رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ آذر ۱۳۸۹

شیکاگا، شیکاگا

مریم رییس‌دانا

«شیکاگا، شیکاگا» سفرنامه یا گزارش سفر مریم رییس دانا به شیکاگو، پس از سفرنامه‌ی ارمنستان سهیلا بسکی دومین سفرنامه یا گزارش سفری‌ست که در دفتر خاک منتشر می‌شود.
با وجود آن‌که سفرنامه‌نویسی در ادبیات کلاسیک ایران سنتی دیرپا دارد، اما در سال‌های پس از انقلاب ضدسلطنتی در ایران، با زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن نویسندگان متأسفانه سفرنامه‌نویسی نیز همپای ادبیات تجربه‌گرا به حاشیه رانده شد و فضایی فراهم آمد برای ادبیات ذهنی و آپارتمانی. هدف ما از انتشار چنین سفرنامه‌هایی یادآوری این نکته است که در زندگی جاهای به مراتب زیباتر و جالب‌تری از کنج نیمه‌تاریک اتاق نویسندگان یافت می‌شود. از شما نیز دعوت می‌کنیم اگر به شهری یا روستایی یا کشوری سفر کرده‌اید، ما را از آن‌چه دیده و تجربه کرده‌اید بی‌بهره نگذارید. دفتر خاک با کمال میل سفرنامه‌ها و گزارش‌های سفر شما به مناطق مختلف ایران و جهان را منتشر می‌کند. گزارش مریم رییس‌دانا از سفرش به شیکاگو را می‌خوانیم:

دفتر خاک

شیکاگو، که به زبان محلی مردم این شهر شیکاگا گفته می‌شود بعد از نیویورک دومین شهر بلند ایالات متحده آمریکاست. بلندی البته نه ازنظر داشتن پستی و بلندی‌های شهر مانند رشته‌ کوه‌های البرز به دور تهران یا کو‌‌ه‌های سان گابریل به دور لس‌آنجلس، بلکه بلند است به‌دلیل ساختمان‌های به آسمان کشیده‌اش. عمارت‌هایی با معماری‌های بسیار مدرن. ماده‌ی اصلی این ساختمان‌‌های آسمان‌بوسیده سنگ است و آهن و شیشه. طرح‌های حجمی از دایره، مکعب، لوزی و ... که سایه به سایه هم در مرکز شهر، یا به قول آمریکایی‌ها داون‌تاون Down Town ، در کناره‌ی دریاچه میشیگان یکی از زیباترین معماری‌های مدرن را به نمایش می‌گذارند.


آکواریوم شد در شیکاگو که هر روز یک نوع سرگرمی برای بازدیدکنندگان خود به وجود می‌آورد

برای رفتن از جنوب ایالت کالیفرنیا، لس‌آنجلس، به شیکاگو، بزرگ‌ترین شهر ایالت اِلِنوی، با هواپیما باید از پنج ایالت عبور کرد: ایالت‌های نوادا، یوتا، کولورادو، کانزاس، آیووآ. شیکاگو دو ساعت با کالیفرنیا اختلاف زمان دارد، یعنی دو ساعت زودتر آفتاب طلوع و غروب می‌کند، و با ۸/۲ میلیون جمعیت سومین شهر پرجمعیت کشور است، به اضافه‌ی جمعیت حومه این رقم به ۷/۹میلیون می‌رسد، به این ترتیب شیکاگو می‌شود بیست و ششمین شهر شلوغ دنیا. این شهر با بیش از ۱۱۱مایل مسیر برای دوچرخه‌سواری تبدیل شده به یکی از شهرهای دوست‌داشتنی جهان. شیکاگو سال ۱۸۳۳ در مجاورت بندری بین پنج دریاچه‌ی بزرگ (میشیگان، آنتریو، سوپریور، ایری، هرن) و رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی ساخته شد.

شیکاگو شهری‌ست با زمستان‌های سرد، گاهی ۱۵درجه فارنهایت زیر صفر. این شهر بسیار بادخیز است، به همین دلیل اکثر ورودی‌ها و خروجی‌های اماکن عمومی مانند فروشگاه‌ها، هتل‌ها، رستوارن‌ها، گالری‌ها، موزه‌ها و ... مجهز به درهای چرخان است تا فشار باد به هنگام ورود و خروج موجب ناراحتی و افزایش سرما برای افراد داخل سالن‌ها نشود.


برج سرز در شیکاگو: معماری ما حقیقی‌ترین انعکاس درون ماست، بسان آینه‌ای

از جذابیت‌های معروف و دیدنی شیکاگو، آکواریوم شِد (Shedd) است که هر روز یک نوع سرگرمی برای بازدیدکنندگان خود به وجود می‌آورد. گالری‌های متنوعی دارد از حیوانات مناطق قطبی تا آمازون. شِد، خانه‌ای‌ست با ۵۰۰۳۲ نوع حیوان آبی، خاکی، خزنده و پرنده: سمورهای دریایی، اختاپوس‌ها، مارها، نهنگ‌ها و دلفین‌ها، ژله دریایی و لاک‌پشت‌های غول‌پیکر دریایی. البته همه‌ی این‌ وحوش در طبقه‌بندی منظمی قرار دارند مثلاً در رسته‌ی آبزیان از ماهیان رنگارنگ ریز دریایی درمعرض دید است تا کوسه‌های عظیم‌پیکر، به‌اضافه‌ی دکمه‌ای در پایین هر محفظه‌ی شیشه‌ای تا در صورت علاقه صدای این آبزیان نیز قابل شنیدن باشد و نیز توضیحات مختصر، لازم و کافی درباره‌ی نژاد و محل زندگی‌ آبزیان؛ درباره‌ی دیگر حیوانات نیز به همین صورت اطلاع‌رسانی شده است. می‌شود چهره به چهره‌ی وال‌ها شد و نهنگ‌های سفید بلوگا را لمس کرد. همه این‌ها زیر یک گنبد هشت ضلعی.

دو پارک بزرگ این شهر یکی ملنیوم است واقع در خیابان میشیگان و دیگری گرانت پارک که یک ضلع آن به موازات مسیر دوچرخه‌سواری، لِیک شور درایو و ضلع دیگرش خیابان کولومبوس است. از روزهای تاریخی گرانت پارک برگزاری جشن پیروزی ریاست‌جمهوری باراک اوباماست.


سفر به شیکاگو تجربه‌ی کاملی نخواهد بود اگر از برج سیِرز یا وِلِس Sears Tower or Willis Tower دیدن نشود. در طبقه‌ی ۱۰۳ این برج بلند یک بالکن تمام شیشه‌ای ـ دیواره‌ها، سقف، کف ـ وجود دارد که بی‌دغدغه می‌توانی رویش بایستی و عکس یادگاری بگیری و برای آنی هم که شده خیال کنی می‌شود دنیا را زیر پاهایت ببینی. بر فراز این برج، با زاویه ۳۶۰ درجه، چشم‌اندازی می‌توان داشت از چهار ایالت، میشیگان، النوی، ایندیانا و ویسکانسن.


شیکاگو با موزه‌ها، برج‌ها، بناهای معروفش، آدم‌های مشهورش، رستوران‌ها، هتل‌ها، ساختمان‌های حجمی، دریاچه، رودخانه، کانال‌ها، کشتی‌ها، و تمام اسرارش

این برج تا سال ۱۹۷۴ بلندترین ساختمان دنیا بود، هم اکنون نیز از تمام آسمان‌خراش‌های نیویورک بلندتر است اما درحال حاضر مقام ششم را دارد از میان ۵۷ ساختمان بلند دنیا. مقام اول متعلق است به برج خلیفه در امارات متحده عربی که ژانویه ۲۰۱۰ به اتمام رسید. برج میلاد تهران، در رتبه هجدهم قرار گرفته که هنوز به پایان نرسیده است. در سالن‌های برج وِلِس جمله‌هایی درباره‌ی اهمیت و ارزش هنر معماری از قول بزرگان معماری آمریکا قاب تابلوها شده‌اند. لویی سالیوان: «معماری ما حقیقی‌ترین انعکاس درون ماست، بسان آینه‌ای». فرانک لایود رایت: «مادر تمام هنرها معماری است، بدون معماری مخصوص خود، تمدن ما جان ندارد.»

بیش از همه‌ی این‌ها باید گفت شیکاگو، هالیوود است. سال ۱۹۰۷ وقتی هالیوود معروف بود به باغ‌های لیمویش، جورج اسپور و برانکا بیلی اندرسون استودیوهای اِسِنِی را در شیکاگو تاسیس کردند. به مدت ده سال صدها فیلم تولید کردند، ازجمله کلاسیک‌های چارلی چاپلین.

شگفتی شیکاگو این است که تا زیر زانوهایش نویسنده و شاعر و هنرمند داشته و دارد: ارنست همینگوی، نویسنده و ژورنالیست (برنده جایزه پولیتزر، سال ۱۹۵۴)، ادنا فربر، نویسنده (برنده جایزه پولیتزر، سال ۱۹۲۴)، دیوید مامت، نویسنده و کارگردان ( برنده جایزه پولیتزر سال ۱۹۸۴در بخش نمایشنامه‌نویسی)، کارل سندبرگ، شاعر و نویسنده ( دو بار برنده جایزه پولیتزر، یک بار برای شعرهایش و یک بار برای نوشتن بیوگرافی ابراهام لینکلن)، ریچارد رایت، نویسنده (صاحب چندین جایزه)، نلسون الگرن، نویسنده، گندلون بروکز، شاعر (برنده جایزه شعر پولیتزر سال ۱۹۵۰)، هاریت مونرو، شاعر و منتقد ادبی و بنیان‌گذار مجله شعر «ورس»، فرانک بوم (نویسنده و شاعر). نویسندگان و شاعران اسپانیایی‌زبان نیز بخش دیگری از این جریان سیل‌آسای فرهنگ و ادبیات در شیکاگو هستند: دیوید هرناندز، کارلوس کامپیان، آنا کاستلو، کارلوس کورتز و ...

شیکاگو فقط اسم شهری در آمریکا نیست، «شعرهای شیکاگو» سال ۱۹۱۶ از شاعر آمریکایی، کارل سندبرگ، منتشر شد. جودی شیکاگو، هنرمند فمینیست، سال ۱۹۳۶در این شهر متولد شد. یک گروه موسیقی راک ، سال ۱۹۶۷نیز با نام شیکاگو بنیان گذاشته شد و بالاخره فیلم موزیکال شیکاگو، تولید سال ۲۰۰۲به کارگردانی راب مارشال، فیلمی که فساد و رسوایی طبقه‌ی مشهور جامعه را به تصویر کشید. اولین فیلم موزیکال بعد از فیلم اولیور (۱۹۶۸) که توانست ۲۰۰۳ جایزه بهترین فیلم را بگیرد.


شگفتی شیکاگو این است که تا زیر زانوهایش نویسنده و شاعر و هنرمند داشته و دارد

موزه تاریخ طبیعی فیلد در شیکاگو دربرگیرنده ۲۱ میلیون نمونه حیوانی است که فقط بخش محدودی از آن تا به حال درمعرض دید عموم قرار گرفته. یکی از با ارزش‌ترین مجموعه دیدنی این موزه دایناسور «سو» است، که نام یابنده‌اش را بر خود دارد و سال ۲۰۱۰ جشن ده سالگی‌اش است. فقط سر این بزرگ‌ترین اسکلت دایناسوری از تیره Tyrannosaurus پنج تُن وزن دارد. اسکلت بی‌خطر «سو» با ۴متر ارتفاع و ۱۳متر طول در سالن ورودی به بینندگان خود خوشآمد می‌گوید، در حالی‌که سرش ماکتی بیش نیست. در واقع سر واقعی‌ این کامل‌ترین فسیل یافته شده را به دلیل سنگین بودن روی تنه‌اش قرار نداده‌اند و در طبقه‌ی دوم موزه با لبخندی از نوع دایناسوری منتظر دیدار طرفداران خود است. «سو»، فقط ۲۹سال عمر داشته و زن بوده و متعلق به ۶۷ میلیون سال پیش است که ماه می سال ۲۰۰۰کشف شد.

شیکاگو چهار فرودگاه دارد که اولین و بزرگ‌ترین‌شان O’Hare است، دومین فرودگاه شلوغ دنیا. این فرودگاه درست مانند شهرش اما در ابعاد کوچک‌تر دارای انواع رستوارن‌ها ـ فست فود، غذاهای گرم با پخت‌های مختلف از نقاط مختلف دنیاست: مکزیکی، چینی، ژاپنی، ترکی، ویتنامی، مدیترانه‌ای، ایتالیایی، اسپانیایی، آمریکایی. جای غذای ایرانی در این فرودگاه خالی ا‌ست، اما این نقص را شهر شیکاگو با چلوکبابی معروف ایرانی «رضا» جبران می‌‌کند.

جاده‌های شیکاگو بسیار صاف‌تر و راحت‌تر از لس‌آنجلس است. کالیفرنیا معروف است به جاده‌های خراب، پر از چاله. این چاله‌ها محدود به جاده‌های زمینی نمی‌شوند، در مسیرهای هوایی نیز هواپیما بسیار دچار دست‌انداز می‌شود و اگر از قبل مطلع از این وضعیت نباشی این خیال پیش می‌آید که هواپیما دچار نقص فنی شده و عنقریب سقوط خواهی کرد.


اهالی شیکاگو از اهالی کالیفرنیا خوش‌لباس‌تر و خوش‌اندام‌تر هستند. یکی از مشکلات مردم جامعه آمریکا، به‌طور کلی و کالیفرنیا به‌طور چشم‌گیرتر، چاقی‌ است. این مشکل را نه فقط در خوش‌اشتهایی مردم، چه مهاجرین و چه خود آمریکایی‌ها، می‌توان ملاحظه کرد، که با دست و دل‌بازی از سس‌های چاق‌کننده، کره و پنیر داغ‌شده در غذاها استفاده می‌کنند، بلکه می‌توان مشکل را ناشی از دو دلیل دیگر هم دانست، یکی نبود وسایل نقیله عمومی، به طوری که هر کسی تقریباً مجبور است یک اتومبیل داشته باشد؛ بنابراین کوتاه‌ترین مسافت‌ها با اتومبیل طی می‌شود، دلیل دیگر ایجاد برقراری توازن میان عرضه و تقاضای مواد غذایی است. تهیه غذا برای ۴۵۰ میلیون نفر و لاجرم استفاده از هورمون (حتی برای گیاهان) به منظور رشد سریع‌تر و آماده‌سازی سریع‌تر برای مصرف، می‌تواند یکی از دلایل مشکل چاقی محاسبه شود.

شیکاگو با موزه‌ها، برج‌ها، بناهای معروفش، آدم‌های مشهورش، رستوران‌ها، هتل‌ها، ساختمان‌های حجمی، دریاچه، رودخانه، کانال‌ها، کشتی‌ها، و تمام اسرارش و تمام عجایبش و تمام زیبایی‌ها و زشتی‌هایش فقط یک ستاره از ۵۰ ستاره پرچم ایالات متحده آمریکاست. پرچم آمریکا ۵۰ ستاره و سیزده خط به رنگ‌‌های قرمز، سفید و آبی دارد. قرمز نشان شهامت است، سفید، افتخار و آبی، عدالت. سیزده خط سفید و قرمز، یادآور سیزده ایالت نخستین آمریکا هستند (دِلِور، پنسیلوانیا، نیوجرسی، جورجا، کانِدیکت، ماساچوست، کارولینای جنوبی، نیوهمشیر، نیویورک، کارولینای شمالی، رُد آیلند، مریلند، ویرجینیا). به این ترتیب ایالت النوی و بالطبع شهر شیکاگو جزو اولین ایالت‌های آمریکا نبوده‌ است. گوشه‌ی چپ پرچم، ۵۰ ستاره نقش شده، نشان از ۵۰ ایالت امروز آمریکا. آمریکایی‌ها روز ۱۴ جون را جشن می‌گیرند و آن را به نام روز پرچم نام‌گذاری کرده‌اند. در این روز مردم بر سردر خانه‌ها، ادارات و ساختمان‌های شهر پرچم آمریکا را برافراشته نگاه می‌دارند. چهارم جولای نیز تعطیل بزرگ کشور است، زادروز تولد کشور، یادمان ۴جولای ۱۷۷۶باز هم اهتزار پرچم در هر کوی و برزن. آمریکایی‌ها عجیب علاقه دارند به حضور پرچم بر سردر خانه‌هایشان. موضوعی که در فرانسه و پاریس دیده نمی‌شود. در ایالات متحده تصویر رییس‌جمهور تقریباً هیچ جا به چشم نمی‌آید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مطمئن هستید خانم رئیس دانا اینو خودشون به تنهایی نوشتن ؟! خجالت هم خوب چیزیه

-- سینا ، Dec 11, 2010 در ساعت 02:18 PM

با شناختی که من از نوشته های این خانم دارم فقط می تونه این دو خط آخر کار ایشون باشه با توجه به این که چند سالی در پاریس زندگی کردند

-- سینا ، Dec 11, 2010 در ساعت 02:18 PM

سفرنامه؟چه فرقی داشت با متون ویکیپدیا!

-- فرزاد ، Dec 11, 2010 در ساعت 02:18 PM

c'est nul.

-- بدون نام ، Dec 11, 2010 در ساعت 02:18 PM

من هم معتقدم این یک ترجمه و کار دیکشنری و دائره المعارفی ست. از زمانه تعجب می کنم. مثل این که ژانر نوشته ها اصلن حساب و کتاب ندارد. یعنی که مثلن سفرنامه چیست؟ مقاله چیست؟ پشتوانه ی آدم ها چیست؟ یعنی این خانم رییس دانا که من دیده ام راجع به همه چیز می نویسد. ترجمه می کند مصاحبه می کند سفرنامه می نویسد نقد کتاب می کند!
____________________
در همه‌ی مطبوعات جهان گزارش سفر منتشر می‌شود. جاهای دیدنی، رستوران‌های خوب، مراکز تفریحی، ویژگی‌های یک شهر و مانند آن. خانم رییس‌دانا یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای هستند و طبعاً در زمینه‌های گوناگون مانند معرفی کتاب، گفت و گو با نویسندگان و شخصیت‌های فرهنگی و مانند آن فعالیت می‌کنند. مشکل را ما متوجه نشدیم. آیا اطلاعاتی که نویسنده از شیکاگو به دست داده بود، غلط بود؟ شما اگر با نویسنده مشکل دارید، ما نباید گزارش سفر او را منتشر کنیم؟

-- بدون نام ، Dec 12, 2010 در ساعت 02:18 PM

میشود لطفا تعریفی از روزنامه نگار حرفه ای بکنید

-- بدون نام ، Dec 13, 2010 در ساعت 02:18 PM

این متن با ظرافت نگاه یک نویسنده، مخاطب را از زاویه ای خاص با جغرافیا آشنا می کند چیزی که در اغلب نوشته هایی از این دست کمتر پیدا می شود نکاتی که در این متن به آنها اشاره شده قابلیت آن را دارند که در ذهن مخاطب باقی بمانند و با مواجهه عینی بازسازی شوند. فقط دلم می خواست به کسانی که گویا قصد ابراز ناخرسندی از نویسنده این متن را داشته اند با این توجیه که ایشان در حوزه های مختلف می نویسند یادآور شوم که نوشتن نقد و داستان یا گزارش و خبر و انجام مصاحبه اگر از طرف یک نفر انجام بگیرد و همه به خوبی همین گزارش دو صفحه ای باشد که ظاهرا با ساعت ها صرف وقت نیز به انجام رسیده باید به نویسنده خسته نباشید گفت. چه چیزی باعث می شود ما به جای تشویق هنرمندانمان باعث دلسردی آنها شویم و چرا به جای نقد یک نوشته و پرداختن به خود اثر، نویسنده و سابقه کاری و شغلی او را زیر علامت سوال می بریم؟

-- مهری جعفری ، Dec 15, 2010 در ساعت 02:18 PM

هرگز چیز تازه ای نبوده، همیشه فعال ترین ها بیشتر مورد ضرب و حتا پیش بیاید شتم قرار می گیرند. هر اثر هنری با نام واقعی منتقد می تواند مورد نقد قرار بگیرد، ولی نظراتی از این دست با امضای بی نام نه تنها کاملن بی اعتبار است بلکه نشانه ی غرض ورزی شخصی به نویسنده است. در ثانی سوال ام این است چرا یک نویسنده حق نداشته باشد سفرنامه بنویسد یا مصاحبه کند یا یا یا که همه ی این فعالیت ها به توانایی قلم و عمق فکر و اندیشه ی وی مربوط است؟
خانم مریم رئیس دانا عزیز خسته نباشید به خاطر زحمتی که برای ادبیات می کشید، ادامه بدهید که از این دست انتقادات مغرضانه در هر دوره ای برای هر متفکر و هنرمندی بوده است، فراموش نکنیم در آن سال ها با یدالله رویایی شاعر آوانگارد ما چه کردند، فراموش نکنیم نیم قرن پیش با شاعر ماندگار ما فروغ فرخ زاد چه کردند... حرف زیاد است بگذریم. آن که فعال تر است بیشتر مورد ضرب است و فراموش نکنید علاوه بر همه ی اینها شما یک زن هستید و همین گاهی دلیلی بر حمله نیز به شما می باشد که این حمله ها ربطی به ادبیات ندارند.
خسته نباشید

-- سهیلا میرزایی ، Dec 15, 2010 در ساعت 02:18 PM