تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
یادی از محمود درویش، شاعر مقاومت فلسطین

مرگی که شکستش داده‌ام

امید حبیبی‌نیا
omidha@gmail.com

برای هزاران نفری که شب گذشته شمع به دست در سوگ محمود درویش در خیابان‌های رام‌الله گرد آمده بودند محمود درویش، کسی بیش از یک شاعر مقاومت یا حتی نویسنده اعلامیه استقلال فلسطین بود، او صدای آن‌ها بود که اکنون هزاران کیلومتر دورتر از وطن خود، خاموش شده بود.


گفته می‌شود او خود ساعاتی پس از جراحی قلب شعری با عنوان «مرگی که شکستش داده‌ام»‌ سرود، این سومین جراحی قلب درویش محمود بود که پس از آن جان باخت و دفتر سروده‌هایش برای همیشه بسته شد.

گزارش خبری الجزیره در باره درگذشت درویش

محمود درویش در سیزدهم مارس ۱۹۴۱ در البروه، روستایی فلسطینی که اکنون در اشغال اسرائیل است به دنیا آمد، مادرش بی‌سواد و پدرش مزرعه دار بود. آنها پس از اشغال روستا به لبنان کوچ کردند اما زندگی در غربت را طاقت نیاوردند و به نزدیکی روستای‌شان که اکنون بخشی از قلمرو اسرائیل بود بازگشتند، جایی که درویش توانست به مدرسه برود.

در همان مدرسه بود که جذب گرایش‌های چپ شد، به حزب کمونیست پیوست و چندین بار به زندان افتاد. پس از چاپ شعرها و نوشته هایش در نشریات حزبی همچون الاتحاد و الجدید در نوزده سالگی به تشویق رفقایش اولین کتاب شعر خود «پرنده‌های بی‌بال» را منتشر کرد و پس از آن با کسب بورسی برای ادامه تحصیل به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رفت، وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مسکو شد و بلافاصله شناسنامه اسرائیلی خود را پاره و شهروندی اسرائیلی خود را ملغی اعلام کرد.

ولی در آن جا نیز ماندگار نشد و پس از یک سال به مصر و لبنان رفت و در سال ۱۹۷۳ به جبهه آزادیبخش فلسطین پیوست و در نتیجه از ورود به اسرائیل یا اراضی اشغالی منع شد و تنها ٢٢ سال بعد وی اجازه یافت که در رام‌الله اقامت کند.

در سال ۱۹۷۳ وی مرکز پژوهش‌های فلسطین را بنیاد نهاد و فصلنامه‌ای تحت عنوان مسائل فلسطین در بیروت منتشر کرد.

در سال ۱۹۷۴، یاسرعرفات برای ایراد سخنرانی به مجمع عمومی سازمان ملل دعوت شد، این سخنرانی تاریخی و جمله پایانی مشهورش را محمود درویش نوشته بود: «من امروز با یک دست شاخه زیتون و با دست دیگر با سلاح آزادی‌خواهان به این‌جا آمده‌ام، نگذارید شاخه زیتون از دستم بیفتد.»

ویدئوهایی از شعرخوانی درویش

در سال ۱۹۸۳ وی به عضویت شورای اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین درآمد و سال بعد اعلامیه استقلال فلسطین را نوشت که توسط یاسر عرفات رهبر این سازمان خوانده شد.

در سال ۱۹۸۸، عبور بین کلمات گذرنده، یکی از اشعار وی در پارلمان اسرائیل جنجال بسیاری برانگیخت و برخی از نمایندگان راست گرای اسرائیلی خواستار اقامه دعوی علیه وی شدند؛ زیرا به گمان آن‌ها وی در این شعر خواستار بیرون راندن یهودی‌ها از اسرائیل شده بود.


محمود درویش در کنار یاسرعرفات، رهبر فقید فلسطین

وی در سال ۱۹۹۳ پس از قرارداد اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت اسرائیل از این سازمان کناره گیری کرد و شعری در هجو یاسرعرفات سرود. با این حال این امر سبب نشد تا در زمان محاصره رام‌الله ‌از وی دفاع نکند.

در این هنگام وی مجموعه اشعاری تحت عنوان «در محاصره» منتشر کرد که این اشعار از قضا این روزها در زمان محاصره غزه نیز تداعی‌گر آن روزهاست. درویش در این مجموعه درک و احساسات خود از محاصره شهرش توسط ارتش اسرائیل را سروده است.

از درویش سی جلد مجموعه شعر به زبان عربی به‌جای مانده است و هشت کتاب دیگر. او با همان نخستین مجموعه شعرش، پرنده‌های بی‌بال و شعر برگه هویت به شهرت بسیاری دست یافت.

شعر برگه هویت

کتاب‌های درویش به زبان‌های مختلف از جمله فارسی به چاپ رسیده‌اند و بسیاری از اشعار او همواره در برخی نشریات چپ‌ گرای ایرانی به چاپ رسیده است.

جاهد جهانشاهی کتاب «آخرین قطار» (۱۳۸۴) و یوسف عزیزی «برگ‌های زیتون» (۱۳۵۶) را به فارسی برگردانده و در ایران به چاپ سپرده است.

مجموعه در محاصره نیز توسط تراب حق‌شناس در سوئد به فارسی برگردانده و چاپ شده است.

«مزامیر» و «گنجشک‌ها در الجلیل می‌میرند» نیز دو کتابی هستند که توسط حوزه هنری از درویش چاپ شده‌اند. شفیعی کدکنی نیز برخی از اشعار او را در نشریات ادبی به فارسی برگردانده است.

درویش به زبان عربی می‌نوشت اما به انگلیسی، عبری و فرانسوی نیز سخن می گفت و بیش از ۲۲ جلد از مجموعه اشعارش به ۳۵زبان منتشر شده اند.

برخی از مجموعه شعرهای وی عبارتند از: پرنده‌های بی‌بال (۱۹۶۰)، برگ‌های زیتون (۱۹۶۴)، عشقی از فلسطین (۱۹۶۵)، پایان شب (۱۹۶۷)، خاطرات زخم فلسطین (۱۹۶۹)، نوشتن در روشنای رگبار مسلسل (۱۹۷۰)، دوستت دارم، دوستت ندارم (۱۹۷۲)، ای بیروت (۱۹۸۲)، من می‌دانم چه می‌خواهم (۱۹۹۰) و متاسفانه آن‌جا بهشت بود (۲۰۰۳). آخرین مجموعه شعر وی‌ نقش پروانه چند ماه پیش منتشر شد.

برخی از اشعار مشهور درویش با صدای خودش


یکی از آخرین عکس‌های محمود درویش

در سال ۲۰۰۰، یوسی سرید وزیر چپ گرای آموزش اسرائیل خواستار گنجاندن برخی از اشعار درویش در بین متون درسی دبیرستان‌ها شد اما این طرح از سوی اهود باراک، نخست وزیر وقت ملغی شد.

براساس اشعار درویش، آثار موسیقیایی بسیاری شکل گرفته‌اند از جمله تامار ماسکال آهنگساز اسرائیلی- آمریکایی براساس مجموعه شعر ‌«باد زرد» وی یک قطعه موسیقی ارکسترال ساخته است.

بسیاری از آهنگسازان و ترانه سرایان مشهور عرب نیز از اشعار درویش در ترانه‌ها و قطعات موسیقی خود استفاده کرده اند از جمله مارسیل خلیفه، ترانه سرای مشهور لبنانی که برای ترانه "ای پدر من یوسفم" به کفرگویی و مخالفت با قرآن متهم و برخی از علمای لبنان وی را تکفیر کردند.

ترجمه شعر ای پدر من یوسفم

ترانه جواز سفر (پاسپورت) با صدای مارسیل خلیفه

محمود درویش در فیلم موسیقی ما ژان لوک گدار نیز ظاهر شده است تا دیدگاه شاعرانه‌اش در باره‌ی اسرائیل و فلسطین را توضیح دهد.

وی می‌گوید می‌خواهد روایت دیگری از اشغال بسراید زیرا هیچ ملتی بدون شعر نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. درویش در این صحنه می‌گوید: ما سرنوشت روشنی در پیش داریم زیرا با دولت اسرائیل دشمنی می‌کنیم، دولتی که همه جهان از آن پشتیبانی می‌کنند.

در سال ۲۰۰۱ درویش جایزه لانن برای آزادی فرهنگی را برد وی هم‌چنین جوایز دیگری از جمله جایزه صلح لنین (۱۹۸۳)، جایزه لوتوس (۱۹۶۹)، نشان و لقب شوالیه از سوی وزارت فرهنگ فرانسه (۲۰۰۱) و جایزه طلایی شعر مقدونیه (۲۰۰۷) را دریافت کرده است.

درویش رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطین و از بنیان‌گذاران مجلس بین‌المللی نویسندگان در سال ۱۹۹۳ به همراه متفکرانی چون ژاک دریدا، پیر بوردیو و سلمان رشدی بوده است.

درویش در سال‌های اخیر در رام الله اقامت داشت و پس از دو ازدواج و طلاق گفته بود که دیگر ازدواج نخواهد کرد زیرا به تنهایی خود سخت معتاد شده است.

وی چندی پیش در باره تصورش از شعر سیاسی گفته بود: من تصور می کردم شعر می تواند همه چیز را عوض کند، می تواند تاریخ را تغییر دهد و جلوه‌ای انسانی به آن ببخشد و این یک اندیشه ضروری برای درگیر کردن شعر با مبارزه بود اما اکنون فکر می‌کنم اشعار تنها نمای شعر را تغییر می دهد.

اظهارات درویش در زمان اقامتش در رام‌الله نیز با جنجال‌های بسیاری در اسرائیل روبرو بود؛ از جمله این گفته مشهور وی در باره‌ی بمب‌گذاران انتحاری: «ما نباید بمب‌گذاران انتحاری را مورد قضاوت قرار بدهیم. ما علیه بمب‌گذاران انتحاری هستیم اما باید درک کنیم که چه چیزی این جوانان را به چنین عملی سوق می‌دهد، آن‌ها می‌خواهند خود را از شر چنین زندگی سیاهی برهانند، این امری ایدئولوژیک نیست بلکه ناشی از نومیدی است.»

ولی درویش خود همواره گفته بود که برای پایان یافتن مصائب مردم فلسطین امیدوار باقی می‌ماند: «من نا‌امید نمی‌شوم، صبورانه منتظر انقلابی در خودآگاه اسرائیلی‌ها می‌مانم.»

با این‌که درویش بارها از سوی راست‌گرایان افراطی اسرائیل با اتهاماتی چون یهودی ستیزی و یا ضد اسرائیلی روبرو شده است، بارها تاکید کرده است که هیچ‌گاه با یهودیان دشمن نبوده است: اولین معلم عبری‌ام یهودی بود، اولین عشقم دختری یهودی بود و اولین قاضی که مرا به زندان فرستاد هم یهودی بود، در نتیجه من هیچ‌وقت به یهودی‌ها به چشم اهریمن یا فرشته نگاه نکرده‌ام. آن‌ها برای من انسان بوده‌اند.


هزاران تن از مردم رام‌الله شمع در دست یاد شاعر خود را گرامی داشتند

برخی از اشعار درویش به زبان انگلیسی

درویش می‌گوید در هنگامه‌ی وحشی‌گری، تنها شعر است که می تواند با تکیه بر احساسات بشری مقاومت کند، مانند گیاهی که در میانه یک کارزار بر پیکره دیواری روییده.

احمد فوام نجم، شاعر مشهور مصری در باره وی گفت: او درد فلسطینیان را به گونه‌ای سحرآمیز به قلم کشیده و ما را به گریه و خنده افکنده است او احساسات ما را تسخیر کرده است.

عصام مخول، حقوق‌دان و عضو قدیمی حزب کمونیست اسرائیل می‌گوید: وقتی ما به درویش فکر می‌کنیم او را درقلب و زبان خود می‌بینیم.

همچون مخول بسیاری از فلسطینیان، محمود درویش را در سالهای نومیدی زبان اعتراض، خشم، غرور، شیون، شادی و اندوه خود می‌دانستند و شاید از همین رو بود که اشعار وی در جهان تجلی روزگار فلسطینی‌ها به شمار می‌رفت.

محمود درویش که مهم‌ترین شاعر معاصر جهان عرب خوانده می‌شد در شام‌گاه نهم اوت در سن67 سالگی و مدت کوتاهی پس از عمل جراحی قلب باز در بیمارستانی در تکزاس درگذشت. بنا بر وصیت وی پیکرش در خاک فلسطین جای خواهد گرفت.

شعر اتاق CCU

پرچم فلسطین از دیشب به حال نیمه اهتزار درآمد و محمود عباس نخست وزیر حکومت خودگردان، در رثای شاعر مقاومت فلسطین، سه روزعزای ملی اعلام کرد.

یارانم برپا می کنند برایم همیشه مراسم وداع را
و گوری آسوده در سایه سار بلوط
و سنگی از مرمر زمان
اما به هنگام تشیع
همواره بر آنان پیشی می‌گیرم
پس مرده کیست؟ کی؟
(درمحاصره)


خبر مرتبط:
محمود درویش، شاعر ملی فلسطین درگذشت‬

نظرهای خوانندگان

سلام
شعر «من یوسفم پدر» را «همنشین بهار» هم به فارسی ترجمه کرده است.

-- شیما ، Aug 12, 2008 در ساعت 07:30 PM

برای محمود درویش و همه شاعرانی که همیشه زنده اند زیرا شعر نامیراست.
محمود درویش1:
سفینه چرخ زنان
بسیار بزرگتر از چندین عقاب
که چرخ خورده باشند
در یک ماشین چرخ گوشت
چرخ زنان از فراز
همچون چندین برابر چند جهاز نهنگ جثه
به پایین خزید و میان جاده نشست
چند نفر کشته شدند
خون از تداخل گل ولای و اجساد ماشینها
روان شد
آنگاه
درب سفینه باز شد
او آمد و پا بر پلکان رویای ما نهاد
کسی کنار ما فریاد زد:
همسر من است
و او که همسر تو بود و برادر من
پا بر پله دوم و دست بر ماشین ارزانی گذاشت که می خواست دست دیگرش را بفشارد
وبوسه ایی که ارسال شد از سوی او
از جانب جان گرانقیمت او
چون باران بر گو نه تماشاگران- بارید
وقتی که جاده پاک شد از تداخل اجساد و
ما یکی شدیم
بر جاده تصورات تب آوا
جادوی صد هزار شعر
پا بر سومین پله گذاشت
ورنگ سیاه جاده - زرد شد و- سبز شد و-
آبی شد.
محمود درویش 2
وسبز و آبی سفینه ایی که ساده بر زمین ما نشست
نسیم یک ترانه در وصف شاعران و آزادی شاید
که وقتی تاریخ می خورد نا مشخص
باشد
زیرا تمام پله ها محو می شوند
و تو می مانی
حتی که گم بشوی در باد
تو می مانی
شاعری که چشم ها ربود و
رویای ما شد و
پرواز کرد
به همین سادگی.

-- مهدی رودسری ، Aug 13, 2008 در ساعت 07:30 PM

ولا به خدا نظري ندارم

-- بدون نام ، Sep 13, 2008 در ساعت 07:30 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)