رادیو زمانه > خارج از سیاست > سیاست و حقوق > قدرت نرم و خطای بنیادین آیتالله خامنهای | ||
قدرت نرم و خطای بنیادین آیتالله خامنهای«افسوس که تو از این تن خسته و کوفته، تنها استخوانها را میبینی»1 مکسیمیانوس یکم انقلاب مخملی، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ رسانهای، نامهایی است که گفتار رسمی جمهوری اسلامی به هرگونه فعالیت سازمانهای غیردولتی، جنبشهای مدنی، صنفی و حقوق بشری میدهد. سیاستمردان غربی و آمریکایی خود را در جنگ با ایران نمیبینند، اما آیت الله خامنهای باور دارد که جنگی از آغاز ظهور جمهوری اسلامی برای براندازی آن به راه افتاده که ماهیتی فرهنگی دارد نه نظامی. دوم مشکل، جامعهی ایران نیست که در بستر جامعهی جهانی و زیر تأثیر فرهنگی فراگیر، ارزشها و هنجارهای خود را در قلمروهای گوناگون بازتعریف میکند. مسألهی اصلی شخص آیتالله خامنهای است که میخواهد در کشوری که شانزده میلیون کاربر اینترنت دارد، خودکامگی کند. نسل، جوانتر و جوانتر میشود و از ایدهها و آرمانهای متصلب ایدئولوژی اسلامی دورتر میگردد، اما حاکم خودکامه میخواهد همچنان سرسختانه و متعصبانه ذهن و قلم و حتا عضو جنسی یک یک شهروندان را مهار کند. نیک یا بد، جامعه ی ایرانی به سویی میرود و آیتالله خامنهای به سمت معکوس آن. او حلقهی اقبال ناممکن را میجنباند. میتوان تنها طی یک سال، پروانهی ۱۱۳ نهاد و سازمان غیردولتی را لغو یا تعلیق کرد، اما در برابر ذهن های مشتاق به گشودگی به روی ارزشهای جهانی، هیچ نیرنگی کارگر نیست. دیر یا زود شیوه کنونی زمامداری آیتالله خامنهای شکست خواهد خورد و نظام جمهوری اسلامی اگر به این راه ادامه دهد، از هم فروخواهد پاشید؛ یا آیتالله خامنهای باید واپس بنشید و تفسیر خود را از واقعیت به همراه رفتار سیاسی خود دگرگون کند، یا در پی شکست نظام اقتصادی و فرهنگی، شورشهای اجتماعی و سیاسی، مهلت رهبر جمهوری اسلامی را برای تجدیدنظر تمام شده اعلام خواهند کرد. سوم «قدرت سخت» یا در کاربرد ابزارهای نظامی، اعمال زور، بازدارندگی، تهدید و ارعاب، جنگ و سیاستِ زورمدارانه جلوه میکند یا در اعمال قدرت اقتصادی، تحت فشار مالی گذاشتن، تحریم اقتصادی کردن، رشوه دادن، کمکهای مالی کردن و تشویق و تهدید اقتصادی. اما «قدرتِ نرم» سرشتی دیگر دارد و خود را از راه جذابیت، فریبندگی، برنامهریزی فرهنگی، ترویج رشتهای از ارزشها به میانجی رسانه و نهادهای مدنی و نیز دیپلماسی دوجانبه آشکار میکند. آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، به درستی میگفت مردم ایران با دستهای خالی رژیم سلطنتی را سرنگون کردند. احزاب سیاسی و جنبش اجتماعی در دهههای پایانی زمامداری محمدرضا شاه فاقد توانایی لازم برای کاربرد موثر «قدرت سخت» علیه سلطنت بودند. ایدئولوژی اسلامی در فرایندی پیچیده برای نخبگان و تودهی مردم جذابیت یافت و سوختِ موتور انقلابی عظیم را فراهم کرد. اگر ایدئولوژی اسلامی، پیش از انقلاب تنها از راه کاربرد «قدرتِ نرم» توانست دگرگونی سیاسی بنیادی در ایران پدیدآورد، پس از انقلاب و با استقرار نظام جمهوری اسلامی، تنها راهِ بقا و قوت خود را در کاربرد «قدرت سخت» دید. ایدئولوژی اسلامی جذابیت خود را برای نخبگان و تودههای مردم از دست داد. نسل در نسل از پی هم آمدند و ذهنِ ایرانی نگرشی انتقادی به ارکان فکری و عملی نظام جمهوری اسلامی پیدا کرد. از آغاز نظام جمهوری اسلامی، قدرت ولایتِ فقیه، با سرکوب فیزیکی حفظ شد و بسط یافت. از اجبارِ حجاب و لغو حق حضانتِ زنان گرفته تا کشتار خونین مخالفان در خیابانها و زندانها، تنها راهِ حل زنده نگاه داشتن ایدئولوژیای شد که دیری پیش، توانایی برای بسیج تودهها و جذب نخبگان از کف داده بود. شاید هیچ کس به اندازهی آیتالله خامنهای از بیارج و بی کشش شدن ارزشها و مبانی ایدئولوژی اسلامی در جامعه آگاه نباشد، درست به این دلیل که هیچ به اندازهی او دغدغهی «استحالهی فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی» و «ناتوی فرهنگی» را ندارد. پایان ظرفیتِ فریبندگی ایدئولوژی اسلامی، آغاز کاربرد انحصاری قدرت سخت برای «حفظ نظام» بود. آیتالله خامنهای تنها ایران و غرب را در جنگ نمیبیند؛ همهی عرصههای جامعهی ایران را میدان کارزار میانگارد؛ حتا خلوت خانهها و صفحهی تلویزیونها میتواند صحنهی نبرد ایدئولوژی اسلامی با «دشمن» خود باشد. بر پایهی چنین برداشتی، روشنفکر و نویسنده کشته میشود، کتاب سانسور میشود، برای جمعآوری ماهواره به خانه شهروندان یورش میبرند، هزاران هزار دختر جوان در خیابان بازداشت یا تحقیر میشوند و موی بلند یا کوتاهِ پسران موضوع اعمال زور سیاسی میگردد. برای آیتالله خامنهای همه بالقوه دشمناند، حتا نمایندگانِ متحصن در مجلس ششم؛ و همه جا بالقوه میدان جنگ است. چهارم جمهوری اسلامی هم قدرتِ سخت را به کار میگیرد و هم قدرت نرم را. در درون ایران که ایدئولوژی اسلامی کشش خود را از دست داده است، اهرم نیروهای امنیتی – نظامی و قضایی را برای «حفظ نظام» و رویارویی با روزنامهنگاران و فعالان مدنی و حقوق زنان و بشر به کار میبرد؛ اما در آمریکای لاتین که امکانِ ایجاد زندان اوین و دستگاهِ قضایی زیر نظر رهبری وجود ندارد، تلویزیون تأسیس میکند. تنها در مناطقی مانند لبنان است که آیتالله خامنهای قدرتِ سخت و قدرت نرم را همزمان و به طور موازی اعمال میکند: هم به گروه حزبالله کمک نامحدودِ نظامی و مالی میکند و جنوب بیروت را به پادگانی تحت فرماندهی خود بدل میسازد و هم تلویزیون المنار و العالم را تأسیس و تقویت مینماید. آیتالله خامنهای در برابر «قدرتِ نرمِ» مخالفان داخلی و خارجی خود محابا و پروا ندارد: بازداشت و زندانی میکند یا میکشد یا به شکلهای دیگر ارعاب میکند. اما در برابر قدرتِ سختِ دولتهای خارجی بسیار محتاط است. رهبر جمهوری اسلامی از هرگونه اقدامِ تحریکآمیز جدی که به جنگ ایران با آمریکا یا دیگر قدرتهای جهانی بینجامد پرهیز میکند. آنگونه که تجربهی عراق نشان داد، جنگ با ایران ممکن است هیچ برندهای نداشته باشد، اما در صورت هر برخورد نظامی، دیگر آیتالله خامنهای بر سر قدرت نخواهد بود و سرنوشتی شبیه صدام حسین پیدا خواهد کرد. پنجم آیتالله خامنهای دوست دارد ایران قدرتی منطقهای به شمار آید. کمتر ایرانی در این آرزو با او شریک نیست. اما نوع قدرتی که آیتالله خامنهای اکنون در پی آن است، یعنی قدرتِ سخت، حکومتِ ایران را شکنندهتر میکند و به هیچ روی راهِ این کشور را به سوی قدرتی منطقهای شدن نمیگشاید. رهبر جمهوری اسلامی تصور میکند، با دستیابی به انرژی هستهای و تقویتِ توانِ نظامی به بهای قربانی کردنِ اقتصاد و نادیدهگرفتن «قدرتِ نرم»، میتوان سالار خاورمیانه یا «جزیرهی ثبات» آن شد. همین تصور موجب شده است که در سه دههی گذشته، در عمل، کشورهای کوچک حاشیهی خلیج فارس، ترکیه و اسراییل به قدرتهای منطقهای بدل شوند نه ایران. قدرتِ منطقهای شدن تنها با تکیه بر قدرتِ سخت در درون کشور ممکن نیست؛ جز اسلحه، تدبیرهای دشوارتر دیگر نیز نیاز است؛ وگرنه پاکستان هماکنون بمب اتمی دارد. آیتالله خامنهای در اینکه اهمیت قدرت نرم را درمییابد، به راه صواب میرود. اما اشتباه وی در آن است که درکی سادهانگارانه از قدرت نرم دارد. او گمان میکند ورای پشت کردن نسل جوان به ارزشهای ایدئولوژی اسلامی لزوماً باید برنامهریزی دقیق و جزیی سازمانهای جاسوسی باشد؛ در حالیکه مسأله، دافعهی نظام ارزشی جمهوری اسلامی و جاذبهی نظامهای ارزشی رقیب است. این امری نیست که سراسر از پیش اندیشیده و برنامهریزی شده باشد. کوشش تلخ و در عین حال ترحمبرانگیز جمهوری اسلامی برای منتسب کردن هر جریانِ فکری، فرهنگی یا سیاسی مخالف به نهادهای جاسوسی یا سیاسی غربی، نشانهی گویای این سادهانگاری خطرناک است. اما خطای بنیادین رهبر جمهوری اسلامی جای دیگری است: آیتالله خامنهای میخواهد در برابر قدرت نرمِ «دشمن»، قدرت سخت به کار ببرد و با اسلحه درِ روزنامهها را ببندد. قدرت سخت در برابر قدرت نرم شکست میخورد. ممکن است – مانند تجربهی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی - فرایند این شکست، طولانی و دردناک باشد، اما قطعی است. 1. Michel de Montaigne, The Complete Works; Essays, Travel Journal, Letters, trans. By Donald M. Frame, with an Introduction by Stuart Hampshire, Everyman’s Library, New York, 2003, p. 988 مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
مقاله صائبی به نظر میرسد.
-- بدون نام ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMدمت گرم جوان.
-- R ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMباز هم بدم.
be nazare man shoma kheili sathi fekr kardin va kamelan mobtadi in masala ro tafsir kardin, ali khamenei bishtar az shoma in masala ro dark karde.
-- hutan ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMاذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
اگر چه در كشور آنقدر آزادي وجود دارد كه شما
بتوانيد نقد خود را از طريق اينترنت نسبت به ولي امر مسلمين بيان كنيد اما عقيده بنده را نيز بشنويد
بررسي تجربه ي فروپاشي نظام شوروي و يا
انقلابهاي مخملين در كشورهاي حوزه روسيه و اروپاي شرقي چيزي جز همان عقيده اي را كه شما منسب به (ره بر) ما فرموديد در فكر مجسم نمي سازد.بعكس توهم خيلي از مهره هاي براندازي نرم به اينكه دارند به زعم خودشان مستقل عمل مي كنند بسيار ساده لوحانه تر است.به هر حال دول غربي رسمي يا غير رسمي هر ساله بودجه هايي براي براندازي جمهوري اسلامي ايران صرف مي كنند.
كودتاي نظامي كه رخ نداده! دولتهاي خارجي نيز حمله نكرده اند پس اين پول كجا ميرود؟!
بيست و چند تلويزيون فارسي زبان با گرايشهاي غير اخلاقي يا ايجاد شك و شبهه هاي عقيدتي و سياسي، چندين راديوي ماهواره اي و اينترنتي و....همه نشانگر رويكرد واضح و آشكاريست كه هدف را تغيير جهت افكار ملت قرار داده!
در حكومت ايران تنها قوه قضائيه و اطلاعات آنهم با بازداشتهاي كوتاه و موقت اقدام به موضعگيري در مقابل حركتهاي خزنده مي كنند(از جمله ماجراي امير كبير) پس سخن راندن از اينكه ولايت فقيه با قوه قهريه حكومت را حفظ كرده گزاف است! كاش 22 بهمن به روستا ها و شهرهاري كوچ و بزرگ كشورتان سري ميزديد تا ببينيد كنار همان نظامي ها جوانان و پيران دست در دست هم فرياد مرگ بر منافق سر ميدادند!
الحمد لله الذي جعل الاعدائنا من الحمقا
پ.ن: كاش نويسنده كشتارهاي خونين خيابانها را واضحتر مي كرد!!كي و كجا؟!!
-- ميم نقطه ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMآقای خلجی، تمام سخنان شما متین است و من بیهیچ تردیدی، آن را قبول دارم. (دست کم در این مقطع زمانی و با فهم کنونیام). اما نکته اینجاست که حکومت توتالیتر جمهوری اسلامی، سوای دیگر حکومتهای خودکامه است. بدبختی این است که ایدئولوژی اسلامی تا فیها خالدون رهبران نظام از جمله آیتالله خامنهای و دکتر احمدینژاد نفوذ کرده و اینان ذرهای بر حقانیت عملکرد خود تردید ندارند. من مقالات قبلی شما را خواندم و تعجب کردم که شما چرا در پایان این مقاله، که مرتبط با مقالات پیشین بود نتیجه نگرفتید که گناه خودکامگی حکومت آخرالزمانی آقای خامنهای، گناه ایشان و آقای احمدینژاد نیست. این یک پروسه است که یادگار سیسالهی نظاممان است و اگر من و شما هم بر مسند قدرت بودیم، احتمال داشت که همچون آیتالله خامنهای، برای «حفظ نظام اسلامی» به قدرت نرم و سخت با دشمن روی آوریم.
-- سعید.ج ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMپاسخی کوتاه به آیت الله میم نقطه:
-- علی ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMعمر جمهوری شما هنوز آنقدر به درازا نکشیده که حادثه ی مشهد، قزوین، اسلام شهر(که اتفاقا در زمان خدمت سربازی بنده بود)یا از آنها اخیرتر تبریز را فراموش کرده باشید!! خلاصه روزی ظلم ابوموسی اشعریهای ایران هم به خودشون برخواهد گشت...
باز هم به میم نقطه:
-- علی ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMضمنا رسانه ی رادیو زمانه با اجازتون فیلتر هست و خارج از ایران.
به این آقا بگید که ولی امر کدام مسلمین؟ بعدش مگر دست ولی امر به قول شما مسلمین به این اقا میرسد؟ اگر میرسید که پوست از کله اش میکند. این سایت هم دیر یازود دوباره فیلتر میشود. ما هم به زور فیلترشکن داریم این سایتها رو می خونیم. من بقیه مطالبت را نخواندم چون همون اول حرفت باب دروغگویی را باز کردی
-- بدون نام ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMسلام
-- ميم نقطه ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMخوشحالم اكثر پاسخها به من بي پايه هستند.
ثانين من از ايران و بدون هيچگونه فيلتري به راديو زمانه ميام!
جناب خلجی؛ با تشکر از سری مقالات روشنگر شما بد نیست به نکته ای اشاره کنم.
-- علیرضا مقدم ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMتصور میکنم شما بیش از حد به قدرت و اقتدار شخص خامنه ای در نظام حکومتی ایران بها میدهید. آنچه به خامنه ای قدرت داده است نزدیکی به جناحی است که بیشتر با یک دید نظامی امنیتی و البته به دلیل مناقع مشترک پشت سر وی قرار گرفته اند و در صدد تسلط و کنترل کامل بر عرصه سیاسی و اقتصادی هستند.
اقتدار خامنه ای ( بر خلاف کاریزمای آیت الله خمینی ) وابسته به شخصیت خود وی نیست و کاملا وابسته به حامیان در قدرت وی است. یادمان نرفته که در اوایل انتخابش به رهبری کسی او را در عرصه قدرت آنچنان به بازی نمی گرفت.
متاسفانه خامنه ای راهی را در پیض گرفت که اکثر دیکتاتورها میروند. قدرت و اقتدار وی بسیار شکننده است و کافیست کاری بر خلاف حلقه پشتیبان بکند تا بسیار بدتر از ایت الله منتظری در انتظارش باشد.
جناب نقطه میم یا برعکس
به هر حال از سنتهای خداوند و محتوم بر تاریخ این است که برای هر دولت و امتی اجل معین تعیین شده. شما اگر نظاره گر تاریخ باشید هیچ حکومتی پایدار و پاینده نبوده. هیچ حکومتی و هیچ دولتی. نه درستکردار و نه بدکار. نه فرعونی بر تارک تاریخ مانده و نه موسایی. نه معاویه و نه علی. همه در گذرند اینکه تصور کنید این حکومت تا حشر برقرار است از کوته بینی و کم خردی است. این هم دورانیست که خواهد گذشت. حال اگر خوب رفتار کنند برای خویش کرده و اگر بد نمایند بر خود بد کرده اند.
حال خود به نظاره بنشینید و ببینید این انقلاب به کدامین هدفهای خود رسیده است. هدفهایی که روز 12 بهمن در بهشت زهرا توسط بنیان گذارش بیان شده بود یا شعارهای انقلاب (استقلال آزادی جمهوری اسلامی)
فرق امروز با دیروز اینست که تاج جایش را به عمامه داده. آن یکی مردم را به زور بی دین میخواست و این یکی با همان زور دین دار.
آن یکی با آمریکا هم مشرب بود این یکی سر در سفره چین و روسیه دارد.
گفته اند حکومت به کفر میماند و به ظلم نه.
اگر این رفتار آقایان ظلم نیست چیست؟ دروغگویی در شعار و عدم تحقق وعده های انقلاب از جمله رایگان شدن آب و برق آزادی بیان حتی برای کمونیست ها عدم دخالت روحانیون در حکومت عدم اجبار حجاب و... آیا اینها خود مصداق خلف وعده نیست و آیا خلف وعده ظلم نیست و چه گروهی در قرآن فاقد پایبندی به عهد و پیمان معرفی شده اند؟
سخنان احمدی نژاد را در مورد موی سر دختران و پسران در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که فراموش نکرده اید؟ آوردن نفت بر سر سفره مردم را چطور؟
جناب میم نقطه چگونه است که در قرآن میگوید یستمعون القول و یتبعون احسنه ولی در این حکومت هر حرف مخالفی در نطفه خفه میشود و با انواع اتهامات و مجازاتها روبروست.
جرم زهرا بنی یعقوب چه بود ؟ قاتلینش چه هنگام محاکمه خواهند شد؟ قاتلین دانشجویی که در جریان 18 تیر کشته شد کی مجازات خواهد شد؟ اصلا قاتل زهرا کاظمی یا دانشجوی سنندجی چه کسیست؟ یادم می آید در پای منبرها بارها شنیده ام که علی در نهج البلاغه میگوید شنیده ام در سرحدات گروهی خلخال از پای زنی یهودی در آورده اند اگر کسی بر این مصیبت بمیرد جای ملال نیست؟ میبینید فرق این حکومت و حکومت علی چیست؟ در آنجا در بازار خلخال از پای زنی بیرون می آورند و اینجا زنان و مردان را در خانه های خویش مثله و ذبح میکنند دانشجویان را در خواب از پنجره به بیرون پرتاب میکنند پزشک مملکت را در بازداشتگاه به قتل میرسانند یا مجبور به خودکشی میکنند یک خبرنگار یک دانشجو و... و انگار نه انگار که بر راس حکومت کسی مدعای علیست. ایشان در فکر موی زنان و صورت مردان هستند. ایشان در فکر حفظ نظام (یعنی حکومت بر من و تو به هر قیمتی ولو به قیمت نابودی دین و شریعت) هستند
بزرگواران شاید از بحث خارج شدم اما باید این پیراهن عثمان را درید و این قرآن بر نیزه را پایین کشید تا چهره از این مزوران و دورویان برداشته شود و شاید این بار خداوند دانایان و نیکان ما را بر مسلط گرداند.
راستی چرا حضرت آقا به تاسی از حضرت امیر کلامی در قبح اینگونه اعمال ابراز نکردند؟ م
-- سلام ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMاقای خلجی فاضل، شما در این مقاله هم همان خطای معمول روش شناختی اتان را مرتکب شده اید. یکی از ایرادات پایه ای از دید من بر نوشته های شما این است که شما با کاربرد نوعی دستگاه واژگانی که سرشار از تعمیم ها و احکام قطعی و تردید ناپذیر است و شاید بتوان از آن تعبیر زبان چکشی و تحکمی کرد میل وافری بر رادیکال کردن موضوع مورد بحث خود نشان می دهید. با این نوع روش تحقیق کار معمولاً به این جا ختم می شود که "یک" نفر یا "یک" عامل یا "یک" درک یا "یک" ایدولوژی و ...همه کاره معرفی می شود. این گونه "یکی کردن" ها (در مقام تحلیل روابط و مناسبات واقعی) تحلیل های شما را مخدوش می کند زیرا بالقوه می تواند به بی نهایت بکشد.
-- حسن رضایی ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMپیشتر در نقدی که بر یکی از مقاله های شما در باره حوزه علمیه نگاشته بودم -که متاسفانه هرگز اجازه نشر از سوی ادیتور محترم نیافت- هدفم روشن کردن این مشکل بود. خلاصه کلام آنکه برای یک توضیح منصفانه تر و درست تر از روابط قدرت در ایران یا هرجای دیگری از دنیا، تک بعدی دیدن موضوع روشنگر نیست. بلکه بهتر است روابط موجود (مثلا همین رابطه اقای خمینی یا خامنه ای با دولت آمریکا) را تعاملی و میان کنشی (interactive) دید.
برای آنکه زیاد بحث تئوریک نشود می توان به روابط ارگانیک میان ریگانیسم و خمینیسم در دهه هشتاد میلادی اشاره کرد که از جمله نتایج ویرانگرش یکی تولید و توسعه نظامی گری وجنگ (از جمله تحریک و تداوم جنگ میان ایران و عراق از یک سو با حمایت از صدام و از سوی دیگر با دادن شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه د رعالم)، تقویت بنیادگرایی شیعی در ایران و نوع سلفی و جهادی آن در افغانستان و پاکستان و عربستان که از یک سو ناشی از ترسی بود که از حکومت و سیاست در ایران منتشر می شد و از سوی دیگر ناشی از نیاز دولت ریگان برای بقای اقتصادی و نظامی خود در منظقه که البته آقای ریگان انجیل به دست کاری کرد که بنیادگرایی نوع مسیحی آن در آمریکا تقویت شود که با لابی کردن در جهت منافع اسرائیل و فعالیت روزانه در جهت ارسال پول به سرزمین عروج مسیح موعود بلای جان خودآمریکایی ها هم شود.
ممنون. همین که دوستان هموطن عزیزمون که پیرو نظام و رهبریش هستند اینا رو میخونن کافیه. این خودش "بطور نرم افزاری" توی بلندمدت اثرش رو میذاره. باید خوشحال بود که آدمای بیشتری به این مسایل بربخورند, بخونن و تحلیل کنن, حتی اگر اندیشه هاشون مخالف ما باشه.
-- آرش ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMتقسیم بندی دوگانه نرم و سخت خلجی همانقدر ساده انگارانه است که تردیدش درباره اینکه اصولا آمریکا برنامه ای برای استفاده از جامعه مدنی و جنبش دانشجویی و زنان ایران داشته باشد.
-- کاظمی ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:05 AMممکن است ایمیل آقای خلجی را در اختیار خوانندگان بگذارید؟
========
-- سعید ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMمهدی خلجی :
نشانی ای میل من
mehdi.khalaji
در
gmail.com
a nation whose nation still chasing the rusted conspiracy theory of the outsiders, yet dont deserve a democratic system and you specially Mr M Noghteh, keep on denying your manipulative fallacies to justify the disgusting face of a brutal totalitarian regime,,,
You can fool some of the people all of the time and all of the people some of the time but you can not fool all of the people all of the time...
Iranians revolted to gain their political liberty but not only didnt gain that but also lost their social freedom and civil rights...
a nation sate based on the democratic values and foundation would be selfimmuned and wouldnt need to be paranoid and afraid of any threats jeaperdizign its stability...
When you see a system gettign defensive and utilize suppressign methods, it is the basic fact to approve it is not been supported by the majority of the nation.
Aghaye mim! arage hukumat beh poshtibaniye mellat kami iman dasht, in entekhabate 100 jur filtershodeye ghollabi ro in meghdar ba radde salahiyate falleyi beh gand nemikeshid
Hokumat khub miduneh keh ageh ruzi raygirye azadi basheh, hukumat az daste anha kharej misheh az hamin ru entekhabati namayeshi va takhezbi rah mindazeh keh zheste democracy begireh
-- Amin ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMآقاي ميم حوادث انتخابات زمان چهره گاني و حوادث 2 سال پيش تبريز و شهرستانهاي تابعه افرادي كه در خيابان كشته ومجروح شدند وافراديكه دستگير شدند وتك تيراندازهاييكه به آنها شليك كردند و پاداش گرفتند و به اسم مي شناسيمشان كشتار خيابان نيستند
-- علي شير ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMسلام
-- ميم نقطه ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMعجب استدلال علمي خوبي! چون تا حالا هيچ حكومتي دوام نياورده پس جمهوري اسلامي هم از بين ميره!!!
شاهكاريد شما!
بسم الله
براي هزار و اندمين بار باز بايد همان بحثي را انجام دهم كه بارها با افرادي از قبيل شما انجام دادم.
تا عمر دارم يادم نميرود كه روزبه مير ابراهيمي(يكي از همين روزنامه نگاران اصلاح طلب و وبلاگ نويس و آزادي خواه و….) مدام برايم در جواب كامنتهايم در وبلاگش از اين حرفها مي زد….خيلي قشنگ تر و با آب و لعاب تر! اما آخركارش شد بورس تحصيلي از آمريكا و سخنراني در آنجا و و جيره خواري روز آن لاين(كه خودشان هم قبول دارند كه از ايلات متحده پول و امكانات گرفته اند) و يادم نمي رود وقتي باز به يكي از نزديكانش در همان روز آنلاين گفتم پول بيگانه خوردن چه مزه اي ميدهد ! افتخار مي كرد كه دارد روزمزدي بزرگترين دشمن ايرانيان را مي كند!!
علي با آن عظمتش كه گويا شما قبولش داريد ، در دوران عمر بخاطر حفظ مسلمين سكوت كرد و 25 سال هيچ نگفت! آيا از علي حقتر هستند اين تفكرات كه براي به كرسي نشاندنشان حتي بايد جيره خوار اجنبي و بدترين دشمن شد!؟دشمني كه خودش روي اعلاميه حقوق بشر را سفيد كرده!
افاضات و بيانات شما در باب كشتار ها اغلب بي پايه و خدشه دار بود، نمونه اش هم اينكه: كشته شدن آن سرباز وظيفه را نوشته بوديد كشته شدن دانشجو! هرچند قاتلان آن شخص در پيشگاه خدا حق و نا حق مي شوند امابسيجي هاي بدبختي كه در پارك لاله توسط طرفداران جامعه مدني و آزادي شكمشان پاره ميشد كجا اقامه دعوا كنند! آيا خامنه اي بايد تقاص حمله به كوي را ميداد! حركتي كه با بررسي موشكافانه ي آن انسان پي به برنامه ريزي از قبل آن مي برد! به اسم انصار عده اي را اجير كردند كه دانشجوها را بزنند!! و سعيد عسگري كه خودش از خانواده ي اصلاح طلب بود را حزب ا.. جلوه دهند و جمهوري اسلامي را بدنام كنند!
لطفا" ايست!!!
براي من داستان علي را گفتيد كه حق داد اگر خلخال از پاي زن يهودي كنده شد ، دق كنيم و بميريم! اما من هم داستان ديگر را يادتان مي اندازم! عده اي نقاب ميبستند و خانه ي مردم را آتش ميزدند بعد خود را مامور علي معرفي ميكردند!! اماپشت پرده ي خيلي از حوادث را اگر ببينيد و زالوهاي قدرت دوست را اگر بشناسيد خواهيد ديد كه ته خط قتلهاي زنجيره اي و حوادث كوي و ترور حجاريان به كجا ختم مي شود!! و منتفعين از اين حوادث را در ذهن خود برشماريد! اگرچه بايد اين نكته را هم بخاطر داشته باشيم كه در تمام نقاط جهان نيروهاي قضائي اجازه دارند با مخلين امنيت عمومي برخورد كنند!حالا چه نامشان خبرنگار باشد چه هر چيز ديگر! در همه ي جهان از كشورهاي ديكتاتور تا دموكرات در درگيريهاي بين پليس و معترضين مجروح و حتي كشته ديده مي شوند! نمونه اش هم فرانسه ، امريكا و هرجايي كه شما فكر مي كنيد!
اما آيا كسي حاكمان كثيف غربي را قاتل يا جاني خواند!؟يا پليس را سرزنش كرد؟ خاصيت حركات ضد دولتي در هر جايي چه دمكرات باشد يا نباشد اين است كه هزينه دارد!اما مشكل اينجاست كه در ايران عده اي براي چيزي كه از حقانيت فلسفي و عقلاني ان با خبر نيستند شعار مي دهند! آزادي چيز خيلي خوبيست اما آيا محافل ضد انقلاب جمع شده اند و حدود اين آزادي را معين كنند؟ مسلما مردم ايران از هر قشري آزادي غربي با تمام مختصاتش را نخواهند پذيرفت!!!
بعد..
در مورد بعدي كه فرموديد بايد عرض كنم ، نديدن حق هم ظلم است!! آيا اين خارق العاده نيست كه كشوري با 29 سال حكومت كه حدود 10 سال مستقيما" اسير نبرد مسلحانه با تجاوزات خارجي و حركتهاي جدايي طلبانه بوده و عين 29 سال را هم تحريم اقتصادي بوده حكومتي را تشكيل دهد كه بر خلاف تاريخ چند سده اخير هيچ كشوري فكر حمله به او را هم در سر نپروراند! ايرانيان هنوز ننگ اشغال كشورشان توسط شرق و غرب را از ياد نبرده اند! اما حالا نگاه كنيد!!!آمريكا دور تا دور ما را با قمه و نيزه گرفته اما براي عبور ناوها و هواپيماهايش از ايران اجازه مي گيرد!!! انگلستاني كه سالها با تهديد كشور ما منابع ما را به يغما ميبرد حالا گهگاه افسرانش را اسير دست مردان ايراني ميبيند و براي ازاديشان چاره اي جز عذرخواهي رسمي نمي بيند!!!!
جناب! من فيزيك مي خوانم و تا حدود كمي با فن اوري هاي هوا فضا و هسته اي آشنايي دارم!اما نمي توانم باور بكنم كه بعضي از منقدين اصلا" اين توانايي هاي كسب شده را به رخ خود نمي آورند!فن آوريهايي كه براي ذره به ذره و مرحله به مرحله ي آن تلاش و تحقيق و پشتكار لازم است! و افتخار مي كنم كه اگر آب و برق رايگان ندارم كشوري دارم كه اگر اپوزسيون داخل و خارج كه كار هرروز رسانه هايشان فحاشي و بددهني و دروغ و تهمت و بدنام كردن است لحظه اي كشورم را راحت بگذارند بجايي خواهد رسيد كه دماغ بيگانگاني * كه حاضرند مردم ما بميرند اما به ما قطعه هواپيما نمي دهند را بخاك خواهد ماليد!
*جالب اينجاست به ما قطعه هواپيماي مسافربري و خودرو نمي فروشند اما" آزاديشان "را برايمان كادوپيچ ارسال مي كنند!!!!!!
سلم لمن سالمكم و حرب لمن حار بكم يا سيد نالمظلوم
-- پاسخ ميم نقطه ب جنابه سلام ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMجناب میم نقطه شما خودت هم می دونی که این نظام اونی نبود که ملت به خاطرش انقلاب کردند. (حرفهای جناب مقدم را کاملا تایید می کنم). ولی چه فایده که ایدئولوژی اسلامی کار خودش را روی شما هم کرده!
-- ع.ر ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:05 AMاتفاقا" تجربه ي جالبي بود! خصوصا" براي عده اي كه سعي داشتند مذهب رو توي عصر ما زنده زنده سرببرن!
-- ميم نقطه ، Feb 23, 2008 در ساعت 04:05 AMالحق والانصاف اندیشه غلط سینه کاغذ را سیاه کرده
-- بدون نام ، Feb 24, 2008 در ساعت 04:05 AMاين كامنت سوره توبه است، بسم الله ندارد. اما بعد. مشكل شما رهبر انقلاب و رئيس جمهورش نيست. مشكل شما با مفهوم دين و خدا و پيغمبرانش است. اميدوار بودم كه در شما جماعت ضدانقلاب آن قدر شجاعت ببينم كه به خدا اعلان جنگ بدهيد. مشكل شما آن است كه در ايران هنوز خدا نمرده است ...
-- صدرا ، Feb 27, 2008 در ساعت 04:05 AMنه عزیزم مشکل ما در ایران آدمهایی مثل شماست جناب صدرا. آدمهایی که جز متهم کردن و افراد را مورد هدف قرار دادن منطق دیگری نه داشته اند و نه دارند. وگرنه کی کار به خدا و پیغمبرش دارد اگر که شما کار به کار دیگران نداشته باشید. هنوز فکر میکنی با ضد انقلاب طرفی ولی نه عزیز با اکثریت جامعه ای طرفی که مشکل اصلی شان اختناق و گرانی است. اینحا مییای و راحت حرفت را میزنی ولی آیا میگذاری که ما هم حفمان را در سایتهای متعلق به شما (مانند کیهان) بزنیم؟
-- بدون نام ، Mar 8, 2008 در ساعت 04:05 AMالهم صل علي محمد و ال محمد واهدني لمااختلف فيه من الحق، انك تهدي من تشاء الي صراط مستقيم
نمي دانم موضع آقاي خلجي به تمامي حق است ياآقاي/خانم ميم نقطه. اما با ميزان هايي كه قرآن به دست داده است روح مسلماني را در نوشته هاي آقاي خلجي بيشتر مي شود حس كرد.
-- نيوشا سالك ، Apr 12, 2008 در ساعت 04:05 AMبرادر يا خواهر عزيزي كه خود را ميم نقطه معرفي كرده ايد، شما را به تأمل در آيات زير دعوت مي كنم:
إدفع بالتي هي أحسن ...
و جادلهم بالتي هي أحسن...
فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشي
و لقد كرمنا بني ادم...(دقت كنيد. خداوند رحمان و رحيم بني آدم را اكرام مي كند نه صرفا مسلمانان را، و ازميان آنها شيعيان را، و باز هم از ميان آنها موافقان بي چون و چراي سياست هاي نظام حكومتي موسوم به جمهوري اسلامي ايران را)
...
ببخشيد. من آدم چندان باسوادي نيستم. شماره آيه هاي فوق را هم حفظ نيستم. اما اگر به كشف الايات مراجعه كنيد در مي يابيد كه اينها جعلي نيستند. البته به احتمال قريب به يقين با قران آنقدر آشنا هستيد كه آياتش را بشناسيد. فقط عيب امت پيامبر آخرالزمان اين است كه قران را مهجور گذاشته اند و دل حضرتش را به درد آورده اند. من يك زماني مثل شما بودم. يعني لحن تندي در دفاع از اصول عقايدم داشتم. بعد ديدم كه دافعه ام بيشتر از جاذبه ام است. اول فكر ميكردم اين به خاطر دل سياه ديگران است كه حرف حق را نمي فهمند!!! بعد به مدد انس با قران فهميدم گير كار در روش و منش خود من است. به قول شاعر : اسلام به ذات خود ندارد عيبي ، عيبي اگر است در مسلماني ماست ( يا چيزي شبيه به اين).
مخلص كلام اين كه اگر شما(يا سياست گذاران و مجريان حكومت) در موضع حق باشيد با اين لحن كلام(و روش برخورد با مخالفان) هيچ كس را به سوي حق جذب نخواهيد كرد. اگر بگوييد كه مأمور به وظيفه ايد و نه نتيجه، جواب من اين است كه مؤمن كار بيهوده نمي كند. نيت خير شما( و سايرين) هم وسيله را توجيه نمي كند. اگر هم مثل بسياري ديگر به اين آيه متشبث شويد كه: محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم... باكمال تاسف به نظر حقير به سندرم «همه كافرانگاري» و« همه دشمن پنداري» گرفتار شده ايد. همان آفتي كه به زعم نگارنده آبروي انقلاب اسلامي را در داخل و خارج برده است (و متاسفانه از نظر بسياري از افراد ناآگاه داخل و خارج، حكومت ايران ، و مسلمانان، معرف و نماينده ي دين اسلام اند). البته من هم خيل عظيم شركت كنندگان در نماز جمعه و ساير راهپيمايي هاي مناسبتي را مي بينم. اما ساده لوحي است اگر تصور كنيم «مردم» همين ها هستند و بس. و البته واژه ي جمهوري، كه امام راحل بر آن جداً تاكيد داشتند، اشاره دارد به جمهور. يعني كل اهالي يك مرز و بوم. به نظر شما كه فيزيك مي خوانيد نسبت افرادي كه نظام نزد آنها مقبوليت دارد به بقيه ي مردم چقدر است؟...
ديگر آن كه در يكي از نظردهي هايتان نوشته بوديد:خوشحالم اكثر پاسخها به من بي پايه هستند. با كمال شرمندگي بايد عرض كنم كه خيلي زشت است كه يك مسلمان، از بي پايه بودن افكار هم وطنانش خوشحال شود. پيشوايان دين ما از گمراهي مردم ذوق نمي كردند، كه غصه مي خوردند. مگر اين كه شما نگارندگان نظرهاي مخالف خودتان را جزء مردم به حساب نياوريد و آنها را دشمن تلقي كنيد، كه در اين صورت زياده عرضي نيست.
والسلام علي من اتبع الهدي
خیلی خوب بود دمت گرم .
-- بدون نام ، Apr 28, 2008 در ساعت 04:05 AMسلام بر پيروان صراط حق ( صراط علي حق)
-- بروجردي ، May 1, 2008 در ساعت 04:05 AMخوشبختانه آنچيزي كه تحليل گران داخلي و خارجي از آن بي خبرند امداد الهي در تصميم و مديريت توحيدي و بر محوريت اولياي الهي است.
آنچيزي كه هم اكنون مشاهده كرده ايد گوشه اي از مديريت سي ساله اولياء الهي است كه محوريت را در عالم نبي اكرم صل الله عليه و اله ميدانند. بر همين مبناست كه امثال شما و يا بالاتر كارشناسان كاخ سفيد به اشبتاه افتاده و به اعتراف خود شكست خورده ايد . نياز به نظريه پردازي صرف نيست بلكه به عينيت قدرت نظام خود را صدها بار نشان داده است و حضور مردم بنا به فرامين رهبري فرزانه در تمامي عرصه هاي سياسي و اجتماعي نشانه اي است براي كساني كه به تعمد و به جهل كارشناسي !!! مي كنند.
... قدرت رهبري به عشق و حب همين مردم امثال استان فارس (شيراز ) است.
كشوري كه ايدئولژيش بر مبناي مكتب اوليائي الهي است و راه نجات عالم از ظلم و "توحش مدرن" را عدل الهي و ظهور حجت ميداند با اين بادها هرگز نمي لرزد.
اللهم اجعلنا من المجاهدين و الشهدا و الصديقين..
يا علي مدد
دوستت دارم.
-- عمو عزت ، Jul 13, 2008 در ساعت 04:05 AMمهدی جان !
به امید آزادی و رهایی از بند ظلم و ستم
مقاله جالبی بود. اما بیش از حد خوشبین. هیچ ظلمی خود به خود از میان نمی رود تا همه ما نخواهیم. باید این «خواستن» را تقویت کرد. رژیم جمهوری اسلامی هرچقدر بیشتر در ایران بماند هزینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیشتری را به ایران تحمیل خواهد کرد. جامعه از نظر فرهنگی در حال سقوط آزاد است و ارزشهای اخلاقی روز به روز کمرنگتر می شوند. واقعا باید کاری کرد!
-- آرش ، Feb 24, 2009 در ساعت 04:05 AM