رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷
گفتگو با آیت نجفی، کارگردان فیلم "فوتبال سربسته"

«برای من وجه انسانی فوتبال مهم است»

فستیوال فیلم برلین‌اله در سال ۲۰۰۸، یک فیلم مستند ایرانی را واجد و مستحق دو جایزه دانست. جایزه بهترین فیلم مستند سال ۲۰۰۸ و جایزه ویژه تماشاگران در بخش تدی، برای فیلم «فوتبال سربسته» به کارگردانی آیت نجفی. در ماه آوریل ۲۰۰۸ فیلم "فوتبال سربسته"، که مربوط به فوتبال زنان است، در چهار سینمای شهر برلین اکران شد.

وقتی با کارگردان تیزهوش و تحسین شده این فیلم گفتگو می‌کردم، متوجه شدم که بیشترین دغدغه آیت نجفی، حقوق از دست رفته انسان، به‌ویژه حقوق پایمال شده هنرمند ایرانی است.

آیت نجفی متولد ۱۳۵۵، تحصیلات خود را در رشته تئاتر دانشکده هنر و معماری به پایان رسانده است. او در همان سال‌های جوانی گروه کوچکی تشکیل داده و به کار تئاتر پرداخته است. کارهایی از قبیل بازیگری، طراحی صحنه و سرانجام کارگردانی.

او نمایش "نیمروز خواب‌آلود" را هفت سال پیش در فرهنگسرای نیاوران به صحنه برده و سه سال بعد در فستیوال هنر بروکسل با نمایش، "اینجا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد" درخشیده است و سال بعد نمایش دیگری به صحنه برده با عنوان "لحظات پیش از تراژدی".

در تمام این سال‌ها آیت نجفی به موازات کار تئاتر، فیلم هم ساخته است. "اخباری از تهران"، فیلم مستند ۱۳۸۳ – "تغییرش بده"، فیلم کوتاه ۱۳۸۳ – "ترس مهاجم از ضربه پنالتی"، فیلم مستند ۱۳۸۴ و در همان سال فیلم کوتاه "بی‌خیالش".

آیت نجفی سه سال روی فیلم مستند "فوتبال سربسته" کار کرده و سرانجام برنده دو جایزه از فستیوال برلین در سال ۲۰۰۸ شده است.

همزمان با اکران فیلم "فوتبال سربسته"، فرصتی پیش آمد که با آیت نجفی حرف بزنم. حرف‌هایی که شبیه مصاحبه نیست. درددلی است شاید، گفت و شنودی و همین. همین گفتگوی ساده.

Download it Here!




آيت نجفی، کارگردان فیلم "فوتبال سربسته"


علاقه شما بیشتر به فوتبال است یا سینما؟

طبیعتا به سینما. من طرفدار فوتبال هستم و فوتبال نگاه می‌کنم و همه این حرف‌ها، ولی هیچوقت علاقه نداشتم فیلم راجع به فوتبال بسازم. اگر هم در این پروژه موضوع فیلم فوتبال است به خاطر وجه زنانه آن است.

شما فمینیست هستید؟

والا خیلی سخت است این حرف را زدن، ولی حداقل می‌توانم بگویم که طرفدار حقوق خانم‌ها هستم و در چند سال گذشته، همه کارهای من حول این محور بوده است.

در این فیلم، "فوتبال سربسته"، که شما سه سال روی آن وقت گذاشتید، آن چیزی را که دنبال آن بودید، آن هدفی که دنبال می‌کردید، در این سه سال حاصل شد، بدست آوردید؟

بخش خیلی زیادی از آن، بله. ببینید من در واقع وقتی که آن فیلم را شروع کردیم با "ماردی اثمر"، که با همدیگر در فستیوال برلین آشنا شده بودیم با دو تا فیلم کوتاه راجع به فوتبال خانم‌ها، درواقع ما با دو تا مساله برخورد داشتیم. یکی اینکه در دو فیلم یک موضوع مشترک وجود دارد ولی کاملا فیلم‌های متفاوتی هستند.

تفاوت این فیلم‌ها دو دلیل عمده داشت، یکی تفاوت دنیای فوتبال خانم‌ها در دو کشور و بعد تفاوت نگاه هنرمندانه‌ای که پشت آن بود. ما فکر کردیم که با برخورد دادن این دو تا فیلم، می‌توانیم یک دیالوگ بین این دو تا موضوع برقرار کنیم. یعنی بین فوتبال و سینما در دو کشور و طبیعتا بین دو تا فرهنگ.

بخش عمده‌ای از آن، بله، صورت گرفت، برای اینکه در سه سال گذشته با وجود مشکلات خیلی زیادی که داشتیم؛ به خاطر اینکه هردو طرف به خوبی با هم گفتگو می‌کردیم و با مشکلات مدارا می‌کردیم و خیلی خوب همدیگر را می‌فهمیدیم، توانستیم فیلمی ارائه کنیم که تا اینجا به‌ هرحال موفق بوده.

چه شد که اصلا به صرافت ساختن یک فیلمی راجع به فوتبال زنان افتادید، یعنی اینکه کلید آن کجا در ذهن شما خورد؟

والا کلید اول اول آن که با فیلم کوتاه باید باشد و نه با فیلم بلند، از جایی شروع شد که من اساسا با پدیده‌ای به اسم فوتبال خانم‌ها آشنا شدم. زمانی بود که علاقمند شده بودم به حرکت‌های زن‌ها و تا حد و توان خودم پیگیری می‌کردم؛ وقتی با این موضوعات آشنا شدم فکر کردم موضوع خیلی خوبی است برای ساختن فیلم.

یعنی باور کنید که اولین جمله‌ای که شنیدم یک کسی به من گفت که آره من دیروز با یک فوتبالیست دختر ملاقات کردم، همان لحظه به سرم زد که باید یک چنین فیلمی راجع به فوتبال خانم‌ها ساخته بشود. البته ساده نبود پیدا کردن فوتبالیست زن ولی به محض اینکه من یک فوتبالیست بالاخره پیدا کردم، شروع کردم با او در ارتباط بودن و مصاحبه کردن و اینها و امکان ساخت فیلم را پیگیری کردم.

چراش، اینکه من فکر کردم فوتبال به‌خاطر یک جذابیتی که دارد، اکتیو بودن آن و دوم جهانی بودن آن، می‌تواند بهانه خیلی خوبی باشد برای نشان دادن یک دنیا. ضمن اینکه با اولین برخوردی که من با آن فوتبالیست دختر داشتم و بعدا چند‌تای دیگری که به مرور دیدم؛ خیلی سریع متوجه می‌شدم که فوتبال برای اینها یک دریچه است، دریچه‌ای که اینها تلاش می‌کنند تا از آن استفاده کنند و وارد یک دنیای دیگر بشوند.

یعنی درست است که عین دخترهایی که در برلین فوتبال بازی می‌کنند، عاشق فوتبال هستند، ولی مشکلات و محدودیت‌هایی که دارند و اینکه هیچ اعتنایی به آنها نمی‌کنند و با تمام وجود بازی می‌کنند، به من می‌گفت که اینها دارند از فوتبال استفاده می‌کنند برای اینکه آن واقعیت انکار‌شده‌شان را بروز بدهند.

می‌دانید، آن تحقیرها، آن محدودیت‌ها؛ برای ماها هم هست در ایران، برای هرکسی که در ایران بخواهد متفاوت فکر کند، اعم از مرد و زن و مذاهب مختلف و قوم‌های مختلف، این مشکل وجود دارد، ولی برای زن‌ها در هرحال چون مشکل شکل پرفرماتیک دارد، یعنی حتی نوع لباس‌پوشیدن آنها هم تحت کنترل است؛ طبیعتا این مشکلات دوچندان است و بیشتر هم دیده می‌شود. من فکر کردم خیلی خیلی می‌تواند موضوع خوبی باشد و می‌تواند برد جهانی داشته باشد برای نشان دادن یک‌دسته از مشکلاتی که وجود دارد.

علاوه بر اینکه زن، نیمی از جامعه است؛‌ یعنی مرد و زن هرکدام بخشی از جامعه هستند، اینجا اصلا یک بحث دیگر است، ولی بطور کلی من تصاویری که در تهران می‌دیدم، مثلا بچه ۶ ساله، دختر ۷ ساله که دارد می‌رود مدرسه، یک دفعه می‌بینید که یک حجاب تیره‌ای روی سرش کشیدند و پرتابش کردند به ۶۰ – ۷۰ سالگی، دلم می‌گرفت و احساس می‌کردم جامعه از یک زیبایی محروم شده.

یعنی زیبایی که فرض کنید دختر کوچولویی یک روبانی به موهایش زده و مثلا یک لباسی که رنگ به جامعه می‌دهد. می‌خواهم از این حرفم به اینجا برسم که امروزه فوتبال به خصوص فوتبال جام جهانی یا جام ملت‌های اروپا یا در همین سطوح بازی زیبایی است. اصلا به نظرم می‌آید یک کار هنری شده و تبدیل شده به یک هنر و کسانی که در سطح حرفه‌ای بازی می‌کنند، یک زیبایی ارائه می‌دهند و بازی آنها یک جلوه‌ای دارد که آدم مبهوت می‌شود، ساعت‌ها می‌نشیند نگاه می‌کند، فارغ از برد و باخت.

من متاسفانه تا حالا در فوتبال زن‌ها، زیبایی ندیدم. در والیبال دیدم ولی در فوتبال آنها بازی خوب ندیدم. درحالی که فکر می‌کنم زن بخشی از زیبایی طبیعت و دنیا است. ولی برای من این سوال پیش می‌آید، وقتی این موجود زیبا می‌آید یک بازی بد و غیر زیبا ارائه بدهد. شما با چنین چیزی مواجه بودید؟

من می‌توانم به شما بگویم که این بازی فوتبالی که در تهران برگزار شد و ما در فیلم خواهیم دید، پر از لحظات زیبا است. ممکن است این لحظات زیبا در تکنیک‌های فوتبالی نباشد، کما اینکه به لحاظ فوتبالی هم به هرحال زیبایی خودش را دارد؛ ولی زیبا است به‌خاطر اینکه در آن یک اتفاق انسانی دارد می‌افتد.

هنوز بعد از گذشت این همه سال، یعنی دو سال از بازی گذشته و تمام این مدت من درگیر ساخت این فیلم، یعنی مونتاژ و کارهای بعدی آن بودم، من این بازی را می‌توانم بگویم یک مدتی هرروز می‌دیدم. و این مدت هم که نمایش داده شده ولی هنوز سیر نمی‌شوم از دیدن لحظاتی که گلاب سمند می‌رسد، واکنشی که تماشاگران نشان می‌دهند و عشقی که دو تا تیم فوتبال به همدیگر دارند در حین اینکه دارند با همدیگر مسابقه می‌دهند.

هرچند که من از دیدن این تجربه محروم شدم و بیرون در ماندم که خودش یکی از لحظات بانمکی شده بود ولی واقعا بازی زیبایی بود. ولی در تایید چیزی که پیش از این گفتید، می‌خواهم دو تا لحظه را به شما بگویم که در این مدت که من آلمان بودم، این دو لحظه از فیلم ما بیشتر از همه، می‌شود گفت، که من را دلگیر کرد. یعنی واقعا من را رنجاند.

یکی اینکه یک تصویری ما داریم در فیلم که وقتی تماشاگران فوتبال، خانم‌ها دارند می‌روند به سمت استادیوم و یک دختر خانم کوچکی در این تماشاگران هست که بی‌حجاب است و مونتور فیلم ما که آلمانی است پرسید که چرا این دختر بی‌حجاب است؟ یعنی از این سن مگر نباید روسری سر کند و بعد از من پرسید که از چه سنی دخترها باید روسری سر کنند.

آنقدر من حالم بد شد که خب جواب آن ۹ سالگی است دیگر و در ۹ سالگی آن دختر جذاب و کوچک و شیطانی که شما گفتید به زیبایی و نشاط احتیاج دارد و، هرچند نمی‌خواهم بگویم دختر ۱۵ ساله باید روسری سر کند یا ۱۸ ساله، اصلا منظورم این نیست. ولی در تایید حرف شما گفتم.

و بعد یادم آمد که وقتی اینها از شش هفت سالگی می‌روند مدرسه باید سر کنند و بعد یادم آمد که حتی در مهد کودک هم، بعضی از مهد کودک‌های دولتی، اینها باید روسری سر کنند. یعنی همین‌طور می‌آید پایین‌تر و من کم‌کم می‌ترسم یک روزی دختر از توی بیمارستان یک چیزی بکنند سر او و بگویند برود. خیلی لحظه تلخی بود. یعنی آنقدر حال من بد شد که آن روز من خواهش کردم که اگر بشود من کار را تعطیل کنم و بروم خانه. یعنی نمی‌توانستم ادامه بدهم.


نمایی از فیلم "فوتبال سربسته"

نه تنها زیبایی را از خود آن بچه می‌گیرند، بلکه از جامعه هم می‌گیرند. یعنی آدم احساس می‌کند جامعه از یک رنگ و از یک زیبایی محروم شده. درحالی که اگر حجابی هست باید در نگاه من باشد. من به عنوان یک مرد دارم نگاه می‌کنم به جامعه، در نگاهم باید این حجاب را ایجاد بکنم. یعنی او را به عنوان یک جنس نبینم و به عنوان یک انسان ببینم.

خب من فکر می‌کنم مشکل از آنجا شروع می‌شود که زن را به عنوان یک جنس نگاه می‌کنند علما و خب اینجا در واقع مسابقه ما شروع می‌شود با این ماجرا. البته در سوال قبلی منظورم این نبود که لحظه‌های زیبا ندارد.

معلوم است خب در یک بازی فوتبال زنان خیلی لحظه‌های زیبا وجود دارد. من منظورم در استانداردهای بین‌المللی، فوتبال زیبا؛ چون در قاعده بازی فوتبال تیم مردان را که نگاه می‌کنیم مثلا برزیل با اسپانیا یا آلمان حتی با ایران، خب این یک بازی زیبا ارائه می‌دهند در چارچوب و قاعده بازی فوتبال. من از این نظر پرسیدم. شما این تفاوت را متوجه می‌شدید؟

حرف شما را الان متوجه شدم. بله. حرف شما کاملا درست است ولی می‌خواهم بگویم که فوتبال خانم‌ها به هرحال پدیده جوانی است و دارد پیشرفت می‌کند. یعنی تازه دارند تیم‌های بزرگ خودشان را پیدا می‌کنند.
مثل مثلا آلمان که یک دو دوره‌ای قهرمان جام جهانی شده. ولی یادمان باشد در همین کشور آلمان تا دهه ۸۰ و حتی فکر کنم تا سال ۸۵؛ فوتبال خانم‌ها ممنوع بوده. یعنی در ایران پیش از انقلاب زودتر از آلمان فوتبال خانم‌ها داشته است. اواخر دهه ۶۰ میلادی ۶۸ – ۶۹ اولین بار فوتبال برای خانم‌ها راه افتاد.

این جوان بودن پدیده به آن فرمایشی که شما کردید کمک می‌کند. یعنی احتیاج دارند که خودشان را پیدا بکنند. ولی چیزی که در "فوتبال سربسته" حالا برای من خیلی مهم بود؛ از ابتدا و به عنوان یک هنرمند، اگر بتوانم اسمم را هنرمند بگذارم، درواقع آن وجه انسانی فوتبال است.

من اتفاق‌هایی در همین فوتبال خانم‌ها در همین حول و حوش برلین می‌بینم که واقعا می‌توانم بگویم که برای من پدیده فوق‌العاده تحسین‌برانگیزی است. برای اینکه مثلا همین باشگاهی که ما با آنها کار کردیم، باشگاهی که از کریزبرگ می‌آید؛ نوع تورنمنت‌هایی که اینها شرکت می‌کنند من به شما می‌گویم.

مثلا اولین تورنمنتی که من تازه با آن‌ها آشنا شده بودم و این‌ها رفتند، شمال ایتالیا بود برای ضد نژادپرستی. بلافاصله بعد از آن من اینجا در برلین بودم در یک تورنمنت دفاع از حقوق همجنسگراها شرکت کردم. بعد در یک تورنمنتی گفتگوی بین مذاهب. و در آن تورتمنت گفتگوی بین مذاهب، رییس مجلس آلمان جزو داوران بود. چون او هم یک طرفدار فوتبال است و خیلی برای من جالب بود که رییس مجلس آلمان دارد در زمین می‌دود و بازی فوتبال را داوری می‌کند.

می‌خواهم بگویم که این اتفاق‌ها دارد می‌افتد در فوتبال خانم‌ها، اینجا و در کشور ما ایران فوتبال خانم‌ها دارد تبدیل می‌شود به یک میدان نبرد برای احقاق حق، هم برای دیدن فوتبال، درواقع این حقی که ما باید فوتبال ببینیم و این حقی که ما باید فوتبال بازی بکنیم. طبیعتا همه اینها یک جنبه حقوق‌بشری و جنبه دوستی بین آدم‌ها و گفتگوی بین انسان‌ها دارد ایجاد می‌کند و من از اینکه در این سه سال وقتم را با فوتبال خانم‌ها گذراندم خیلی خوشحال هستم و خیلی چیز یاد گرفتم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ide jalebi bud. dar an film ba inke hame tamchi-h san budand waghti anh shadi mi-kardand wa timeshan ra tashwigh mi-kardand as tarafe polshye san amniyati tahdid mi-shodand .hamin sahne kochek rohhi sanan iran ra neshan mi-dad wa mobaresei ke anh be shiwe khodeshan darand pi-sh mi-barand baraye fotbalisthy dokhtar wa aghye ayat areruye mo-waghiyt mi-konam -

-- ، May 2, 2008 در ساعت 06:54 PM