رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه رادیویی خاک > زبان مادری و حقوق مدنی انسانها | ||
زبان مادری و حقوق مدنی انسانهاحسين نوشآذرروز جهانی زبان مادری، هر سال در ۲۱ فوریه (دوم اسفند) در سراسر جهان با این هدف برگزار میشود که شش هزار زبانی که در جهان ما وجود دارد حفظ شود.
مجمع جهانی یونسکو به درخواست بنگلادش در نوامبر ۱۹۹۹ (آبان ۱۳۷۶) ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری خواند و در فوریه سال ۲۰۰۰ (اسفند ۱۳۷۷) برای نخستین بار مراسمی به این مناسبت برگزار شد. با این حال در ده سال گذشته متأسفانه ازین روز چندان استقبال نکردهاند و رسانهها در اغلب مواقع در حاشیه به موضوع زبان مادری در این روز پرداختهاند. موضوع برنامهی رادیویی خاک به مناسبت روز جهانی زبان مادری که هفتهی پیش در خاموشی برگزار شد، «زبان مادری» و اهمیت آن در ایران است.
چند زبانیت و حرمت انسانها نیمی از شش هزار زبانی که مردم جهان به آن سخن میگویند، در خطر انقراض قرار دارد. هدف یونسکو از برگزاری روز جهانی زبان مادری دو چیز است: از یک طرف یونسکو میخواهد با برگزاری این روز از زبان به عنوان نشانهای از هویت فرهنگی انسانها حفاظت کند و از طرف دیگر به یاد مردم بیاورد که احترام به زبانهای دیگر و به اصل چند زبانیت به همزیستی صلحآمیز انسانها در کنار هم کمک میکند. هر سال زبانهایی که کمتر از ده هزار نفر با آن سخن میگویند در روز جهانی زبان مادری در مرکز توجه قرار میگیرد. اینگونه زبانهای مهجور در اغلب مواقع به نسل بعدی منتقل نمیشوند و برای همیشه از بین میروند. زبانهای مستقلی هم وجود دارد که کمتر از صد نفر با آنها صحبت میکنند. این زبانها حتی فهرست نشدهاند. در سال ۲۰۰۵ برای نخستین بار به زبان اشارهی ناشنوایان و به خط مخصوص نابینایان توجه شد. تاریخچهی روز جهانی زبان مادری در سال ۱۹۵۲ میلادی حکومت پاکستان زبان اردو را که در آن زمان کمتر از سه درصد مردم با آن آشنا بودند زبان رسمی این کشور خواند. در شرق پاکستان که مردم فقط با زبان بنگالی تکلم میکردند، مخالفان تظاهرات کردند و در ۲۱ فوریه آن سال پلیس به روی مردم آتش گشود و عدهای به قتل رسیدند. سرکوب فرهنگی در شرق پاکستان تا سال ۱۹۷۱ ادامه پیدا کرد و سرانجام کار به تجزیهی این بحش از پاکستان و تأسیس بنگلادش انجامید. در بنگلادش روز ۲۱ فوریه را روز شهدا خواندند. از اینجا معلوم میشود که سرکوب فرهنگی و زیر پا گذاشتن حقوق مدنی اقلیتهای قومی برخلاف آنچه که ادعا میکنند ممکن است به تجزیه کشور بینجامد. یک زبان و صدها لهجه زبان رسمی ما در ایران فارسی است، اما این بخت را داریم که اقوام ایرانی با گویشها یا لهجههای گوناگون به زبان فارسی سخن میگویند. زبانهای آذری و کردی و عربی و بلوچی از مهمترین زبانهای مستقلی هستند که در کنار زبان فارسی در کشور ما مردم با آن تکلم میکنند.
تفاوت لهجه با زبان در این است که لهجه را نمینویسند اما با آن حرف میزنند. برخی لهجهها ممکن است از قواعد صرف و نحو زبان رسمی پیروی نکنند. برای مثال در گویش مازندرانی ما تقدم صفت بر موصوف داریم. به جای آن که بگویند دختر زیبا می گویند زیبا دختر. در ایران تنوع گویشها به نسبت کشورهای غربی زیاد است. برای همین زبان رسمی هم به عنوان یک زبان معیار که برای مردم این امکان را به وجود میاورد که بتوانند صرفنظر از تفاوتهای فرهنگی و قومیشان با هم ارتباط برقرار کنند اهمیت بیشتری دارد. میگویند در هندوستان بیش از ۱۶۰۰ زبان و لهجه وجود دارد. زبان و لهجه بخشی از هویت فرهنگی انسان است. انسان لهجهمند وقتی شهر و دیارش را ترک کند، تازه متوجه لهجهاش میشود. برای همین کسانی که با یک لهجه سخن میگویند، در غربت به هم احساس نزدیکی میکنند. مسخره کردن لهجهها که متأسفانه در ایران بسیار رایج است، به معنای شکستن حرمت آدمی و زیر پا گذاشتن بنیادیترین حقوق مدنی و فرهنگی اوست. خوب است که روزی به ریشههای تاریخی و سیاسی این ضایعهی فرهنگی پرداخته شود. در ادبیات فارسی برای مقابله با این موضوع و برای بازیافتن ارزشهای بومی که از تأثیر فرهنگ غرب در امان مانده باشند از سالهای دههی چهل در ادبیات ما نوعی اقلیمینویسی باب شد و نویسندگان لهجهی اقوام را در داستانها و حتی اشعارشان بازآفرینی کردند. بهرام حیدری، منوچهر شفیانی، علی اشرف درویشیان، منصور یاقوتی، امین فقیری، احمد محمود، محمود دولتآبادی در گاوارهبان و نسیم خاکسار در برخی داستانهای کوتاهی که پیش از تبعید به هلند نوشته است از مهمترین نویسندگان ادبیات اقلیمی پیش از انقلاب به شمار میآیند. بعد از انقلاب یوسف علیخانی در بازیابی گویشهای محلی داستانهای کوتاه زیبایی نوشته است. از میان شاعران شایسته است از استاد محمد حسین شهریار یاد کنیم که اشعار زیبا و ماندگاری به فارسی و آذری سروده است. حق آموزش به زبان مادری امروزه در کشورهای پیشرفتهی جهان که مرزهای جغرافیایی تثبیت شدهای دارند، حق آموزش به زبان مادری را برای اقلیتهای قومی به رسمیت شناختهاند. برای مثال در کشورهایی مانند آلمان، فرانسه، هلند و سوئد فرزندان ایرانیان مهاجر میتوانند زبان فارسی را در مدارسی که به این منظور تأسیس شده بیاموزند. معمولاً هر جا که مانند اعلامیهی سال ۱۹۹۲ سازمان ملل از حقوق اقلیتها سخن میرود، حق یکپارچگی کشورها و استقلال سیاسی دولتها و حق حاکمیت آنها هم تصریح میشود.
در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی استفاده از زبانهای محلی در کنار زبان رسمی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس آزاد است. با اینحال نسبت به برخی اقلیتهای قومی مثل کردها و بلوچها و ترکمنها و عربهای خوزستان سختگیری میکنند و این قانون الزاماً همه جا اجرا نمیشود. در واقع از طلیعهی پیروزی انقلاب تا امروز هر جا حاکمیت خود را در خطر دیده، اصل حق آموزش به زبان مادری را نادیده گرفته و در همان حال به رسانهها و مطبوعات دولتی اجازه داده که به زبان اقوام برنامه اجرا کنند و مطالبی را منتشر سازند. این سیاست دوپهلو در مجموع به نسبت دوران پهلوی که شاه خطر تجزیهی ایران را برجسته میکرد و احزاب مخالف و در رأس آنها حزب توده از ایران به عنوان یک کشور چند ملتی یاد میکردند و از »حقّ ملل درتعیین سرنوشت خویش» سخن میگفتند نوعی پیشرفت خزنده و کند در به رسمیت شناختن حق آموزش زبان مادری به شمار میآید. دکتر رضا براهنی در بسیاری از مصاحبهها و داستانهایش از تجربهی دردناک خود به عنوان یک نویسنده آذری که میبایست به زبان دوم بنویسد سخن گفته است. مهاجران به خوبی میدانند که زبان مادری بخشی از شخصیت و هویت انسان است و انسان هرگز نمیتواند در زبان دوم شخصیت و هویت خودش را چنانکه هست بروز بدهد. حیدربابا، اثر جاودانه استاد شهریار به زبان ترکی: شعرخوانی شیرکو بی کس، از شاعران نامدار کرد در حلبچه:
ترانه بلوچی: با سپاس از خسرو باقرپور، مریم ملکیان، حسین منصوری، سونیا دقیقیان و ساناز زارع ثانی به خاطر لینکها در همین زمینه: • موسیقی اقوام ایرانی • شعر بازگشت از عبدالله پشیو به ترجمه خسرو باقرپور • درنگهائی در مقولهی «حقّ ملل درتعیین سرنوشت خویش»، بابک امیر خسروی، نشریه تلاش • زبان مادری و یکپارچگی ملی، تیرداد بنکدار • گزارش رادیو زمانه از جلسه سخنرانی به مناسبت «روز جهانی زبان مادری در یکی از کتابخانههای شهر تورنتو |
نظرهای خوانندگان
مساله زبانهای محلی بسیار اهمیت دارد وامید است روشنفکران ایران مانند آقای نوش اذر با نگاهی ارام وبدور از تعصب وبدقت این موضوع را بررسی کنندوحاصل مطالعات خودرا در اختیارمردم قرار دهند.یکی از روشنفکرانی که در این مقاله از اواسم برده شده متاسفانه با نوشته های احساسی وتخیلی وبعضا با آمارهای غلط بیشتر در جهت تهییج احساسات جوانان عمل کرده است.امیدوارم این مقاله مقدمه ای باشد بربحثهای جدی اما دور از تعصب از طرف همه پان ها.
-- بدون نام ، Mar 2, 2010 در ساعت 04:01 PMدر باره زبان مادری در رسانه های مختلف مطالبی گفته و نوشته شده، رادیو فرانسه، رادیو آلمان(دویچه وله) و بی بی سی، که برخورد بی بی سی در این میان خیلی مغرضانه بود و همه زبانهای غیر رسمی و عمده ایران و افغانستان را زبانهای محلی نامید. مطلب شما را با دقت شنیدم و از اهمیتی که زمانه به این موضوع داده خوشحال شدم، بی طرفی آقای حسین نوش آذر در این برنامه نیز جای تقدیر است.
-- رحمان جوانمردی Rahman Javnamrdi ، Mar 2, 2010 در ساعت 04:01 PMWe are not Azeri. We Are TURKS. YOu are nobody to call us names other than what we call ourselves.
-- Turk ، Mar 2, 2010 در ساعت 04:01 PM----------------
وقتی شما مایل نیستید حتی به زبان فارسی نظرتان را بنویسید، از خودم می پرسم جز آن دردها و رنج های مشترک بشری، چه چیزی ما را به هم پیوند می دهد؟
ح. ن
متاسفانه آقای براهنی در نوشته ها و سخنرانی هایشان از آمار جعلی و تاریخ تحلیفی استفاده می کنندو ارجاع به سخنان ایشان ارزش سندی ندارد.
-- بدون نام ، Mar 3, 2010 در ساعت 04:01 PM------------------------
خواننده گرامی، ما درین مقاله از آقای دکتر رضا براهنی به عنوان یک داستان نویس که در پاره ای از آثارشان به زبان مادری اشاراتی دارند یاد کردیم. به سخنان ایشان استناد نکرده بودیم.
با سپاس از همفکری شما
ح.ن