویسنده داستان کوتاه در کار خود همانقدر هوشیار و منضبط است که یک شاعر. شعر و داستان کوتاه خویشان نزدیکند و هر دو ساختی دقیق و موجز و ظریف دارند. دوستان عزیز رادیو زمانه برنامه این سو و آن سوی متن را با شما پی میگیرم. تا برنامهای دیگر، خدا نگهدار |