بخش نخست
عصر روشنگری و «جمهوری علمی»
جوئل موکایر برگردان: ونداد زمانی
وقتی به وضوح میدانیم که ارزشهای برخاسته از عصر «روشنگری» در قرن هجدهم میلادی به ما آموخته است که آزاده باشیم، به حقوق بشر باور داشته باشیم، دیگران را تحمل کنیم و در ابراز احساسات خود آزاد باشیم، وقتی ارزشهای یادشده همچنان در جوامع معاصر پابرجاست و تا سر حد امکان در حال اجرا شدن، باز هم میتوانیم بپرسیم که آیا دستاوردهای عصر روشنگری به نفع بشر بوده است؟
مورخان دنیای کنونی به این سئوال دامن میزنند که چرا تداوم «روشنگری» منجر به برادری، مساوات و آزادی در جهان نشده است؟ بعضیها نیز پا را فراتر گذاشتهاند و مدعی هستند که «پیشرفت» ناشی از عصر روشنگری، ناخواسته بشر را در چنگ استعمار، تبعیض و دیکتاتوری قرار داده است.
این بحثها و شکها «بهبود زندگی بشر» را که بزرگترین دستاورد «روشنگری» است، کماهمیت جلوه میدهند. برای دفاع از یکی از بهترین دوران شعوری بشر، ناچارم با تکرار این واقعیت مسلم، که شاید تبدیل به کلیشه شده باشد، شروع کنم که بشر معاصرِ سرزمینهای صنعتی (به همراه جمعیت زیادی از هند، چین و کشورهای در حال توسعه) در قرن٢١، خیلی بهتر از شاهان سه قرن پیش زندگی میکنند. هزاران وسیلهی رفاهی کوچک و بزرگ، زندگی مادی عصر ما را به گونهای شگرف راحتتر از گذشته کرده است.
آیا ما شادتریم؟ چه کسی میداند؟ آیا ما با شعورتریم؟ شاید. اما بیتردید سالمتر و راحتتر هستیم. فرخنده دانستن و پذیرش بهبود معیشتی برآمده از عصر روشنگری، موضوع این مقاله است. به اعتقاد من همهی رفاه مادی موجود در جهان معاصر تقریباً همزمان با شکلگیری و تبیین ایدههای انقلاب مجلسِ انگلیس در سال ١٦٨٨ و خلع جیمز دوم از سلطنت بوده است .
جوئل موکایر
اغلب مورخان اقتصادی با تاکید بر دلائل اقتصادی نظیر منابع طبیعی، قیمتها، سرمایهگذاری، نقش امپراطوری و بویژه توسعهی مبادلات بازرگانی، به این نتیجه میرسند که عوامل فوق دست به دست هم دادهاند تا انقلاب صنعتی شکل بگیرد. انقلابی که باعث بقای همیشگی توسعه و پیشرفت مداوم جوامع شد. در این میان، نکتهی مهمی که نادیده گرفته میشود شکلگیری اولیهی اندیشهی «توسعهطلبانه»ای است که توسط جمعی از اندیشمندان و نظریهپردازان به منصهی ظهور رسیده بود و زمینههای بروز و نیاز به تغییر را فراهم کرده بود.
با آنکه بها دادن به سهم شرایط مادی برای شکلگیری تغییرات اقتصادی محصول ماتریالیسم تاریخی است که با مارکسیسم نیز رابطهی تنگاتنگی دارد، جالب است که طرفداران بازار آزاد نیز بهای اصلی را به دلایل اقتصادی محول میکنند و آنها نیز سهم ناچیزی برای اندیشههای کلیدی و فرهنگ قائل هستند.
نویسندگان و متفکرانی که ما فعالیتها و دستاوردهای آنها را تحت عنوان اندیشهی روشنگری طبقهبندی میکنیم، به جمع نامنسجمی از فلاسفه، دانشمندان، ریاضیدانان، پزشکان و سایر اندیشمندان اطلاق میشود که نظرات متفاوتی نسبت به افکار هم دیگر داشتند ولی در یک مورد به توافق رسیده بودند. اغلب آنها معتقد بودند که بهبود زندگی بشر هم آرزویی دلپذیر و هم امیدی دستیافتنی است .
شنیدن این واقعیت مسلم که بشر میخواهد و میتواتد زندگی امن و راحتی داشته باشد، شاید برای ما جذابیت و تازگی چندانی نداشته باشد ولی لازم به یادآوری است که در سال ١٧٠٠ میلادی، فقط در تخیل تعداد کمی از انسانهای روی زمین، این ایده میتوانست نقش ببندد که زندگی بشر رو به بهبود خواهد رفت. بویژه آنکه در طول ١٠٠٠ سال قبل از آن، زندگی بشر دستخوش تغییر اساسی نشده بود.
تصویری از فقر در قرن 17 میلادی در اروپا
جنگهای مذهبی که از اواسط قرن ١٧ میلادی بر اروپا سایه افکنده بود، اتفاقات مثبت ناشی از رنسانس را نیز از تاب و توان انداخته بود. توسعهی صنعت چاپ، کتابهای بیشتری را در دسترس جامعه قرار داده بود و مزایای استعمار در شکل نمادین آن با حضور و عادت به مصرف چای و شکر فقط در قشر محدودی خودنمایی میکرد ولی تاثیر مهمی بر کیفیت زندگی عمومی نداشت. میانگین طول عمر یک فرد انگلیسی در سال ١٧٠٠ میلادی ٣٥ سال بود. روزهای مردم با کار طاقتفرسا و طولانی توام بود و شبها به سکونت در خانه های سرد، تاریک، شلوغ و مملو از سوسک و کنه و موش و بیماریهای واگیردار خلاصه میشد.
در پسزمینهی زندگی اجتماعی مملو از جنگ، فقر، قحطی، بیماریهای لاعلاج و خرافات و بیسوادی، فیلسوفان روشنگری، دیدگاهی را سامان دادند تحت عنوان «دانش مفید» تا بتوانند زندگی بشر را بهبود بخشند. مهمترین و تعیین کنندهترین فیلسوف نظریهپرداز دیدگاه فوق «فرانسیس بیکن» بود. او که معتقد بود بهبود کیفیت معیشت کلید رشد مادی است، میگفت: «یگانه راه کنترل و بهرهوری از طبیعت، اطاعت و تابعیت از علوم موجود درآن است.»
برای دست یافتن به پیشرفتی که اندیشمندان روشنگری تصویر کرده بودند و برای حل مشکلات و کمبودهای صنعتی، تکنیکهای دریانوردی، کشاورزی، پزشکی و دارویی، دانشمندان اروپایی متوجه شدند که باید به جمعآوری و تدوین دانش مورد نیاز بپردازند و مهمتر از همه، هرچه زودتر راهحلی برای تماس و تبادل نظرِ قابل اعتماد در سراسر دانشگاهها و مراکز علمی پیدا کنند.
در این راستا، بازنویسی و ندوین کاملتر دانشنامهها، لغتنامهها، کتابهای راهنمای علمی در اولویت قار گرفت. آنها دریافتند که با تدارک منبع جستجوهای علمی و طبقهبندی دانشهای گردآوریشده، امکان دستیابی و مبادلهی دانش برای محققان آسانتر میشود. دايرهالمعارفی که«دیدِرو» تنظیم کرد، بهترین نمونهی عطش نوینِ جمعآوری اطلاعات در دوران روشنگری بود.
فرانسیس بیکن
عصر روشنگری به «جمهوری علمی» دست یافت که اعضای آن در دو قارهی امریکا و اروپا توانستند از تجربیات علمی و مطالب مدون یکدیگر برخوردار شوند، دربارهی آنها نظر دهند، آنها را نقد بکشانند، ترجمه کنند و حتی از یکدیگر تقلید کنند و بر اساس قابلیتهای خود، آنها را توسعه دهند. جمهوری علمی در دورهی روشنگری به مرزها و ملیتها بهای چندانی نمیداد و به قول آنتوان لاوازیه، شیمیدان معروف عصر روشنگر در فرانسه: «دانشهای مختلف هرگز به جنگ همدیگر نمیروند».
ایدهی پیشرفت مادی از طریق توسعهی دانشهای مفید بهآرامی ریشه دواند. در سال ١٦٦٠ «انجمن سلطنتی» لندن بر اساس افکار فرانسیس بیکن پایهگذاری شد. این انجمن مدعی شد که هدف اصلیاش «توسعهی وسایل طبیعی و هنرهای مفید، کارگاههای تولیدی، تجربیات مکانیکی، و اختراع و نوآوری است».
انجمن سلطنتی و فعالیتهایش، بعد از شکلگیری و گسترش سرمایهگذاری خصوصی در بریتانیا، به تشکیل موسسات دیگری دامن زد که تلاش شان را بر این اصل متمرکز کرده بودند که بین دانشمندان و سازندگان تکنیکهای ارائهشده ارتباط و هماهنگی ایجاد کنند.
مثال بارز آن «انجمن لونار بیرمنگهام» است؛ دانشمندان این انجمن با اعجوبههای مشهور علمی نظیر «جیمز وات» که سهم شایانی در توسعه ماشین بخار داشت، مدام در تماس بودند. انجمن ادبی و فلسفی منچستر از موسسات دیگر این دوره بود که با همراهی دانشمندان در کنار بازرگانان و کارخانهداران پنبه که تولیداتشان به تمام مستعمرات و قارههای آزاد راه پیدا کرده بود تشکیل شد.
صاحبان واحدهای تولیدی با شوق فراوان جویای نصیحتها و دستاوردهای دانشمندان و ریاضیدانان عصر خود بودند؛ تبادل نظری که به شکلهای مختلف کاربرد پیدا میکرد ولی از همه مهمتر، امیدواری و تکیه به علم و دانش انسانی بود و باور به اینکه تلاش بشری میتواند موقعیت بهتر و تولید بیشتری را برای جامعه به ارمغان آورد. نگاه جدیدی که در وجدان عمومی جامعه شکل گرفته بود و میتوانست جایگزین اندیشههای مذهبی برآمده از دوران قرون وسطی شود که امیدش را به آسمانها دوخته بود.
ادامه دارد..
منبع:
Joel Mokyr, Enlightened and Enriched, We owe our modern prosperity to Enlightenment ideas. City Journal http://www.city-journal.org/2010/20_3_enlightenment-ideas.html Professor Joel Mokyr is editor-in-chief of the Princeton University Press Economic History of the Western World, and the Oxford University Press Encyclopedia of Economic History.
اشارهی مترجم: در حین خواندن مقاله باید به این نکته توجه کرد که تمرکز «جوئل موکایر»، محقق و مورخ اقتصادی، بر دستاوردهای اندیشمندان انگلیسی و اسکاتلندی عصر روشنگری است. با وجود اهمیت بنیانی واقعیتهای تاریخی مقاله، دیدگاههای متفاوتی نیز وجود دارد که برای عوامل و دستاندرکاران دیگر در دورهی روشنگری نیز به همین اندازه اهمیت قائلاند.
|
نظرهای خوانندگان
آقای موکایر برداشت اشتباهی از نظر مارکسیسم ارائه داد چون آنها نیز به اساسی بودن نقش روبنا تاکید می کنند.
-- بدون نام ، Aug 18, 2010 در ساعت 06:52 PMاین جمله
-- شاهزاده ملایری ، Aug 18, 2010 در ساعت 06:52 PMبشر معاصرِ سرزمینهای صنعتی (به همراه جمعیت زیادی از هند، چین و کشورهای در حال توسعه) در قرن٢١، خیلی بهتر از شاهان سه قرن پیش زندگی میکنند
در باره بچه ها عین حقیقت است انها مثل شاهزاده ها زندگی می کنند. البته حتما درصد زیادی از بجه ها هم هنوز مثل 300 سال پیش در فقر زندگی می کنند.